ابوالفضل بیهقی مورّخ، ادیب، نویسنده و پدر نثر پارسی

سمن انجمن یادمان ابوالفضل بیهقی پدر نثر پارسی

ابوالفضل بیهقی مورّخ، ادیب، نویسنده و پدر نثر پارسی

سمن انجمن یادمان ابوالفضل بیهقی پدر نثر پارسی

غرض من آن است که تاریخ پایه ای بنویسم و بنایی بزرگ افراشته گردانم، چنان که ذکر آن تا آخر روزگار باقی ماند.
غرض من از نبشتن این اخبار آن است تا خوانندگان را فایده ای به حاصل آید و مگر کسی را از این به کار آید... و هرکس که این نامه بخواند، به چشم خرد و عبرت اندر این نامه بنگرد، نه بدان چشم که افسانه است.
اما براستی ابوالفضل بیهقی به عنوان یکی از برجسته ترین تاریخ نگاران تمامی ادوار ایران درباره تاریخ چگونه می اندیشید؟ از منظر او، اهمیت و فایده تاریخ چه بود؟ به باور وی، رسالت تاریخ را در چه مواردی باید جستجو کرد؟ در این کوتاه سخن، بنابر آن است تا پاسخی روشن بدین پرسش ها و سوالاتی از این دست داده شود و بدین طریق از ذهن تاریخ نگر این تاریخ نگار پرآوازه، آگاهی بهتری یافت.
اول آبانماه روز ملی ادیب شیرین سخن ، تاریخ نگار منصف ،حقیقت گوی عادل و پدر نثر پارسی ابوالفضل بیهقی گرامی باد. نویسنده: رضا حارث آبادی 09122042389 -09193060873
تلگرام Rezabeyhaghi@ اینستاگرام https://www.instagram.com/beyhaghinews/

کلمات کلیدی

تاریخ بیهقی

ابوالفضل بیهقی

اول آبان روز ملی ابوالفضل بیهقی

تاریخ بیهقی این مکتوب یال افشان جاوید

روستای حارث آباد سبزوار زادگاه ابوالفضل بیهقی

ابوالفضل بیهقی استاد مسلم نثر فارسی

رضا حارث آبادی

محمود دولت آبادی

محمود دولت آبادی رمان نویس برجسته سبزواری

روستای حارث آباد سبزوار

بیهقی

abolfazlbeyhaghi

abolfazl beihaghi

معلم شهید دکتر علی شریعتی

معلم شهید دکتر شریعتی

مجله اینترنتی اسرارنامه سبزوار

روستای حارث اباد سبزوار

حسین خسروجردی نویسنده معاصر تاریخ وادب فارسی

حسین خسروجردی نویسنده توانای معاصر سبزوار

حسین خسروجردی رمان نویس بزرگ سبزواری

اول آبان روز نثر فارسی و بزرگداشت ابوالفضل بیهقی در سبزوار

اول آبان ماه روز ملی ادیب شیرین سخن

تمین همایش ملی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی پدر نثر فارسی

تاریخ نگار منصف

تاریخ بیهقی‌ و تأثیر آن بر ادبیات امروز

روستای حارث اباد شهرستان سبزوار زادگاه ابوالفضل بیهقی

اول آبان روز ملی نثر فارسی و بزرگداشت بیهقی

سبزوار

مجله اینترنتی اسرارنامه

دکتر مهیار علوی مقدم

بایگانی

پیوندها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اول ابانماه روز ملی ابوالفضل بیهقی» ثبت شده است

 نام بیهقی به تقویم کشور زینت بخشید!

برای بیهقی چه کردیم و چه باید بکنیم؟

http://asrarnameh.com/uploads/1/123.jpg

✳️ ده روز پرهیاهو و پر هیجان انتخابات گذشت و تکلیف ها مشخص شد. این روزها همه یا در حال استراحتند و یا سخت مشغول حساب و کتابها هستند. اما هفته گذشته خبر بسیار مهمی برای سبزوار داشتیم که در غوغای بوقهای تبلیغاتی و ستادهای انتخاباتی زیاد دیده و شنیده نشد. این خبر مهم، ثبت اول آبان به عنوان روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی در تقویم رسمی کشور بود.

بالاخره تقویم رسمی کشور به نام ابوالفضل بیهقی پدر نثر فارسی مزین شد. تا کنون تقریبا همه مشاهیری که نام شان در تقویم آمده است از شاعران بودند؛ فردوسی، خیام، سعدی، مولوی و غیره. اما اکنون با ثبت اول آبان به نام بیهقی، روزی هم برای نثر خواهیم داشت. واقعا حیف بود که تقویم کشور روزی برای نثر نداشته باشد. روز بیهقی همچنین روزی برای تاریخ هم هست و تاریخ، معلم انسانهاست. اما تذکر چند نکته در این باره خالی از لطف نیست:

1- کار، نشد ندارد؛ اگر ابتکار و پشتکار داشته باشیم. کسب این موفقیت، بعد از سالها تلاش و پیگیری حاصل شده است. ثبت روز بیهقی یک کار گروهی و مستمر بود. این موفقیت به نام یک شخص یا گروه خاصی نیست بلکه حاصل پیگیری ها و سماجت های مسئولان مختلف در سال های مختلف است. اساسا این گونه کارها با اقدامات فردی و شخصی به جایی نمی رسد بنابراین موفقیت ثبت روز ملی بیهقی به نام سبزوار است نه فرد یا گروه خاصی. به هر حال این موفقیت بار دیگر ثابت کرد که اگر وحدت و همفکری و همکاری باشد هیچ کاری غیرممکن نیست. و با همبستگی و تعامل چه کارهای بزرگی را که می توان به سرانجام رساند. یادمان باشد که سبزوار کمبودهای زیادی در زمینه های فرهنگی و هنری  دارد و و هنوز کارهای بزرگی برای انجام دادن داریم: ساخت کتابخانه مرکزی شهر، کسب پایتختی کتاب ایران، محل دائمی نمایشگاه های شهرستان، پردیس جامع فرهنگی بیهقی، بازسازی و ساخت موزه و مرکز فرهنگی استاد سبزواری، گذر فرهنگ و هنر، بازسازی و احیای کاروانسراها، احیای سراهای سنتی شهر، مرمت و احیای خانه های تاریخی، ایجاد زیرساخت های گردشگری، ثبت آثار میراث فرهنگی و گردشگری در یونسکو و غیره.

2- شاید خیلی ها ندانند که اختصاص روزی به نام بیهقی نخستین بار در سال 1386 در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح و رد شد. علت اصلی رد شدنش هم غفلت و کوتاهی و پیگیری نکردن مسئولان وقت سبزوار بود. اگر مسئولان وقت شهرستان، مانند سال های اخیر پیگیری می کردند قطعا روز بیهقی ثبت می شد و 14 سال انتظار نمی کشیدیم. به موقع عمل کردن و سنجیده و با برنامه پیش رفتن و سماجت مسئولان در به نتیجه رساندن طرحی یا کاری بسیار مهم است. همین غفلت ها و کوتاهی هاست که کارها را سالها عقب می اندازد. مسئولان باید فرصت شناس باشند و به اصطلاح تا تنور داغ است نان را بچسبانند. وقتی با اندکی غفلت و کوتاهی، فرصت مناسب از دست رفت؛ بدست آوردن دوباره آن فرصت یا غیرممکن است و یا بسیار پرهزینه و زمان بر خواهد بود. متاسفانه مسئولان سبزوار از این غفلت ها و کوتاهی ها کم نداشته اند؛ محروم شدن سبزوار بعنوان دومین شهر بزرگ استان از راه آهن سراسری یک نمونه بارز آن است که بعد از 60 سال هنوز نتوانسته ایم سبزوار را به شبکه سراسری ریلی وصل کنیم. مگر نه این که یکی از دلایل عقب افتادگی منطقه بزرگ سبزوار در چهار دهه گذشته نداشتن راه آهن بوده است. قطعا تا زمانی که سبزوار به شبکه سراسری ریلی کشور وصل نشود شهرک های صنعتی و منطقه ویژه اقتصادی نیز رونقی نخواهند داشت. بنابراین یک روز هم یک روز است و هر روز تاخیر در راه اندازی راه آهن، یعنی تاخیر در پیشرفت و آبادانی منطقه و شهرستان.

نگنجاندن حداقل یک قنات از سبزوار در پرونده قنات های ایران برای ثبت در میراث جهانی یونسکو، جای خالی مشاهیر سبزوار در جمع مشاهیر یونسکو، انتخاب نشدن سبزوار بعنوان پایتختی کتاب ایران، رها شدن تپه باستانی سبزوار و... هم اکنون نیز پرونده کاروانسراها برای ثبت در یونسکو در جریان است و ظاهرا هیچ کاروانسرایی از سبزوار در این پرونده نیست. اگر مسئولان غفلت و کوتاهی کنند این فرصت بی نظیر را هم از دست خواهیم داد.

در چنین بزنگاه هایی اگر مسئولان به موقع عمل کنند و پیگیری و سماجت داشته باشند فرصت های بزرگی برای شهرستان ایجاد می کنند و اگر غفلت و کوتاهی کنند فرصت سوزی خواهند کرد.

3- هر چند آرامگاه بیهقی به طور دقیق، مشخص نیست اما برخی از بزرگان از جمله استاد باستانی پاریزی معتقد است که بیهقی در اواخر عمر خود به زادگاهش بیهق آمده و در همین جا درگذشته است. او در کتاب "سیاست و اقتصاد در عصر صفوی می نویسد:

"هر چند قسمت عمده عمر بیهقی در غزنه گذشته اما گمان من این است که پس از آزادی از زندان، همچون فردوسی، به زاد و بوم خود بازگشته و در بیهق مرده باشدکه قبر خاندان بیهقی در آنجاست. دلیل بر این گمان این است که هم امروز در غزنه و هیچ یک از شهرهای افغانستان، قبری به نامه بیهقی نداریم و در کتاب مزارات غزنه نیز از آن خبری نیست. با این حساب حق این است که انجمن آثار ملی، ستون یا بارگاهی به یاد بیهقی در سبزوار یا ششتمد بسازد که یادآور نام بلند بیهقی باشد و موسسات دیگر نیز هر چه بتوانند در تجلیل او بکوشند.” (منبع: سیاست و اقتصاد در عصر صفوی، باستانی پاریزی، ص ۶)

پیشنهاد ساخت یادمانی شایسته برای ابوالفضل بیهقی را مرحوم ابراهیم باستانی پاریزی در سال ۱۳۴۴ ارائه کرد و در سال های بعد بارها آن را تکرار کرد اما تا کنون 56 سال گذشته و هنوز به جایی نرسیده است. مسئولان بارها وعده داده اند و حتی نمایندگان در دوره های قبل خبر از اختصاص 800 میلیون تومان اعتبار برای ساخت این یادمان داده بودند اما انگار فقط یک وعده بود و کسی نه اعتباری دید و نه یادمانی ساخته شد. به هر حال حالا که روز ملی بیهقی در تقویم کشور ثبت شد شایسته است مسئولان شهرستان همچنان با جدیت و پشتکار، طراحی و ساخت یادمانی آبرومند برای او را پیگیری کنند و به نتیجه برسانند. این یادمان باید با شکوه و در خور شان پدر نثر فارسی باشد.حتی می شود برای طراحی و ساخت یادمان بیهقی، فراخوان ملی داد و بهترین طرحها را انتخاب و عملیاتی کرد.

4- اول آبان 92  آقای محمدخانی معاون فرهنگی شهر کتاب در مراسم بزرگداشت پیشنهاد تأسیس «مرکز بیهقی پژوهی» را ارائه داد و گفت: باید این مرکز به‌جایی برسد که هر کس در سراسر جهان بخواهد درباره بیهقی تحقیق کند و مطلبی بنویسد باید به اینجا مراجعه کند. او تأکید کرد این مرکز باید در سبزوار، زادگاه بیهقی راه‌اندازی شود. هشت سال از این پیشنهاد می‌گذرد اما واقعاً چه کردیم؟ آیا کوچک‌ترین قدمی برای راه‌اندازی این مرکز برداشتیم؟ کاری نشد و نشد تا این‌که سال 94 باز هم در مراسم بزرگداشت بیهقی، مرحوم استاد علوی مقدم گفت حاضرم کتابخانه‌ام را به مرکز بیهقی پژوهی تبدیل کنم. شش سال گذشت باز هم کاری نکردیم. تازه افتخار می‌کنیم که چند دانشگاه بزرگ داریم که همه هم دانشکده رشته ادبیات فارسی دارند. چه کسی باید مرکز بیهقی پژوهی را راه‌اندازی کند؟ آیا غیر از دانشگاه‌ها و دانشکده‌های ادبیات ما؟ چه کسانی غیر از استادان ادبیات فارسی باید برای این کارها آستین بالا بزنند؟ اگر دانشگاه‌ها این کارها را نکنند پس برای چه کار ساخته شده‌اند؟

اگر این فعالیت های اساسی درباره بیهقی صورت نگیرد، ثبت روز ملی به نام پدر نثر فارسی چه فایده ای دارد؟ اگر قرار است فعالیت ما برای بیهقی به یک همایش نیم بند و نصفه روزه در اول آبان خلاصه شود، ثبت یک روز به نام او در تقویم کشور چه ضرورتی داشت؛ چون همین کار را قبل از آن هم انجام می دادیم. فعالیت ها و اقدامات شهرستان، قبل و بعد از ثبت روز ملی بیهقی باید کاملا متفاوت باشد.

5- حالا دیگر اول آبان به نام بیهقی است و یک روز ملی به حساب می آید بنابراین طرح ها و برنامه ای این روز هم باید در سطح ملی و جهانی باشد. مسئولان باید از لاک محدود خود بیرون آیند و نگاه های شهرستانی خود را کنار بگذارند. در آستانه قرن جدید قرار داریم و باید جهش بزرگی برای فعال سازی ظرفیت ها فرصت های مختلف منطقه بزرگ سبزوار داشته باشیم تا سبزوار به جایگاه واقعی اش برسد. در شش گذشته شهرداری سبزوار، گرفتار حاشیه ها و روزمرگی محض بود و تقریبا هیچ کار اساسی و زیربنایی برای شهر صورت نگرفت و ما عملا شش سال مهم را در آستانه قرن جدید از دست دادیم. این تجربه باید برای همه مسئولان شهری مایه عبرت باشد. اگر سبزوار می خواهد مانند شهرهای دیگر از قافله پیشرفت و آبادانی عقب نماند افق نگاه مسئولان و مجموعه مدیریت شهری سبزوار باید ملی و جهانی باشد. مثلا شهردار آینده سبزوار باید با نگاه جهانی و ملی انتخاب شود؛ شهرداری توانمند، بی حاشیه و با افق نگاه ملی تا بتواند اول آبان هر سال برای بزرگداشت بیهقی برنامه ریزی کند./

شنبه 5 تیر 1400   

 منبع: آقای علی نورآبادی/ مجله اینترنتی اسرارنامه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۰ ، ۱۱:۰۳
رضا حارث ابادی

اهمیت تاریخ بیهقی

اهمیت تاریخ بیهقی بر هیچ کس پوشیده نیست و تاثیر آن بر متون بعد از خود گواهی صادق بر ارزشمندی این کتاب است.

کتابی که با ظهور خود سبکی جدید در نثر فارسی بنا نهاد که گذشت زمان نه تنها از اهمیت آن نکاسته؛ بلکه بر شکوه و عظمت آن نیز افزوده است. تاریخ بیهقی آیینه تمام نمای دوران خود است که می تواند قواعد مملکت داری؛ شهرسازی؛ سطح زندگی مردم؛ طبقات اجتماعی؛ فرهنگ جامعه؛ اوضاع دربار و دیوانها؛ آداب و سنت های رایج در جامعه؛ جهان بینی مردم و حتی خصوصیات اخلاقی و شخصیت شناسی هر یک از چهره های تاریخی را در آن مشاهده کرد.

دقت بیهقی در بیان جزییات و توصیف وقایع تا به حدی بوده که احساس می شود هر کس به جز بیهقی در آن صحنه ها حاضر بود؛ نمی توانست آنها را-بدان گونه که او دیده و بیان کرده- به تصویر درآورد. نکته قابل توجه اینکه بیهقی در برخی از رویدادها خود شاهد ماجرا نبوده و آنها را از زبان افراد ثقه نقل می کند اما این وقایع در فضای کلی تاریخ هیچ تفاوتی با آنچه او به چشم خود دیده؛ ندارد و این بیانگر هنرمندی بی نظیر بیهقی است. هدف اصلی این تحقیق پاسخگویی به این سؤال است که راز ماندگاری تاریخ بیهقی در ادبیات فارسی چیست و تلاش شده است تا پاسخ به این سؤال به گونه ای از میان نکات و مطالب تاریخ بیهقی بازگو شود. چهار عامل مهم در ماندگاری تاریخ بیهقی عبارتند از:

الف) زبان بیهقی:

از دلایل مهم ماندگاری بیهقی در ادبیات فارسی نوع زبانی است که او برای برقراری ارتباط با خواننده به کار می گیرد. زبانی ساده و صمیمی که تاثیری شگرف دارد و همه را با خود همراه می کند به گونه ای که خواننده بیهقی به حسنک وزیر به دیده احترام می نگرد و از سعایت و زعارت بوسهل زوزنی چنان به ستوه می آید گویی به او هم از بوسهل بد آمده است.

زبان بیهقی آدمی را متقاعد می کند که او جز راست نمی گوید همچنان که بعد از توصیف ناساختگی بوسهل با مردم ادامه می دهد: وی برفت و آن قوم که محضر ساختند رفتند و ما را نیز می بباید رفت که روز عمر به شبانگاه آمده است و من در اعتقاد این مرد سخن جز نیکویی نگویم که قریب سیزده و چهارده سال او را می دیدم در مستی و هشیاری و چیزی نگفت که از آن دلیل توانستی کرد بر بدی اعتقاد وی. من این دانم که نبشتم و بر این گواهی دهم در قیامت. (ص60)

در زبان بیهقی دلسوزی خاصی نهفته است و لحن کلام او در هر رویدادی با آن تناسب دارد. عنان کلام را در اختیار دارد و چون آنگونه که هست سخن می گوید نیازی به تکلف ندارد. نکته ای که با زبان او آمیختگی خاص دارد پند و اندرزگویی است و در این کار تا جایی پیش می رود که بیهقی در سیمای یک واعظ جلوه می کند. او العفو عند القدره را می ستاید و اذا ملکت فاسجع را توصیه می کند و معتقد است که بوسهل چون این واجب نداشت و دل بر وی خوش کرد به مکافات نه بوسهل ماند و نه حسنک. (ص90)

در پایان کار علی حاجب می گوید: این است حال علی و روزگارش و قومش که به پایان آمد و احمق کسی باشد که دل در این گیتی غدار فریفتکار بندد و نعمت و جاه ولایت او را به هیچ چیز شمرد... و بزرگا مردا که او دامن قناعت تواند گرفت و حرص را گردن فرو تواند شکست. (ص87-86)

از کار بغراخان که برادر خود ارسلان خان را کشت و چون کارش قرار گرفت فرمان یافت و با خاک برابر شد به شگفت آمده: و سخت عجیب است کار گروهی از فرزندان آدم علیه السلام که یکدیگر را برخیره می کشند و می خورند از بهر حطام عاریت را. آنگاه خود می گذارند و می روند تنها به زیرزمین با وبال بسیار (ص206) و در پایان کار حسنک می گوید: احمق مردا که دل در این جهان بندد که نعمتی بدهد و زشت بازستاند. (ص 198)

زبان بیهقی زبان مودبی است و به همین دلیل هیچگاه از حریم ادب دور نمی شود. او هر کلامی را بر زبان نمی راند و سخن را آراسته و پیراسته می کند. بیهقی به گونه ای سخن می گوید که گویی این تاریخ است که زبان گشوده و به ذکر وقایع می پردازد و چه بسا خود تاریخ هم به مانند بیهقی نمی توانست آن دوران را توصیف کند چرا که هنر زبانی بیهقی را نداشته تا هرگاه که بخواهد لختی قلم را بگریاند یا دنیا را به گونه ای ترسیم کند که به دستی شکر پاشنده باشد و به دستی زهر کشنده.

ب) بیان تاریخ بر مبنای واقعیت:

از دیگر ویژگی های تاریخ بیهقی که باعث ماندگاری تاریخ بیهقی در ادبیات فارسی شده، همراه کردن تاریخ با واقعیت است. این سخن بدان معنی نیست که سایر تواریخ چیزی غیر از واقعیت را بیان کرده اند اما باید پذیرفت که بیهقی این کار را به گونه ای انجام داده که ذهن خواننده به راحتی به صداقت او و تاریخش ایمان می آورد. بیهقی برای این کار، مقوله تاریخ و افسانه را از هم جدا کرده است: و هر کس این مقامه بخواند به چشم خرد و عبرت اندر این باید نگریست نه بدان چشم که افسانه است. (ص 184) چرا که شخصیت های افسانه ای، غیر واقعی و دور از دسترس بشر قرار دارند اما چهره های تاریخ بیهقی چنان خواننده را در خود محو می کند که گویی سال ها با آن ها زیسته است.

از سوی دیگر او در نگارش تاریخ شرط احتیاط را به جای می آورد: و من که این تاریخ پیش گرفته ام التزام این قدر بکرده ام تا آنچه می نویسم یا از معاینه من است یا از سماع درست ازمردی ثقه ص 638 و این التزام در جای جای تاریخ بیهقی مشهود است. بیهقی از وقایع روزگار کودکی مسعود و ولایتعهدی او در زمان پدر شمه ای شنیده بود اما برای ذکر در تاریخ می خواست آن را از معتمدی که به رای العین دیده باشد، بشنود تا اینکه: اتفاق خوب چنان افتاد در اوایل سنه خمسین و اربعمایه که خواجه بوسعید عبدالغفار فاخربن شریف حمید امیرالمومنین ادام الله عزه فضل کرد و مرا در این بیغوله عطلت بازجست و نزدیک من رنجه شد و آنچه در طلب آن بودم مرا عطا داد و پس به خط خویش نبشت و او آن ثقه است که هر چیزی که خرد و فضل وی آنرا سجل کرد به هیچ گواه حاجت نیاید. (ص 130)

قبول راست بودن سخنان بیهقی برای ما دشوار نیست چرا که خود معتمد درگاه بوده و گواه عدل بر آنچه گفته، همراه خود داشته است: و این اخبار بدین اشباع که می برانم از آن است که در آن روزگار معتمد بودم و بر چنین احوال کس از دبیران واقف نبودی... و این لافی نیست که می زنم و بارنامه ای نیست که می کنم بلکه عذری است که به سبب تاریخ می خواهم که می اندیشم نباید که صورت بندد خوانندگان را که من از خویشتن می نویسم و گواه عدل بر این چه گفتم تقویم های سال هاست که دارم با خویشتن همه به ذکر احوال ناطق و هر کس که باور ندارد به مجلس قضای خرد حاضر باید آمد تا تقویم ها پیش حاکم آیند وگواهی دهند و ایشان را مشکل حل گردد (ص22-521) وسواس و احتیاط او در بیان واقعیت های تاریخی به حدی بوده که برای اعلام پادشاهی مسعود صبر می کند تا او وارد بلخ شود: و اخبار این پادشاه براندم تا این جا و واجب چنان کردی که از آن روز که او را خبر رسید که برادرش را به تگیناباد فرو گرفتند گرفتند من گفتمی او بر تخت ملک نشست اما نگفتم که هنوز این ملک چون مستوفزی بود و روی به بلخ داشت و اکنون امروز که به بلخ رسید کارها همه برقرار باز آمد راندن تاریخ از لونی دیگر باید. (ص115)

نکته مهم اینکه عرصه برای قضاوتهای یکسویه بیهقی فراخ بوده اما شخصیت درونی او مانع از نگارش خلاف واقعیت شده است: و این نه از آن می گویم که من از بوسهل جفاها دیده ام که بوسهل و این قوم همه رفته اند و مرا پیداست که روزگار چند مانده است اما سخنی راست بازمی نمایم و چنان دانم که خردمندان و آنان که روزگار دیده اند و امروز این را برخوانند بر من بدین چه نبشتم عیبی نکنند که من آنچه نبشتم از این ابواب حلقه در گوش باشد و از عهده آن بیرون توانم آمد.(ص169-168)

ج) آرایش تاریخ:

بیهقی علاقه عجیبی به آوردن حکایات و قصه ها در تاریخ خود نشان می دهد و به مناسبت های مختلف گریزی به این داستانها زده و به ذکر آنها می پردازد: من که بوالفضلم کتاب بسیار فرو نگریسته ام خاصه اخبار و از آن التقاط ها کرده، در میانه این تاریخ چنین سخن ها از برای آن آرم تا خفتگان و به دنیا فریفته شدگان بیدار شوند و هرکس آن کند که امروز و فردا او را سود دارد (ص204) و این التقاط های مناسب با تاریخ از مهمترین دلایل جذابیت تاریخ بیهقی است. برای تاریخ نگار، هیچ چیز به اندازه ذکر وقایع دوران خود اهمیت ندارد اما بیهقی تاریخ نگاری معمولی نیست. برای او آرایش تاریخ نیز به اندازه خود تاریخ اهمیت دارد و معتقد است که:تاریخ به چنین حمایت ها آراسته گردد. (ص155).

او در ذکر حکایات تا جایی پیش می رود که در برخی موارد اطناب را نیز جایز می شمارد: و ان کان فیها بعض الطول که البدیع غیر مملول (ص247).

بیهقی هنگامی که دو حکایت متوالی درمورد بخشیده شدن فضل ربیع و آتش زدن ملطفه ها توسط مأمون ذکر می کند، ادامه می دهد:و غرض از آوردن حکایات آن باشد تا تاریخ بدان آراسته گردد و دیگر تا هر کس که خرد دارد و همتی با آن خرد یار شود و از روزگار مساعدت یابد و پادشاهی وی را برکشد حیلت سازد تا به تکلیف و تدریج و ترتیب جاه خویش زیادت کند... و فایده کتب و حکایات و سیر گذشته این است که آنرا به تدریج برخوانند و آنچه بباید و به کار آید بردارند. (ص68).

آرایش تاریخ باعث شده است تا تاریخ بیهقی از فضای خشک و بی روحی که سایر تواریخ به آن دچار شده و فقط راوی وقایع و رویدادها بوده اند فاصله بگیرد و پویایی داشته باشد چراکه تاریخ بیهقی مسیر یکنواختی را طی نمی کند و با مهارت نویسنده ضرب آهنگ ویژه ای بسته به مضمون کلام به تاریخ می بخشد و تاریخی داستان گونه بیان می کند تا خواننده را نشاط افزایدواجب تر دیدم به آوردن ] حکایت[ که کتاب خاصه تاریخ با چنین چیزها خوش باشد که از سخن سخن می شکافد تا خوانندگان را نشاط افزاید و خواندن زیادت گردد. (ص184)

د) نگارش تاریخ بر طبق اصولی خاص:

پاره ای از رموز ماندگاری تاریخ بیهقی در ادب فارسی به اصولی که بیهقی در تاریخ نگاری خود به کار برده، برمی گردد. رعایت اصل بی طرفی و دوری از تعصب و تزید، طول و عرض دادن به تاریخ، پرهیز از اصولی وار شدن، به کار نبردن تخسیر و تحریف و تبذیر و تقتیر در تاریخ، همه و همه اصولی هستند که او در تاریخ خود از آن بهره برده است. او می کوشد تا در قضاوت های خود تا حد ممکن جانب مسعود غزنوی را فرونگذارد اما در برابر بیان واقعیت حتی به او هم رحم نمی کند و بعد از غارت آمل می نویسد: اما هم بایستی که امیر رضی الله عنه در چنین ابواب تثبت فرمودی و سخت دشوار است بر من که قلم بر چنین سخنی می رود ولکن چه چاره ای است در تاریخ محابا نیست آنان که با ما به آمل بودند اگر این فصول بخوانند و داد خواهند داد بگویند که من آنچه نبشتم برسم است. (ص 437)

او بعد از ذکر بی رسمی نوشتگین ولوالجی در گرگان چنین می نویسد: مرا چاره ای نیست از باز نمودن چنین حال ها که از این بیداری افزاید و تاریخ بر راه راست برود که روا نیست در تاریخ تخسیر و تحریف و تقتیر و تبذیرکردن (ص429) بیهقی در تاریخ خویشتن ستایی را هم بر نمی تابد: چه چاره بود از باز نمودن این احوال در تاریخ که اگر از آن دوستان و مهتران باز می نمایم از آن خویش هم بگفتم و پس به کار باز شدم تا نگویند که ابوالفضل صولی وار آمد و خویشتن را ستایش گرفت... و من که ابوالفضلم چون به این حال واقفم راه صولی نخواهم گرفت و خویشتن را ستودن.(ص566)

او همواره خود را در معرض قضاوت دیگران می بیند چرا که روحیات خود او هم به گونه ای است که در مورد همه چیز قضاوت می کند و به همین دلیل است که موافقت خواننده برای وی اهمیت ویژه ای داردو در تاریخی که می کنم سخنی نرانم که آن به تعصبی یا تزیدی کشد و خوانندگان این تصنیف گویند شرم باد این پیر را بلکه آن گویم که خوانندگان با من اندرین موافقت کنند و طعنی نزنند.(ص190). بیهقی تاریخ را طول و عرض داده است و خود نیز می داند که تاریخ او چیزی دیگر است: و در دیگر تواریخ چنین طول و عرض نیست که احوال را آسان تر گرفته اند و شمه یی بیش یاد نکرده اند اما من چون این کار پیش گرفتم می خواهم که داد این تاریخ به تمامی بدهم و گرد زوایا و خبایا برگردم تا هیچ چیز از احوال پوشیده نماند. (ص200)

به طور کلی، بیهقی در سراسر تاریخ نگاری اش خود را ملزم به رعایت اصولی می داند که آنها را شرط تاریخ می نامد: ناچار آن ببایست نبشت تا شرط تاریخ تمامی به جای آید. (ص 50).

● نتیجه:

1) نوع زبانی که بیهقی در برقراری ارتباط با خواننده به کار می گیرد عامل مهمی در ماندگاری تاریخ بیهقی است. این زبان در پاره ای از موارد آنقدر با پند و اندرز آمیختگی دارد که بیهقی را در سیمای یک واعظ جلوه گر می کند.

2) زبان و لحن کلام بیهقی در هر رویدادی با آن تناسب دارد.

3) بیهقی به ما چنین القا می کند که جز راست نمی گوید به همین دلیل از خواننده می خواهد به چشم خرد و عبرت در تاریخ او بنگرد. نه بدان چشم که افسانه است.

4) بیهقی در تاریخ شرط احتیاط را به جا آورده و آنچه نوشته یا از معاینه اوست یا از سماع درست مردی ثقه.

5) او چیزی از خویشتن نمی نویسد و گواه عدل بر آنچه گفته، همراه خود دارد.

6) بیهقی با التقاط از اخبارها و آوردن حکایات گوناگون، فضای حاکم بر تاریخ را با نشاط و پویا کرده است.

7) بیهقی همه جا در پی جلب نظر موافق خواننده تاریخ و همراه نمودن او با خود است.

8) بیهقی معتقد است که در تاریخ محابا نیست و تخسیر و تحریف و تقتیر و تبذیرکردن یا سخنی راندن که به تعصبی یا تزیدی کشد در آن روا نیست.

9) او تاریخ را طول و عرض داده تا داد تاریخ را به تمامی بدهد.

سیدمهدی طباطبایی منبع مورد استفاده بیهقی محمدبن حسین تاریخ بیهقی تصحیح علی ا 1603 بر فیاض به اهتمام محمدجعفر یاحقی مشهد دانشگاه فردوسی 1383 
روزنامه کیهان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۸ ، ۰۸:۴۶
رضا حارث ابادی

ابوالفضل بیهقی؛ خالق سبکی جدید در نثر فارسی

161729.jpg


ابوالفضل بیهقی که به عنوان ادیب و مورخ برجسته ایران و پدیدآورنده کتاب گرانسنگ «تاریخ بیهقی» شهرت یافته، خالق سبکی جدید در نثر فارسی است.

به گزارش ایسنا، بیشتر شهرت بیهقی به‌ دلیل نگارش کتاب معروف «تاریخ بیهقی» است که یکی از مهم‌ترین منابع تاریخی درباره دوران غزنوی به شمار می‌رود.

او اوایل عمر خود را در نیشابور به تحصیل علم و دانش مشغول بود، سپس به سمت دبیری وارد دیوان محمود غزنوی و حکمرانان بعد از او شد و در سال ۴۱۸ ه. ش پس از درگذشت استادش بونصر مشکان به سمت دبیر دیوان شاهی برگزیده شد.

این مورخ بزرگ ایرانی نوشتن کتاب «تاریخ بیهقی» را در سن ۴۳ سالگی، آغاز کرد و ۲۲ سال از عمر خود را صرف نوشتن آن کرد، موضوع این کتاب تاریخی است و در ۳۰ جلد، اما از این ۳۰ جلد تنها ۶ جلد باقی مانده و این نکته قابل ذکر است که جلد اول موجود، از میانه آن آغاز می‌شود.

اهمیت کتاب «تاریخ بیهقی» برکسی پوشیده نیست و تاثیر آن بر متون بعد از خود گواهی بر ارزشمندی این کتاب است؛ کتابی که با ظهور خود سبک جدیدی را در نثر فارسی خلق کرد و با گذشت زمان نه تنها از اهمیت آن کاسته نشد، بلکه بر شکوه و عظمت آن افزود.

«تاریخ بیهقی» آیینه تمام‌نمای دوران این نویسنده صاحب سبک است که می‌تواند قواعد مملکت‌داری، شهرسازی، سطح زندگی مردم، طبقات اجتماعی، فرهنگ جامعه، اوضاع دربار و دیوان‌ها، آداب و سنت‌های رایج در جامعه، جهان‌بینی مردم و حتی خصوصیات اخلاقی و شخصیت‌شناسی هر یک از چهره‌های تاریخی را می‌توان در آن مشاهده کرد.

دقت و هوشیاری ابوالفضل بیهقی در بیان جزییات و توصیف وقایع به حدی بود که خواننده با خواندن آن احساس می‌کرد که بیهقی در آن صحنه‌ها حاضر بوده و نکته قابل توجه این است که بیهقی در بعضی از رویدادها، خود شاهد ماجرا نبوده و آن‌ها را از زبان عامه مردم نقل می‌کند اما این وقایع در فضای کلی تاریخ هیچ تفاوتی با آنچه او به چشم خود دیده، ندارد و این بیانگر زیرکی و هنرمندی بی‌نظیر این نویسنده است.

یکی از بخش‌های بسیار مهم «تاریخ بیهقی»، داستان «حسنک وزیر» است. بیهقی ۸۵ سال زندگی کرد و به دنبال نوشتن کتاب‌های متعدد بود تا اینکه در سال ۴۵۶ ه. ش درگذشت و به این ترتیب ۱۹ سال پس از اتمام این کتاب ارزشمند چشم از جهان فرو بست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۱۳
رضا حارث ابادی