حج از نگاه دکتر شریعتی
اما حج ؟
پدر، مادر، با شما به حج آمدم . دیدم چه میکنید! دیدم که با یک جت بوئینگ ۷۰۷ به مکه آمدید ، وارد فرودگاه که شدید ، بعد ، آن کاتولوگ حج را در آوردید، با چندین اسم بزرگ پشت جلدش، از رویش اعمال و احکام حج را میخواندید ، میبینم که به عنوان اولین کاری که حاجی باید انجام بدهد نوشته: “وقتی که وارد میشوی و از شتر میخواهی پیاده شوی ، اول پای راست را زمین بگذار"! داستان تو و مناسکت را و حجت را تا آخرش خواندم . اما دنبالت آمدم، دیدم رفتی به مدینه ، آنجا شروع کردی (رو در روی مسلمانهای دیگر) به زیارتنامه خواندن برای کسانی که میپرستی ، اما اصلا نمیشناسی کی هستند! فقط توی این زیارتنامه فحش و لعن بود که با صدای بلند نثار معتقدات و احساسات اکثریت مسلمانی کردی که آنها هم مثل تو به زیارت پیغمبر آمده بودند! ... در مکه ، این همه وسواس داشتی برای اینکه در موقع طواف ، نوک شانه چپت با خانه ،کعبه دقیقا محاذی باشد ، اگر یک میلیمتر انحراف پیدا کند همه چیز باطل میشود حتی بسیاری از مردها شانه زنشان را میگیرند و به طرف خانه راست نگه میدارند که منحرف نشود و گویی حج یک عمل الکترونیکی و ماشینی پیچیدهای است که همه هوش و حواس باید متوجه مسائل تکنیکی و فنی کار باشد و اگر یک کمی در فرم کار غفلت شود منفجر میشود! در صورتیکه باز میشنوم که خودتان میگویید پیغمبر سوار بر شتر وارد مسجدالحرام شد و سواره طواف کرد! همیشه و همه جا ، تمام هوش و حواست سر همین فرمالیتههای تکنولوژیک بود.
هزار تا سوال کردی که:"چه جور؟"یکبار نپرسیدی: “چرا؟" ...