ابوالفضل بیهقی مورّخ، ادیب، نویسنده و پدر نثر پارسی

سمن انجمن یادمان ابوالفضل بیهقی پدر نثر پارسی

ابوالفضل بیهقی مورّخ، ادیب، نویسنده و پدر نثر پارسی

سمن انجمن یادمان ابوالفضل بیهقی پدر نثر پارسی

غرض من آن است که تاریخ پایه ای بنویسم و بنایی بزرگ افراشته گردانم، چنان که ذکر آن تا آخر روزگار باقی ماند.
غرض من از نبشتن این اخبار آن است تا خوانندگان را فایده ای به حاصل آید و مگر کسی را از این به کار آید... و هرکس که این نامه بخواند، به چشم خرد و عبرت اندر این نامه بنگرد، نه بدان چشم که افسانه است.
اما براستی ابوالفضل بیهقی به عنوان یکی از برجسته ترین تاریخ نگاران تمامی ادوار ایران درباره تاریخ چگونه می اندیشید؟ از منظر او، اهمیت و فایده تاریخ چه بود؟ به باور وی، رسالت تاریخ را در چه مواردی باید جستجو کرد؟ در این کوتاه سخن، بنابر آن است تا پاسخی روشن بدین پرسش ها و سوالاتی از این دست داده شود و بدین طریق از ذهن تاریخ نگر این تاریخ نگار پرآوازه، آگاهی بهتری یافت.
اول آبانماه روز ملی ادیب شیرین سخن ، تاریخ نگار منصف ،حقیقت گوی عادل و پدر نثر پارسی ابوالفضل بیهقی گرامی باد. نویسنده: رضا حارث آبادی 09122042389 -09193060873
تلگرام Rezabeyhaghi@ اینستاگرام https://www.instagram.com/beyhaghinews/

کلمات کلیدی

تاریخ بیهقی

ابوالفضل بیهقی

اول آبان روز ملی ابوالفضل بیهقی

تاریخ بیهقی این مکتوب یال افشان جاوید

روستای حارث آباد سبزوار زادگاه ابوالفضل بیهقی

ابوالفضل بیهقی استاد مسلم نثر فارسی

رضا حارث آبادی

محمود دولت آبادی

محمود دولت آبادی رمان نویس برجسته سبزواری

روستای حارث آباد سبزوار

بیهقی

abolfazlbeyhaghi

abolfazl beihaghi

معلم شهید دکتر علی شریعتی

معلم شهید دکتر شریعتی

مجله اینترنتی اسرارنامه سبزوار

روستای حارث اباد سبزوار

حسین خسروجردی نویسنده معاصر تاریخ وادب فارسی

حسین خسروجردی نویسنده توانای معاصر سبزوار

حسین خسروجردی رمان نویس بزرگ سبزواری

اول آبان روز نثر فارسی و بزرگداشت ابوالفضل بیهقی در سبزوار

اول آبان ماه روز ملی ادیب شیرین سخن

تمین همایش ملی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی پدر نثر فارسی

تاریخ نگار منصف

تاریخ بیهقی‌ و تأثیر آن بر ادبیات امروز

روستای حارث اباد شهرستان سبزوار زادگاه ابوالفضل بیهقی

اول آبان روز ملی نثر فارسی و بزرگداشت بیهقی

سبزوار

مجله اینترنتی اسرارنامه

دکتر مهیار علوی مقدم

بایگانی

پیوندها

۱۰ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

✳️ #نهمین_همایش_ملی_بزرگداشت_ابوالفضل_بیهقی 


🔹برگزاری همایش مردمی با حضور چهره های ادبی کشور 
🕰زمان: سه شنبه30 مهرماه – ساعت 18:30 
مکان: میدان لاله- تالار کاشفی 
🔹نواختن "زنگ بیهقی" 
🕰زمان: یکم آبان –ساعت 8 صبح 
مکان: مدارس شهرستان 
🔹برگزاری دانشجویی و علمی 
🕰زمان: چهارشنبه یکم آبان ماه-ساعت 9 صبح
مکان: تالار بیهقی- دانشگاه حکیم سبزواری 
🔹گردهمایی در زادگاه بیهقی 
🕰زمان: یکم آبان ماه- ساعت 15
مکان: روستای حارث آباد

اول آبان روز ملی خداوندگار نثر پارسی، خردمند تاریخ نگار، ادیب شیرین سخن ، تاریخ نگار منصف ،حقیقت گوی عادل ابوالفضل بیهقی گرامی باد.
#اول_آبانماه_روز_ملی_ابوالفضل_بیهقی_گرامی_باد

#اول_آبانماه_روز_ملی_ابوالفضل_بیهقی_پدر_نثر_پارسی_گرامی_باد
#ابولفضل_بیهقی_خداوندگار_نثر_پارسی
#ابوالفضل_بیهقی_خردمند_تاریخ_نگار
#ابوالفضل_بیهقی_ادیب_شیرین_سخن
#ابوالفضل_بیهقی_تاریخ_نگار_منصف
#ابوالفضل_بیهقی_حقیقت_گوی_عادل

#اول_آبانماه_روز_ملی_ابوالفضل_بیهقی_پدر_نثر_پارسی_گرامی_باد


#ابوالفضل_بیهقی
#پدر_نثر_فارسی
#تاریخ_بیهقی
#بر_دار_کردن_حسنک
#ابوالفضل_بیهقی 
#تاریخ_بیهقی 
#دکتر_محمد_جعفر_یاحقی
#مهدی_سیدی
#دیبای_زربفت 
#سلطان_محمود_غزنوی
#تاریخ_بیهقی_به_روایتی_دیگر 
#تاریخ_بیهقی
#حسنک_وزیر
#ابولفضل_بیهقی
#حسنک_وزیر 
#روستای_حارث_آباد_شهرستان_سبزوار_زادگاه_ابوالفضل_بیهقی 
#haresabadnews 
#beyhaghinews 
#abolfazlbeyhaghi 
#abolfazl_beyhaghi 
#tarekh_beyhaghi 
#tarekh_beyhaghi 
#haresabadnews
@reza_haresabadi
@asrarnameh
@abolfazlbeyhaghi

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۸ ، ۱۱:۰۹
رضا حارث ابادی

سعی داریم، بیهق نامه به دایرة المعارفی از تاریخ، فرهنگ و مشاهیر سبزوار تبدیل شود

سعی داریم بیهق نامه به دایرة المعارفی از تاریخ فرهنگ و مشاهیر سبزوار تبدیل شود

امید برومندی / مجله اینترنتی اسرارنامه 

 مهدی مقصودی کسی که در حال حاضر با صاحب امتیازی یا مدیرمسئولی یا سردبیری و به طور کل مدیریت سه رسانه مجوز دار و حرفه ای شهرستان (ماهنامه ستاره شرق، فصلنامه بیهق نامه، وبسایت سبزواریان) هم آمار شهرستان را در داشتن نشریات معتبر بالا برده و هم سبب ایجاد چند فرصت شغلی فرهنگی شده و نیز سطح کیفی فعالیت های رسانه ای سبزوار را در رسانه های تحت مدیریت خود ارتقاء داده است.

گفتگوی پیش رو اما درباره همه ابعاد فعالیت های رسانه ای مقصودی نیست. ما در این مصاحبه عمدتاً پیرامون فصلنامه بیهق نامه با مقصودی به گفتگو نشستیم. فصلنامه ای که از سال 96 انتشار خود را در سبزوار آغاز کرده و پنجمین شماره از آن در تابستان 98 با نگاه ویژه به خواجه نظام الملک توسی منتشر شده است.

در شرایطی که با گرانی کاغذ و هزینه های سرسام آور چاپ مواجه هستیم، ادامه کار نشریات وزینی مانند بیهق نامه که تعداد صفحات بالایی نیز دارند، از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین در این مصاحبه با مقصودی به طور اختصاصی به بیهق نامه پرداختیم و گفتگوی مفصل تر با خود او و دیگرزمینه های فعالیت رسانه ای و فرهنگیش در شهر سبزوار را به وقت دیگری موکول کردیم.

آنچه در ادامه می خوانید شرح اظهارات مقصودی درباره بیهق نامه است:

 

گمگشته جامعه  ایرانی تاریخ  است

ما سعی داریم بیهق نامه را به مرور به دایرة المعارفی از تاریخ، فرهنگ و مشاهیر سبزوار تبدیل کنیم. فصلنامه بیهق نامه در این سطح که کار می شود هم می تواند مورد استفاده دانشجویان رشته های مرتبط با موضوعات این فصلنامه قرار گیرد و هم عموم مردمی که می خواهند آشنایی دقیقی با تاریخ و فرهنگ خودشان داشته باشند.

من خودم لیسانسم را فلسفه غرب خوانده ام و فوق لیسانسم را علوم سیاسی و همیشه هم بزرگترین دغدغه ام بحث توسعه در جامعه بوده است و به این نتیجه رسیده ام که گم گشته ما در جامعه ایرانی تاریخ است. اشتباهات ما مدام تکرار می شود به این دلیل که با تاریخمان آشنا نیستیم. تاریخی که خیلی از کشورهای پیرامونی ایران آرزویشان است که چنین تاریخی داشته باشند به همین دلیل فکر می کنم هر شهروندی باید هم با تاریخ محلی و هم با تاریخ ملی کشورش آشنا باشد. این واقعا دغدغه من بود و زمانی هم که در شورای شهر بودم و حتی قبل از آن در اداره فرهنگی شهرداری تلاش زیادی داشتم در این زمینه مثلا با بزرگداشت هایی که برگزار می شد هر چند محدود بود ولی به هرحال ما این تلاش ها را داشتیم ولی بعدا احساس کردم ما باید به صورت ویژه تری به این موضوع بپردازیم.

مطمئن باشید این ضعف شناخت تاریخی اگر در جامعه ایران رفع شود می تواند حلال بسیاری از مشکلات باشد. البته این در نگاه اول شاید شعاری به نظر برسد اما واقعیت این است که در همه جوامع تغییرات با آگاهی از تاریخ اتفاق می افتد. ما هم اگر می خواهیم تغییری در جامعه ایران ایجاد شود و کلاه های قبلی سرمان نرود، باید حتما توجه به تاریخ داشته باشیم.

ضمنا این بحث بی هویتی که در جامعه امروز با آن مواجه هستیم به دلیل عدم شناخت از تاریخمان است در حالیکه ما اتفاقا تاریخ و فرهنگی غنی داریم. اما متاسفانه وقتی که در سبزوار نه تنها با یک فرد عادی بلکه با افراد تحصیلکرده هم صحبت می کنیم، خیلی از مواقع متوجه می شویم که شناخت خوبی از مفاخر، تاریخ و فرهنگمان ندارند. از یک طرف هم کارهای خوبی به صورت تکی در سبزوار صورت گرفته است. مثلا ما پژوهشگرانی داریم مثل آقایان بروغنی و معماری که به صورت فردی پژوهش های قابل سپاسی انجام داده اند. همچنین مرحوم محمود بیهقی که دایرة المعارف سبزوار را کار می کرد و من احساس کردم حالا باید یک کار منسجم امروزی و در عین حال یک کاری که زمینه علمی هم داشته باشد، انجام دهیم. البته نه صرفا آکادمیک اما با زمینه علمی باشد. این شد که به فکر راه اندازی بیهق نامه افتادیم.

بهترین راه ارتباطی ایران و همسایگانش گفتمان فرهنگی است

در بحث بیهق نامه، علاوه بر گفتمانی که در درون سبزوار داریم انجام می دهیم، اعتقاد دارم که ما در بحث خراسان بزرگ قدیم یا خراسان فرهنگی که شامل جمهوری های استقلال یافته از شوروی سابق مثل ترکمنستان و تاجیکستان و ازبکستان و افغانستان و ... است ظرفیت های خوبی داریم و به همین خاطر بحث خراسان شناسی را هم داریم در بیهق نامه دنبال می کنیم. بهترین راه ارتباطی ایران و همسایگانش گفتمان فرهنگی است و ظرفیتی که ما در بحث خراسان داریم، خیلی بزرگ است و سبزوار با توجه به تاریخ و فرهنگ و مفاخری که دارد، می تواند تعاملات گسترده ای با دیگر شهرها و کشورهای حوزه خراسان فرهنگی داشته باشد و در واقع یک مرکز گفتگو باشد. مثلا بین سبزوار و هرات به خاطر کاشفی می تواند تعاملاتی اتفاق بیافتد. کلا شخصیت هایی که از سبزوار بر آمده اند در خیلی جاها موثر بوده اند. مثلا در دوره سلجوقیان خواجه نظام الملک فردی است با ریشه سبزوار که بسیار موثر بوده. ابوالفضل بیهقی در دوره غزنویان دبیری برجسته است. ابن یمین در بحث سربداران و ... از این منظر هم برای ما خراسان فرهنگی مهم است که بهترین راه ارتباطات و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری است.

ما آرزویمان این است که یک روز یکی از شماره های نشریه مان را در یکی از این شهرهای قدیمی ایران رونمایی کنیم و به موارد مشترکمان پرداخته شود.

متاسفانه ما در سبزوار چون مرکز استان نبوده ایم همیشه به صورت منفعل عمل کرده ایم و تابع تأثیرات دیگران شده ایم. ولی سبزوار الان دیگر به مرحله ای رسیده که این قابلیت را دارد که بتواند خودش یک سری ارتباطات را برقرار کند. ما در اینجا فرودگاه داریم، دانشگاه های بزرگ داریم که چند سال است دارند دانشجوی خارجی می گیرند. پس این قابلیت را داریم که خودمان روابطی را برقرار کنیم. مثلا شورای شهر سبزوار پل بزند با شوراهای شهر مشابهش در هرات، تاشکند، و دیگر شهرهای خراسان فرهنگی قدیم که امروز در افغانستان و تاجیکستان و ... قرار گرفته اند.

سبزوار مرکز گفتگو بین شهرهای قدیم خراسان

وقتی ما از قدرت ایران صحبت می کنیم نباید فقط قدرت نظامی در ذهن باشد. ما یک قدرت فرهنگی بسیار خوبی داریم که باید به این هم بپردازیم و آن ها هم حتما استقبال می کنند. چون فصل مشترک ماست. به نام تاریخ و فرهنگ و زبان مشترک اگر این ها مورد توجه قرار گیرد می توان خیلی کارها کرد. البته نمی توان این کار را ساده گرفت. زیرا همین الان در کشورها و شهرهایی که ما داریم به عنوان خراسان بزرگ فرهنگی صحبتشان را می کنیم کشورهای دیگر نیز بیکار ننشسته اند و مثلا آمریکا در تاجیکستان مدارسی احداث کرده است و. ...

ولی من معتقدم سبزوار این ظرفیت را دارد که به عنوان مرکزی باشد که این گفتگوها را بین شهرهای قدیم خراسان بزرگ شکل دهد. مثل تبریز که مرکزی شده که با جمهوری آذربایجان و کشورهای شمال غرب ایران ارتباطات فرهنگی را رقم می زند. البته ما در این ناحیه از کشور مشهد را داریم که حرکت هایی را انجام داده است ولی ما هم می توانیم اینطور باشیم. حالا این اتفاق می تواند در دانشگاه های ما بیافتد یا از طریق شورای شهر یا در سطح فرمانداری باشد و یا در موسسات مردم نهاد (NGO) صورت بگیرد که فصل های مشترکمان را با سایر مناطق خراسان بزرگ پیدا کنیم و با کمک آن ها ارتباطامان را برقرار کنیم.  ما اکنون در بخش خراسان شناسی بیهق نامه این نگاه را داریم ولی قطعا در آینده پر رنگ تر خواهد شد.

در زمینه خراسان شناسی برای سبزوار غفلت صورت گرفته است به طور مثال وقتی درباره خواجه نظام صحبت می شود می رود در ترکیه به عنوان وزیر سلجوقیان برایش بزرگداشت گرفته می شود یا در دانشگاه فردوسی به عنوان صاحب سیاستنامه او را مورد تجلیل قرار می دهند ولی در سبزوار هیچ اتفاقی نمی افتد و ما باید این غفلت تاریخی را جبران کنیم.

شریعتی از نگاهی دیگر

در زمینه مشاهیر سبزوار ما هنوز خیلی بزرگان را داریم که انشاالله به مرور روی همه شان در بیهق نامه کار خواهیم کرد. از جمله شریعتی را حتما در برنامه های آینده بیهق نامه داریم. ولی می خواهیم یک کار متفاوت در بیاید. شریعتی همیشه از منظر اندیشه هایش مورد توجه قرار گرفته ولی از منظر ادبیات کسی به او نپرداخته است. من معتقدم شریعتی را می توان در ادامه، بیهقی، کاشفی، قاسم غنی و ...  دید و از منظر تاثیرگذاریش بر ادبیات به او بپردازیم. به عنوان یک ادیب کسی که کتاب کویر را نوشته. کویر یک کتاب فرا زمانی است و مختص یک دوره خاص نیست و هیچ وقت جذابیت و زیبایی خود را از دست نمی دهد.

اهتمام جدی به انتشار منظم بیهق نامه

یک مقدار فاصله هایی افتاد بین شماره های این نشریه و آنطور که دوست داشتیم منظم منتشر نشد. خصوصا به دلیل مسائل اقتصادی که در بحث کاغذ سال قبل پیش آمد کارمان سخت شد ولی الان این اراده در ما به وجود آمده که بتوانیم من بعد به صورت منظم نشریه را منتشر کنیم.

خصوصا از وقتی هفته نامه ستاره شرق به ماهنامه تبدیل شد، وقت و انرژی ما آزاد شد و حالا زمان بیشتری برای بیهق نامه می گذاریم. البته برای من تبدیل هفته نامه ستاره شرق به ماهنامه سخت بود زیرا نشریه ای بود که سه سال به صورت منظم منتشر شده بود و از این بابت امتیازاتی گرفته بود. به طوری که امتیاز ستاره شرق برای نظم در نشر کامل بود و صد در صد امتیاز را به دست آورد. یا برای اولین بار در تاریخ مطبوعات سبزوار ستاره شرق مجاز به انتشار آگهی های دولتی شد. ولی واقعیت این بود که دیگر توان مالیمان برای انتشار به صورت هفته نامه اجازه نمی داد. هر چند روزی که ما هفته نامه ستاره شرق را راه انداختیم به این امید بودیم که یک روز تبدیل به روزنامه شود. ولی حالا که ماهنامه شد سعی می کنیم وقت آزاد شده مان را در بیهق نامه بیشتر بگذاریم و بتوانیم یک نشریه فاخر و منظم منتشر کنیم و اگرچه شماره به شماره سعی کرده ایم بهتر شویم ولی هنوز تا نقطه مطلوبمان فاصله داریم.

 

سه اولویت اجرایی در تحریریه بیهق نامه

امیدوارم که بتوانیم بیهق نامه را در سه زمینه ارتقاء دهیم اول در رابطه با افزایش صفحات، دوم افزایش تعداد نویسندگانمان از سبزوار و خصوصا دانشگاه های این شهر و سوم در زمینه تأمین کامل هزینه ها از محل فروش.

بیهق نامه در حال حاضر با 104 صفحه چاپ می شود ولی واقعا این توان وجود دارد که در تعداد صفحات بیشتری چاپ کنیم که فعلا بحث های مالی اجازه بیشتر از این را به ما نمی دهد. همچنین خیلی دوست داریم که اهل قلم شهرمان به خصوص اساتید دانشگاه حکیم همکاری بیشتری با ما داشته باشند ولی الان دوستانی در دانشگاه فردوسی مشهد هستند که همکاریشان با ما از دوستان دانشگاه حکیم سبزواری بیشتر است. البته ما همیشه دست کمک به سمت اساتید دانشگاه حکیم سبزواری دراز کرده ایم و کسانی هم هستند که دارند همکاری می کنند. ولی با توجه به تعداد بالای اعضای هیئت علمی این دانشگاه در رشته های مرتبط با موضوعات بیهق نامه، یک مقدار باید تعداد و نقششان بیشتر شود. به هرحال الان از لحاظ تأمین محتوا زیاد مشکل نداریم. ما قابلیتمان در سبزوار برای انتشار بیهق نامه زیاد است. بالاقوه زمینه های زیادی را برای پژوهش، تحقیق و تهیه مطلب داریم اما مهم آن فعلیتش هست که بتواند محقق شود. در این بین فقط بحث هزینه ها دشوار است زیرا اینطور نشریات که حتی یک آگهی هم ندارند، فقط از طریق فروش تک نسخه ای باید هزینه هایشان را جبران کنند که امیدواریم شرایط طوری پیش برود که بتوانیم روی پای خودمان بایستیم. البته در حال حاضر هزینه های  بیهق نامه از محل فروش تأمین نمی شود و هنوز از خودمان هزینه می کنیم. ولی فروشمان شماره به شماره خیلی بهتر شده است. ما الان در تهران کتابفروشی ای را داریم که در هر شماره بیش از 10 نسخه از بیهق نامه را می فروشد.

 

خبوشان قوچان نمونه ای از یک نشریه موفق محلی در خراسان

در شهرستان های خراسان مشابه بیهق نامه سبزوار، یک نشریه خبوشان در قوچان را داریم که فوق العاده نشریه فاخری است. البته رویکرد بیهق نامه و خبوشان کمی متفاوت است. ولی واقعیت این است که کار خبوشان خیلی قوی است. در مشهد هم نشریه بارثاوا هست اما باز دقیقا به این مدل نیست.چند سال قبل آستان قدس رضوی نشریه خراسان پژوهی را داشتند که تیم دکتر یاحقی و استاد سیدی با هم بودند که چند شماره منتشر کردند اما الان تعطیل شده است.

نه خیر و نه ضرر

خوشبختانه بیهق نامه هیچ وقت با سنگ اندازی و مشکلاتی از این دست مواجه نشده است. حالا اگر هیچکس هم دستمان را نگرفته، ولی کسی مانع تراشی هم برایمان نکرده است. حتی در شروع نشریه در همان شماره اول آقای دکتر حدادنیا رئیس دانشگاه حکیم سبزواری اینقدر از این فصلنامه استقبال کرد و  خوشش آمد که قول یک سری همکاری های مشترک را داد و فقط یک شرط داشت که می خواست نقش اساتید دانشگاه حکیم در نشریه پر رنگ تر باشد. او فقط همین شرط را داشت و حتی اسم هم نبرد که چه کسانی فقط پر رنگ تر بودن نقش دانشگاه در این فصلنامه برایش مهم بود که خود ما هم اتفاقا همین را می خواستیم. ولی بعدا جا به جایی مدیریت که در دانشگاه حکیم سبزواری اتفاق افتاد دیگر قرارهای قبلی به جایی نرسید.

شهرداری هم در شماره دوم یک خریدی از ما داشت ولی در کل اگرچه سنگ اندازی نشده است برایمان ولی حمایتی هم به آن شکل نبوده است یعنی اگر کسی ضرری نرسانده به ما، خیری هم نرسانده است. فقط کاری بوده که با عشق و کوشش و تلاش خودمان و دوستانمان دارد انجام می گیرد و ما امیدواریم همشهریانمان چه آن هایی که در سبزوار ساکنند و چه آن هایی که مقیم دیگر شهرهای کشور شده اند با اشتراکی که از نشریه می گیرند به دوام و بقاء بیهق نامه کمک کنند چون ما به سیستم دولتی حقیقتا خیلی امید نداریم. بنابراین همشهریانمان حتی اگر شده با خرید تک نسخه ای که هزینه زیادی هم ندارد، می توانند به ما کمک خوبی بکنند. چون قیمت هر نسخه از بیهق نامه در حال حاضر 15 هزارتومان است که در سال می شود 60 هزارتومان.

 

انگیزه بخش ها

در بین خوانندگان بیهق نامه کسانی را داریم که نشریه را خوانده اند و تماس گرفته اند که می خواهند با ما همکاری کنند. حمایت های مردمی بسیار عالی است. مثلا دکتر لطفی پدر تئاتر خراسان را داشتیم که تماس گرفتند و تشکر کردند. در دانشگاه فردوسی مشهد دکتر سلمان ساکت هر شماره برای ما مطلب دارد.  و باز هم افراد دیگر هستند که مجموعا باعث انگیزه ما می شوند.

 

بدترین دوران

الان در بدترین دوران نشریات کاغذی هستیم. از یک طرف خیلی گران است. از طرف دیگر فضای مجازی هم یک رقیب شده و احساس بی نیازی نسبت به کتاب و نشریات مکتوب را در جامعه ایران ایجاد کرده است.

 

سیصد اشتراک تضمین دوام

 بیهق نامه در حال حاضر با تیراژ 1000 نسخه چاپ می شود و زینک بسته می شود و کاملا مشخص است و از این تعداد اگر بتوانیم فقط سیسصد اشتراک داشته باشیم دیگر دغدغه هایمان مرتفع می شود و نشریه می تواند حداقل روی پای خود بایستد و نیاز به حمایت هیچ سیستمی نخواهد داشت و بقیه را هر چه قدر بتوانیم بیشتر بفروشیم وضعیت بهتری خواهیم داشت و می توانیم کیفیت بالاتری را ارائه دهیم. البته ما بیهق نامه را در دکه های روزنامه فروشی به فروش نمی رسانیم زیرا فروش اینطور مجلات الان در دکه ها خیلی جایگاهی ندارد. اما در بین کتابفروشی ها توزیع می کنیم. مثلا در تهران کتابفروشی طهوری فروش خوبی دارد. و از آنجایی که کار توزیع بیهق نامه را به پخش نداده ایم، خودمان تک تک کتابفروشی های معتبر در هر شهری را شناسایی می کنیم و بعد از رایزنی با آن ها بیهق نامه را برای فروش به آن ها می سپاریم. در حال حاضر بیهق نامه علاوه بر سبزوار دارد برای برخی کتابفروشی های تهران، تبریز، مشهد، اسفراین و بجنورد ارسال می شود. 

مطالبی که در بیهق نامه است زماندار نیست و تاریخ انقضاء ندارد. این  درخواست را از همشهریان و سبزواری های مقیم نقاط دیگر دارم که با یک نسخه اشتراک گرفتن از نشریه ما در پایدار ماندن این نهال فرهنگی کمک موثری  کنند.

 

دعوت از همه برای سبزوار

از نگاه اسرارنامه به بیهق نامه و پیگیری هایتان بسیار ممنونم. به هرحال این نشریه یک نشریه کاملا غیر سیاسی است و صرفا تاریخی و فرهنگی برای سبزوار، خراسان و در نهایت برای ایران است و بنابراین از همه دوستان و جریان های فکری در سبزوار هم دعوت می کنم که فارغ از همه بحث های سیاسی کسانی که دل در گروه فرهنگ سبزوار، خراسان و ایران دارند بیایند پای کار و ما از هر نظر و انتقاد و پیشنهادی که باشد استقبال  می کنیم. ما دوست داریم  این کار را منسجم تر از اینی که الان هست در آینده منتشر کنیم که با حمایت مردم امکان پذیر خواهد شد و هر نتایجی که داشته باشد اول از همه برای شهر است بعد به افراد و اشخاص می رسد.

امید برومندی / مجله اینترنتی اسرارنامه 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۸ ، ۰۹:۳۲
رضا حارث ابادی

تربیت امثال شفیعی‌کدکنی از برکات شاخص مصحح تاریخ بیهقی است

مهدی نوریان استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان گفت: اگر به دنبال آثار و برکات مرحوم استاد فیاض باشیم، یکی از آثار بسیار شاخص و برجسته ایشان، تربیت شخصیتی مانند دکتر شفیعی کدکنی و بسیاری از افراد دیگر است که در مکتب ایشان پرورش پیدا کردند.

تربیت امثال دکتر شفیعی کدکنی از برکات بسیار شاخص  دکتر فیاض است 

تربیت امثال شفیعی‌کدکنی، از برکات بسیار شاخص استاد فیاض است 

مهدی نوریان ( ۱۲ آذرماه 1397) در مراسم «شب علی‌اکبر فیاض» که در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: صحبت در خصوص ابعاد مختلف شخصیت مرحوم فیاض نیازمند ساعت‌ها گفتوگو است اما باید گفت در روزگاری که کمیت جای کیفیت را گرفته، اولین نکته ای که به ذهن می رسد، در ارتباط با کمیت آثار منتشر شده استاد فیاض است که چندان زیاد نیست که البته آرزو داشتیم آنچه در سینه ایشان بود، به رشته تحریر درمی‌آمد و همگان از آن فیض بیشتر می‌بردند اما باید در نظر داشت که محققان بیشتر وقت و تلاش خود را به جای نوشتن، صرف آموختن می‌کردند.
وی ادامه داد: شخصیت بارز مرحوم فیاض که بنیان‌گذار دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد بود، که توانست دانشجویان مستعد و شایسته‌ای تربیت کند.

شبکه رسمی ابوالفضل بیهقی  http://t.me/abolfazlbeyhaghi

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۸ ، ۱۴:۱۳
رضا حارث ابادی

دانشی‌مردی کم نظیر

نویسنده : دکترسلمان ساکت

مترجم : استادیاردانشگاه و رئیس مرکزآثار مفاخر و اسناددانشگاه فردوسی

دکتر علی‌اکبر فیاض در سال 1277 خورشیدی در خانواده‌ای خوش نام و فرهنگ مدار دیده به جهان گشود. پدرش، سید عبدالمجید فیاض، از سادات روحانی و از افراد سرشناس مشهد بود که به ثقة‌الاسلام شهرت داشت و خادم باشی کشیک اول آستان مقدس رضوی و مردی عالم و محترم بود.علی‌اکبر فیاض بنابررسم زمانه، در کودکی قرآن را فراگرفت و سپس به تحصیلات حوزوی روی آورد و در علوم مختلف از محضر استادانی چون سید ابوالقاسم ازغندی، میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری، حاج محمد علی فاضل، آقابزرگ شهیدی و میرزا محمدباقر مدرس رضوی (پدر محمدتقی مدرس رضوی) بهره برد. او پس از تکمیل تحصیلات حوزوی و در سال 1307 خورشیدی به استخدام اداره فرهنگ خراسان درآمد و در دبیرستان شاه رضای مشهد به تدریس پرداخت. در سال 1314 خورشیدی دانش سرای مقدماتی مشهد را بنیان گذاشت و خود ریاست آن را بر عهده گرفت. اما چندی بعد به تهران رفت و پس از اخذ مدرک لیسانس از دانش‌سرای عالی، به دانشگاه تهران رفت و در سال 1322 ش. دوره دکترای خود را با موفقیت به پایان رساند. فیاض در آن روزگار یکی از مبرزترین دانشجویان و دانش‌آموختگان دانشگاه تهران بود تا آنجا که در دوره بیماری استاد ملک الشعرای بهار، از سوی او و به جای او به تدریس گماشته می شد. فیاض علاوه بر زبان های عربی و فرانسه که آن ها را به‌خوبی می دانست، در مطالعات و پژوهش های خود از منابع انگلیسی، روسی، آلمانی و لاتین هم بهره می برد و بعدها به آموختن زبان چینی هم روی آورده بود. (۱)

فیاض از همان روزهای آغازین ورود به تهران، با دکتر قاسم غنی آشنا شد که این آشنایی خیلی زود به دوستی و همکاری علمی انجامید. در آن روزگار قاسم غنی مرد نام‌آشنای عرصه علم و سیاست بود که چون استعداد و دانش و همت فیاض را دریافت، زمینه همکاری و رشد فیاض را تا حد امکان فراهم آورد. در آغاز بر آن بودند تا به سفارش وزارت فرهنگ گزیده ای از تاریخ بیهقی را برای تدریس در دبیرستان ها فراهم آورند، اما به تصحیح کل اثر همت گماشتند و در سال 1324 ش. آن را به پایان بردند. دوستی و همکاری غنی با فیاض از این نیز فراتر رفت، تا آنجا که فیاض در انتخابات دو دوره پایانی مجلس شورای ملی در روزگار پهلوی اول، تحت تاثیر مستقیم غنی به نمایندگی مردم مشهد انتخاب شد. حتی حضور فیاض در قاهره به سال 1327 و تدریس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه فاروق اول، به دعوت قاسم غنی صورت گرفت که در آن زمان سفیر ایران در قاهره بود. فیاض در آنجا سلسله سخنرانی هایی درباره «شعر فارسی و تمدن اسلامی در ایران» ایراد کرد که در نوع خود جالب توجه بود.فیاض پس از بازگشت به ایران ماموریت یافت تا دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد را تاسیس کند که در سال 1334 به این مهم نایل آمد و خود ریاست آن را به مدت 9 سال (تا سال 1343) بر عهده گرفت. جالب آن که فیاض در بنیان گذاری دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی) نیز نقشی به سزا داشت و مدتی همزمان با ریاست دانشکده ادبیات، سرپرستی آن دانشکده را هم عهده‌دار بود. او در سال 1343 به تهران بازگشت و در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، مدیریت گروه ادیان و مذاهب را بر عهده گرفت و پس از سه سال در 1346 به افتخار بازنشستگی نایل آمد.فیاض در سال 1349 به دعوت دکتر غلامحسین یوسفی به دانشگاه مشهد آمد تا در دوره فوق لیسانس زبان و ادبیات فارسی تدریس کند. در همان سال، کنگره بزرگداشت بیهقی به همت و مدیریت فیاض در مشهد برگزار شد که به حق یکی از مهم ترین کنگره های بین المللی در ایران بوده است. او یک سال بعد در چهارم شهریور 1350 در مشهد جهان را بدرود گفت و در حرم رضوی به خاک سپرده شد.

آثار استاد فیاض

دکتر فیاض انسانی دانشمند و جامع الاطراف بود، اما بسیار کم می‌نوشت و آثار باقی مانده از وی در برابر وسعت دانش او چون قطره‌ای است در برابر اقیانوس. او اگرچه اغلب خستگی، کمبود وقت و ضعف و سستی جسم به‌ویژه چشم را بهانه می‌کرد، اما علت اصلی در کم نوشتن او وسواس علمی و دقت نظر کم نظیرش بود که موجب می‌شد کمتر دست به قلم ببرد و بیشتر بخواند و بیاموزد. با این همه، آثار گران سنگی از او برجای مانده است که عبارت است از:

فهرست کتب منطق در کتابخانه آستان قدس رضوی که در سال 1307 منتشر شده است.

تصحیح تاریخ بیهقی با همکاری دکتر قاسم غنی در سال 1324 ش.

تاریخ اسلام که در سال 1327 منتشر شد و در نوع خود کاری ارزشمند و درخور توجه بود.محاضرات عن الشعر الفارسی و الحضارةالاسلامیه فی ایران به زبان عربی که همان طور که پیشتر اشاره شد، مجموعه سخنرانی های او در قاهره بود که بعدا در سال 1356 ش. به کوشش محمد حسین ساکت به فارسی ترجمه شد و با نام «شعر پارسی و تمدن اسلامی در ایران» انتشار یافت (۲).منطق التلویحات اثر شیخ شهاب الدین سهروردی که در سال 1329 در سلسله انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسید.تصحیح تاریخ بیهقی که در سال 1350 و اندکی پس از مرگ وی در دانشگاه مشهد منتشر شد. بی تردید این کتاب مهم ترین و تاثیرگذارترین اثر استاد فیاض بوده است. او این تصحیح جدید را 25 سال بعد از تصحیح قبلی خود که با همکاری قاسم غنی فراهم آورده بود، به دست انتشار سپرد و به حق با تدارک نسخه های خطی بیشتر و کهن تر یکی از بهترین و زیباترین آثار زبان فارسی را احیا کرد.سال ها پس از درگذشت فیاض، محمد عظیمی مجموعه مقالات و نوشته های او را به همراه چند یادداشت که در رثای او نوشته شده بود، از جمله نوشته های دکتر یوسفی و تقی بینش، گردآوری و در سال 1383 با نام چشمه فیاض در دانشگاه فردوسی مشهد منتشر کرد (۳). بی‌تردید فیاض یکی از بزرگ‌ترین استادان زبان و ادبیات فارسی بوده است که چه در حوزه تحقیق و پژوهش و چه در زمینه پرورش شاگردان مبرز و چه در کار بنیان گذاری نهادهای علمی، شاخص و کم نظیر بوده است.

***

چند روز پس از درگذشت دکتر علی‌اکبر فیاض، باقر پیرنیا، استاندار دانش‌دوست و فرهنگ‌مدار آن روزگار خراسان، در نامه‌ای به شهردار وقت مشهد از او می‌خواهد که یکی از خیابان های شهر به نام این بزرگمرد عرصه علم و فرهنگ نام گذاری شود. این پیشنهاد ارزنده گویا در آن روزگار به عمل در نیامد، اما امروز که شورای شهر با رویکردی جدید و فکری تازه روزهای آغازین فعالیت خود را پشت سر می‌گذارد، شایسته است این پیشنهاد را بعد از گذشت بیش از 45 سال جامه عمل بپوشاند تا پاسداشتی باشد به سال ها خدمات فرهنگی این مرد فرزانه در شهر مشهد.

منابع:

1-«فیاض، علی‌اکبر»، محمدجعفر یاحقی، دانشنامه زبان و ادب فارسی، به سرپرستی اسماعیل سعادت، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1393.

۲- شعر پارسی و تمدن اسلامی در ایران، علی‌اکبر فیاض، ترجمه محمدحسین ساکت، مشهد، 1356.

۳- چشمه فیاض، گردآوری: محمد عظیمی، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، 1383.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۲۰
رضا حارث ابادی

یاحقی:فیاض احیاگر تاریخ بیهقی و تصحیح متن در زبان فارسی است

دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد در یکی دیگر از «شب‌های بخارا» و در سالروز تاسیس این دانشکده، میزبان برنامه «شب علی‌اکبر فیاض»، مصحیح «تاریخ بیهقی»، مولف «تاریخ اسلام» و از موسسان این دانشکده بود.

 

 

یاحقی:فیاض احیاگر تاریخ بیهقی و تصحیح متن در زبان فارسی است

 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛  دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد شامگاه دوشنبه 12 آذر و در یکی دیگر از «شب‌های بخارا» که با حضور پرشمار استادان نام آشنای زبان و ادب فارسی و دانشجویان و علاقه مندان ادبیات برگزار شد و در سالروز تاسیس این دانشکده، یاد زنده‌یاد علی‌اکبر فیاض، مصحیح «تاریخ بیهقی»، مولف کتاب «تاریخ اسلام» و از موسسان دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد بوده است.

مهدی نوریان از استادان ادبیات فارسی در این مراسم که شامگاه دوشنبه 12 آذر با حضور پرشمار استادان نام آشنای زبان و ادب فارسی و دانشجویان و علاقه مندان ادبیات برگزار شد، ضمن تقدیر از همت والا و ستودنی محمدجعفر یاحقی، دکتر راشد و ناصح که راه چنین بزرگانی را ادامه می‌دهند، گفت: درود به دکتر سلمان ساکت که به شایستگی تمام در راه معاصر و مفاخر دانشگاه فردوسی مشهد تلاش می‌کند.

وی اظهار کرد: درباره علی‌اکبر فیاض - همانگونه که در نوشته مرحوم استاد غلامحسین یوسفی که در شهریورماه 1350 منتشر شده است - سخن گفتن کار بسیار دشواری است، ابعاد مختلف این شخصیت بزرگ نیازمند ساعت‌ها گفت و گو است.



نوریان ادامه داد: در روزگاری که کمیت جای کیفیت را گرفته، نخستین سوالی که پیش می‌آید، درباره کمیت آثار منتشر شده مرحوم استاد علی اکبر فیاض است که این آثار چندان زیاد نیست گرچه آرزو داریم که کاش آنچه در سینه او بود، به رشته تحریر درمی‌آمد و همگان می‌توانستند از این آثار فیض ببرند.

این استاد زبان و ادب فارسی، پرورش دانشجویان و شاگردان مستعد و تاسیس دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد را نخستین ویژگی ممتاز این استاد برجسته دانست و گفت: اگر به دنبال این وجه بسیار شاخص هستید، می‌توان یکی از این آثار را وجود دکتر شفیعی کدکنی دانست.
 
تصحیح تاریخ بیهقی نشانه جامعیت بی نظیر این مرد بزرگ است

وی تاکید کرد: استادی در حد و اندازه دکتر فیاض یک تنِ تنها نیست که نمونه آن در تعداد بی‌شمار شاگردانش ضرب می‌شود و موج برمی‌دارد و آن کلمه فراگیر می‌شود.

نوریان مساله اهمیت تصحیح متون را که هنوز افراد بسیاری آنطور که باید و شاید قدر آن را ندانسته‌اند، بسیار مهم عنوان کرد و افزود: علاوه بر تسلط بر کل حوزه ادب فارسی، آشنایی با زبان آن زمان و ناحیه جغرافیایی و زبان متون بسیار مهم است تا بتوان متنی را تصحیح کرد و اینگونه است که پیدا کردن صورت صحیح یک بیت یا نثر شاید ارزش بیشتری از یک کتاب و مقاله تالیفی داشته باشد.

وی تصحیح تاریخ بیهقی را نشانه جامعیت بی‌نظیر این مرد بزرگ دانست و عنوان کرد: مردانی همانند دکتر فیاض به کل میراث ادبی نیاکان ما احاطه داشته‌اند.
 
نوریان ضمن انتقاد از کسانی که به اسم گرایش، ادبیات فارسی را تکه تکه کردند، گفت: با این امر به طور کل مخالف هستم؛ مگر می‌شود کسی فقط شاهنامه بخواند اما مختصص ادبیات حماسی باشد؟ متون ادبی همانند حلقه‌های زنجیر به هم پیوسته است.

نام «علی اکبر فیاض» با تاریخ بیهقی گره خورده است

در ادامه مراسم محمدجعفر یاحقی یکی از آثار برجسته مرحوم دکتر فیاض را تاسیس دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد دانست و گفت: شخصیتی مانند دکتر فیاض در فضای فرهنگی خراسان تاثیر فراوانی گذاشته که نظیرش کمتر پیدا می‌شود.
 


این استاد زبان و ادب فارسی ادامه داد: نام دکتر فیاض با تاریخ بیهقی گره خورده است و او تاریخ بیهقی را به جامعه ادبی ایران شناخته است هر چند تعداد آثار ظاهری دیگری از وی زیاد نیست اما با همین اندک کارکرد، نام خود و بیهقی را جاودانه کرد.

وی با اشاره به تعداد دیگری از چاپ‌های موجود کتاب بیهقی که پیش از تصحیح دکتر فیاض نگارش شده است، افزود: چاپ کلکته در 1862 میلادی نخستین چاپ این اثر بود که می‌توان عنوان کرد تاریخ بیهقی از هندوستان به ایران تراوش شده است، در سال 1888 در دوره قاجار رونویسی شده و بعداً در اختیار ادیب پیشاوری در تهران چاپ سنگی شد و بعدها جلد اول تصحیح در سال 1319 به قلم سعید نفیسی چاپ شد، تصحیح دکتر فیاض و دکتر غنی نیز در سال 1324 چاپ شد و در سال 1350 زمانی که هنوز نسخه اصلی تاریخ بیهقی به تصحیح علی‌اکبر فیاض زیر چاپ بود، وی به دیار باقی شتافت، این اثر در سال 1356 تجدید چاپ شد و در سال 1375 با مقدمه به چاپ رسید.

یاحقی نسخه تصحیح شده به همت مرحوم علی اکبر فیاض را مبنای همه مطالعات دانست و افزود: تصورم این است اهتمام دکتر فیاض در احیای تاریخ بیهقی و متون شناسی اصلی‌ترین کار است، فیاض نادره‌ای بود در این روزگار و زنده کننده تاریخ بیهقی و تصحیح متن در زبان فارسی است.
 
«تاریخ اسلام» ایجازی هنرمندانه و نثری روان دارد

عبدالرحیم قنوات از دیگر استادان حاضر در این مراسم نیز به اثر دیگری از استاد فیاض اشاره کرد و گفت: تاسیس دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1377 و ریاست همزمان بر این دو دانشکده از آثار برجسته و ماندگار وی به شمار می‌رود.

وی با اشاره به کتاب «تاریخ اسلام» اثر دکتر فیاض اظهار کرد: نویسنده این اثر، از پیش از آغاز اسلام تا سده هفتم هجری در حجم نسبتاً اندک به دوره‌های تاریخی و مهم اسلام و وضع جغرافیایی و سیاسی آن زمان پرداخته است.
 


این استاد زبان و ادب فارسی تاکید کرد: آموخته‌های ادبی و دینی او در حوزه علمیه مشهد و آشنایی او با زبان‌های خارجی متعدد وی را شایستگی تحقیق در این زمینه کرد، «تاریخ اسلام»، با اینکه کتابی است نقلی و نه تحلیلی اما سیاست محور است و در سراسر این اثر به دور از توهین، ستایش به چشم می‌خورد و جانب بی‌طرفی را در نقل روایات رعایت کرده است.

قنوات با بیان اینکه لحن نویسنده در این اثر در همه جا بی‌طرفانه است، تاکید کرد: شاید به همین دلیل این اثر در برخی محافل با نوعی بی‌مهری رو به رو شده است، این اثر دوره‌ای از عربستان پیش از اسلام تا سقوط بغداد به دست هلاکو را شامل می‌شود و اساس کتاب بر اخبار طبری است ولی از حدود 75 منبع متعدد سود جسته که در آن زمان دستیابی به چنین منابعی کم‌نظیر بوده است لذا این کتاب گزارشی زیبا و فاخر از تاریخ اسلام با نثر روان، پخته و جذاب است.

وی ایجاز هنرمندانه را از نقاط قوت این کتاب دانست و یادآور شد: آوردن دوره‌ای طولانی از تاریخ اسلام در متنی مختصر بسیار جذاب است لذا فصاحت و زیبایی در متن کتاب تاریخ اسلام قاعده و مشکلات آن استثنایی هستند.

این استاد ادبیات فارسی در پایان عنوان کرد: «تاریخ اسلام» گزارشی فاخر است که در شمار کتاب‌های خواندنی و ماندگار تاریخ نگاری اسلامی به زبان فارسی نگارش شده که در میان نسل‌های آینده نیز خواندنی خواهد بود.

محمدحسین ساکت، دکتر سلمان ساکت و رضا موسوی طبری نیز از دیگر چهره‌هایی بودند که در این نشست نکاتی را پیرامون تاریخچه نگارش آثار مرحوم دکتر فیاض و نقش وی در گسترش و پویایی دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد بیان کردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۰۴
رضا حارث ابادی

چرایی انتخاب تاریخ بیهقی به عنوان کتاب سال 1389

چرایی انتخاب «تاریخ بیهقی» به عنوان کتاب سال 1389 در نشستی با حضور دکتر یاحقی، مهدی سیدی و دکتر راشد محصل

 دکتر یاحقی در دیباچه «تاریخ بیهقی» تصحیح دکتر فیاض در مطلبی با عنوان «دمی با ابوالفضل بیهقی» این چنین از او یاد می کند: «خواجه ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی دبیر، مولف تاریخ بیهقی به سال ۳۸۵ هجری قمری در روستای «حارث آباد» بیهق ولادت یافت. حارث آباد در دو فرسنگی جنوب شهر سبزوار قرار دارد، تکیه داده به کوه و افتاده در بیابانی کویر مانند با حدود یکصد و پنجاه خانوار جمعیت؛ بی هیچ باغ و درخت و سرسبزی و کشت و برزی، مگر سبزی جنگل مصنوعی «گز»ی که برای مقابله با توفان شن در حد فاصل حارث آباد تا رودخانه «کال شور» ایجاد شده است... وی ابتدا در سبزوار و بعد از آن مدتی را در نیشابور به تحصیل گذرانده تا این که در ادب سرآمد شده و در ۲۷ سالگی به خدمت دیوان رسالت سلطان محمود غزنوی، به ریاست بونصر مشکان در آمده است... یکی از سوال های مهم درباره تاریخ بیهقی که تنها بخش میانی آن به دست ما رسیده، این است که محدوده تاریخی این اثر گرانقدر چه سال هایی از حکومت غزنویان را دربر می گرفته است؟ آن چه تاکنون با نام «تاریخ بیهقی» بر جای مانده با برگ هایی از مجلد پنجم آغاز و به مجلد دهم ختم می شودو محدوده وقایع آن عبارت است از شرح حوادث بعد از مرگ سلطان محمود (۴۲۱)، فرار سلطان مسعود به هند (۴۳۲) به اضافه «باب خوارزم» از زمان سلطنت محمود. از سخن مولف نیک پیداست که از او پیش و پس از قسمت موجود، بخش های دیگری هم داشته است. در نگاه نخست آغاز و انجام کار به درستی معلوم نمی شود اما با اندکی دقت می توان یقین کرد که سال ۴۰۹ هجری قمری ابتدای تاریخ بیهقی و پایانش اندکی پیش از درگذشت مولف یعنی زمان سلطنت ابراهیم بن مسعود (۴۵۱ تا ۴۹۲) بوده است...

«سخنی نگویم تا خوانندگان این تصنیف گویند شرم باد این پیر را» و این جان کلام مردی است که امروز اثر سترگ و گرانسنگ او گنجینه ای از تاریخ و فرهنگ و ادب فارسی به شمار می آید. او که صداقت و راستی را اساس کار خود قرار داده تا قلمش به خطا نرود. مردی که از سرزمین ادب خیز و ادب پرور خراسان برخاست تا در شمار بزرگانی چون فردوسی، مولانا، رودکی، خیام، عطار، خواجه نصیر و صدها بزرگ دیگر نامی به بلندای تاریخ داشته باشد و در هماره روزگاران او و شاهکار بی بدیلش زبانزد صاحبان خرد و قلم باشد.

«تاریخ بیهقی» اثری ماندگار و جاودان سالیانی است که ذهن و جان بسیاری را به خود مشغول داشته است. چه آن هایی که به سحر کلام او مجذوب می شوند تا از نثر دلنشین اش حظی برگیرند و چه استادانی که سال ها عمر خود را صرف تحقیق و پژوهش و تصحیح این اثر ارزشمند کرده اند. تاریخ بیهقی از جمله تک آفرینش های ادبی و تاریخی است که با تمام اهمیت ادبی، تاریخی و زبانی که دارد، هنوز هم نیازمند توجه و پژوهش است.

این کتاب از جهات مختلف جای بررسی های بسیار دارد که یکی از آن ها ابعاد داستانی است. تاریخ بیهقی بنا بر تعاریف امروزی داستان نویسی که روایت گری، شخصیت پردازی، فضاسازی، لحن، مکالمه (دیالوگ) و زاویه دید را مبانی قصه نویسی می داند، منطبق است. به طوری که عناصر داستانی به خوبی در بافت داستان ها شکل گرفته و جانمایی شده است.

«تاریخ بیهقی» جدای از تمام زمینه های پژوهشی که دارد، همواره نیازمند تصحیحی جامع و کامل بوده و هست. در طول دهه های گذشته مصححان فاضلی دست به تصحیح این اثر زده اند اما آخرین و جامع ترین آن متعلق است به دکتر محمدجعفر یاحقی و استاد مهدی سیدی که با تلاشی محققانه، تصحیحی قابل اعتنا را به چاپ رسانده اند. در ارزش و اهمیت این چاپ همین بس که در سال ۸۹ به عنوان کتاب فصل، کتاب برتر جشنواره فارابی، اثر برگزیده انجمن استادان سبزوار و سرانجام کتاب سال در بخش ادبیات، شناخته شد. افتخاری که نه تنها نصیب آقایان دکتر یاحقی و سیدی شد که موجب سربلندی خراسان و دانشگاه فردوسی مشهد هم شد و نشان از ظرفیت علمی این بوم و بر دارد. شایسته دیدیم به پاس قدردانی از این افتخار علمی در نشستی با دکتر یاحقی، استاد سیدی و نیز دکتر راشد محصل که به قول خودشان دورادور دستی در این کار داشتند، ساعتی به گفت وگو بنشینیم و ابعاد مختلف این تصحیح را بازکاویم و از ویژگی های این چاپ بیشتر آگاه شویم.

نشست ما با آقایان در منزل دکتر یاحقی انجام شد. قراری که تقریبا سروقت تعیین شده آغاز شد و نزدیک به ۲ ساعت طول کشید. در لابه لای گفت وگویمان، البته حرف ها و گلایه هایی مطرح شد. تاسف برانگیزترین آن این بود که چرا در مشهد هنوز خیابانی شایستگی نام بیهقی را نیافته است و این کوتاهی را شهرداری چگونه و کی می خواهد جبران کند.

بی گمان چنین چاپ و تصحیح عالمانه با پیشینه ای همراه بوده است که شنیدن و دانستن آن خالی از لطف نیست از این رو ترجیح دادم در دیباچه گفت وگویمان از دغدغه هایی بپرسم که دکتر یاحقی را به جایی رساند که تصحیح «تاریخ بیهقی» او شایستگی دریافت جایزه نخست کتاب سال را یافت.

داستان «سیل غزنین» برایم خیلی جذاب بود

یاحقی: ارتباط من با تاریخ بیهقی برمی گردد به دوران دبیرستان. یعنی از همان دوران یک علاقه ای نسبت به بیهقی در من بود. یادم می آید چاپ دکتر فیاض و غنی را با زحمت می خواندم به ویژه داستان سیل غزنین که برایم خیلی جذاب بود. بعدها که به دانشگاه رفتم با زنده یاد دکتر احمدعلی رجایی آشنا شدم که او هم علاقه خاصی به تاریخ بیهقی داشت و همیشه در بحث ها و گفت وگوها از بیهقی مثال می آورد. در سال دوم دانشکده با ایشان داستان حسنک را خواندم که به صورت جزوه کوچکی با نظارت دکتر صفا و دکتر خانلری چاپ شده بود. آن سال ها قطعاتی از متون ادب فارسی با عنوان «شاهکارهای ادب فارسی» چاپ شده بود که به کار دانشجویان و دیگر علاقه مندان می آمد. هنوز لحن حماسی و خراسانی شادروان دکتر رجایی را فراموش نمی کنم که به خوبی بیهقی می خواند و توضیح می داد. در همان سال ها -در شهریور ۴۹- یکی از بهترین و مهم ترین کنگره ها مربوط به شخصیت های ادبی برگزار شد که آن هم کنگره بزرگداشت ابوالفضل بیهقی بود. ظاهرا پژوهش های مهم درباره بیهقی از همین کنگره آغاز شد و به تعبیری نتیجه همین کنگره بود یاحقی: بله، این کنگره خیلی تاثیرگذار بود البته کسانی مثل مرحوم دکتر فیاض با مرحوم دکتر قاسم غنی از دهه ۱۰ تا ۲۰ مشغول تصحیح تاریخ بیهقی بودند اما پس از چاپ «فیاض- غنی» در سال ۱۳۲۴، ضرورت چاپ تصحیح بهتری از تاریخ بیهقی مطرح بود.بنابراین سهم مرحوم دکتر فیاض در تصحیح تاریخ بیهقی سهمی غیرقابل انکار است و هم چنان باید به کار این مرد بزرگ ادای دین کرد. یاحقی: دقیقا، زنده یاد فیاض با تصحیح دقیق تری و آماده کردن یادداشت هایش سعی کرد آن را به کنگره بیهقی برساند که این اتفاق نیفتاد. به هر حال دانشگاه مشهد که از حضور بزرگانی چون دکتر فیاض و دکتر یوسفی بهره مند بود، کنگره بزرگداشت بیهقی را تدارک دید که هنوز هم به عظمت آن کنگره، همایش دیگری در مشهد به یاد ندارم. در این کنگره از پاکستان، افغانستان، هندوستان، کانادا، ژاپن، انگلستان، آلمان و آمریکا مهمانانی حضور یافتند و افراد صاحب نامی چون مجتبی مینوی، زریاب خویی، زرین کوب، باستانی پاریزی، محیط طباطبایی، دانش پژوه و خطیب رهبر نیز از ایران به آن کنگره آمده بودند. در آن سال من دانشجوی چهارم ادبیات بودم و علاقه و انگیزه من به بیهقی و تاریخ بیهقی از آن زمان بیشتر شد. نکته تاسف برانگیز پس از این کنگره درگذشت دکتر فیاض بود که در شهریور ۵۰ ایشان فوت کرد آن هم در حالی که نه یادنامه بیهقی منتشر شده بود و نه تاریخ بیهقی چاپ جدید ایشان. اگرچه چند ماه پس از فوت دکتر فیاض، هم یادنامه و هم تاریخ بیهقی منتشر شد اما یادداشت های استاد فیاض ناتمام ماند. تعلیقات باقی مانده از ایشان هم فقط حدود ۲۲ صفحه است و تاسف بیشتر این است که موفق نشد حتی مقدمه ای بر آن بنویسد. به همین دلیل مقاله ای که استاد فیاض در کنگره خواند به جای مقدمه چاپ شد. این کتاب فقط دو فهرست داشت، فهرست اعلام تاریخی و جغرافیایی که آن ها را هم تعدادی از دانشجویان با نظارت دکتر متینی استخراج کردند. چند سال بعد که تصمیم گرفته شد کتاب تجدید چاپ شود، آن زمان من در کارشناسی ارشد تحصیل می کردم در سال ۵۵ به دکتر متینی پیشنهاد کردم که برای «تاریخ بیهقی دکتر فیاض» یک فهرست لغات هم اضافه شود ایشان هم از من خواست این کار را انجام دهم. چندین ماه طول کشید تا این که موفق شدم فهرست لغاتی در حدود ۵۰- ۴۰ صفحه تهیه کنم که در چاپ دوم یعنی ۱۳۵۶ با نام من در آخر تاریخ بیهقی اضافه شد. این نسخه یکی، دوبار دیگر هم تجدیدچاپ شد. از دهه ۷۰ با آقای سیدی آشنا شدم. پس از آشنایی با ایشان ما انتشار کتاب «پاژ» را آغاز کردیم. جالب این که اولین مقاله ایشان با عنوان «مویی به ریسمان» درباره تاریخ غزنوی با استناد به تاریخ بیهقی در همین کتاب پاژ منتشر شد. از این زمان به بعد احساس کردیم بیش از این نیاز است به تاریخ بیهقی بپردازیم و اولین بار «دیبای خسروانی» را در سال ۷۲ منتشر کردیم که اکنون چاپ نهم آن به بازار آمده است. دهه ۷۰ دهه پرکاری برای ما بود که هم به تاریخ بیهقی پرداختیم و هم شاهنامه.

اگر چاپ دکتر فیاض کامل می شد...

تاریخ بیهقی تاکنون چند چاپ داشته است؟

یاحقی: تاریخ بیهقی تاکنون ۵ بار چاپ شده است. اولین بار در کلکته چاپ شد که یک دانشمند انگلیسی با توجه به نسخه هایی که در دست داشته چاپ کرده و نایاب است و در ایران فقط یک نسخه در کتابخانه وزیری یزد وجود دارد. این کتاب چند دهه بعد در ۱۳۰۷ قمری رونویسی و به عنوان چاپ ادیب در ایران منتشر شد. این چاپ براساس نسخه های نامشخصی نوشته شده است و بیشتر تصحیح ذوقی بوده است. مدتها چاپ بیهقی در ایران همین نسخه بود تا این که در ۱۳۱۹ یعنی حتی قبل از دکتر فیاض جلد اول چاپ سعید نفیسی به بازار آمد. این چاپ بر مبنای چاپ ادیب و چاپ هند بود. یکی، دونسخه خطی هم خودش نوشته که چندان قابل اعتنا نیست. در ۱۳۲۴ چاپ فیاض درآمد که چهارمین چاپ تاریخ بیهقی بود. بنابراین فیاض در فاصله ۱۳۲۴ تا ۱۳۵۰ که چاپ دوم فیاض درآمد، تمام تلاش خود را مصروف بیهقی کرد. مرحوم فیاض از چند نسخه استفاده کرد که خیلی ارجاع نمی دهد. البته اگر چاپ فیاض کامل می شد و همراه با مقدمه و تعلیقات کامل می بود، قطعا کار خوبی می شد.

در دهه ۷۰ که من معاون پژوهشی دانشگاه فردوسی بودم یادنامه بیهقی و همین چاپ مرحوم فیاض را در دانشگاه فردوسی تجدید چاپ کردم و مقدمه ای بر آن ها نوشتم. این هم مرحله ای از ادامه کار بود. در سال ۸۲ با حروف چینی دوباره با کمک آقای سیدی و دیگر دوستان تغییراتی در آن دادیم که در سال ۸۳ منتشر شد. اما باز هم احساس کردیم هنوز می توان چاپ های بهتر و کامل تری از بیهقی ارائه داد. جلسه بیهقی خوانی هم که در قطب علمی تشکیل می شود شاید ادامه این دغدغه بود

سیدی: دقیقا، این جلسه های بیهقی خوانی که احتمالا بی سابقه است در کنار شاهنامه خوانی و مثنوی خوانی در قطب علمی فردوسی شناسی دانشکده ادبیات تشکیل شد و از قضا چون برای ادامه کارهای پژوهشی تاریخ بیهقی نیاز به کمک دانشجویان داشتیم، از دل همین جلسه بیهقی خوانی دانشجویانی مستعد و علاقه مند پیدا شدند که دستمان را گرفتند. از اردیبهشت ۸۳ این جلسه ها شکل گرفت و هنوز هم ادامه دارد. در واقع از اردیبهشت ۸۳ و روزهای دوشنبه که جلسه بیهقی خوانی بود، کار جدی ما شروع شد و به این کتابی رسید که کتاب سال ۸۹ شناخته شد. از همان روزهای اول به فکر تصحیح با این کیفیت افتاده بودید؟

یاحقی: نه اول بنا داشتیم شرح ناتمام دکتر فیاض را کامل کنیم. البته قبل از این هم به فکر بودیم. یعنی می خواستیم شبیه «دیبای خسروانی» شرح مفصل تری بر تاریخ بیهقی چاپ فیاض بدهیم. البته در این فاصله تصحیح جدید از چاپ دکتر فیاض را در اسفند ۸۳ رونمایی کردیم که شما هم حضور داشتید.

از دانشجویان فارسی زبان و غیرایرانی هم کمک گرفته اید؟

سیدی: اتفاقا در همین جلسه بیهقی خوانی افرادی از کشورهای افغانستان، تاجیکستان و پاکستان حاضر می شدند که خیلی وقت ها در پیدا کردن معنای واژه ها و اعلام به ما کمک می  کردند.

پس چه شد که به فکر تصحیح کامل افتادید.

سیدی: از بهار ۸۴ به فکر تصحیح افتادیم و از خرداد این سال به طور جدی کار شروع شد و تا زمستان ۸۸ ادامه یافت که در این بین ما نسخه های متعددی را از گوشه و کنار به دست آوردیم که بیش از ۲۰ نسخه چاپی و خطی بود. یعنی ۱۶ نسخه خطی به دست آوردیم که چاپ دکتر فیاض نداشت، چاپی هم ۷ نسخه داشتیم.

شاید پرسشی که بتوان از دکتر راشد پرسید این باشد که به نظر شما که کمی دورتر با این مجموعه همکاری داشته اید و هم از بیرون می توانید نگاهی به این کتاب داشته باشید، چه چیزهایی «تاریخ بیهقی» را کتاب سال کرد؟

راشد محصل: من اولا تاکید کنم که همان طور که گفتید دورادور در خدمت دوستان بوده ام و متاسفم که به طور مستقیم در تصحیح دستی نداشته ام به همین دلیل وظیفه دارم که در ابتدای سخن تبریکی به آقایان یاحقی و سیدی بگویم که این تحقیق ارزشمند به عنوان کتاب سال شناخته شد. ضمن این که امتیازاتی در این اثر می بینم که نمی توان نادیده گرفت و حق این است که هنوز بزرگداشت های دیگری برای این اثر ارزشمند در نظر گرفته شود تا به شایستگی از این اثر و تلاشی که شده تقدیر شود. این اثر یک تابوی بزرگی را شکست، چون آخرین چاپ بیهقی متعلق به دکتر فیاض بود که همه فکر می کردند این کار آخرین تصحیح شایسته بیهقی است ولی تلاش دوستان ثابت کرد که تصحیح دکتر فیاض با تمام اهمیت و ارزشی که دارد، نقایصی داشت.

چون به دلایلی مثل فضلی که استاد داشت براساس نسخه های موجود، گاهی اجتهاد می کرد. با چاپ و تصحیح این کتاب ثابت شد که نه تنها تاریخ بیهقی بلکه هر اثر دیگری می تواند بارها تصحیح شود. چاپ اخیر امتیازات دیگری هم دارد. یکی از این امتیازها این بود که نسخه های مختلفی در دست آقایان بوده است.دوم این که بسیاری از این نسخه ها راهگشای مشکلاتی است که در تاریخ بیهقی به آن برمی خوریم.البته قطعا آقای دکتر یاحقی و همکاران شان می دانند که چه بسا هنوز نیاز به تجدیدنظر در چاپ های بعدی باشد و این در کار تصحیح یک قانون است.

تاریخ بیهقی یک ابتکار است

آقای دکتر راشد! به نظر شما چرا در قیاس با مثلا سعدی پژوهی یا فردوسی و حافظ پژوهی، بیهقی پژوهی ضعیف است و کارنامه بیهقی پژوهی راضی کننده نیست؟

راشد: ببینید، من فکر می کنم بیهقی پژوهی حتی واجب تر از سعدی پژوهی است.

چون آثار سعدی هم عامه پسند است هم خاصه پسند.ضمن این که آثار امثال سعدی ادبی است اما تاریخ بیهقی هم ادبی است هم تاریخی. در بخش ادبی، تاریخ بیهقی یک ابتکار است. ما پیش و پس از سعدی نمونه های زیادی داریم اما چه اثری داریم که با نثر بیهقی قابل مقایسه باشد بنابراین بیهقی پژوهی هم ضرورت دارد و هم باید جمعی باشد، یکی از امتیازات این اثر اخیر همین جمعی بودن است و قطعا در چاپ های بعدی بازهم از این تفکر جمعی بهره می برند.

دوست دارم بدانم آیا آقایان دکتر یاحقی و سیدی خودشان هم به ضرورت نگاه مجدد به این چاپ پی برده و نیازی احساس کرده اند؟

یاحقی: طبیعی است که هر کاری نیاز به تکامل دارد. همان طور که تاکنون روند تکاملی را طی کرده بازهم احساس می کنم به عنوان یک مصحح دیگر و ناقد، تغییراتی را ضروری می بینیم که نمونه هایی از آن را در همین نسخه ای که در دست داریم می توانید ببینید.(که نمونه هایی از تغییرات را به عنوان شاهد مثال نشانمان می دهند). چاپی که الان داریم، چاپ سوم این کار است و قطعا در چاپ چهارم تغییراتی را خواهیم داشت. ضمنا بنا داریم در یک حرکت دیگر تاریخ بیهقی را در یک جلد منتشر کنیم منهای نسخه بدل ها و فقط با توضیحات فشرده ای که به کار دانشجویان و پژوهشگران عادی بیاید. یک مطلب را با قطعیت عرض کنیم که در این چاپ متن تاریخ بیهقی بدون غلط است و نقطه گذاری ها با دقت دیده شده است.

فرزندان بیهقی

چند بار در گوشه و کنار و نشست ها شنیده ایم که تاریخ بیهقی چند فرزند هم داشته است. بد نیست یادی هم از این فرزندان بشود. به خصوص «روضه های رضوانی» که نثر بیهقی را به شعر نو تبدیل کرده و چاپ کرده اید؟

یاحقی: من دوست دارم به ترتیب به این فرزندان اشاره کنم. بعد از چاپ اصلی ما خلاصه تاریخ بیهقی را داشتیم با عنوان «دیبای زربفت» که جزو گزیده ادبیات فارسی و برای تدریس در دوره کارشناسی بود. این اولین فرزند تاریخ بیهقی بود.دومین آن همین «روضه های رضوانی» است که نثر بیهقی را به شعر نو در آورده ایم. چاپ این کتاب تاریخچه ای دارد که بد نیست بیان کنم. همیشه می شنیدیم که شاعرانی مثل شاملو از تاریخ بیهقی الهام گرفته اند و یا افرادی مثل دولت آبادی بسیار تحت تاثیر بیهقی بوده اند. در دهه ۶۰ به رضا افضلی که خودش هم شاعر است پیشنهاد کردم که بخش های آهنگین تاریخ بیهقی را درآورد. ولی من همواره در ذهنم بود که این کار را به طور جدی دنبال کنم در سال ۸۳ یا ۸۴ در شب های ادبیاتی که در شیراز برگزار می شد من درباره تاریخ بیهقی صحبت کردم و همان جا نوید دادم که روزی اشعار نویی با استناد به متن بیهقی منتشر خواهم کرد.این «روضه های رضوانی» در واقع مجموعه ای از کلمات و جملات آهنگین بیهقی است که به شعر نو و شعر سپید نزدیک است و ما بدون این که چیزی اضافه کنیم فقط تقطیع شده این عبارت را آورده ایم.به تعبیر دیگر «روضه های رضوانی» بخش های ذوقی تاریخ بیهقی است که روح شعری دارد.

استاد راشد! به یاد دارم شما در سال گذشته که به مناسبت روز بیهقی در همایش میان فصلی فرهنگسرای فردوسی صحبت می کردید به بیهقی و فردوسی و تاثیری که بیهقی از فردوسی داشته اشاره کردید، اگر ممکن است توضیح بیشتری داشته باشید.

راشد: من فکر می کنم فردوسی هم در زمان خودش و هم بعد از فوتش آدم شناخته شده ای بوده است بنابراین بیهقی حتما به شاهنامه نظر داشته است.ولی چون در دستگاه غزنوی کسی جرات نداشته است نام فردوسی را بیاورد، کسانی مثل بیهقی این علاقه را پنهان می کردند. ضمن این که خردورزی مهم ترین شاخصه شباهت این دو بزرگوار است.

سیدی: من توضیحی بدهم که بحث دقیق تر بررسی شده باشد. ما قطعا حرفمان این نیست که تاریخ بیهقی با شاهنامه همبری می کند چون بیهقی یک دوره کوتاهی از تاریخ غزنوی را بیان می کند ولی شاهنامه گستره تاریخ ایران را. آن چه شباهت این دو را بیان می کند خدمتی است که این دو به زبان فارسی کرده اند و دایره واژگانی آن هاست. در واقع فضل و تقدم فردوسی و بیهقی در دایره واژگانی که به ادبیات تقدیم کرده اند می باشد.

یاحقی: من هم تاکید و تایید می کنم که زبان بیهقی از زبان های استوار ادبیات و زبان فارسی است. اگر به کتاب های قبل از بیهقی مثل تاریخ بلعمی ، ترجمه تفسیر طبری، متون علمی مثل حدودالعالم، الابنیه و امثال آن نگاه کنیم می بینیم دایره واژگان آن ها بسیار محدود است.مخصوصا ترکیبات بیهقی قابل توجه است که ویژه خود اوست. گاهی ترکیبات و واژه هایی از زبان مردم گرفته و به آن ها حیات بخشیده است همانند کاری که فردوسی در شاهنامه انجام داده است.ما نسخه ای که مرحوم دهخدا از تاریخ بیهقی داشته به دست آوردیم و متوجه شدیم هرکجا که دهخدا خواسته است شاهد شعری بیاورد از اول سراغ شاهنامه رفته و هرجا خواسته شاهد نثری بیاورد اول سراغ تاریخ بیهقی رفته است. اما نکته مهم این است که برخی لغات که به عنوان شاهد مثال در لغت نامه دهخدا و حتی معین و سخن آمده است، باید اصلاح شود چون براساس چاپ ادیب بوده است. البته در اواخر لغت نامه دهخدا گاهی از چاپ دوم دکتر فیاض استفاده کرده است. مواردی هم هست که به دلیل بدخوانی وارد لغت نامه شده است که در چاپ ما تصحیح شده و صورت درست آن آمده است. البته هیچ مشکلی متوجه مرحوم دهخدا نیست چون او عین متن ادیب را می خوانده است.ما در چاپ خودمان مواردی را استخراج کرده ایم تحت عنوان «نویافته ها»

اشاره ای به مجموعه مقالاتی که تاکنون درباره تاریخ بیهقی چاپ شده است نکردید.

یاحقی: بله، خوب بود یادآوری کردید. شاید بتوان گفت یکی از فرزندان تاریخ بیهقی همین مجموعه مقاله هایی است که منتشر خواهیم کرد. یکی از آن ها حتما مقاله ای خواهد بود که به همین نویافته ها و واژه ها و ترکیبات جدیدی اشاره می کند که مادر چاپ خودمان به آن رسیده ایم.

تاریخ بیهقی را جز یک خراسانی نمی تواند تصحیح کند

ظاهرا هم سفرهایی به چند کشور اطراف یعنی حوزه خراسان بزرگ و تاریخی داشته اید و هم با پژوهشگرانی از دیگر فارسی زبانان در تماس بوده اید ، این مراودات چقدر در این تصحیح دخالت داشت؟

سیدی: ابتدا عرض کنم که جالب است بدانید تاریخ بیهقی را باید به گویش تاجیکی بخوانید تا خوب بفهمید. اما در پاسخ به شما باید بگویم ما بیش از همه از جغرافیای تاریخی منطقه بهره بردیم. من با قاطعیت عرض می کنم که تاریخ بیهقی را جز یک خراسانی نمی تواند تصحیح کند، آن هم کسی که به جغرافیای خراسان بزرگ آشنا باشد یعنی پهنه وسیعی شامل تمام افغانستان، تمام پاکستان،نیمی از ازبکستان، تمام تاجیکستان و نیمی از ایران جزو قلمرو بیهقی بوده اند. ۴۰۰ اسم جغرافیایی در بیهقی آمده است ، ما تمام این ها را شناسایی کرده ایم در سال ۷۴ که به ماوراءالنهر رفتیم نقطه به نقطه مناطقی که بیهقی اشاره می کند را گشتیم و پیدا کردیم.

آقای دکتر یاحقی!به طور مشخص به ویژگی های چاپ اخیر بکنید که موفق شد کتاب سال ۸۹ در حوزه ادبیات شود

یاحقی:چاپی که کتاب سال شد در ۲ جلد منتشر شد. جلد اول آن شامل متن تاریخ بیهقی همراه با حواشی و نسخه بدل ها و توضیحاتی راجع به تصحیح است.این کتاب یک مقدمه ۱۵۶ صفحه ای دارد که به قول یکی از دوستان مطلب ناگفته ای از بیهقی نیست که در آن نیامده باشد. در این مقدمه به خیلی مسائل اشاره شده است همچون: شرح حال، نسخه های تاریخ بیهقی، اظهارنظر دیگران، ترجمه ها، حتی نسخه هایی که ما ندیدیم ولی سراغش را گرفته ایم.ما ۴۸ نسخه از تاریخ بیهقی را شناسایی کرده ایم که برخی از آن ها را ندیدیم ولی در مقدمه به آن اشاره شده است. بنابراین در این مقدمه تقریبا همه چیز درباره بیهقی و تاریخ او نوشته شده است. البته هنوز هم معتقدیم آن چه نوشته ایم فقط به اختصار است و بازهم نکات زیاد دیگری هست که می توان به آن ها پرداخت. در پایان این کتاب  ۴ نقشه داریم که اعلام جغرافیایی از آن جمله است و خیلی از آن ها یا امروز تغییر کرده یا در چاپ های قبلی جور دیگری نوشته شده است.ما این نقشه ها را فقط مخصوص تاریخ بیهقی رسم کرده ایم.در این نقشه ها هم اسامی و اعلام مشخص است، هم فاصله مکان ها درج شده و موقعیت آن ها دقیقا آمده است. شما وقتی تاریخ بیهقی را می خوانید برای پیدا کردن نام اعلام تاریخی و جغرافیایی آن می توانید به این نقشه ها مراجعه و دقیقا موقعیت آن ها را پیدا کنید.نقشه طبیعی این مناطق را هم رسم کرده ایم و در اختیار خوانندگان قرار دارد. بنابراین این ۴ نقشه امتیاز بزرگی برای کتاب است. در چاپ جدید قرار است تصویری هم اضافه شود یکی از دانشجویان براساس پژوهشی که انجام داده، توانسته است تصویری از بیهقی را ترسیم کند که به چاپ بعد می افزاییم. از این ها که بگذریم به اصل متن بیهقی می رسیم.

در جلد اول ۲ فهرست اعلام تاریخی و جغرافیایی گذاشته ایم که بسیار به کار محققان می آید.

علاوه بر این یک فهرست دیگری هم داریم که کار خواننده را ساده می کند تا وقتی می خواهد هرکدام از داستان ها و داستانک های تاریخ بیهقی را پیدا کنید به راحتی قابل دسترس باشد. چون خیلی از داستان های کوچک و نکات تاریخی در بیهقی وجود دارد که در دل متن است و پیدا کردن آن به سادگی ممکن نیست این فهرست این مشکل را حل کرده است. بنابراین جلد اول با این کیفیت ارائه شده است.اما جلد دوم کلا کار خود ماست که بیش از ۱۰۰۰ صفحه دارد. در این جلد ۳ نوع تعلیقات داریم، یکی تعلیقات عام که دشواری های متن، شعرهای عربی، آیات، احادیث و عبارت های پیچیده را با شواهد زیاد بازکرده ایم که در بیش از ۴۰۰ صفحه آمده است.تعلیقات بعد، تاریخی است که شامل تمام اشخاص، دودمان ها و اقوام به ترتیب الفبا می شود حدود ۷۰۰ نفر در این اعلام آمده که از برخی از آن ها فقط در تاریخ بیهقی نام برده شده است. بعد تعلیقات جغرافیایی است که بسیار اهمیت دارد چون در چاپ های قبلی خیلی به آن توجه نشده و حتی دکتر فیاض هم از کنار آن گذشته است و خودش گفته بود که کاری دشوار و سخت به نظر می رسد.تعلیقات جغرافیایی هم به ترتیب الفبایی و بیش از ۴۰۰ نمونه را شامل می شود. این ها همه براساس منابع دست اول ذکر شده و کاملا مستند و تاریخی است.

فهرست های دیگری هم دارد، بد نیست به آن ها اشاره کنید

یاحقی:بله، علاوه بر این ۳ فهرست، ۱۴ فهرست دیگر هم داریم که یکی از آن ها راهنمای تعلیقات است. فهرست لغات و ترکیبات هم از بخش های مهم کتاب است که فعلا بیش از ۱۳۰ صفحه است ولی در چاپ بعدی به ۱۵۰ صفحه خواهد رسید. شما در چاپ های قبلی این فهرست ها را پیدا نمی کنید مگر در چاپ قبلی تاریخ بیهقی خود من که البته آن هم کامل نیست.

در این فهرست های چهارده گانه ، لباس ها و پوشیدنی ها ، خوراکی ها، مدنی ها و حتی فهرست ناسزاها و طعنه ها ، اشعار و امثال و حکم کتابنامه آمده است.

تاریخ بیهقی برای شعر فارسی یک گنجینه است

نکته دیگری که نباید فراموش کرد در خصوص اشعار عربی تاریخ بیهقی است. من معتقدم تاریخ بیهقی برای شعر فارسی یک گنجینه است. چون بسیاری از شاعرانی که قبل از بیهقی بوده اند، اشعارشان منحصرا در بیهقی آمده است یعنی این که مثلا ۳۲ شعر از رودکی در تاریخ بیهقی داریم که در هیچ منبع دیگری پیدا نمی شود و از این کتاب به کتاب های دیگر راه پیدا کرده است.بنابراین ضبط تاریخ بیهقی مبنای چاپ های دیوان رودکی است. ما این ها را در چاپ جدید تصحیح کرده ایم و به صورت یک مقاله با عنوان «صورت نوین ابیات رودکی در تاریخ بیهقی» آورده ایم. ده ها شاعر دیگر هم هستند که منحصرا شعرشان در تاریخ بیهقی آمده است که «اسکافی» یکی از آن هاست که در چاپ های قبلی اشعارش با کلی غلط همراه بوده است ما در این کتاب 4 قصیده «اسکافی» را که در بیهقی آمده سعی کردیم با صورت صحیح ارائه کنیم.از معضلات همیشگی تاریخ بیهقی اشعار عربی آن بوده است. حتی ادیب که خود عربی دان بوده است در ارائه صورت صحیح این اشعار درمانده است.

نسخه اول تاریخ بیهقی در هند پیدا شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۰۱
رضا حارث ابادی

نگاهی به تاریخ بیهقی و ترجمه انگلیسی آن

فخرالدین عظیمی استاد تاریخ در دانشگاه کانتیکت

Image captionترجمه سه جلدی تاریخ بیهقی به زبان انگلیسی را دانشگاه هاروارد و بنیاد ایلکس منتشر کرده اند

کار آفرینشگرانه مشترک در برگرداندن متن های کهن یک زبان به زبان دیگر، که اغلب مستلزم باز اندیشی بنیادین ساختار معنایی زبان اصلی و زبان ترجمه است، در روزگار ما دامنه گسترده ای یافته است. یکی از نمودارها ترجمه انگلیسی تاریخ بیهقی است که کلیفورد ادموند بازورث، ایران شناس انگلیسی و محسن آشتیانی، پژوهشگر ایرانی، به آن دست یازیده اند.

بازورت تاریخ پژوهی است که روزگار غزنویان را خوب می شناسد و نوشته های دانشورانه ای در این باره به چاپ رسانده است. آشتیانی نیز پژوهشگر ادبیات و تاریخ است، انسی ژرف با بیهقی و فضای فکری و عاطفی ایران کهن و میراث ادبی- فرهنگی آن دارد، و دانشی کم مانند از سنجه های نگرش نقادانه ادبی- تاریخی اندوخته است.

کسانی که با تاریخ بیهقی آشنایی دارند می دانند که به بار نشاندن آبرومندانه این ترجمه، و کاربازاندیشی، پیرایش و تکمیل آن چه وظیفه دشواری بوده است. همه کسانی نیز که اندک تجربه ای در اینگونه کارها، از جمله ویرایش دارند، سخن پند آموزانه استاد محمد ابراهیم باستانی پاریزی را به یاد خواهند آورد که :

مریضی بهتر از بیمارداری

نوشتن بهتر از ویراستاری

با بازورث بیشتر از راه نوشته هایش آشنایی دارم اما آشتیانی را سی سالی است که از نزدیک می شناسم و دوستی با او از موهبت های ماندگار زندگیم بوده است. آشتیانی سالهاست در دانشگاه کلمبیا سرگرم پژوهش است و از ستونهای دانشنامه ایرانیکاست که در سالیانی که بر پا بوده است از یاری کمتر دانشوری با این همه توانایی بهره ور بوده است. ره توشه سترگی که او از معرفت به همراه دارد مانع سبکباری روحی او نشده است. سنجشگری و باریک بینی و نکته سنجی و گستردگی دانش او به همراه بزرگ منشی فروتنانه او درخششی دارد که هرپوینده هوشمندی می تواند آن را به آسانی از جلوه پردازی های ساختگی باز شناسد. آشتیانی در اسکاتلند (دانشگاه سنت اندروز ) و آکسفورد درس خوانده است. در دانشگاه های گوناگون از جمله آکسفورد، کالیفرنیا، و هاروارد درس داده است و همیشه، مانند همه دانشوران راستین، از خودنمایی های سوداگرانه گریزان بوده است. او که سخت دلبسته سرزمین و فر هنگ ایران است تلخی های دیرنده غربت را به پشتوانه دانش ژرفی که از آن فرهنگ دارد، و به یاری انس دیرین با اندیشه ها و تصویرهای خلاق نهفته در آثار فکری و ذوقی ِ آن، تحمل پذیرتر کرده است. گستره پر دامنه پژوهشهای او ادب و فرهنگ کهن ایران، به ویژه آثار نظامی و بیهقی، را در بر می گیرد. عشقی که آشتیانی به تاریخ بیهقی دارد و کاردانی بینشورانه ای که در بیهقی پژوهی کسب کرده است او را از هر پژوهشگر دیگری در این زمینه ممتاز می کند.

تاریخ بیهقی

ترجمه تاریخ بیهقی را کلیفورد ادموند بازورث، ایران شناس انگلیسی (نفر سمت چپ) و ویرایش آن را محسن آشتیانی، پژوهشگر ایرانی بر عهده داشته است

ابوالفضل بیهقی بیش از هزار سال پیش دربیهق از آبادی های کهن سرزمین خراسان به دنیا آمد. او در دستگاه غزنویان به منصب دبیری برگماشته شد و پس از گوشه گزینی ناشی از گرفتاری سیاسی، یا کناره گیری از خدمت فعال دیوانی در حوالی پنجاه سالگی، بازمانده زندگی هشتاد و چند ساله خود را به نگارش و تکمیل اثری گذرانید که به "تاریخ بیهقی" مشهور شده است.

این کار گرانمایه شکوهمند بر پایه یاددداشتها وتقویم هایی که نگاه داشته بود نوشته شده است و بخشی از روزگار غزنویان را در بر می گیرد. در روزگار غزنویان نسبت به دوره سامانیان توجه و دلبستگی ژرفی به زبان پارسی و فرهنگ ایرانی در میان نبود. فرمانروایان ترک نژاد این خاندان دل در گرو جلب پشتیبانی خلفای بغداد داشتند و خشک اندیشی و سخت گیری دینی را دستاویز برکشیدن نام و پایگاه خود قرار داده بودند. سختی های زیست فرهنگی در روزگاری که دولت سامانیان به سر آمده بود و خطرها و دشواری های دبیری در خدمت فرمانروایان غزنه را از فراسوی اشارت فراوان بیهقی به "دنیای فریبنده مردم خوار" در می یابیم. با اینهمه، غزنویان نیز نمی توانستند از سنت های دیرین پادشاهی ِ ایران زمین بگسلند، خودرا از وزیران و دبیران کاردان ایرانی بی نیاز بدانند و مقتضیات و آداب متداول دربارها را نادیده بگیرند. هرامیری که رؤیای فرمانروایی دیرنده دودمان خود را در سر می پرورد نمی توانست از شعر و ادب غافل بماند و امکاناتی را که شاعران و ادیبان برای آوازه گری و آزرم جویی و اعتبار یابی فرمانروایان فراهم می کردند نادیده بگیرند.

تنها بخشی از تاریخ بیهقی برجامانده است. کیفیت آنچه بر جا مانده است نیز از آسیب زمانه در امان نمانده است. بیهقی خود به شکوه می گوید: "اگر کاغذها و نسخت های من همه به قصد ناچیز نکرده بودندی، این تاریخ از لونی دیگر آمدی."

گذشته از این، اثر بیهقی از دستبرد نسخه پرداران نیز برکنار نمانده است و واژه هایی از آن دگرگون و شاید کلماتی بر آن افزوده شده است. این سبب شده است در مواردی درک معنا تنها بر گمان پایه داشته باشد. با این همه از "دیبای خسروانه" ای که او بافته است، آنچه بر جای مانده خود اثری درخشان است. بیهقی کوشیده است که "داد ِ این تاریخ به تمامی بدهد" و سخنی نراند که " به‌تعصبی و تزیّدی کشد."

کار او بسیار فراتر از گزارش رویدادهاست. او از بازگفت پرملال و خالی از تامل رخدادهای پی در پی گریزان بوده است و می گوید: "در تواریخ چنان می‌خوانند که فلان پادشاه فلان سالار را به فلان جنگ فرستاد و فلان روز صلح کردند و این آن را، یا او این را بزد و بر این بگذشتند، اما من آنچه واجب است، به‌جای آرم." و به جای آورده است. گفته ای از او پژواکی از سخن فردوسی است که پنجاه سالی زودتر از او به دنیا آمده بود : " غرض من آن است که تاریخ پایه‌ای بنویسم و بنایی بزرگ افراشته گردانم، چنان‌که ذکر آن تا آخر روزگار باقی ماند." او در این کار کامیاب بوده است.

تامل در خوانده ها و شنیده ها

بیهقی ‌در نگارش رویدادهای گذشته بر تامل در خوانده ها و شنیده ها تکیه کرده است. می‌نویسد: "اخبار گذشته را دو قسم گویند که آن را سه دیگر نشناسند: یا از کسی بباید شنید و یا از کتابی بباید خواند؛ و شرط آن است که گوینده باید که ثقه و راستگوی باشد و نیز خرد گواهی دهد که آن خبر درست است... و کتاب همچنان است که هرچه خوانده آید از اخبار که خرد آن را رد نکند، شنونده آن را باور دارد و خردمندان آن را بشنوند و فراستانند."

تاکید او بر "خرد" را باید از وجوه متمایز کننده روش سنجشگرانه او دانست.

بیهقی بر آن است که خواست خداوند سرنوشت ها را رقم می زند و سبب می شود که "پیراهن ملک" از گروهی به گروهی دیگر پوشانیده شود. با این همه او از توجه به "مراد" و "جهد" آدمیان و کند و کاو در انگیزه ها وارزیابی توانایی ها و خوی و "همت و جگر" مردان سیاست و رزم غافل نمی ماند. او به برشمردن ساختار کشورداری و دستگاه سپاهیگری روزگار خود بسنده نمی کند، گوشه های مهمی از زندگی اجتماعی و جزئیات به ظاهر کم اهمیت را نادیده نمی گیرد، و دریچه ای برای درک ویژگی های روحی و اخلاقی و مناسک و رفتارهای رائج در روزگار خود می گشاید. دنیای او از آسیب پذیری ها، سختی ها و تلخی های زیادی انباشته است اما از جنبش و جوشش امیدوارانه و دوستی ها و فداکاری های دیرنده و عواطف و مهرهای ماندگار تهی نیست. پیوند او با استادش بونصر ُمشکان، که بیهقی نوزده سال نزد او بود "عزیزتر از فرزندان وی و نواختها" از او دیده بود و در سوگش شورمندانه نوشته است، از آن نمونه است.

بیهقی در کار خود دلبستگی به امانت و حقیقت را با شور و احساس شخصی در می آمیزد و وقتی خود، یا از زبان بونصر ُمشکان، سخن می گوید خواننده را در زیر و بم های اخلاقی- عاطفی رویدادهای تلخ و شیرین درگیر می کند:

"و کار این قوم دیگر است، و سلطان را غرور می دهند... کار ری و جبال چنین شد و لشکری بدان آراستگی زیر و زبر گشت، و حال خراسان چنین، و از هر جانب خللی، و خداوند ِ جهان شادی دوست و خودرای و وزیر متهم و ترسان، و سالاران بزرگ که بودند همه رایگان برافتادند... و ندانم که آخر این کار چون بود. و من خون جگر می خورم. و کاشکی زنده نیستمی، که این خلل ها نمی توانم دید."

یادآوری پیامدهای تلخ "استبداد نا اندیشیده" در نوشته بیهقی کم نیست و بازگفت اینکه حتی شاهان خودرای خشمگین دشنام گوی نیز هنگامی که "اندیشه" را بر رفتار خود بر می گماشتند به راه باز می آمدند. از گزارش بیهقی در باره چند و چون حکومتگری روزگارش حکمت این نکته را در می یابیم که: "کار امارت اگر به دست عاجزی افتد او بر خود درمانده و خلق بر وی."

از سوی دیگر سرنوشت کسی چون حسنک وزیر پی آمد باور امیران گردنکش خیره سر به چیرگی هوسرانانه خود بر زیردستان است، و بازتابی از فرجام فرادستان فرو افتاده، گویای ناپایداری جاه، و یادآور دردهایی که بخت ناخجسته و ناسازگار و "قضای آسمان" به همراه دارد.

داستان فریب و کینه توزی

سرنوشت حسنک داستان فریب و کینه توزی و رشک ورزی و دسیسه گری و اتهام زنی نیز هست.

بیهقی در جای جای کتاب به نشیب و فراز کارنامه او اشاره می کند اما فرجام هراسناک او را با همدلی شورانگیزانه بر می شمارد. محمود غزنوی اتهام قرمطی بودن حسنک را، که از سوی خلیفه عباسی در میان نهاده شده بود، به چیزی نگرفت اما فرزندش مسعود آن را دستاویز نابودی حسنک کرد: ثروتش را به نام سلطان گرفتند و سپس بر دارش کردند. بیهقی ورود حسنک به نشستی را که زمینه کار از میان بردنش را به فرجام رسانید چنین ماهرانه ترسیم می کند: "من که بوالفضلم و قومی بیرون طارم بر دکان‌ها بودیم نشسته، در انتظار حسنک. یک ساعت ببود، حسنک پیدا آمد بی‌بند، جُبّه‌ای داشت حبری‌رنگ با سیاه می‌‌زد، خَلَق‌گونه، و ُدراعه و ردایی سخت پاکیزه، و دستاری نشابوری مالیده و موزه میکائیلی نو در پای، و موی سر مالیده زیر دستار پوشیده کرده، اندک مایه پیدا می‌‌بود..."

اندوه استاد بیهقی از سرنوشت حسنک کمتر از تاثر خود او نبود: "آن روز که حسنک را بر دار کردند، استادم، بونصر، روزه بِنَگشاد و سخت غمناک و اندیشه‌مند بود چنان‌که به هیچ‌وقت او را چنان ندیده بودم. می‌‌گفت: چه امید ماند؟"

حسنک نزدیک به هفت سال بر دار ماند "چنان‌که پای‌هایش همه فروتراشید و خشک شد، چنان‌که اثری نماند. تا به دستوری فروگرفتند و دفن کردند، چنان‌که کس ندانست که سرش کجاست و تن کجاست."

وصف بیهقی از واکنش مادر حسنک نیز تکان دهنده است: "و مادر حسنک زنی بود سخت جگرآور. چنان شنیدم که دو سه ماه از او این حدیث نهان داشتند. چون بشنید جزعی نکرد چنان‌که زنان کنند؛ بلکه بگریست به‌درد، چنان‌که حاضران از درد وی خون گریستند. پس گفت: بزرگا مردا که این پسرم بود! که پادشاهی چون محمود این جهان بدو داد و پادشاهی چون مسعود آن جهان. و ماتم پسر سخت نیکو بداشت و هر خردمند که این بشنید بپسندید، و جای آن بود..."

نثر پویا

هنر بیهقی بیش از هر چیز در نثر پویا و پر شور و دلنشین او باز تاب می یابد که انباشته است از مشاهدات و اشارات پرمعنا و گزارش های نکته سنجانه و گهگاه رندانه. به این سبب است که تاریخ بیهقی از متن های بنیادین و شیوای زبان فارسی شده است. این متن هم از نظر غنا و ظرافت و بارمعنایی واژگان مهم است و هم از دیدگاه نگرش نویسنده به روزگار خود و نگاه موشکافانه به جزئیات وجوانب هر موضوع و تلاش در روایت کاوشگرانه وبازتاباندن بی غرضانه و تامل آمیز آنچه رخ داده است . نثر بیهقی، با اینکه واژه های عربی نا آشنا در آن کم نیست، گنجینه ای است از تعبیرات و واژه های تازه، کنایه ها، استعاره ها، و تصویر پردازی های جاندار و شورانگیز. گزارش او از رویدادهایی مانند فرجام حسنک تخیل و احساس و هیجان خواننده را دامن می زند و او را در صف ناظران آن صحنه های تلخ می نشاند.

هنگامی که در نوشته او می خوانیم که: "میانه دونماز بارانکی خردخرد می بارید چنانکه زمین تر گونه می کرد" صدای ریزش باران را پس از هزار سال در میان سطر ها می شنویم و بوی خاک خشک را که "نرمک نرمک" نمناک می شد می بوییم. اما به زودی رؤیای ما را وصف گویای او از سیلی هراسناک و ویرانگر که پیامد آن " بارانک" است در هم می ریزد.

بیهقی توانسته است برترین هنجارهای شیوایی روزگار خود را هنرمندانه بازتاب دهد و از به کارگیری واژه های مترادف و سجع های خنک بپرهیزد. در نوشته او ترکیبات نا آشنا و واژه هایی که معنای امروزین آنها با روزگار او متفاوت است کم نیستند. شماری از واژه های دلپسند او هم از صد سال پس از او به این سو در برابر موج عربی پسندی واپس نشسته اند و چه بسا فراموش شده اند.

دشواری ترجمه

درک و تفسیر زبان بیهقی و ذهنیت پیچیده ای که در ورای آن نهفته است همیشه آسان نیست. یکی از دشواری ها، که به آن اشاره شد، این است که متن، شاید به سبب دستبرد نسخه برداران، از ابهام برکنار نیست. درک اینکه بسیاری از واژه ها در روزگار خود بیهقی چه معنایی داشته اند نیز چالش ناچیزی نیست. همه اینها، به همراه شعر ها ی پارسی و عربی، کار ترجمه این کتاب را دشوار می کند.

تاریخ بیهقی پیش از این تنها به روسی برگردانده شده بود و اکنون باید خشنود بود که سرانجام ترجمه ای به زبان انگلیسی از جلدهای بر جامانده آن به چاپ رسیده است. به رغم دشواری های ترجمه این اثر، برآیند کار ستایش انگیز است. افزوده ها رهگشای بسیاری دشواری هاست و به راحتی می توان ترجمه را با متنی که دکتر علی اکبر فیاض تصحیح کرده بود و پایه ی کارترجمه بوده است مقایسه کرد.

بازورث بر این ترجمه پیشگفتار گسترده ای نوشته است اما در این کار از رهیافت های متعارف خاورشناختی چندان فراتر نرفته است و نکوشیده است به تفسیرهایی ژرفانگرانه از دانسته های موجود دست یازد و تاویل و تخیل و شم تاریخی را جانشین بازسازی رویدادها و بازگفت دانسته ها کند.

این پیشگفتار را نمی توان به آسانی با برداشت امروزین از پیام روش شناختی نهفته در تاریخ بیهقی سازگار دانست. این پیشگفتار شاید برای کاردانان نکته های تازه یا مهم کم داشته باشد و برای دیگران نیز سنگین یا ملال انگیز باشد.

با این همه نکته های تاریخی، جغرافیایی و ادبی سودمند در آن کم نیست. ترجمه انگلیسی تاریخ بیهقی در یک مجموعه سه جلدی منتشر شده و جلد سوم به نکته ها و جزئیات نیازمند توضیح، و کتابنامه و نمایه، اختصاص یافته است که خوانندگان جستجوگر را به کار خواهد آمد.

این ترجمه بهره برگرفتن انگلیسی دانان از "مرغزار پر میوه" ای را که یادگار بیهقی است ممکن کرده است. پارسی زبانان انگلیسی دان نیز این ترجمه و توضیحات پیوست آن را بسیار سودمند خواهند یافت و می توانند از آن برای کندوکاو در متن پارسی کتاب بهره برگیرند. همه دوستداران فرهنگ ایران باید سپاسگزار کوشندگان این ترجمه باشند. همه کسانی که آشتیانی را می شناسند می دانند که او چقدر عاشقانه و ایثارگرانه و سخت کوشانه سهم سترگ خود را از بار این تلاش پر رنج اما پر ارج به دوش کشیده است. روان بیهقی باید از ترجمه این کتاب و افزوده های دانشورانه آن و از اینکه کسی از تبار بیهقی های ایران زمین در به انجام رساندن آبرومندانه آن نقشی اساسی داشته است شادمان باشد. این کار خدمت شایانی است به ایران شناسی وبه تاریخ پژوهی. مریزاد دستی که انگور چید.

The History of Beyhaqi - The History of Sultan Mas'ud of Ghazna, 1030-1041 by Abu’l-Fazl Beyhaqi, Translated by C.E. Bosworth and fully revised by Mohsen Ashtiany, 3 vols., Ilex Foundation & Harvard University Press, 2011 .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۸ ، ۱۰:۰۳
رضا حارث ابادی

کتاب «زمانه، زندگی و کارنامه بیهقی» نوشته مریلین والدمن و ترجمه منصوره اتحادیه (نظام مافی) 

کتاب هفت فصل دارد که عناوین آن به ترتیب عبارتند از: «در باب شیوه نقد روایات اسلامی تاریخ نویسان»، «زمانه و زندگی ابوالفضل بیهقی»، «روش دبیری مورخ»، «تحلیل مضمون‌های تاریخی بیهقی»، «تاریخ و زبان: سبک تاریخی بیهقی»، «مقام بیهقی در تاریخ فرهنگی» و «تاریخ بیهقی از نظر کلام رفتاری».

مریلین رابینسون والدمن در زمان حیات خود استاد تاریخ دانشگاه شیکاگو بود. او در این کتاب از منظری جدید به کتاب تاریخ بیهقی نگریسته و آن را با فرضیه «کنش گفتاری» سنجیده است. وی از منظر فلسفی و زبان شناختی به این متن تاریخی پرداخته و در پی کشف این معنا بر آمده که آیا روایت بیهقی از حوادث و وقایع، تحلیل ذهنی و شخصی اوست یا مؤید یک حقیقت تاریخی.

اهمیت کار والدمن در این بود که نقد ادبی را به تاریخ و حوزه متون تاریخی کشاند. پس از انتشار این کتاب، نقدهای بسیاری از طرف تاریخ نگاران بر آن زده شد و روش والدمن در تحلیل سرشت روایی و ساختاری بیهقی به دلیل آشنا نبودن او با سنت روایت تاریخ نویسان ایرانی اسلامی و زبان فارسی ناکارآمد دانسته شد، اما به باور مترجم کتاب که خود تاریخ نگار و پژوهشگری برجسته در حوزه تاریخ نگاری ایران است می‌توان راه نیمه پیموده والدمن را به پایان رساند.

به باور دکتر منصوره اتحادیه کتاب والدمن با همه تازگی‌ها و دستاوردهایش از یکسو و کمی‌ها و کاستی‌هایش از سوی دیگر، می‌تواند سرآغازی باشد بر آشنایی بیشتر ما با افق‌های تازه برگشوده و شیوه‌های نوآزموده در نقد متون تاریخی. چشم انداز تازه‌ای که والدمن در برابر ما می‌گستراند می‌تواند ما را با گوشه‌های تاریک مانده و از یاد رفته فرهنگ و تاریخ‌مان آشناتر کند و چراغی به دستمان بدهد که راه‌های ناهموار و هنوز ناپیموده تاریخ و فرهنگ‌مان را آسانتر بپیماییم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۸ ، ۰۹:۳۶
رضا حارث ابادی

ابوالفضل بیهقی

مختصر معلومات پیرامون مولف تاریخ معتبر بیهقی

ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی ( 470-385 ه‍.ق ) در سال 385 ه‍.ق. در حارث آباد بیهق (سبزوار) متولد شد. خانواده‌ی وی دودمانی "نژاده" بودند. پدرش حسین، از خواجه‌گان دربار به شمار می‌آمد و با بزرگان روزگار خویش نشست و برخاست داشت.اوائل عمر را در نیشابور به تحصیل پرداخت، سپس به سمت دبیری وارد دیوان رسائل محمود غزنوی شد. بیهقی حدود 19 سال منشی دیوان رسالت غزنویان بود. ابتدا در زمان سلطان محمود، زیردست "بونصر مشکان" مشغول به کار بود و در زمان مسعود- پس از وفات بونصر- زیردست "بوسهل زوزنی" کار کرد. پس از مرگ مسعود- در زمان عبدالرشید- رئیس دیوان رسالت شد ولی پس از حمله مغول اموالش مصادره و خودش محبوس شد. بیقهی پس از آزادی از زندان ظاهرا دیگر وارد دربار نشد و اواخر عمر را به انزوا در منزل خود در غزنین به سر برد و به نوشتن کتاب پرداخت.

بیهقی فرزانه‌ای قدر شناس است. وی بارها از استادش، بونصر مشکان، به بزرگی و نیکی یاد کرده و او را از جمله نوادر روزگار دانسته است. او پس از درگذشت مشکان از روش‌رایی، کاردانی و رنج سی ساله استاد خود درکار دیوانی یاد می‌کند و قلم را به یاد وی می‌گریاند که: «و باقی تاریخ چون گذشت که نیز نام بونصر نبشته نیاید دراین تالیف، قلم را لختی بگریانم ... پس به سر تاریخ باز شوم».(تاریخ بیهقی /929).

پس از بونصر مشکان سلطان مسعود، "بوسهل زوزنی" را به ریاست دیوان رسائل گماشت. بوسهل «مردی امام‌زاده، محتشم، فاضل و ادیب بود اما شرارت و زعارتی در طبع وی مؤکد شده» از این رو بیهقی نمی‌توانست با وی کار کند، وی نامه‌ای به امیر مسعود نوشت و از دبیری استعفا خواست. سلطان مسعود مانع آسیب رساندن بوسهل به بیهقی شد. بیهقی در زمان هفتمین شاه غزنوی، "عزالدوله عبدالرشید" صاحب دیوان رسالت شد اما بر اثر کید حاسدان و سخن بداندیشان از کار برکنار شد و به زندان افتاد. پس از آن در سال 444ه.ق «طغرل کافر نعمت» بر عبدالرشید شورید و او را به قتل رساند. بیهقی از زندان آزاد شد و نگارش تاریخی سترگ خود را درسال 448 ه.ق آغاز کرد و در فرصت باقی مانده عمرش آنرا به پایان رساند.

تاریخ‌نگاری ابوالفضل بیهقی در آغاز "تاریخ ناصری" نامیده شد که به احتمال زیاد از لقب سبکتگین، ناصرالدین پدر محمود گرفته شده است. این مجموعه تاریخ آل ناصر، تاریخ آل سبکتگین، جامع التواریخ و جامع فی تاریخ هم خوانده شده است.

کسانی که با روش تحقیق و شیوه تاریخ‌نگاری در جهان امروز آگاهی دارند، نیک می‌دانند که بیهقی در نوشتن تاریخ خود علمی و روشمند عمل کرده است و چنان نوشته است که به «تعصبی و تزیدی» نکشد. او سالیان سال بر پایه اسناد و مدارک معتبر به تالیف و نگارش پرداخته است و از آنجا که خود مردی دیوانسالار بوده و بسیاری از وقایع را با چشم خود دیده، از«ثقات» شنیده و یا از متون معتبر خوانده است: «در اخبار ملوک عجم خواندم ترجمه ابن مقفع که بزرگ‌تر و فاضل‌تر پادشاهان ایشان عادت داشتند» (تاریخ بیهقی/ 159). یا «من حکایتی خواندم در اخبار خلفا که به روزگار معتصم بوده است...» (تاریخ بیهقی/ 220) یا «مرا که بوالفضلم کتاب بسیار فرونگرسته‌‌‌ام، خاصه اخبار و از آنها التقاط‌‌‌ها کرده...» (تاریخ بیهقی/241)و یا «مرا که بوالفضلم این روز نوبت بود، این همه دیدم و بر تقویم این سال تعلیق کردم...» (تاریخ بیهقی/ 271)بیهقی بارها از خداوند یاری می‌جوید که به او فرصت دهد تا تاریخش را به پایان برساند «توفیق اتمام آن از حضرت صمدیت خواهم...»(تاریخ بیهقی/149). وی معیار گردآوری اخبار را راستگویی و ثقه بودن گوینده و گواهی دادن "خرد" به درستی آن می‌داند و در این باره می‌نویسد:«و اخبار گذشته بر دو قسم گویند که آن را سه دیگر نشناسند یا از کسی بباید شنید و یا از کتابی بباید خواند و شرط آن است که گوینده باید که ثقه و راستگو باشد و نیز گواهی دهد که آن خبر درست است و نصرت دهد کلام خدا آن را... و کتاب همچنان است که هرچه خوانده آید از اخبار که خرد آن را رد نکند شنونده آن را باور دارد و خردمندان آن را بشنوند و فراستانند....» (تاریخ بیهقی/ 1099) «و در تاریخی که می‌کنم سخن نرانم که آن به تعصبی و تزیدی کشد و خوانندگان این تصنیف گویند شرم بادا این پیر را! بلکه آن گویم که تا خوانندگان اندرین موافقت کنند و طعنی نزنند». (تاریخ بیهقی/ 226).

بیهقی گاه از مردان امین، معتمد و خردمندی که او را در فراهم آوردن اخبار درست و اسناد تاریخی در ایام انزوا یاری کرده‌اند، به نیکی یاد می‌کند: «از عبدالملک مستوفی شنیدم همه در سنه خمسین و اربعمائه و این آزادمرد مردی دبیرست و مقبول القول...» (تاریخ بیهقی/249) وی در سنجش کردار نیک و بد و رفتار شایست و نا‌شایست کارگزاران دولت غزنوی تا پادشاه پروا ندارد. درباره خوارزمشاه ابوالعباس آورده است:« او مردی بود فاضل و شهم و کاری و در کارها مثبت و چنان که وی را اخلاق ستوده بود، ناستوده نیز بود و این از آن می‌گویم تا مقرر گردد که میل محابا نمی‌کنم ...». (تاریخ بیهقی/1100).

مولف از کسی چون استادش بونصر مشکان نیز با همه ارادتی که به او دارد و در ضمن بر شمردن منش‌های نیکش به لجاجت او نیز اشاره می‌کند:«بونصر مردی محتشم بود و حدود را نگاه داشتی و با مردم بر سبیل تواضع نمودن و خدمت کرد سخت نیکو رفتی...و با آن که حدود نگاه داشتی، لجوجی بود از اندازه گذشته...»(تاریخ بیهقی/ 618). یکی از عوامل و انگیزه‌هایی که باعث تالیف تاریخ بیهقی شده، حجم انبوه اسناد و مدارکی بود که عده‌ای از تنگ‌نظران کوتاه‌بین از یادداشت‌های او به عمد نابود کردند: «اگر کاغذها و نسخت‌های من به قصد، ناچیز نکرده بودندی، این تاریخ از لون دیگر آمدی....» (تاریخ بیهقی/439) «بسیار بار دریغا که آن روضه‌های رضوانی بر جای نیست...» (تاریخ بیهقی/ 445). طبیعتا اگر مؤلف می‌دانست که بعدها بخش‌هایی از اثر از بین می‌رود. «بسیار دریغا» ی حزین‌تری می‌گفت.

تاریخ بیهقی را می‌توان آیینه روزگار غزنویان و بخش‌های شرقی ایران در روزگار آنان دانست. این تاریخ یک اثر عمومی است. بیهقی مانند دیگر آثار تاریخ‌نگاری شده توسط مسلمانان، مطالبش را از آفرینش انسان و تاریخ ایران و عرب، آغاز کرده و ادامه داده است. نسخه کامل این تاریخ در اصل سی مجلد بوده که امروز فقط شش جلد آن بر جای مانده است. مطالب باقی مانده بیشتر در بردارنده حوادث روزگار غزنویان به ویژه دوره سلطان مسعود است و درست به همین علت است که تاریخ بیهقی را "تاریخ مسعودی" هم می‌نامند. این مجموعه غنی در برگیرنده رخدادهای پادشاهی مسعود، فرزند سلطان محمود، است که پس از پدر، بر اورنگ پادشاهی غزنین نشست. این اثر برخی فصل‌ها و دوره‌های تاریخی در نهایت دقت و فتانت توضیح می‌دهد، ازجمله: جنگ سلطان مسعود با ترکمانان و شکست وی در جنگ دندانقان، بر تخت نشستن طغرل، تعریف ولایت خوارزم و بیان تاریخ آن از انقراض آل مامون تا افتادن به دست سلطان محمود و حکمرانی آلتونتاش حاجب در آل سامان تا چیرگی سلجوقیان بر این خطه.

افزون بر آنچه آمد، این نویسنده و دبیر چیره دست اطلاعات سودمندی هم از سلسله‌های صفاریان، طاهریان و سامانیان به خواننده ارایه می‌کند. همچنین نام گروهی از شاعران ایرانی و عرب و نزدیک به 450 بیت از سروده‌های آنها در این اثر بیهقی آمده است.

تاریخ بیهقی از نظر علم جغرافیا نیز منبعی ارزشمند است، این کتاب نمودار جامع و کم نظیری از اوضاع و احوال غزنویان هم محسوب می‌شود. کمتر پدیده‌ای از زندگی مردم آن دوره می‌توان یافت که از دید تیزبین مؤلف این کتاب پنهان مانده باشد، در اینجا به برخی از این موارد اشاره می‌شود: رسم انداختن ملطفه و نامه، رسم خلعت دادن و خلعت پوشیدن، قرآن خواندن در مراسم استقبال، خوازه زدن در مراسم پیشباز، توقیع پادشاهان، برنامه منجنیق بر کار کردن، بخشش به شاعران، مظالم کردن امیر، رسم سوگند و امضاء کردن سوگندنامه، مراسم جشن مهرگان، آیین جشن سده، مراسم عید فطر، نکوداشت عید نوروز.

از چهار جلد اول تاریخ بیهقی که مسلما درباره‌ی روزگار باستان و دوران پیش از غزنویان بوده تنها مطالبی اندک در "زبدة‌التواریخ" هافظ ابرو بر جای مانده است. هرچه ازاین کتاب بر جای مانده به کوشش دکتر "خلیل خطیب رهبر" در سه مجلد به چاپ رسیده است. این اثر با بخش‌های به جا مانده از مجلد پنجم آغاز می‌شود، در این مجلد: نامه حشم تگیناباد به امیر مسعود، فرمان امیر مسعود به علی رقیب، نامه حره ختلی به امیر مسعود، مذاکره صلح با اعیان ری، حرکت مسعود از ری، رسیدن رکاب‌دار به امیر مسعود، داستان فضل با عبدالله طاهر، نامه مسعود به غازی و... ثبت و ضبط گشته است.

مجلد ششم با تاریخ "امیر شهاب‌الدوله مسعود بن محمود" و خطبه مقایسه پیامبران و پادشاهان آغاز می‌شود و سرفصل‌های زیر در آن به چشم می‌خورد: قوت‌های سه گانه نفس، در شناختن نیک و بد، دنباله سخن جالینوس، عذر بیهقی در نوشتن تاریخ، احوال امیر مسعود در زمین داور، قصه بوسعید و بخشش به شعرا، وضع مسعود با پدر در سفر ری، روابط مسعود با منوچهر قابوس، حکایت افشین، داستان مامون و امام رضا(ع)، وضع دیوان رسالت دربلخ، سخن امیر با عبدالله و حاتمی...

مجلد هفتم تاریخ بیهقی نیز مانند دیگر مجلدهای آن در بردارنده تاریخ، پندها و داستان‌های زیبا و شیوایی است که در ذیل عناوین زیر نگاشته شده‌اند: خروج امیر مسعود، فرو گرفتن امیر یوسف، ورود امیر به غزنین و استقبال مردم، مطالبه صلات بیعتی، ذکر سیل، خلعت پوشی احمد ینالتگین، قصیده ابو حنیفه، درگذشت خلیفة‌القاد بالله، ترتیب هدیه برای خلیفه، مذاکره امیر با خواجه در باب خوارزمشاه، نامه مسعود به التون تاش، داستان زندانی شدن بزرجمهر، فتح بخارا، اقدام احمد عبدالصمد برای صلح، تعیین هارون به خوارزمشاهی، بیماری خواجه احمد حسن، رای زدن امیر در باب انتخاب وزیر.
مجلد هشتم در بردارنده بخش‌های دیگری از تاریخ غزنویان و درگیری این طایفه با سلجوقیان است. این فصل مطالب متنوعی را دربر دارد: انتخاب بوسهل حمدوی به کدخدایی ری، سخن بوسهل حمدوی در باب ری، تصمیم مسعود به گرفتن ترکمانان، کارهای سورس صاحب دیوان خراسان، دنباله حکایت فضل برمکی و یحیی علوی، تفصیل هدیه علی عیسی به هارون، سخن یحی برمکی به هارون درباب خراسان، جنگ طوسیان با نیشابوریان، ورود امیر مسعود به سرخس، ورود امیر مسعود به آمل، حکایت امیر لیث در مرگ فرزند، نامه ترکمانان در باب صلح، آوردن رسولان سلجوقیان به لشکرگاه ، مصالحه با پسر تاکو.

در مجلد نهم تاریخ بیهقی شرح بخش‌های دیگری از تاریخ به ویژه نبرد سرنوشت‌ساز دندانقان آمده است و در آن سرفصل‌های زیر دیده می‌شود: وصف تخت نو و بار دادن امیر، حرکت سپاهش به جانب سرخس، ورود ابراهیم ینال و طغرل به نیشابور، سخنان قاضی صاعد به طغرل، رفتن امیر مسعود به ترمذ و بازگشت به بلخ، جنگ امیر با سلجوقیان در طلخاب، مشاوره امیر با بونصر مشکان، صلح موقت با ترکمانان، ورود امیر مسعود به هرات، نامه به بوسهل حمدوی وبا تالیجار، مرگ بونصرمشکان، حال بوالفضل پس از بونصر، حرکت مسعود از هرات به قصد ترکمانان، بر تخت نشستن طغرل، حمله سلجوقیان به بلخ.
در مجلد دهم تاریخ بیهقی مطالب گوناگونی درج شده است، از جمله: تعریف ولایت خوارزم، حکایت خوارزمشاه ابوالعباس، مخالفت بزرگان لشکر با خطبه کردن به نام محمود، ذکر فساد الماحاد و تسلط اشرار، منازعه عبد‌الجبار و هارون، حمله شاه ملک به ترکمانان، بر تخت نشستن خوارزمشاه شاه ملک.

از دیگر آثار منسوب به او "مقامات بونصرمشکان" و "زینة الکتاب" است. وی در تاریخ مسعودی دو جا از کتابی به نام "مقامات" یا "مقامات محمودی" یاد می کند که شاید قسمت محمودی این کتاب باشد.
بیهقی دلیل نوشتن تاریخ را آیندگان می داند و بارها آن را بیان می کند. دو شرط عمده مورخ، صداقت و اطلاع است که بیهقی- شاید بیش از خوانندگان خود- متوجه اهمیت آن بوده است و بدین جهت در هر فرصتی خاطر خوانندگان را از راستگویی و حقیقت دوستی و نیز احاطه و اطلاع خود بر اخبار اطمینان می دهد. آنچه در کتاب بیهقی آمده یا از مشاهدات و مشهودات خود او است یا اطلاعاتی که با کنجکاوی بسیار از اشخاص مطلع و مربوط به دست می آورد و یا از کتابهایی که غالبا نام آنها را ذکر می کند و حتی راجع به ارزش آنها نظر خود را می گوید.

نثر بیهقی از نظر فصاحت و بلاغت نیز همواره بسیار مورد توجه بوده است. با آنکه به ذکر تاریخ می پردازد گاه از ایجازهای رسا بهره می گیرد که هرگز به اصل موضوع آسیبی نمی رساند. گاه نیز که به اطناب می پردازد نه در ذهن خواننده کسالت بار می نماید و نه از موضوع دور می شود.

زمان تألیف کتاب: بیهقی که دیگر به روزگار پیری و فرسودگی رسیده و در زندگی خود و پیرامونیان خویش فراز و نشیبهای بسیار دیده بود، زمان را برای گردآوری و تنظیم یادداشتهای خود مناسب یافته و از سال 448 هـ .ق به تألیف تاریخ پردازش خود پرداخت و به سال 451 این کار را به انجام رسانید، یعنی اندکی پس از درگذشت فرخزاد بن مسعـود و آغاز پادشاهی سـلطان ابراهیم بن مسعود(جلـد 451، ص 492).

مرگ بیهقی: بیهقی هشتاد و پنج سال زیسته و به تصریح ابوالحسن بیهقی در« تاریخ بیهق» به سال 470 هـ.ق در گذشته اسـت و به این ترتیب نوزده سال پس از اتمام تاریخ خویش زنده بوده و هرگاه به اطلاعات تازهای در زمینه کار خود دسـترسی می یافته، آن را به متن کتاب می افزوده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۸ ، ۰۹:۱۰
رضا حارث ابادی

حکایت هارون با دو زاهد 
رفتن هارون به نزد "عمری"
هارون الرشید یک سال به مکه رفته بود (حرثه الله تعالی). چون مناسک تمامی گزارده آمد و بازنموده بودند آنجا دو تن اند از زاهدان بزرگ. یکی را ابن سماک گویند و یکی را ابن عبدالعزیز عمری. و نزدیک هیچ سلطان نرفتند. 
[هارون] فضل ربیع را گفت: یا عباسیر و وی را چنان گفتی. مرا آرزوست که این دو پارسا مرد را که نزدیک سلاطین نروند ببینم و سخن ایشان بشنوم و بدانم حال و سیرت و درون و بیرون ایشان. تدبیر چیست؟
گفت: فرمان، امیرالمومنین را باشد که چه اندیشیده است و چگونه خواهد و فرماید. تا بنده تقدیر آن بسازد.
گفت: مراد من آنست که متنکر [ناشناس] نزدیک ایشان شویم تا هر دو چگونه یابیم که مرائیان را به حطام دنیا بت ان دانست.
فضل گفت: ثواب آمد. چه فرماید؟
گفت: بازگرد و دو خر مصری راست کن و دو کیسه در هر یکی هزار دینار زر. و جامه بازرگانان پوش و نماز خفتن نزدیک من باش تا بگویم چه باید کرد.
فضل بازگشت و این همه راست کرد و نماز دیگر را نزد هارون آمد. یافت او را جانه بازرگانان پوشیده. برخاست و بر خر نشست و فضل بر خر دیگر.
و زر به کسی داد که سرای هر دو زاهد دانست. و وی را پیش کردند با دو رکابدار خاص. و آمدند متنکر، چنانکه کس بجای نیارد که کیستند. و با ایشان مشعله و شمعی نه.
نخست به در سرای عمری رسیدند. در بزدند به چند دفعت. تا آواز آمد که کیست!
جواب دادند که در بگشایند. کسی است که میخواهد زاهد را پوشیده ببیند.
کنیزک کم بها بیامد و در بگشاد. هارون و فضل و دلیل معتمد هر یه دررفتند. یافتند عمری را در خانه به نماز ایستاده. و بوریای خلق افکنده و چراغدانی بر کون سبویی نهاده.
هارون و فضل بنشستند مدتی تا مرد از نماز فارغ شد و سلام بداد. پس روی به ایشان کرد و گفت شما کیستید؟ و به چه شغل آمده اید؟ 
[فضل] گفت: امیرالمومنین است. تبرک به دیدار تو آمده است.
گفت: جزاءک الله خیرا. چرا رنجه شد؟ مرا بایست خواند تا بیامدمی. که در طاعت و فرمان اویم که خلیفه پیغامبر است علیه السلام. و طاعتش بر همه مسلمانان فریضه است.
فضل گفت: اختیار خلیفه آن بود که او آید.
گفت خدای عزوجل حرمت و حشمت او بزرگ کناد و چنانکه او حرمت بنده او بشناخت.
هارون گفت: ما را پندی ده و سخنی گوی تا آن را بشنویم و بر آن کار کنیم.
[عمری] گفت: ای مرد گماشته ی بر خلق خدای عزوجل! ایزد عز و علا بیشتر از زمین به تو داده است تا به بعضی از آن خویشتن را از آتش دوزخ بازخری.
و دیگر در آینه نگاه کن تا این روی نیکوی خویش بینی. اگر دانی چنین روی، به آتش دوزخ دریغ باشد، خویشتن را به گروی چیزی مکن که سزاوار خشم آفریدگار گردی جل جلاله.
هارون بگریست و گفت: دیگر گوی.
گفت: ای امیرالمومنین از بغداد تا مکه دانی که بر بسیار گورستان گذشتی؟ 
بازگشت مردم آنجاست. رو آن سرای را آباد کن که در این سرای مقام اندک است.
هارون بیشتر بگریست.
فضل گفت: ای عمری! بس باشد. تا چند از این درشتی؟ دانی که با کدام کس سخن میگویی؟ 
زاهد خاموش گشت.
هارون اشارت کرد تا یک کیسه پیش او نهادند.
خلیفه گفت: خواستیم تا تو را از حال تنگ برهانیم و این فرمودیم.
عمری گفت: صاحب العیاله لا یفلح ابدا.
چهار دختر دارم و اگر غم ایشان نیستی، نپذیرفتمی که مرا به این حاجت نیست.
هارون برخاست و عمری با وی تا در سرای بیامد تا وی برنشست و برفت. و در راه، فضل را گفت: مردی قوی سخن یافتم "عمری" را ولیکن هم سوی دنیا گرائید. صبعا و فریبنده که این درم و دینار است. بزرگا مردا که از این روی بر تواند گردانید. تا پسر سماک را چون یابیم؟

و رفتند به در سرای او [ابن سماک] رسیدند. حلقه بزدند سخت بسیار تا آواز آمد که کیست؟
گفتند: ابن سماک را میخواهیم. این آواز دهنده برفت. دیر بود و باز آمد که: از ابن سماک چه میخواهید؟
گفتند که: در بگشایند که فریضه شغلی است. مدتی دیگر بداشتند بر زمین خشک . فضل آواز داد که آن کنیزک که در گشاده بود تا چراغ آرد. کنیز بیامد و ایشان را گفت: تا این مرد [ابن سماک] مرا بخریده است، من پیش او چراغ ندیده ام.
هارون به شگفت بماند. و دلیل را بیرون فرستاد تا نیک جهد کرد و چند در بزد و چراغی آورد و سرای روشن شد.
فضل کنیزک را گفت: شیخ کجاست؟
گفت: بر این بام. بر بام خانه رفتند. پسر سماک را دیدند در نماز می گریست و این آیت میخواند:
"افحسبتم انما خلقناکم عبثا ...". و باز میگردانید و همین را میگفت.
پس سلام بداد که چراغ دیده بود و حس مردم شنیده. روی بگردانید و گفت: سلام علیکم. هارون و فضل جواب گفتند و همان لفظ گفتند.
پس پسر سماک گفت: بدین وقت چرا آمده اید و شما کیستید؟
فضل گفت: امیرالمومنین است. به زیارت تو آمده است که چنان خواست که تو را ببینید.
گفت: از من دستوری بایست به آمدن. و اگر دادمی آنگاه بیامدی که روا نیست مردمان را از حالت خویش در هم کردن.
فضل گفت: چنین بایست. اکنون گذشت. خلیفه پیغامبر است علیه السلام و طاعت وی فریضه است بر همه مسلمانان. و تو در این جمله آمدی که خدای عزوجل گوید: "اطعیواالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم".
پسر سماک گفت: این خلیفه بر راه شیخین میرود؟ و به این عدد خواهم بوبکر و عمر رضی الله عنهما را تا فرمان او برابر فرمان پیغامبر علیه السلام دارند؟
گفت: رود.
گفت: عجب دانم چه در مکه که حرم است این اثر نمیبینم. و چون اینجا نباشد توان دانست که بر ولایت دیگر چون است.
فضل خاموش ایستاد.
هارون گفت: مرا پندی ده که بدین آمده ام تا سخن تو بشنوم و مرا بیداری افزاید.
گفت: یا امیرالمومنین! از خدای عزوحل بترس که یکی است و انباز ندارد و به یار حاجتمند نیست. و بدان که در قیامت تو را پیش او خواهند ایستانید و کارت از دو بیرون نباشد؛ یا سوی بهشت برند یا سوی دوزخ. و این دو منزل را سه دیگر نیست.
هارون به درد بگریست چنانکه روی و کنارش تر شد.
فضل گفت: ایهاالشیخ! دانی که چه میگویی؟ شک است در اینکه امیرالمومنین جز به بهشت رود؟
پسر سماک او را جواب نداد و از او باک نداشت و روی به هارون کرد و گفت: یا امیرالمومنین! این فضل امشب با توست و فردای قیامت با تو نباشد و از تو سخن نگوید و اگر گوید نشنود. تن خویش را نگر و بر خویشتن ببخشای.
فضل متحیر گشت و هارون چندان بگریست تا بر وی بترسیدند از غش.
پس گفت: مرا آبی دهید.
پسر سماک برخاست و کوزه آب آورد و به هارون داد. چون خواست که بخورد او را گفت: بدان ای خلیفه سوگند دهم به تو عهد قرابتی رسول علیه السلام که اگر تو را باز دارند از خوردن این آب به چند بخری؟
گفت: "یک نیمه از مملکت.
گفت: بخور. گوارنده باد.
پس چون بخورد و گفت: اگر اینکه خوردی بر تو ببندد چند دهی تا بگشاید؟
گفت: یک نیمه مملکت.
گفت: یا امیرالمومنین! مملکتی که بهای آن یک شربت آب است، سزاوار است که بدان بس ناظفی نباشد. و چون در این کار افتادی، باری داد میده و با خلق خدای عزوجل نیکویی کن.
هارون گفت: پذیرفتم و اشارت کرد تا کیسه پیش آرند.
فضل گفت: ایهاالشیخ! امیرالمومنین شنوده بود که حال او تنگ است و امشب مقرر گشت این صله حلال. فرمود: بستان!
پسر سماک تبسم کرد و گفت: سبحان الله العظیم. من امیرالمومنین را پند دهم تا خویشتن را صیانت کند از آتش دوزخ. و این مرد بدان آمده است تا مرا به آتش دوزخ اندازد. هیهات! هیهات!
بردارید این آتش از پیشم که هم اکنون ما و سرای و محلت سوخته شویم.
و برخاست و بر بام بیرون شد. و بیامد کنیزک و بدوید و گفت: بازگردید ای آزادمردان که این پیر بیچاره را امشب بسیار به درد بداشتید.
هارون و فضل بازگشتند و دلیل زر برداشت و برنشستند و برفتند.
هارون همه راه میگفت: مرد اینست.
و پس از آن حدیث پسر سماک بسیار یاد کردی.

••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
و چنین حکایات از آن آرم تا خوانندگان را باشد که سودی دارد و بر دل اثری کند
✍️ ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی
#تاریخ_بیهقی 
#بیهقی

منبع کانال تلگرامی استاد عبدالکریم سروش 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۸ ، ۰۸:۰۰
رضا حارث ابادی