ابوالفضل بیهقی مورّخ، ادیب، نویسنده و پدر نثر پارسی

سمن انجمن یادمان ابوالفضل بیهقی پدر نثر پارسی

ابوالفضل بیهقی مورّخ، ادیب، نویسنده و پدر نثر پارسی

سمن انجمن یادمان ابوالفضل بیهقی پدر نثر پارسی

غرض من آن است که تاریخ پایه ای بنویسم و بنایی بزرگ افراشته گردانم، چنان که ذکر آن تا آخر روزگار باقی ماند.
غرض من از نبشتن این اخبار آن است تا خوانندگان را فایده ای به حاصل آید و مگر کسی را از این به کار آید... و هرکس که این نامه بخواند، به چشم خرد و عبرت اندر این نامه بنگرد، نه بدان چشم که افسانه است.
اما براستی ابوالفضل بیهقی به عنوان یکی از برجسته ترین تاریخ نگاران تمامی ادوار ایران درباره تاریخ چگونه می اندیشید؟ از منظر او، اهمیت و فایده تاریخ چه بود؟ به باور وی، رسالت تاریخ را در چه مواردی باید جستجو کرد؟ در این کوتاه سخن، بنابر آن است تا پاسخی روشن بدین پرسش ها و سوالاتی از این دست داده شود و بدین طریق از ذهن تاریخ نگر این تاریخ نگار پرآوازه، آگاهی بهتری یافت.
اول آبانماه روز ملی ادیب شیرین سخن ، تاریخ نگار منصف ،حقیقت گوی عادل و پدر نثر پارسی ابوالفضل بیهقی گرامی باد. نویسنده: رضا حارث آبادی 09122042389 -09193060873
تلگرام Rezabeyhaghi@ اینستاگرام https://www.instagram.com/beyhaghinews/

کلمات کلیدی

تاریخ بیهقی

ابوالفضل بیهقی

اول آبان روز ملی ابوالفضل بیهقی

تاریخ بیهقی این مکتوب یال افشان جاوید

روستای حارث آباد سبزوار زادگاه ابوالفضل بیهقی

ابوالفضل بیهقی استاد مسلم نثر فارسی

رضا حارث آبادی

محمود دولت آبادی

محمود دولت آبادی رمان نویس برجسته سبزواری

روستای حارث آباد سبزوار

بیهقی

abolfazlbeyhaghi

abolfazl beihaghi

معلم شهید دکتر علی شریعتی

معلم شهید دکتر شریعتی

مجله اینترنتی اسرارنامه سبزوار

روستای حارث اباد سبزوار

حسین خسروجردی نویسنده معاصر تاریخ وادب فارسی

حسین خسروجردی نویسنده توانای معاصر سبزوار

حسین خسروجردی رمان نویس بزرگ سبزواری

اول آبان روز نثر فارسی و بزرگداشت ابوالفضل بیهقی در سبزوار

اول آبان ماه روز ملی ادیب شیرین سخن

تمین همایش ملی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی پدر نثر فارسی

تاریخ نگار منصف

تاریخ بیهقی‌ و تأثیر آن بر ادبیات امروز

روستای حارث اباد شهرستان سبزوار زادگاه ابوالفضل بیهقی

اول آبان روز ملی نثر فارسی و بزرگداشت بیهقی

سبزوار

مجله اینترنتی اسرارنامه

دکتر مهیار علوی مقدم

بایگانی

پیوندها

۹ مطلب در اسفند ۱۳۹۰ ثبت شده است

چرا هفت سین؟

در مورد نمادهای هفت‌سین امروزه، برخی اقلام سفره هفت «سین» فراموش گشته و یا «سین»‌های آن در برخی خانواده جا به جا گشته است. مثلا گذاشتن «سرکه» نماد ترشی و «سماق» نماد...  تا بحال فکر کرده اید چرا هفت‌سین؟ چرا مثلا شش سین یا پنج سین نمی‌گذاریم و همه می‌کوشیم حتما تعداد سین‌های مان را به هفت تا برسانیم؟ با  اینکه می‌دانیم عدد هفت در بسیاری از تمدن‌ها مقدس است. حتی در بین جادوگران هفت عدد قدرتمندی است .در ایران باستان، جشن‌هایی به مناسبت‌های گوناگون ملی و مذهبی برگزار می‌شد. اما از آن میان، هفت جشن جزء جشن‌های واجب به شمار می‌آمد که شش جشن، جشن‌های گاهانبار یا سالگرد آفرینش‌های شش گانه بود. این جشن‌ها به ترتیب عبارت‌اند از: «مید یوزرم گاه»،‌ جشن میانه بهار که از 11 تا 15 اردیبهشت به مناسبت سالگرد آفرینش آسمان برگزار می‌شد. «میذ یوشم گاه» جشن نیمه تابستان از 11 تا 15 تیر به مناسبت سالگرد آفرینش آب «پیتی شهیم گاه»، به معنی «دانه آور»، سالگرد آفرینش زمین و فصل گردآوری غله است که از 26 تا 30 شهریور برگزار می‌شد. «ایا سرم گاه»، از 26 تا 30 مهر است و سالگرد آفرینش گیاه و «برگشت» معنی می‌دهد، چون چوپان با گله بر می‌گردد و آغاز زمستان است. «مید یاریم گاه» به معنی «میان سال» که سالگرد آفرینش چارپای مفید است و جشن میان زمستان، زمانی است که برای دام انبار زمستانی می‌شود. «همسپد میدم گاه» به معنی «با هم بودن و با هم گرد آمدن‌» که سالگرد آفرینش انسان است و پنج روز آخر سال برگزار می‌شود. هفتمین جشن از اعیاد هفتگانه واجب «نوروز» است. رسم‌های بسیاری هم در حاشیه این جشن رواج داشت که با عدد هفت پیوند خورده بود. به عنوان مثال، در میز سیمین مقابل شاه وقت، هفت گونه غله و شاخه‌های هفت نوع درخت را می‌نهادند، روی همان میز هفت بشقاب کاشی سفید و هفت درهم سفید از سکه‌های ضرب شده در عرض سال.

رسم دیگری که هنوز در برخی روستاهای زردشتی نشین رعایت می‌شود، کشت هفت نوع بذر در ظرف‌های کوچک است تا اینکه برای نوروز سبزی و طراوت فراهم باشد.

در قدیم، هفت «سینی» از دانه‌هایی که برکت به سفره‌ها می‌آورد، می‌رویاندند و بر خوان نوروزی می‌نهادند. «سینی» معرب «چینی» است که در قدیم به طبق‌های بزرگی که از چین آورده بودند، گفته می‌شد. احتمالا هفت «سین» بازمانده همین هفت «سینی» است و یا نمادی از «سبزه» و «سرسبزی» با گذشت زمان، هفت «سینی» با هفت میوه یا گل یا سبزی که با «سین» آغاز می‌شوند و هر یک نشانه ای از باروری و تندرستی هستند، تلفیق شده است.

این هفت «سین» کدام اند و هر یک نماد چیست؟ «سبزه» نودمیده است، «سنبل» خوش بر و خوشبو، «سیب» میوه بهشتی و نمادی از زایش، «سمنو» مائده تهیه شده از جوانه گندم که یادآور بخشی از آیین‌های باستانی ایران است، «سنجد» که بوی برگ و شکوفه درخت آن محرک عشق و دلباختگی است، «سیر» دارویی برای تندرستی، «سپند» به معنی «مقدس» که دورکننده بیماری‌ها و دافع چشم بد است.

امروزه، برخی اقلام سفره هفت «سین» فراموش گشته و یا «سین»‌های آن در برخی خانواده جا به جا گشته است. مثلا گذاشتن «سرکه» نماد ترشی و «سماق» نماد بیکاری و سماق مکیدن روی سفره هفت «سین» مناسبت ندارد.

علاوه بر «سین‌ها» بر این سفره آینه نیز می‌گذاریم که نور و روشنایی می‌تاباند، شمع می‌افروزیم که روشنایی و تابش آتش را به یاد می‌آورد و شاید بازمانده جشن سوری و جشن‌های آتش باشد؛ تخم مرغ که تمثیلی از نطفه و باروری است. کاسه آب زلال به نشانه همه آب‌های خوب جهان و ماهی زنده در آب، به نشانه تازگی و شادابی؛ عسل و نقل و شیرینی و دیگر چیزهایی که بنا به رسم خاص هر شهر و روستا و خانواده ای بر این سفر می‌افزودند. گذاشتن چند شاخه بیدمشک روح افزا نیز بر زیبایی سفره می‌افزاید. وجود قرآن یا دیگر کتاب‌های دین بر سر سفره هفت «سین» برای راندن دیوان و شیطان از محیط خانه است. گذاشتن نمونه ای از غلات (معمولا نان و برنج) و حبوبات و همچنین در برخی خانواده‌ها گذاشتن شیر و فرآورده‌های شیری به نشانه تضمین برکت خانه متداول است. در برخی خانواده‌ها، به ویژه در میان هم میهنان زردشتی، هفت «شین» نیز معمول است که باید ناشی از شبیه سازی «شین» با «سین» باشد و نیز شاید به این دلیل که شهد و شکر از دیرباز از بنیادی‌ترین مائده‌های این خوان بوده اند. حتی از هفت «میم» نیز سخن گفته اند که برخی مرغ، ماهی، ماست، مویز و ... بر خوان نوروزی می‌گذاشتند. روی هم رفته، هفت سین نوروزی در جاهای متفاوت به شکل‌های متفاوت برگزار می‌شده است که برخی نمونه‌های آن در نوروزنامه آمده است. این اقلام و مراسم هیچ گاه در طول تاریخ ثابت نبوده اند. بستگی به شرایط، قومیت‌ها، باورها و اعتقادات دارد حتی برگزاری این مراسم در هر خانواده متفاوت است. اصولا چرا باید این مراسم در نقاط مختلف ثابت باشد؟ هر کسی به شکلی برگزار می‌کرده، گاهی هدف‌های سیاسی پشت قضیه بوده است و گاهی اهداف دیگر. نمی‌توان گفت مراسم سال نو و هفت سین از اصلی آمده و دگرگون شده‌اند. بلکه در طول تاریخ شکل گرفته اند و مردم هم به دلایل مختلف آنها را سال‌ها حفظ و برگزار کرده اند. تنها چیزی که شاید در این مراسم ثابت مانده است، عدد «هفت» آن باشند که با هفتم بودن جشن نوروز در اعیاد هفتگانه واجب توجیه می‌شود. به نظر زنده یاد دکتر «مهرداد بهار» اسطوره شناس فقید، شاید این عدد «هفت» با هفت سیاره نیز ارتباط داشته باشد که تصور می‌شد سرنوشت بشر در دست آنها است و این امر در تقدس عدد هفت موثر بود. شاید تصور می‌شد که اگر کسی هر هفت تا را در اختیار داشته باشد و نظر لطف هر هفت سیاره را به خود جلب کند، خوشبخت خواهد بود

نماد شناسی هفت سین:

 سنجد ( Sorb ): نمادی است از زایش و تولد و بالندگی و برکت

سمنو (Samanoo): نماد خوبی برای زایش گیاهی و بارور شدن گیاهان

سبزه (Verdure): موجب فراوانی و برکت در سال نو شود، رنگ سبز آن رنگ ملی و مذهبی ایرانیان است.

سیب سرخ (Red Apple ): نمادی است از باروریو زایش

سماق (Sumac): برای گندزدایی و پاکیزگی

سیر (Garlic): برای گندزدایی و پاکیزگی

سرکه (Vinegar): برای گندزدایی و پاکیزگی

قرآن(Quran): کتاب مقدس هر آیین

تخم مرغ (Eggs): از نوع سفید یا رنگی نمادی است از نطفه و نژاد

ماهی سرخ (Gold Fish): ماهی یکی از نمادهای آناهیتا فرشته آب و باروری است و وجود آن باعث برکت و باروری می‌گردد.

سکه (Silver & Gold Coin): موجب برکت و سرشاری کیسه است

نقل (Comfit ): نمادی است از زایش و تولد و بالندگی و برکت

شیرینی (Sweets ): نمادی است از زایش و تولد و بالندگی و برکت

آجیل (Nuts): نمادی است از زایش و تولد و بالندگی و برکت

اسپند ( Wild Rue): در زمانهای قدیم مقدس بوده و در رسم‌های نیایشی بکار برده می‌شده.

انار (Pomegranate): پردانگی انار نشان

همه چیز درباره هفت سین :

در زمان ساسانیان، قاب های زیبای منقوش و گرانبهایی از جنس کائولین از چین به ایران آورده می شد و یکی از کالاهای ارزشمند بازرگانی چین و ایران همین ظرف هایی بود که بعدها به نام کشوری که از آن آمده بود نامگذاری شد و به نام «چینی» و به گویش دیگر به صورت سینی و معرب «صینی» در ایران رواج یافت. برای چیدن خوان نوروزی از همین ظرف ها استفاده می شد; آنها را به عدد هفت امشاسپند که عبارتند از اردیبهشت، خرداد، مرداد، شهریور، بهمن، اسپندارمذ و خود اهورامزدا، بر سر خوان های نوروزی می گذاشتند و از این رو خوان نوروزی، به نام هفت سینی و یا هفت قاب نام گرفت و بعدها با حذف «یا» به شکل «هفت سین» درآمد. یکی از لوازم خوان نوروزی، کتاب مقدس بود و چون این جشن ملی است، هر خانواده می توانست کتاب مذهبی ویژه خود را بر خوان نوروزی بگذارد. از دیگر خوراکی هایی که در زمان ساسانی بر خوان نوروزی می گذاشتند نان بود که نمادی از برکت است. در آن زمان، نان هایی به اندازه یک کف دست یا اندکی کوچک تر می پختند و آنها را، درون (DRON  ) می نامیدند و بر سر سفره هفت سین  می گذاشتند. شیر تازه دوشیده شده در خوان نوروزی نمادی است از غذای نوزادان گیهانی، زیرا بنابر اسطوره آفرینش انسان، در گهنبار همسپنتمدم، یعنی در سیصد و شصت و پنجمین روز سال آفریده شد. بنابراین در جشن زایش آدمیان، همانطور که کودک نوزاد به شیر نیاز دارد، نوزادان گیهانی نیز به شیر که در دین ایران کهن بسیار مقدس است، نیاز دارند. تخم مرغ بن مایه خوان نوروزی است و انواع سفید و رنگین آن می بایستی خوان هفت سین را زینت بخشد. زیرا تخم و تخمه نمادی است از نطفه و نژاد و در روز جشن تولد آدمیان که تخمه و نطفه پدیدار می گردد، تخم مرغ تمثیلی است از نطفه باروری که به زودی باید جان گیرد و زندگی یابد و زایش گیهانی انجام پذیرد. پوست تخم مرغ خود نمادی است از آسمان و طاق گیهان.  آینه، سمنو، ماهی، سیب، انار و سکه از دیگر چیزهایی است که خوان نوروزی به آنها مزین می شود. رویاندن سبزه و نگریستن به رویش و بالش دانه ها در دوازده روز جشن نوروز از آیین های کهن ایرانیان بوده است. رشد بیشتر هر یک از دانه های کاشته شده را در گردش سال مظهری از رشد خوب آن دانه در سال نوی زراعی می پنداشتند. ایرانیان کهن، سبزه رویاندن را از زمان جمشید می دانستند و معتقد بودند که، جمشید پس از سرکوب اهریمن و پیروانش (که برکت را از مردم روی زمین گرفته بودند و باد را نمی گذاشتند که بوزد و درختان برویند) به زمین بازگشت. در این روز که نوروزش نامیدند، هر چوب و درختی که خشک شده بود باز رویید و سبز شد. یادآوری مردگان و بزرگداشت روان درگذشتگان در آخرین روزهای پایان سال، به ویژه در آخرین شب جمعه سال کهنه، بازمانده از آیین های نیاپرستی در جامعه های دوران ایران باستان است. روز عرفه (آخرین پنجشنبه سال) را که در برخی جاهای دیگر ایران مانند خراسان به «روز بی بی حور» معروف است، روز مردگان می پندارند و باور دارند که روان های مردگان در این روز آزادند و از آسمان به زمین فرود می آیند تا آن روز را نزد کسانشان بگذرانند.
فلسفه هفت سین چیست؟
به طور مقدمه باید دانست که عدد «هفت» نزد ایرانیان قدیم مقدس بود و به خاطر ستارگان هفتگانه یعنی «زهره، مشتری، عطارد، زحل، مریخ، زمین و خورشید» عدد هفت را گرامی می داشتند. نیاکان ما که زرتشتی بودند، اعتقاد داشتند  که عقل مقدس یعنی «اهورامزدا» که به او «سپند مینو» نیز می گفتند، شش وزیر بزرگ به نام «امشاسپندان» دارد  که یعنی مقدسان جاویدان و این شش امشاسپند با «سپندمینو» تشکیل (هفت سپند) می دهند. علت این که هفت سین به راستی هفت سین است، اشاره به هفت «امشاسپند» است و چون کلمه «سپند» با سین شروع می شده، روی این اصل به علامت آن هفت مقدس جاودانی، چیزهایی در نظر گرفته شده که هم با حرف سین شروع شده باشند و هم مورد استفاده مثبت بشر واقع شوند. 
عدد هفت در فرهنگ ملل مختلف
1 )عدد هفت در قدیم: مردم بابل عدد هفت را مقدس می شمردند، طبقات آسمان و زمین و سیارات هفت بوده است، ایام هفته هفت روز است.
2 )هفت از نظر مذاهب: به عقیده هندی ها در آئین برهما، انسان هفت بار می میرد. عروس و داماد باید هفت قدم به اتفاق هم بردارند. هفت قدم جلو رفته و قسم می خورند. در آئین زرتشت هفت فرشته مقرب وجود دارد. در تورات مذکور است که هفت نر و ماده را با خود برگیر تا نسلی بر جهان بماند. 
-  هفت در آئین مسیح: هفت معجزه، از 33 معجزه را مسیح در انجیل ذکر کرده است، در انجیل از هفت روح پلید صحبت شده است، به نظر فرقه کاتولیک، هفت نوع شادی و هفت غسل تعمید وجود دارد. 
-  هفت در اسلام: آسمان هفت طبقه دارد. فرعون در خواب هفت گاو چاق و هفت گاو لاغر را دید که گفتند هفت سال خشکسالی و هفت سال فراوانی می شود. جهنم هفت طبقه دارد. گناهان اصلی هفت عدد است. پیش از اسلام در بین اعراب، هفت بار طواف دور کعبه مرسوم بوده و در سنت اسلامی نیز چنین است. هفت نفر قاری قرآن معروف بودند، هفت بار شستن اشیا» ناپاک و قرار گرفتن هفت عضو بدن هنگام نماز نیز مذکور است.
3 ) هفت در تصوف: هفت وادی سلوک در تصوف معروف است: 1-طلب، 2-عشق، 3-معرفت، 4-استغنا، 5-توحید، 6-حیرت، 7-فنا. مولوی می گوید: هفت شهر عشق را عطار گشت / ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم 
4 ) هفت در تاریخ: همراهان داریوش با خود او هفت نفر بودند، در نقش رستم در بالای آرامگاه داریوش، هفت نقش ملاحظه می شود. جنگ های هفت ساله در زمان لوئی یازدهم واقع شد. اژدهای هفت سر معروف است. هفت پسر گشتاسب به هفت راهزن تبدیل شدند و هفت خوان رستم و اسفندیار معروف است. 
5 ) معابد هفت طبقه: در بابل و آشور هر معبدی هفت طبقه داشت و هر طبقه به نام یکی از سیارات و هفت رنگ بود (سرخ، سیمین، سفید، سیاه، ارغوانی، آبی و سبز). حصار اکباتان هفت دیوار داشت و آرامگاه کورش هفت پله دارد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۰ ، ۰۵:۰۲
رضا حارث ابادی

۲۹خرداد سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی است. به همین مناسبت هر ساله به پاس خدمات ارزنده او به نسل جوان این کشور آثار و اندیشه های او همچون استاد شهید مرتضی مطهری مورد نقد و بازخوانی مستمر قرار می گیرد. بی شک او و استاد مطهری دو اندیشمند و دو متفکر تأثیرگذار در جامعه ایرانی بوده و هستند که اندیشه های آنان مقدمات نظری انقلاب اسلامی ایران را فراهم کرد. مجموعه آثار شریعتی که تاکنون بالغ بر ۳۷ اثر رسیده است شامل آثار مختلفی چون، تاریخ، دین، جامعه شناسی، سیاست، عرفان، هنر و … است. در این میان او اهتمام ویژه ای به معرفی الگوهای خاص دینی دارد. شخصیتهایی چون ابوذر، علی(ع)، حسین(ع)، اقبال لاهوری و… کسانی هستند که در تاریخ اندیشه او به تدریج مشاهده می شوند. از منظر او معرفی الگوهای بزرگ در واقع نشان دادن توانمندیها و بستر مساعد تمدنی است که توانسته است آنان را در خود پرورش دهد.
او می گوید:
« این یک افتخار بزرگی است که هنوز علی رغم همه علل و عوامل سیاسی و استعماری و ارتجاعی و مادی که مانع رشد و پیشرفت شخصیتها و نبوغ ها در جامعه اسلامی هست، اسلام چون گذشته، قدرت سازندگی انسان و پرورش دهندگی نبوغ را در خود حفظ کرده.»

جملات دکتر شریعتی :

دیروز همسایه ام از گرسنگی مرد ، در عزایش گوسفندها سربریدند ( شریعتی )
 
از خداوند چیزی برایت میخواهم که جز خدا در باور هیچکس نگنجد! دکتر شریعتی.
 
در بیکرانه زندگی دو چیز افسونم کرد ، آبی آسمان که می بینم و میدانم نیست و خدایی که نمی بینم و میدانم که هست.. ( دکتر علی شریعتی )
 
روزگاریست که شیطان فریاد می زند: آدم پیدا کنید! سجده خواهم کرد. ( شریعتی )
 
در دردها دوست را خبر نکردن ، خود نوعی عشق ورزیدن است! ( دکتر شریعتی)
گاهی گمان نمیکنی ولی میشود ، گاهی نمی شود که نمی شود! گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست! گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود! گاهی گدای گدایی و بخت یار نیست! گاهی تمام شهر گدای تو می شود!!!
 
ساعتها را بگذارید بخوابند! بیهوده زیستن را نیاز به شمردن نیست. ( دکتر علی شریعتی )
 
مشکلات انسانهای بزرگ را متعالی می سازد و انسانهای کوچک را متلاشی. ( شریعتی )
 
خدایا،به من توفیق تلاش در شکست،صبر در نومیدی،رفتن بی همراه،جهاد بی سلاح،کار بی پاداش،فداکاری در سکوت،دین بی دنیا،عظمت بی نام،خدمت بی نان،ایمان بی ریا،خوبی بی نمود،مناعت بی غرور،عشق بی هوس،تنهایی در انبوه جمعیت،و دوست داشتن بی آنکه دوست بداند،روزی کن.(دکتر علی شریعتی)
 
بغض بزرگترین نوع اعتراض در برابر آدم هاست اگر بشکنه دیگه اعتراض نیست التماسه. دکتر شریعتی.
 
زخمی بر پهلویم هست روزگار نمک می پاشد و من پیچ و تاب میخورم و همه گمان میکنند که من میرقصم. ( دکتر شریعتی )
 
نامم را پدرم انتخاب کرد ، نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم! دیگر بس است ، راهم را خودم انتخاب می کنم. ( دکتر شریعتی )
 
دلی که ازبی کسی تنها است،هرکس رامیتواندتحمل کند.!
(دکترشریعتی)
 
به دکتر شریعتی گفتند استاد سیگار طول زندگی رو کوتاه میکنه ، دکتر در جواب گفتند من به عرض زندگی فکر میکنم.
 
در دشمنی دورنگی نیست ، کاش دوستانم هم در موقع خود چون دشمنان بی ریا بودند.
 
خیلی اوقات آدم از آن دسته از چیزهای بد دیگران ابراز انزجار می کند که در خودش وجود دارد.
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۰ ، ۰۴:۰۷
رضا حارث ابادی

تبریک به اصغر فرهادی عزیزی به خاطر فیلم زیبا و به یاد ماندنیش که با کسب جایزه اسکار  کلکسیون افتخارات سینمای ایران را کامل کرد و تبریک به اقای شهبازی عزیز به خاطر بازی او در نقش نادر در این فیلم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۰ ، ۰۳:۴۲
رضا حارث ابادی

تولد امام زمان (عج)

 

مرحوم شیخ صدوق و شیخ طوسی روایت می کنند:

  حکیمه خاتون می گوید: یک روز به منزل امام حسن عسکری (ع) رفته بودم و تا هنگام غروب آفتاب، خدمت حضرت بودم، چون خواستم برگردم، ایشان به من فرمودند: عمه جان! امشب نزد ما بمان، در این شب فرزندی متولد می شود که خداوند زمین را به وسیله او با علم و ایمان هدایت، زنده می کند، پس از این که با رواج کفر و گمراهی مرده باشد. عرض کردم: از چه کسی؟ من که در نرجس، آثار حمل نمی بینم. حضرت فرمودند: خداوند حمل او را چون حمل مادر حضرت موسی (ع) مخفی قرار داده است.

  حکیمه می گوید: آن شب در منزل حضرت ماندم، افطار کردم و هنگام استراحت، نزدیک نرجس خوابیدم و پیوسته مراقب او بودم. او آرام خوابیده بود و من در حیرت بودم. در این شب زودتر برای نماز شب برخاستم، چون به نماز وتر رسیدم، نرجس از خواب برخاست و وضو گرفت و نماز شب خواند؛ به آسمـان نگاه کردم، فجر کاذب دمیده بود و صبـح صادق نزدیک بود؛ چیزی نمـانده بود که شک در دلم پدید آید، ناگاه امـام حسـن عسکری (ع) از داخل حجره خود صدا زدند: عمه جان! شک مکن، وعده ای که دادم نزدیک است.. در این هنگام آثار درد زایمان در نرجس پدیدار شد، من نام خداوند را بر او خواندم. حضرت صدا زدند: برای او سوره قدر بخوان. من شروع به خواندن سوره قدر کردم و شنیدم که آن کودک از درون شکم مادر با من همراهی نمود و بر من سلام کرد. من ترسیدم. صدای امام بلند شد که عمه جان! از قدرت خداوند شگفت زده نشو، خداوند، ما را در کودکی به حکمت گویا می گرداند و در بزرگسالی، حجت خود در روی زمین قرار می دهد.

کلام حضرت که به پایان رسید، نرجس از دیده من غایب شد،‌ با شتاب به سوی امام رفتم، حضرت فرمودند: باز گرد، او را خواهی یافت. چون باز گشتم، در نرجس نوری مشاهده کردم که چشمم را خیره کرد و حضرت صاحب الزمان (عج) را دیدم که رو به قبله به سجده افتاد و بر زانو نشست و انگشتان سبابه خود را بلند کرد و گفت:

اشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له و أن جدی رسول الله  و أن ابی امیرالمومنین وصی رسول الله،

بعد نام تمامی ائمه را برد تا به نام خودش رسید و فرمود:

 اللهم انجزلی وعدی و اتمم لی امری و ثبت وطاتی و املاء الارض بی عدلا و قسطا.

 (بار خدایا! به وعده ای که به من فرموده ای، وفا کن و امر امامت مرا کامل کن و قدرت انتقام از دشمنانت را به من عنایت کن و زمین را به وسیله من از عدل و داد پر کن).

حضرت امام حسن عسکری (ع) صدا زدند: عمه جان! فرزندم را بیاور. من نوازد را گرفتم و دیدم بر بازوی دست راستش نوشته شده است:

جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقاً.

(حق آمد و باطل نابود گردید؛ یقیناً باطل نابود شدنی است. سوره اسری/ آیه 81)چون نوزاد را به نزد حضرت بردم، او را روی دست گرفت و فرمود: فرزندم! به قدرت الهی سخن بگو. پس صاحب الامر فرمود:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

و نرید أن نمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون.

 (ما اراده کردیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم و حکومتشان را درزمین پا برجا سازیم؛ و به فرعون و هامان و لشکریانشان؛ آنچه را از آنها (بنی اسرائیل) بیم داشتند، نشان دهیم. سوره قصص/ آیه 5)

 پنج سال از زندگانى آن حضرت در حیات پدر بزرگوارش امام حسن عسکرى گذشت.

در آن مدّت، فعّالیّت مهمّ و اساسى امام عسکرى بر دو امر مهمّ متمرکز بود:

1ـ احتیاط کامل از دستگاه حاکم،

2ـ آشنا کردن او با یاران نزدیک خود.

تولد امام زمان (عج) پنهان نگاهداشته شد و امام حسن عسکری (ع) خبر آن را تنها به عده ای از شیعیان داده بود.

امام مهدى(علیه السلام) پس از پدر، مسئولیت امامت را در سال 260 هجرى در پنج سالگى به عهده گرفت

 امام زمان (عج) پس از آنکه بر جنازه پدر نماز گزارد از چشم مردمان پنهان شد.

به امید پیروزی  حق بر باطل یا مهدی ادرکنی 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۰ ، ۰۴:۳۱
رضا حارث ابادی

رنگ ها چه مى گویند

در ابتداى هر دوستى و آشنایى افراد از یکدیگر مى پرسند که چه رنگى دوست دارید؟ این نشان مى دهد که رنگ، نقش فوق العاده مهمى در زندگى آدم ها دارد، حال آنکه بسیارى از آن غافلند و خبر ندارند که رنگ ها حرف مى زنند و شخصیت درونى آدم ها را لو مى دهند. هرکاره اى که باشیم و هر منش و خلق و خویى که داشته باشیم، رنگ ها بیان مى کنند.دانستن اینکه رنگ ها چه مى گویند کار مشکلى نیست، فقط کافى است که آنها را بشناسیم و از تاثیر آنها بر خلق و خویمان آگاه باشیم.
رنگ هاى گرم، محرک سیستم عصبى بوده و احساسات را تشدید مى کنند. اما در میان آنها قرمز از همه پرهیجان تر است. افرادى که قرمز مى پوشند عاشق زندگى هستند و روحیه اى مبارزه طلب دارند. نترس، شلوغ و پرتکاپو و عاشق جمع هاى شلوغ اند. چنان پرهیاهو هستند که گویى انرژى شان هیچ گاه تمام نمى شود. البته در مواردى نیز بسیار خطرناک هستند. بهتر است افرادى که روحیه جنگ طلبى دارند هرگز قرمز نپوشند زیرا روحیه خشن آنها را دو  چندان مى کند.
سبز: آدم هایى که به رنگ سبز علاقه دارند بسیار مهربان هستند و روحیه معنوى و بسیار والایى دارند. سبزها بسیار سرزنده اند و پشتکار عجیبى در زندگى دارند. سنگ صبورتان را مى توانید از میان سبز ها انتخاب کنید.
زرد: افرادى که زرد مى پوشند، بسیار مثبت اندیش بوده و عاشق خلق کردن هستند. زندگى براى آنها مفهوم یکسانى ندارد. همیشه در پى تغییر و تحول اند و یک جا آرام و قرار ندارند. به عنوان یکى از با معرفت ترین آدم ها مى توانید روى آنها حساب کنید.
آبى: آبى دوست ها مروج صلح و آرامش هستند و آدم هایى صادق، پر احساس و دوست داشتنى. بسیار درونگرا هستند چنانکه برخلاف قرمز ها ترجیح مى دهند همیشه تک و تنها باشند.
مهم ترین خصوصیت آبى ها این است که مى توانند دوستان مورد اعتمادى براى شما باشند.
نارنجى: افراد بلند پروازى که آرزو هاى بزرگ در سر مى پرورانند همیشه نارنجى مى پوشند. نارنجى پسند ها بسیار سرزنده اند و براى کسب آزادى و قدرت حاضرند هر خطرى را به جان بخرند.
صورتى: آدم هاى صورتى بسیار عاشق پیشه اند و توجه خاصى به مسائل عاطفى دارند. افرادى که به صورتى علاقه دارند شفاف و راستگو هستند و بسیار سلطه طلب. به طورى که مى خواهند اختیار همه چیز را به دست گیرند. در عین حال آدم هایى رئوف و قابل اعتمادند.
بنفش: رنگ متعلق به هنرمندان و عارفان. آنهایى که بنفش را مى پسندند بسیار آرام، کمال جو و صلح طلب هستند. چنان صمیمى و بااحساسند که هرگونه بدى روحشان را آزار مى دهد. براى داشتن دوستى دیرینه با بنفش ها باید مهربان و ملایم بود.
سیاه: با این جماعت که اصلاً نمى توان ارتباط برقرار کرد. نیستى و ناامیدى در آنها موج مى زند. علاقه مندان به رنگ سیاه دو نوع اند؛ یا بسیار مغرور و ازخودراضى یا افتاده و غمگین هستند. در منش آنها براى حل مسائل هیچ راه گشایى وجود ندارد. همه چیز تیره و تار است و تنها درمانش مرگ.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۰ ، ۰۴:۲۷
رضا حارث ابادی

سبزواری ها ریشه در همیشه تاریخ دارند

 جاذبه های سبزوار

شهر سبزوار با بسیاری از داستان های پهلوانی ایران باستان ارتباطی نزدیک دارد. چنانکه مدتها، میدان مرکزی شهر به میدان دیو سفید معروف بود. در دوره های اسلامی، ولایت‌ بیهق دارای دو شهر سبزوار و خسروگرد بود. شهر سبزوار در حمله مغول به کلی ویران شد؛ لیکن به تدریج دوباره آباد گردید. حوادث تاریخی بی شماری در این شهر اتفاق افتاده است؛ از جمله در سال 737 ه. ق. این شهر پناهگاه و پایتخت سلسله سربداران شد. شهر سبزوار به "دارالمؤمنین" نیز معروف بوده است. هنوز زخم ناشی از حمله مغولان به مردم این شهر التیام نیافته بود که در زمان شاه عباس، بار دیگر، سبزوار زیر سم ستوران ازبک ‌ها ویران گشت و مردم آن قتل عام شدند. پس از این واقعه؛ این شهر کم کم رو به آبادانی گذاشت. دوره صفویان برای این شهر، شروع مرمت و بازسازی تاریخ گذشته بود. این شهر طی دهه های اخیر رونقی دوباره یافته و همچنان در حال توسعه و نوسازی است.  مردم سبزوار معتقدند جنگ ایرانیان و تورانیان در حوالی سبزوار اتفاق افتاده است. همینطور معتقدند قبر سهراب در این شهر و در محل فعلی شهرداری سبزوار قرار داشته است. کلاه خود و زرهی به تازگی در این شهر کشف شده که به موزه آستان قدس رضوی تحویل گردیده و شهرداری سبزوار در حال حاضر بنای یاد بودی بر آن نهاده است. هر چند بسیاری داستان رستم و سهراب را اثری اساطیری می دانند. در تاریخ مسعودی مطالبی در این خصوص آمده و در شرح مسافرت شاه طهماسب صفوی به خراسان و گذارش از شهر سبزوار؛ از آشنایی مردم آن دیار با شاهنامه سخن گفته شده است.

آثار دیدنی فراوانی در این شهر وجود دارد که مهم ترین آنها به شرح زیر است:

مصلی تاریخی سبزوار

-  تپه دامغانی ها

-  کاروانسرای فرامرزخان
این بنا در جبهه غربی میدان زند سبزوار قراردارد. رباط کانون از نوع کاروان سراهای چهار ایوانی است که به استناد وقف نامه موجود در سال 1291ه. ق توسط حاج فرامرز خان سبزواری جهت استفاده ی زوار حضرت رضا(ع) در کنار شاهراه خراسان ساخته شده است. ورودی این رباط از بخش جنوبی و از طرق یک هشتی به ایوان جنوبی منتهی می گردد. صحن رباط روباز بوده و علاوه به چهار ایوان اصلی غرفه هایی نیز مشرف بر صحن ساخته شده است . در انتهای غرفه ها حجره هایی تعبیه شده که در پشت اتاق های شمالی, ‌شرقی و غربی سالنهایی طویل جهت مال بند یا طویله در نظر گرفته شده است.

-  موزه مردم شناسی سبزوار
از بناهای چهار ایوانی و قاجاری شهر سبزوار ایجاد شده است. بنای مزبور با ساختار محور فرهنگی امروزه در ضلع غربی میدان کارگر و به فاصله نزدیکی از آرامگاه حاج ملا هادی سبزواری و مقبره بقراط واقع گردیده و ورودی آن از ضلع جنوبی و از طریق یک هشتی به ایوان جنوبی منتهی می گردد.علاوه بر چهار ایوان اصلی غرفه هایی نیز مشرف بر حیاط مرکزی ساخته شده و بخش غربی بنا با فضای وسیع خود کاربری اصطبل را داشته است.هشتی ورودی کاروانسرا دو طبقه بوده و تزئینات عمده معماری آن منحصر به کاربرد طرح های هندسی با استفاده از نقاشی اخرائی بر روی آجر است. این بنا به موجب وقفنامه ای در سال 1219 ق توسط  شخصی از باغان سبزوار که در زمان ناصر الدین شاه قاجار سمت سرتیپی داشته است به انضمام یک باب آب انبار مجاور،برای رفاه زائرین حضرت رضا(ع) در بیرون از دروازه نیشابور و در کنار شاهراه خراسان بنیان گردیده است.بازدید از موزه مردم شناسی سبزوار سفری است خاطره انگیز به گذشته برای معرفی گوشه هایی از آداب و رسوم و مشاغل و حرفه های سنتی این ناحیه که باید آنها را برای آیندگان حفاظت و صیانت نمود

-  امام ‌زاده یحیی (خیابان اسرار و بیهق سبزوار )

این بنا در تقاطع خیابان اسرار و بیهق شهر سبزوار قرار دارد و مشتمل بر فضای داخلی گنبددار، ایوان و مناره ها و دو فضای ارتباطی است. گنبد بنا چهارده متر ارتفاع دارد و با کاشی های زیبای فیروزه ای رنگ تزیین شده است. ارتفاع ایوان شمالی ۵۰/۱۴ متر است. دو مناره با ارتفاع بیست و نه متر در دو طرف در ورودی خیابان اسرار قرار دارد. تمام سطح مناره ها با کاشی نره الوان زینت یافته و تمام کاشی سردر بین دو مناره نیز کاشی خشتی تازه است که در سال ۱۳۸۰ قمری ساخته شده است. علاوه بر این در پشت بام امام زاده در جنوب گنبد روی دیوار کنار خیابان اسرار نمای دو ستون کاشی کاری مانند دو مناره کوچک ساخته شده است. همان طور که گفته شد بنای امام زاده دو راهرو ورودی دارد. راهروها یکی راه دسترسی از خیابان اسرار است که راهرو کوتاه تر است و به ایوان مقبره منتهی می شود و دیگری از خیابان بیهق که مردم بیشتر از این در به زیارت امام زاده می روند و دارای کفشداری است.حرم امام زاده در ضلع شرقی بنا واقع شده است. در وسط حرم ضریحی است که از آهن و برنج ساخته شده است و حدود هشتاد سال قبل ساخته شده و عمل استاد حاجی غده سبزواری ریخته گر است. البته پیش از این امام زاده ضریح چوبی داشته که از بین رفته است.بنا بر شواهد مقبره امام زاده یحیی در ابتدا بنای ساده و حجره ای با چهار شاه نشین بوده و بعدها ایوان و دو مناره و گنبد و حجره هایی دیگر بر بنای اصلی مقبره افزوده شده است و چون در حالت کنونی هیچ گونه تاریخ و کتیبه و سنگ نوشته ای حاکی از بنای اولیه این مقبره در محل موجود نیست تاریخ ایجاد بنای حرم امام زاده و ابنیه مجاور آن بر همه نامعلوم است. البته بعضی تاریخ بنای آن را به قرن ششم هجری نسبت داده اند. نماسازی امام زاده از قدمت زیادی برخوردار نیست و همگی در قرن چهاردهم هجری به وجود آمده اند، ولی سبک معماری گنبد خانه و برخی فضاهای داخلی آن از عمر طولانی تری حکایت می کنند

-   امامزاده شعیب بن موسی ابن جعفر ( خیابان طبرسی ) .

-  مسجد جامع  ( سبزوار ) .

-  مسجد پامنار (سبزوار(،

-  آتشکده آذربرزین مهر ( 40 کیلومتری شمال غرب سبزوار )

پیش از این بررسی ها درباره چهار طاقی مشهور به «خانه دیو» در روستای «ریوند» در مرکز دهستان باشتین وجود این آتشکده را در سبزوار رد کرده بود اما یافته های جدید باستان شناسان مدعی وجود این آتشکده در سبزوار است.                                                              
«محمد عبدالله زاده ثانی»، باستان شناس اداره میراث فرهنگی و گردشگری سبزوار گفت: «تاکنون تصور بر این بود که این چهار طاقی یک بنای سنگی بدون تزئینات است اما بررسی های جدید به شناسایی ملات گچ در داخل و بیرون این بنا انجامید. همچنین بقایای معماری معروف به پاتاو که محل عبادت روحانیون زرتشتی بوده است نیز در جریان این بررسی ها شناسایی شد.»
در این مطالعات کارشناسان سازمان میراث فرهنگی سبزوار موفق به شناسایی در ورودی تالار و بقایای معماری نگهداری استودان(استخوان ها) در این آتشکده بر روی کوهی به نام ریوند(ریواس) شدند.
عبدالله زاده ثانی گفت: «براساس نظرات مستند «لازار فانی»،«کریستین سن» و «جکسن» آتشکده آذر برزین مهر متعلق به کشاورزان دوران ساسانی بوده و در شمال غربی ایالت نیشابور قرار داشته است. همچنین با توجه به بررسی های« فائق توحیدی» و دیگر باستان شناسان ایران و با در نظر گرفتن یافته های جدید احتمال وجود آتشکده در سبزوار قوت گرفته است.»
وی گفت: «قرار گیری آتشکده بر روی این کوه به شکل یک زیگورات است و بر خلاف تصور پیشین مبنی بر باز بودن اطراف این آتشکده، بررسی های جدید نشان می دهد که معماری هایی دراطراف این بنا وجودداشته و راه دسترسی به آن بسیار سخت بوده است.»
کارشناسان میراث فرهنگی و گردشگری سبزوار وجود ارتباط بین نیشابور و سبزوار را از دیگر دلایل اثبات این ادعا می دانند.
عبدالله زاده ثانی گفت: «در کنار این آتشکده گیاهی به نام ریواس وجود دارد که طبق مدارک و شواهد موجود در دوره آریایی ها(هزاره اول تا سوم قبل از میلاد) از این گیاه شرابی بنام هوم درست می شد و در مراسم دینی و مذهبی آریایی ها مورد استفاده قرار می گرفت. در برهان قاطع به زبان سانسکریت نیز از این افشرده به نام صوم یاد شده است که آن را با ترکه انار مخلوط می کردند و بر روی آتش می پاشیدند.»
کارشناسان باتوجه به وجود آئین مشابهی در هند امروز بر آنند تا در بررسی های آتی خود ارتباط فرهنگی سبزوار با ایران مرکزی، آسیای مرکزی و هند را مورد بررسی قرار دهند.
در اسناد و مدارک تاریخی موجود در پنچ نطقه ایران از آتشکده آذربرزین مهر یاد شده است که از جمله آن می توان به شهر کاشمر اشاره کرد.
آتشکده “آذر برزین مهر“ یکی از سه آتشکده‌ی مهم دوران ساسانیان است که به طبقه کشاورزان و دهقانان اختصاص داشت 

-  مناره خسروگرد (10 کیلومتری غرب سبزوار)،

این مناره در آبادی خسروجرد قرار دارد که در اوایل اسلام و قرون اولیه آن مرکز و حاکم نشین منطقه بیهق بوده است که بعدها قصبه سبزوار از خسروجرد آبادتر شده و مدتهاست که مرکز ناحیه سبزوار است. خسروگرد که در گذشته شهرکی آباد و دارای جمعیت زیاد بوده، در جنگ ها و اغتشاش ها و انتقال حکومت از یک سلسله به سلسله دیگر رفته رفته خراب گردیده و آخرین خرابی که موجب ویرانی کامل خسروجرد شده و شهر آباد را به آبادی کوچکی مبدل کرده در موقع انتقال سلطنت از سلجوقیان به خوارزمشاهیان بوده است.در مورد مسجد جامع خسروجرد و سابقه آن در تاریخ بیهق در چند جا مطالبی آمده است. همچنین این آبادی آرامگاه سادات و علمایی چند بوده است. شاید بتوان یکی از ارکان مهم معماری‌ایران را طراحی و ساخت مناره دانست که از دیرباز برای استفاده‌های گوناگون ساخته می‌شده است. از جمله کاربردهای مناره می‌توان تحت عنوان برج صدر، برج راهیابی، برج نگهبانی و غیره یاد کرد. که هرکدام از ‌این موارد در اقلیم و جغرافیای خاصی طراحی و مورد بهره برداری قرارگرفته است.یکی از ابنیه مهم تاریخ سبزوار همانا مناره بلند خسروجرد می‌باشد که در مسیرجاده ابریشم که از کویر سبزوار می‌گذشته است و در ابتدای ورودی شهر سبزوار از طرف شاهرود به فاصله چهار الی پنج کیلومتر ساخته شده است. بنا بر اساس کتیبه آن در سال 505 هجری قمری در دوره سلجوقیان با طراحی فوق العاده زیبا با استفاده از تزیینات آجری به صورت تناسبات دایره‌ای و حلقه‌ای از پایین تا به بالا شکل گرفته است. همچنین در دیواره‌های مناره با خطوط کوفی ‌ایاتی نوشته شده است ارتفاع ‌این مناره یا میل 33 متر می‌باشد که در وسط آن حدود 100 پله مدور تعبیه شده است.در ‌اینکه چرا ‌این مناره تقریباً در روبروی روستای خسروجرد ساخته شده، بسیار جای تأمل و بررسی است. از آنجا که ‌این روستا قدمت هزار ساله و حتی بیش از ‌این را دارا است نمی‌توان به سادگی اظهار نظر نمود که‌این مناره فقط به لحاظ راه یابی ساخته شده است. هرچند که ویژگی‌های حاصله بیش از هر نظر دیگری نظر فوق را تأیید می‌کند. از طرفی به دلیل وجود دشت‌های سمت غربی مناره که هموار، و خالی از تپه‌های کوتاه و بلند هستند می‌توان ‌اینگونه تصور کرد که مناره از فاصله بیش از ده تا پانزده کیلومتر رویت می‌شده و ‌این بدان معناست که به مسافران محل اقامت بعدی یا مقصد بعدی را هر چه باشکوه‌تر نشان دهد. همچنین اگر بگوئیم که با توجه به دشت‌های مجاور اگر به جهت دیده بانی از آن استفاده می‌شده است، جای هیچ شکی را نخواهد گذاشت. به هر تقدیر‌این مناره با اصول دقیق و طراحی مناسب و مطلوب ساخته شده به گونه‌ای که چشم هر مسافر و رهگذری را خیره می‌سازد و جزء مجموعه‌های قابل توجه معماری ‌ایران محسوب می‌شود. در ورودی آن به سمت غرب باز می‌شود و یک نفر به راحتی می‌تواند از راه پله‌های مدور داخلی آن خود را به نوک مناره برساند. چنان که چشم انداز بسیار گسترده‌ای را بتواند تحت تسلط قرار دهد. ‌این بنا همانگونه که گفته شد یادگار عصر سلجوقیان و دارای زیبایی‌ها و ظرافت‌های همان عصر است

 -  قبر اسطوره ای سهراب ( داخل محوطه شهرداری ) .

-  آرامگاه شاه طهماسب یا گنبد سبز (سبزوار(،

-  آرامگاه حاج ملاهادی سبزواری (سبزوار(،

-  آرامگاه ابورفاعه از یاران پیغمبر .

-  آرامگاه پیر استیر (12 کیلومتری سبزوار(،

-  آرامگاه پیرمراد معروف به پیرحاجات (سبزوار(،

-  آرامگاه مولانا حسین کاشفی (سبزوار(،

-  مدرسه علمیه فصیحیه (سبزوار(،

-  مدرسه علمیه فخریه (سبزوار(،

-  مدرسه علمیه شریعتمدار (سبزوار(،

-  مسجد جامع چشم (دهستان چشام(،

-  امام ‌زاده هفت معصوم (سبزوار، )

-  امام زاده سید علی اکبر (بخش داورزن سبزوار(،

-  امام ‌زاده سلطان حسین (روستای آزادوار سبزوار(،

-  امام ‌زاده سید حسین (روستای آزاد منجیر، 100 کیلومتری شرق سبزوار(،

-  امام ‌زاده سید حسین و سید اسماعیل (روستای بهمن آباد سبزوار(،

-  اما‌م زاده بی بی‌ علیه خاتون (روستای باشتین در 40 کیلومتری غرب سبزوار(،

-  زیارتگاه سلطان سید قریش ( روستای ساروق ) .

-  مقبره ابن ابی طیب (سبزوار(،

-  بقعه بیلدار باشی (روستای فسنفر سبزوار(،

-  بقعه سید ناصر بن محمد (روستای چشام سبزوار(،

-  آرامگاه بقراط ( سبزوار ) .

-  حمام قیصریه ( سبزوار ) .

-  حوض هشت پایه ( سبزوار – چهارراه رضوی ) .

-  بازارچه سرپوش  ( سبزوار ) .

-  خانه عظیمیان ( متعلق به دوره تیموری ) .

-  خانه اسکویی ها ( روستای ابارش  - 3 کیلومتری سبزوار ) .

باغ و عمارت موسوم به ( اسکویی) در فاصله 4 کیلومتری غرب شهر سبزوار و در روستای
 ( ابارش) واقع است مجموع مساحت این امکان ده هکتار بوده و عمارت آن در میان باغ ساخته شده است. عمارت مزبور در دو طبقه مشتمل بر هشتی, حوضخانه, آب انبار, مطبخ, بادگیرخانه و ... می باشد و طبقه اول از فضاهایی مانند تالار ستوندار شرقی و شمالی, تالار پذیرایی , حجره های نشیمن و ... تشکیل شده است.از جمله عناصر تزئینی این بنا می توان به آجر کاریهای نمای بنا, گچبری قسمتهای سرستونها, طاق حوضخانه و نقاشی بر روی گچبریهای حوضخانه اشاره نمود. قدمت این باغ و عمارت میان‌ آن متعلق به دوره قاجار و مالک آن نیز خاندان اسکویی است

-  حسینیه قنادها ( سبزوار ) .

-  حسینیه بزازها ( سبزوار ) .

-  سرای معمارزاده ( سبزوار ) .

-  سرای حاج زمان ( سبزوار )

جاذبه های طبیعی سبزوار :
- جنگل تاغ با طبیعت زیبا و کویری در روستای حارث آباد

- مرکز ثبیت شن و تحقیقات کشاورزی حارث آباد به عنوان اولین مرکز تحقیقاتی کشور به عنوان اولین مر کز تحقیقات کشاورزی و تثبیت شن کشور می باشد که در فضایی به مساحت بالغ بر 2هکتار و در شمال روستای حارث اباد واقع شده است و داری بیش از چند صد نوع گونه گیاهی نادر از سراسر دنیا می باشد .و در کنار این مرکز بنای یادمان بزرگترین نویسنده و رمان نویسنده ادبیات فارسی ابوالفضل بیهقی در حال ساخت می باشد  

-   پناهگاه حیات وحش شیر احمد ( واقع در 25 کیلومتری جنوب سبزوار ) .

 -  باغ ملی ( قدیمی ترین بوستان سبزوار ) .

-  درخت سرو کهنسال  ( روستای بیزه ) .

-  درخت چنار کهنسال ( روستای    ) .

 -  منطقه ی ییلاقی  ششتمد . 

-  منطقه ییلاقی روستای  طبس . 

 -  منطقه ییلاقی روستای دلبر

 

- روستا های زیبای گاچ ، دیوانه خوی ، بیزخ و استاج

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۰ ، ۰۳:۳۷
رضا حارث ابادی

پیشینه اساطیری کوه میش سبزوار

باکمی تامل برنامهای اماکن بخش ششتمد ذهن انسان ناخودآگاه به افسانه هایی که پدر ومادر بزرگان نقل میکردند می رود و به نامهای آشنا که پرده خوان در کوچه پس کوچه های گذر قدیم سبزوار نقالی میکردند. کومش به مدد روایت بند هشن فصل دوازده فقره 32-23این کوه را مهر آمد به فریاد می نامد و خبر از آوردگاه گشتاسب و ارجاسب میدهد که گشتاسب ارجاسب را شکست میدهد میگوید :به کار زار دین چون شکست برایرانیان رسید کوه میان دشت از کوهها بگسست میان دشت فروافتاد و ایرانیان به یاری آن رهائی یافتند وآن را مهر آمد به فریاد بخوانند .در دوره اشکانی به نقل از رساله دانشگاه آزاد ایران بخش اشکانیان نام کومش ذکر گردیده است ، گروهی معتقدند کوه مش دگردگون شده کوه مس است که مس فراوان در این کوه ها بوده است .گروهی معتقدند نام این کوهها ،کوه میش است که به دلیل کثرت میش در دوره ای که این محل دارای جنگل طبیعی بوده به این نام مشهور شده است ، در حال حاضر بالای رودخانه ی ششتمد را هنوز مردم کهنسال سرجنگل میگویند ،گروهی کومش را قومس میدانند ،در جنوب شرقی ششتمد روستایی است به نام سلم آباد که درگویش محلی سولم آباد گویند این نام تداعی کننده پهلوانیهای سلم در دوران پیشدادی ست کی به زبان پهلوی یعنی پادشاه که جا پای کیانیان را می توان درنام روستای کیذور و کیذقان دید . دیوانخوی تداعی کننده نام خدایان در دوه اساطیری ست دیو مانند اهورا مزدا و خدا در قبل از اسلام نام یک جنس بوده یعن یک طبقه از جنس خدا و همین دیوان روزگاری مورد احترام مغ های زرتشتی نیز بوده اند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۰ ، ۰۳:۵۴
رضا حارث ابادی

رنگ سال چیست و چرا؟

مؤسسه کالرپنتون (Color Panton) رنگ امسال را نارنجی مایل به قرمز یا همان نارنجی به رنگ میوه نارنگی انتخاب کرده است. متخصصان این مؤسسه که سال گذشته رنگ فیروزه‌ای را برای سال 2011 انتخاب کرده بودند، امسال با گردشی حدود 180 درجه، رنگ نارنجی مایل تلقی‌کننده اعتماد‌به‌نفس است را آن هم در سال 2012 انتخاب کرده اند.

رنگی جسور و خشن

رنگ سال قبل فیروزه‌ای؛ رنگی که میرعامل شرکت پنتون درباره آن گفته بود: «فیروزه‌ای رنگ محبت و شفا، ایمان و حقیقت است و با الهام از رنگ آب و آسمان، نشاط‌آور و آرامش‌بخش و در جهان امروز برای فراز از مشکلات روزمره، رنگی بسیار امیدوار‌کننده است.»‌اما وضعیت نابسامان اقتصاد جهانی و ناامیدی حاکم بر جوامع در سال 2012، رنگی جسورانه‌تر و خشن‌تر را طلب می‌کرد؛ رنگ نارنجی مایل به قرمز!

این تن نارنجی، رنگی پرانرژی و جسورانه است و همان انرژی‌ای که ما برای دوباره شارژ شدن و حرکت کردن به جلو نیاز داریم را در خود دارد. نارنجی نه تنها علامت انرژی و زنده‌ألی است بلکه نشانه‌هایی از قدرت و پشتکار دارد یعنی همان چیزی که باید امسال بین انسان‌‌ها طنین‌انداز شود تا بتوان به تغییراتی که چشم انتظارشان هستیم دست یابیم.

مدیرعامل کالر پنتون (لیتریک ایزمن) همچنین گفته است: «نارنجی می‌تواند افکار دلگرم‌کننده را در ما زنده و به فعالیت تشویق‌مان کند تا بتوانیم به سمت هدف‌های بهتری که در نظر داریم، حرکت کنیم.»

اما لیتریک ایزمن این پیش‌بینی درباره رنگ‌ها را از کجا می‌آورد که زیاد هم بیراه نیستند و خیلی مورد توجه طراحان و مدپوشان قرار می‌گیرد؟

تحصیلات و پیشینه لیتریک ایزمن در رشته روان‌شناسی است و همین مسئله باعث شده تا او بتواند به‌خوبی فرهنگ رنگ‌ها را باتوجه به مشخصات زمان معنی کند.

اما به جز او متخصصان دیگر در این زمینه توضیح می‌دهند:‌«رنگ نارنجی مایل به قرمز القا کننده امیدواری و خوش‌بینی است که در نتیجه پیوند : احساس سرزندگی حاصل از آدرنالین تولید شده توسط رنگ قرمز» و «دوستی و گرما و پختگی رنگ زرد» است.

اما هنوز هم شاید متقاعد نشده باشید که چگونه می‌تواند رنگی را تعیین کرد که بیانگر وضعیت یک سال باشد؟

باید بگوییم کارشناسان مؤسسه پنتون هرسال به دنبال رنگی میگردند که تحت‌تأثیر صنایع مختلف است. آنها با استفاده از بررسی روند وقایع جهان و نیز روان‌شناسی حالت روانی انسان‌ها در سال پیش‌رو به این تشخیص می‌رسند که کدام رنگ می‌تواند رنگ سال باشد. خیلی جالب است بدانید که رنگ سال قبل از اینکه مد، فیلم، تکنولوژی، هنر، طبیعت و حالت‌های اجتماعی و اقتصادی افراد قرار بدهد، خودش از آنها الهام می‌گیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۰ ، ۰۳:۴۱
رضا حارث ابادی

اعتماد به خدا : مولانا یکی از روشهای مبارزه با غم و اندوه را اعتماد به خدا می دونه...البته این نکته رو هم باید گفت که در مسلک عرفا اعتماد به خدا در سه مرحله تعریف میشه .

اول ) اطمینان به خدا

دوم ) پناه بردن به خدا

سوم) تسلیم محض در برابر خدا

2.ایجاد تنوع در زندگی : البته منظور از تنوع در زندگی این نیست که زندگی رو کلا از این رو به اون رو کنین!!ایجاد تنوع در زندگی می تونه با تغییردر نگرش به طبیعت باشه ... و یا تغییر در رفتارهای ما نسبت به عزیزانمون باشه ...ویا تنوع در زیبا بخشیدن به رفتارهامون باشه...برای افراد شاد تماشای غروب یا دیدن شادی همسر و فرزند به همان زیبایی اولین دیدن است.

3. اغتنام فرصت و تاسف نخوردن بر گذشته : مولانا همه آدمها رو به تاسف نخوردن از گذشته و استفاده از زمان حال دعوت می کنه.یک روز بدرالدین ولد در حضور مولانا از دوری شمس آهی می کشه.مولانا مدتی ساکت میشه بعد به اون میگه : اگر اونو درک نکردی به روان مقدس پدرم ؛به کسی رسیدی که در هر تار موی او صد هزار شمس تبریزی آونگان است.

ای خنک آن را که او ایام پیش

مغتنم دارد ، گزارد وام خویش

اندر آن ایام کش قدرت بود

صحت و زور دل و قوت بود

و آن جوانی هم چو باغ سبز و تر

می رساند بی دریغی بار و بر

پیش از آن کایام پیری در رسد

گردنت بندد به حبل من مسد

4.مصاحبت با انسانهای شاد : مولانا در فیه ما فیه توصیه جالبی داره.می گه وقتی با یکی که نمیشناسی روبرو می شی...تو ساکت باش و بذار اون حرف بزنه تا بتونی اونو بشناسی .حال اگه حرف نزد تو در حرف زدنت و کلامی که می خوای بگی دقت کن چون این کلمات نتیجه درون اوست که در تو منعکس شده است.

گفتم که بر حریف غمگین منشین

جز پهلوی خوشدلان شیرین منشین

در باغ درآمدی سوی خار مرو

جز با گل و یاسمین و نسرین منشین

5.مشاوره : من خودم همیشه به مشورت ایمان داشتم در همه مسائل ...به نظر من باعث میشه انسان در زندگیش موفق تر باشه . مولانا میگه به زبان آوردن غم و مشورت کردن باعث زوال غم میشه.

آن را که غمی باشد و بتواند گفت

غم از دل خود به گفت بتواند رفت

این طرف گلی نگر که ما را بشکفت

نی رنگ توان نمود و نی بوی نهفت 

6.سکوت و کم گویی 

خامشی بحر است و گفتن همچو جوی

بحر می جوید تو را ، جوی مجوی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۰ ، ۰۳:۲۷
رضا حارث ابادی