مولانا و توصیه به شاد زیستن
اعتماد به خدا : مولانا یکی از روشهای مبارزه با غم و اندوه را اعتماد به خدا می دونه...البته این نکته رو هم باید گفت که در مسلک عرفا اعتماد به خدا در سه مرحله تعریف میشه .
اول ) اطمینان به خدا
دوم ) پناه بردن به خدا
سوم) تسلیم محض در برابر خدا
2.ایجاد تنوع در زندگی : البته منظور از تنوع در زندگی این نیست که زندگی رو کلا از این رو به اون رو کنین!!ایجاد تنوع در زندگی می تونه با تغییردر نگرش به طبیعت باشه ... و یا تغییر در رفتارهای ما نسبت به عزیزانمون باشه ...ویا تنوع در زیبا بخشیدن به رفتارهامون باشه...برای افراد شاد تماشای غروب یا دیدن شادی همسر و فرزند به همان زیبایی اولین دیدن است.
3. اغتنام فرصت و تاسف نخوردن بر گذشته : مولانا همه آدمها رو به تاسف نخوردن از گذشته و استفاده از زمان حال دعوت می کنه.یک روز بدرالدین ولد در حضور مولانا از دوری شمس آهی می کشه.مولانا مدتی ساکت میشه بعد به اون میگه : اگر اونو درک نکردی به روان مقدس پدرم ؛به کسی رسیدی که در هر تار موی او صد هزار شمس تبریزی آونگان است.
ای خنک آن را که او ایام پیش
مغتنم دارد ، گزارد وام خویش
اندر آن ایام کش قدرت بود
صحت و زور دل و قوت بود
و آن جوانی هم چو باغ سبز و تر
می رساند بی دریغی بار و بر
پیش از آن کایام پیری در رسد
گردنت بندد به حبل من مسد
4.مصاحبت با انسانهای شاد : مولانا در فیه ما فیه توصیه جالبی داره.می گه وقتی با یکی که نمیشناسی روبرو می شی...تو ساکت باش و بذار اون حرف بزنه تا بتونی اونو بشناسی .حال اگه حرف نزد تو در حرف زدنت و کلامی که می خوای بگی دقت کن چون این کلمات نتیجه درون اوست که در تو منعکس شده است.
گفتم که بر حریف غمگین منشین
جز پهلوی خوشدلان شیرین منشین
در باغ درآمدی سوی خار مرو
جز با گل و یاسمین و نسرین منشین
5.مشاوره : من خودم همیشه به مشورت ایمان داشتم در همه مسائل ...به نظر من باعث میشه انسان در زندگیش موفق تر باشه . مولانا میگه به زبان آوردن غم و مشورت کردن باعث زوال غم میشه.
آن را که غمی باشد و بتواند گفت
غم از دل خود به گفت بتواند رفت
این طرف گلی نگر که ما را بشکفت
نی رنگ توان نمود و نی بوی نهفت
6.سکوت و کم گویی
خامشی بحر است و گفتن همچو جوی
بحر می جوید تو را ، جوی مجوی