ابوالفضل بیهقی مورّخ، ادیب، نویسنده و پدر نثر پارسی

سمن انجمن یادمان ابوالفضل بیهقی پدر نثر پارسی

ابوالفضل بیهقی مورّخ، ادیب، نویسنده و پدر نثر پارسی

سمن انجمن یادمان ابوالفضل بیهقی پدر نثر پارسی

غرض من آن است که تاریخ پایه ای بنویسم و بنایی بزرگ افراشته گردانم، چنان که ذکر آن تا آخر روزگار باقی ماند.
غرض من از نبشتن این اخبار آن است تا خوانندگان را فایده ای به حاصل آید و مگر کسی را از این به کار آید... و هرکس که این نامه بخواند، به چشم خرد و عبرت اندر این نامه بنگرد، نه بدان چشم که افسانه است.
اما براستی ابوالفضل بیهقی به عنوان یکی از برجسته ترین تاریخ نگاران تمامی ادوار ایران درباره تاریخ چگونه می اندیشید؟ از منظر او، اهمیت و فایده تاریخ چه بود؟ به باور وی، رسالت تاریخ را در چه مواردی باید جستجو کرد؟ در این کوتاه سخن، بنابر آن است تا پاسخی روشن بدین پرسش ها و سوالاتی از این دست داده شود و بدین طریق از ذهن تاریخ نگر این تاریخ نگار پرآوازه، آگاهی بهتری یافت.
اول آبانماه روز ملی ادیب شیرین سخن ، تاریخ نگار منصف ،حقیقت گوی عادل و پدر نثر پارسی ابوالفضل بیهقی گرامی باد. نویسنده: رضا حارث آبادی 09122042389 -09193060873
تلگرام Rezabeyhaghi@ اینستاگرام https://www.instagram.com/beyhaghinews/

کلمات کلیدی

تاریخ بیهقی

ابوالفضل بیهقی

اول آبان روز ملی ابوالفضل بیهقی

تاریخ بیهقی این مکتوب یال افشان جاوید

روستای حارث آباد سبزوار زادگاه ابوالفضل بیهقی

ابوالفضل بیهقی استاد مسلم نثر فارسی

رضا حارث آبادی

محمود دولت آبادی

محمود دولت آبادی رمان نویس برجسته سبزواری

روستای حارث آباد سبزوار

بیهقی

abolfazlbeyhaghi

abolfazl beihaghi

معلم شهید دکتر علی شریعتی

معلم شهید دکتر شریعتی

مجله اینترنتی اسرارنامه سبزوار

روستای حارث اباد سبزوار

حسین خسروجردی نویسنده معاصر تاریخ وادب فارسی

حسین خسروجردی نویسنده توانای معاصر سبزوار

حسین خسروجردی رمان نویس بزرگ سبزواری

اول آبان روز نثر فارسی و بزرگداشت ابوالفضل بیهقی در سبزوار

اول آبان ماه روز ملی ادیب شیرین سخن

تمین همایش ملی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی پدر نثر فارسی

تاریخ نگار منصف

تاریخ بیهقی‌ و تأثیر آن بر ادبیات امروز

روستای حارث اباد شهرستان سبزوار زادگاه ابوالفضل بیهقی

اول آبان روز ملی نثر فارسی و بزرگداشت بیهقی

سبزوار

مجله اینترنتی اسرارنامه

دکتر مهیار علوی مقدم

بایگانی

پیوندها

۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

سبک زندگی اسلامی-ایرانی در تاریخ بیهقی

سبک زندگی اسلامی-ایرانی در تاریخ بیهقی

یکی از راهکارهای دستیابی به سبک زندگی ایرانی –اسلامی،بازخوانی متون و آثار بزرگان دین  وادب ایران اسلامی و عمل بدانها است.تاریخ بیهقی از جمله کتابهایی است که حاوی نکات مثبت و اخلاقیات ایرانی-اسلامی است.در این کتاب ارزشمند ادبی-تارخی،نویسنده در خلال بیان وقایع تاریخی به شیوه ای دقیق و ظریف سبک زندگی و مفاهیم اخلاقی و اجتماعی رایج در قرن پنجم هجری در ایران زمین را به تصویر کشیده است که از جمله مفاهیم مثبت می توان به رعایت حق نان و نمک،لزوم رعایت احترام پیران و سالخوردگان،قناعت،عفو هنگام قدرت،احترام به استاد ،احترام به والدین و معتمدین والدین ،اهمیت روزی حلال،توجه به انجامواجبات دین و نکوهش  تکلفهای بی مورد در مراسم عروسی و...اشاره کرد.

کلید واژه ها:تاریخ بیهقی،سبک زندگی ایرانی-اسلامی

تاریخ بیهقی اثر گرانسنگ و ارزشمند ابوالفضل بیهقی دبیر دربار غزنویان است که به نثر ادبی و زیبایی نوشته شده است و ویژگی های ادبی این اثر ارزشمند  چنان پررنگ و جلوه گر است که یکی از سرفصل های اصلی  دروس دانشجویان رشته زبان وادبیات فارسی در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد می باشد.

تاریخ بیهقی آیینه روشن عصر غزنوی که نویسنده  ی آن با باریک بینی و ژرف نگری بیشتر جلوه های زندگی اجتماعی را با خامه ی توانای خود بر دفتر ایام نقش بسته است.

این کتاب ارزشمند از جهات گوناگون مورد تحقیق و پژوهش نویسندگان و محققان قرار گرفته است؛که بیشتر این مقالات و کتابها در زمینه  اهمیت ادبی،تاریخی،جغرافیایی و دستوری تاریخ بیهقی است که از جمله می توان به آثار زیر اشاره کرد. جنبه های رمان در تاریخ بیهقی،تالیف عزیز بهرامی، کیهان فرهنگی ،شماره 164 ، خرداد 79، 9-14.

زن در تاریخ بیهقی،شیرین بیانی، ادنامه ابوالفضل بیهقی ، چاپ اول ، مشهد ، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد ، 1350 ، بیست و سه +821+128 ص ، ص 68-90 وزیری .

تاریخ بیهقی یا آیینه عبرت،حسین بحر العلومی، یادنامه ابوالفضل بیهقی ، چاپ اول ، مشهد ، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد ، 1350 ، بیست و سه +829 +128 ص ، ص 53-67 وزیری

بیهقی و تاریخ نگاری علمی ،سحر انفرادی ، قدس ، 6 خرداد 1376 ، ص 8

«جشن مهرگان به روایت ابوالفضل بیهقی » ، فصلنامه هستی، سال اول ،شماره 3 ، پاییز72 ،ص 155-156.

و چندین و چند کتاب ،مقاله  و پایان نامه دیگر. اما یکی از نکاتی که کمتر مورد توجه محققان و پژوهشگران در این کتاب ارزشمند واقع شده،سبک زندگی ایرانی –اسلامی در آن است.بیهقی در جای جای کتاب خود به مناسبتهای مختلف به آداب و رسوم ایرانیان مسلمان در عصر خود اشاره میکند .او در این کتاب فقط یک راوی ماجراها نیست بلکه در برخی موارد عنوان می کند که مثلا«گروهی از خردمندان پسند نداشتند»(تاریخ بیهقی،ج2،ص403)

-اهمیت به انجام  فرایض دینی و به ویژه نماز

یکی از موارد مهم و قابل توجه در شیوه زندگی مردمان در ایران قرون گذشته،توجه ویژه آنها به انجام فرایض دینی و به ویژه نماز بوده است.تا جایی که یکی از معیارهای تعیین وقت،نماز های پنج گانه بوده ا ست.

«نماز دیگر، خواجه بونصر آن را بخواند...»(تاریخ بیهقی،ص489-90)

«روزگار گرامی ماه رمضان را بسیجیدند.»(تاریخ بیهقی،ص420)

-احترام به استاد

حدیثی مشهور و منسوب به امام علی علیه السلام- من علّمنی حرفا فقد صیرنّی عبدا –بیانگر مقام و منزلت استاد و معلم و لزوم احترام به ایشان در فرهنگ اسلامی است؛نکته ای که متاسفانه در جامعه امروزی رو به کمرنگی و گاه فراموشی است.

 

بیهقی نمونه ای عملی از احترام و تواضع شاگرد در مقابل استاد است؛با این که خود دبیر مشهور عصر غزنوی و دارای مقام و مرتبه ای است اما در جای جای کتاب خود به احترام و تواضع از استاد خود بونصر مشکان یاد  می کند.

او هر گاه میخواهد ماجرایی را شرح دهد که بونصر همدر آن حضور داشته می گوید«استادم بونصر...»(به عنوان نمونه صفحات 193و 276 تاریخ بیهقی )

-اهمیت کسب و روزی حلال

کار و تلاش در جهت کسب و امرار معاش دنیوی،نه تنها در دین اسلام قبیح نیست که نوعی جهاد در راه خدا شناخته شده است و« با نگاه به آیات قرآن در می یابیم که قرآن هرگز ما را به چشم پوشی از مواهب الهی دعوت نکرده و فقر را ارزش و نعمت به حساب نیاورده است.
حتی در سوره جمعه که توصیه آن به شرکت در نماز جمعه و ذکر خداست، می فرماید: هنگامی که نماز پایان یافت، شما آزادید در زمین پراکنده شوید و فضل خدا را بطلبید (به دنبال روزی بروید) و خدا را بسیار یاد کنید، شاید رستگار شوید!(جمعه؛9) از این آیه استفاده می کنیم که حتی روز تعطیل و به جا آوردن اعمال عبادی در روز جمعه، مانعی برای فعالیت های اقتصادی سازنده نیست»(پایگاه اینترنتی رشد).

رسول خدا (ص)در آخرین حج خانه خدا که به حجه الوداع معروف است، در بخشی از سخنان خویش برای مردم فرمود:«خداوند متعال روزی ها را در میان مخلوقاتش به صورت حلال تقسیم فرموده است، نه به صورت حرام. پس هرکس با تقوی باشد و صبر کند خداوند روزیش را به او می دهد، ولی هر کس بر اثر کم صبری پرده دری و شتاب کند و از غیر راه حلال روزی را بیابد، از روزیش کم می شود و روز قیامت نیز مورد بازخواست قرار می گیرد.»

نکته حائز اهمیت،توجه بزرگان به حلال بودن روزی واهمیت آن است.چنان که حضرت امیر در خطبه متقین تلاش در کسب روزی حلال را یکی از ویژگیهای پارسایان می داند.و روزی غیر حلال،اثر وضعی و منفی در زندگی انسان ها دارد .چنان که امام صادق علیه السلام به یکی از یارانش فرمود:«کسب روزی حلال را رها مکن، چرا که تو را در دینت کمک می‌کند.»(وسائل الشیعه ج 12،ص24،حدیث11)

در قرآن کریم خوردن اموال یتیمان به ناحق-که یکی از انواع کسب روزی غیر حلال است-به ریختن آتش در شکم تشبیه شده است.

 انّ الذین یاکلون اموال الیتامی ظلما انما یاکلون فی بطونهم نارا و سیصلون سعیرا(نساء/10)

در متون ادبی و اخلاقی گذشته ی ما که عموما از سرچشمه آیات و روایات اسلامی جرعه نوشی کرده اند،به اهمیت روزی حلال توجه ویژه شده است.از جمله ی این موارد دیدار مسعود غزنوی با یکی از عرفای قرن پنجم هجری است که مسعود هدیه ای برای این عارف می برد و از آنجایی که اهمیت حلال بودن اموال از نظر عرفا را می داند در ابتدا به این شخص بزرگ یادآور می شود که این هدیه از بخش حلال اموال ماست«پدر ما رضی الله عنه ازغزو  هندوستان آورده  است و بتان زرین بشکسته و بگداخته و پاره کرده و حلال تر مال هاست و در هر سفری ما را ازین بیارند تا صدقه ای که خواهیم کرد حلال بی شبهت باشد ، از این بفرماییم..»(تاریخ بیهقی،ص734)

اما عارف فبا بی اعتنایی به مال و هدیه مسعود می گوید:«آنچه دارم از اندک مایه حطام دنیا حلال است و کفایت است و بهیچ زیادت حاجتمند نیستم»(تاریخ بیهقی،ص735)

-لزوم احترام به سالمندان و پیران

لزوم احترام به پیران و سالخوردگان از نکات مورد تاکید دین مبین اسلام و پیشوایان دینی ماست.نکته ی ظریف و شایان اهمیتی که متاسفانه در جوامع صنعتی امروزی و به بهانه توسعه و پیشرفت کمرنگ شده و سالخوردگان که در اصل گنجینه ای از تجربیات در زمینه های مختف هستند،به طور ظالمانه ای به کنج خانه های سالمندان سپرده می شوند.

رسول خدا صلى اللّه علیه وآله فرمود:
(مِنْ اِجْلالِ اللّهِ اِجْلالُ ذِى الشَّیْبَةِ الْمُسْلِمِ)
تـجـلیـل و احـتـرام مـسـلمـان سـالخـورده و سـپـیـد مـوى در شـمـا تجلیل از خداوند متعال است .
امـام صـادق علیه السلام نیز بى تفاوتى در گرامیداشت سالمندان را موجب خروج از راه و رسم خاندان پیامبر(ص )مى داند و مى فرماید:
(لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُوَقِّرْ کَبیرَنا... .
آنکه بزرگسالان ما را احترام نکند، از ما نیست .
و نیز مى فرماید:
(عَظِّمُوا کِبارَکُمْ)
سالمندان خود را ارج نهید و بزرگ شمارید.
از تـعـبـیـرات بـه کـار رفـتـه در احادیث بالا و مانند آنها براحتى مى توان دریافت که رابطه افـراد جـامـعـه بـا سالخوردگان نه تنها باید بر اساس احترام متعارف باشد، بلکه باید از شـکوه و کیفیّتى والا برخوردار باشد، به شکلى که انسان از این رهگذر، خود را براى تعظیم و اجلال الهى آماده کرده و مقدّمات خضوع و فروتنى خود را در پیشگاه ذات اقدس الهى به ظهور برساند.

در تاریخ بیهقی از پیران به پیرایه ی ملک تعبیر شده است.«...پیرایه ی ملک پیران باشند»(تاریخ بیهقی،ص47)

و در موارد،برخی بلاهای نازل شده بر سر فردی و مسولی را عدم مراعات حق پیران میداند.«یکی عظیم تر از  آن آمد که  سالار جوان بود و پیران را حرمت نداشت تا از جوانی کاری ناپسندیده کرد و در سر آن شد...»(تاریخ بیهقی،ص277)

در این میان به بازنشستگان و افراد دارای سابقه در امر خدمت رسانی ،باید توجه ویژه از سوی مسولین و مدیران جوان شود.«امیر گفت:ترا حق خدمت قدیم است،دوستداری و اثرها نموده ای در هوای دولت ما...»(تاریخ بیهقی،ص208)

-رعایت حق ممالحت(نان و نمک)

لزوم مراعات حق دوستی و نان ونمک که بیهقی گاه از آن به حق ممالحت هم تعبیر میکند از نکات برجسته در تاریخ بیهقی است.

«بناچار حق دوستی را بباید گزارد خاصه که قدیم تر باشد.»(تاریخ بیهقی،ص420)

«...من ناچار چنین حالها شرح کنم تا داد مهتران و پیران این خاندان بزرگ داده باشم و حق ممالحت که با ایشان دارم بگذارده...»(تاریخ بیهقی،ص710)

-لزوم قدر دانی از ولی نعمت و نکوهش کفران نعمت

لزوم قدردانی از افراد و به ویژه ولی نعمتان ،امری انسانی،ضروری واسلامی است. تا جایی که در این باره احادیث زیادی هم داریم که به برخی از این احادیث اشاره می کنیم اما متاسفانه این نکته مثبت وارزشی نیز در پاره ای موارد در جامعه،رنگ باخته است.در حال که در متون ادبی قدیم که در اصل آیینه ای از جامعه است؛این امر به وفور منعکس شده تا جایی که بیهقی می گوید:«هیچ مردم پاکیزه اصل ،حق نعمت مصطنع ومنعم خویش را فراموش نکند.»(تاریخ بیهقی،ص698)

قال النبی (صلى الله علیه و آله) یؤتى بعبد یوم القیامة فیوقف بین یدی الله (عز و جل) فیؤمر به إلى النار، فیقول أی رب أمرت بی إلى النار و قد قرأت القرآن فیقول الله أی عبدی إنی أنعمت علیک فلم تشکر نعمتی. فیقول أی رب أنعمت علی بکذا فشکرتک بکذا، و أنعمت علی بکذا و شکرتک بکذا، فلا یزال یحصی النعمة و یعدد الشکر، فیقول الله (تعالى) صدقت عبدی إلا أنک لم تشکر من أجریت لک نعمتی على یدیه، و إنی قد آلیت على نفسی أن لا أقبل شکر عبد لنعمة أنعمتها علیه حتى یشکر من ساقها من خلقی إلیه. امالی طوسی ۴۵۰

وَ قَالَ ص لَمْ یَشْکُرْ مَنْ شَکَرَ اللَّهَ وَ مَنْ لَمْ یَشْکُرْ عَلَى الْیَسِیرِ لَمْ یَشْکُرْ عَلَى الْکَثِیر مستدرک ۱۲/۳۵۸

من لم یشکر الناس لم یشکر الله این روایت در منابع متعدد اهل سنت و به نقل از ابی هریره، ابی سعید خدری و نعمان بن بشیر نقل شده است. سنن ترمذی باب ما جاء فی الشکر لمن احسن الیک و مسند احمد حدیث نعمان بن بشیر

عن محمود بن أبی البلاد قال سمعت الرضا ع یقول من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر الله عز و جل عیون اخبار الرضا ۲/۲۴

خلاصه این که لزوم سپاسگزاری از ولی نعمتان،مورد اتفاق همه ی مسلمانان است و به قول بیهقی«کفران نعمت شوم باشد.»(تاریخ بیهقی،ص400)

«...گذشته شد بجوانی روزگارش در ناکامی،و عاقبت کفران نعمت همین است.ایزد عزّذکره ما را وهمه مسلمانان را در عصمت خویش نگاه داراد و توفیق اصلح دهاد تا بشکر نعمت های وی و بندگان وی که منعمان باشند،رسیده آید...»(تاریخ بیهقی،ص403)

نکته قابل توجه این که در تاریخ بیهقی،نصیحت و خیرخواهی نوعی شکر نعمت محسوب می شود«...البته نصیحت باز نگیرم و کفران نعمت نورزم»(تاریخ بیهقی،ص644)

-عفو هنگام قدرت

پیامبر اکرم می فرماید: بهترین کارها سه چیز است:تواضع به هنگام دولت،عفو به هنگام قدرت وبخشش بدون منت .در ضرب المثل های فارسی هم داریم که لذتی که گذشت دارد،انتقام ندارد؛ابوالفضل بیهقی نیز نه تنها گذشت در زمان قدرت واقتدار را می پسندد که آن را باعث رشد و بزرگی نام می داند و برای اثبات حرف خود،بوسهل زوزنی را که از حسنک وزیر انتقام میگیرد مثال می زند که این انتقام چگونه باعث استخفاف خود بوسهل شد.«مردمان بزرگ نام بدان گرفتند که چون بر دشمن دست یافتند،نیکویی کردند که آن نیکویی بزرگتر از استخفاف باشد و العفو عند القدرة سخت ستوده است و نیز آمده است در امثال که گفته اند:اذا ملکت فاسجح؛اما بوسهل چون این واجب نداشت و دل بر وی خوش کرد بماکافات،نه بوسهل ماند ونه حسنک.»(تاریخ بیهقی،؛ص53)

-از دیگر موارد ذکر شده در تاریخ بیهقی می توان به نکوهش تکلفهای بیجا در مراسم عروسی اشاره کرد؛موردی که متاسفانه بیماری فراگیر جامعه ماست و یکی از دلایل افزایش سن ازدواج و شیوع برخی منکرات در جامعه را می توان جشن ها و مراسم پرهزینه عنوان کرد.

«...از خاندانی با نام زن خواست و در عقد نکاح و عرس تکلف های بی محل نمود،چنان که گروهی از خردمندان پسند نداشتند.»(تاریخ بیهقی،ص403)

-یاری دادن به مسلمانان فریضه و واجب است«...بر ما فریضه بود مسلمانان را فرج دادن.»(تاریخ بیهقی،ص655)

-عدم پیروی از حرص و آز«...تمام مردی باشد که چنین تواند کرد و گردن حرص و آز بتواند شکست»(ص404)

نتیجه

حاصل سخن آن که فرهنگ اصیل ایرانی-اسلامی فرهنگی است غنی و پربار؛به گونه ای که حتی مهاجمان به ایران زمین را نیز  مجبور به پذیرش این فرهنگ و سبک و شیوه زندگی کرده است.

از جمله این مهاجمان می توان به غزنویان،سلجوقیان و مغولان اشاره کرد.قرن پنجم هجری که زمان نگارش کتاب تاریخ بیهقی نیز هست،عصر حاکمیت اقوام بیگانه –غزنویان و سلجوقیان-بر ایران زمین است ،اما ارزش های حاکم جامعه این اقوام را در خود هضم کرده و با سبک زندگی اسلامی-ایرانی به حیات خود ادامه می داده است.اما متاسفانه بنا به دلایلی که مجال ذکر آن ها نیست،فرهنگ غنی ما در مواجهه با فرهنگ نوپا و اومانیستی دنیای غرب در برخی موارد دچار تزلزل شده است که بجاست با بازخوانی و عمل به متون پربار گذشته مان ضمن تجدید حیات فرهنگی ،الگویی مناسب به جامعه ی جهانی به ویژه جامعه اسلامی در جهت سبک زندگی مناسب،ارائه دهیم.

منابع

-بیهقی،ابوالفضل؛تاریخ بیهقی،تصحیح دکتر خلیل خطیب رهبر،انتشارات مهتاب(دوره 3جلدی)،چاپ پنجم،تهران:1375

- شهیدی،سید جعفر؛ترجمه نهج البلاغه،نشر علمی –فرهنگی،چاپ دهم،تهران:1376

-قرآن کریم

-مقدس نیا،سید محمد و محمد مهدی محمدی؛آداب معاشرت،منتشر شده در پایگاه اینترنتی مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن

منابع اینترنتی:

فاطمه گریوانی

-www.mbahrami.ir

- daneshnameh.roshd.i

- http://farsi.khamenei.ir/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۸ ، ۱۶:۵۸
رضا حارث ابادی

جلوه هایی از سبک ادبی ابوالفضل بیهقی 

اول آبان، روز بزرگداشت #بیهقی ، پدر نثر فارسی است. بهتر دیدم به شکل کاملا مختصر جلوه هایی از سبک ، بیان روایی، دقت و ریز بینی او را، مصداق مشت نمونه خروار از کتاب ارزشمند «تاریخ بیهقی» در اینجا بیاورم با یادآوری این نکته که او این تصویر دقیق و شفاف در توصیف منصفانه جامعه و حاکمان را در زمان و زیر نگاه خود آنان با چنین زیرکی برای نسل های بعد از خود نگاشته است:

✔️روش روایی Flash Forward
فاش کردن پایان داستان در آغاز روایت و پرداخت روایت همچنان جذاب آن به شکل بیطرفانه:

🔸فصلی خواهم نبشت در ابتدای حال بردارکردن این مرد و پس به سر قصه شد . امروز که من این قصه آغاز می کنم،از این قوم که من سخن خواهم راند یک دو تن زنده اند ،در گوشه هی افتاده وخواجه بوسهل زوزنی چند سالی است تا گذشته شده است به پاسخ آن که از وی رفت گرفتار و ما را با آن کار نیست هر چند مرا از وی بد آمد- به هیچ حال . چه عمر من به شصت وپنج آمد وبر اثر وی می بباید رفت.

✔️روش دفع مخالف با حربه مذهب و استفاده از گروه فشار با نثری به شدت تاثیرگذار و بدون هیجان و اغراق

🔸و حسنک را سوی دار بردند و بجایگاه رسانیدند. بر مرکبی که هرگزننشسته بود نشانیدند و جلادش استوار ببست و رسنها فرود آورد و آواز دادند که سنگ زنید. هیچ‌کس دست بسنگ نمی‌کرد و همه زار می‌گریستند، خاصه نشاپوریان. پس مشتی رند را زر دادند که سنگ زنند و مرد خود مرده بود، که جلادش رسن بگلو افکنده بود و خبه کرده. اینست حسنک و روزگارش و گفتارش، رحمه الله علیه، این بود که خود بزندگی گاه گفتی که: «مرا دعای نشاپوریان بسازد» و نساخت!

✔️دو رویی در رفتار و استفاده ابزاری از مذهب:

🔸بونعیم دوازده بخورد و بگریخت (!) قاضی داوود میمندی مستان افتاد و مطربان و مضحکان هم مست شدند و بگریختند (!) ، سلطان مسعود بماند و خواجه عبدالرزاق هژده بخورد، خدمت کرد و رفتن را با امیر گفت:« بس که اگر بیش از این دهند ادب و خرد از بنده دور کند »امیر بخندید و پس از این می خورد به نشاط «بیست و هفت ساتگین نیم منی» تمام شد. برخاست آب و طشت خواست و مصلای نماز انداخت و دهان بشست و نماز پیشین کرد و نمازی دیگر نیز بکرد و چنان می نمود که گویی شراب نخورده است!

تاریخ بیهقی. ابوالفضل بیهقی. ج.سوم. صفحه نهصد و نود و یک

✔️طنز پنهان در نقد صنوف و طبقات مختلف اجتماع:

🔸گویند مردی بود به نیشابور که وی را بوالقاسم رازی گفتندی و این بوالقاسم کنیزک بپروردی و نزدیک امیر نصر آوردی و با صله برگشتی و چند کنیزک آورده بود وقتی امیر نصر بوالقاسم را دستاری داد و در این باب عنایت نامه نبشت . نیشابوریان وی را تهنیت کردند و نامه بیاورده به مظالم برخواندند. از پدر شنودم که قاضی بوالهیثم پوشیده گفت و وی مردی فراخ مزاج بود: ای بوالقاسم یاد دار که قوادی به از قاضی گری است .

✔️استفاده از تعذیب و حبس برای اعتراف:

🔸بوالفتح بُستی (دانشمند وشاعر معروف) را دیدم که بسبب آن سخن که مهتری در حق وی نزد سلطان کرده بود، خلقانی پوشیده و مشگکی در گردن، گفت:” بیست روز است در ستورگاه( طویله) مشک می کشم ، مرا شفاعتی کن”.چون شفاعتش کردند و به نزد مسعودش( غزنوی) آوردند، سلطان پرسید:”از ژاژخاییدن توبه کردی؟”گفت: ای خداوند! مشک و ستورگاه( حبس در طویله) مرا توبه آورد!

✔️عوامفریبی باتظاهر به ساده زیستی

🔸…و او را بیست و سی قبا بود به یکرنگ و همه سال پوشیدی و مردمان چنان دانستی که یک قباست و گفتندی”سبحان الله این قبا از حال بنگردد!

✔️ریشه های خودرایی و شکست

(ماجرای اصرار امیر مسعود به رویارویی با سلجوقیان مرو):
🔸«هیچ کس زهره نبود که امیر را گوید که خطاستو طرفه آن بود که فرو نمی ایستاد از استبداد».
(
بیهقی. ج. سوم.ص هشتصد و نود و پنج)

( اعتراضی بونصر مشکان که از سر خیرخواهی هزینه های تنش زایی و لاجرم خانه نشین شدن بونصر):
🔸و بونصر مرا(ابوالفضل بیهقی) گفت:« خاک بر سر آن خاکسار که خدمت پادشاه کند که با ایشان وفا و حرمت و رحمت نیست».
تاریخ بیقی. جلد سوم . ص. نهصد و شصت و دو

(مسعود غزنوی با سلجوقیان درگیر می شود، هزینه سنگین این تنش مشکلات فراوانی را ایجاد می کند و در نهایت سلطان دست از پا درازتر باز میگردد با این ادعا که دلش گواهی می داده به آنچه رخ داد!)

🔸مسعود غزنوی:«صلاح آن بود که گفتند اما ما را لجاجی و ستیزه ای گرفته بود از آن جهت که کار با نو خاستگان سلجوقی پیچیده می ماند، خواستیم سوی مرو رویم تا کار برگزارده آید! سوی مرو رفتیم و دل ها گواهی می داد که خطای محض است از بی آبی و علفی».
تاریخ بیهقی.ج. سوم. ص. هشتصد و نود و پنج

منبع: سهند ایران مهر 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۸ ، ۰۸:۰۴
رضا حارث ابادی