ابوالفضل بیهقی مورّخ، ادیب، نویسنده و پدر نثر پارسی

سمن انجمن یادمان ابوالفضل بیهقی پدر نثر پارسی، اول آبان ماه روز ملّی ادیب شیرین سخن، تاریخ نگار منصف، حقیقت گوی عادل و پدر نثر پارسی ابوالفضل بیهقی گرامی باد.

ابوالفضل بیهقی مورّخ، ادیب، نویسنده و پدر نثر پارسی

سمن انجمن یادمان ابوالفضل بیهقی پدر نثر پارسی، اول آبان ماه روز ملّی ادیب شیرین سخن، تاریخ نگار منصف، حقیقت گوی عادل و پدر نثر پارسی ابوالفضل بیهقی گرامی باد.

غرض من آن است که تاریخ پایه ای بنویسم و بنایی بزرگ افراشته گردانم، چنان که ذکر آن تا آخر روزگار باقی ماند.
غرض من از نبشتن این اخبار آن است تا خوانندگان را فایده ای به حاصل آید و مگر کسی را از این به کار آید... و هرکس که این نامه بخواند، به چشم خرد و عبرت اندر این نامه بنگرد، نه بدان چشم که افسانه است.
اما براستی ابوالفضل بیهقی به عنوان یکی از برجسته ترین تاریخ نگاران تمامی ادوار ایران درباره تاریخ چگونه می اندیشید؟ از منظر او، اهمیت و فایده تاریخ چه بود؟ به باور وی، رسالت تاریخ را در چه مواردی باید جستجو کرد؟ در این کوتاه سخن، بنابر آن است تا پاسخی روشن بدین پرسش ها و سوالاتی از این دست داده شود و بدین طریق از ذهن تاریخ نگر این تاریخ نگار پرآوازه، آگاهی بهتری یافت.
اول آبانماه روز ملی ادیب شیرین سخن ، تاریخ نگار منصف ،حقیقت گوی عادل و پدر نثر پارسی ابوالفضل بیهقی گرامی باد. نویسنده: رضا حارث آبادی 09122042389 -09193060873
تلگرام Rezabeyhaghi@ اینستاگرام https://www.instagram.com/beyhaghi_news/

کلمات کلیدی

تاریخ بیهقی

ابوالفضل بیهقی

اول آبان روز ملی ابوالفضل بیهقی

تاریخ بیهقی این مکتوب یال افشان جاوید

روستای حارث آباد سبزوار زادگاه ابوالفضل بیهقی

ابوالفضل بیهقی استاد مسلم نثر فارسی

رضا حارث آبادی

محمود دولت آبادی

روستای حارث آباد سبزوار

محمود دولت آبادی رمان نویس برجسته سبزواری

بیهقی

abolfazlbeyhaghi

abolfazl beihaghi

معلم شهید دکتر علی شریعتی

معلم شهید دکتر شریعتی

مجله اینترنتی اسرارنامه سبزوار

روستای حارث اباد سبزوار

حسین خسروجردی نویسنده معاصر تاریخ وادب فارسی

حسین خسروجردی نویسنده توانای معاصر سبزوار

حسین خسروجردی رمان نویس بزرگ سبزواری

اول آبان روز نثر فارسی و بزرگداشت ابوالفضل بیهقی در سبزوار

اول آبان ماه روز ملی ادیب شیرین سخن

رضا حارث آبادی بیهقی

روستای حارث اباد شهرستان سبزوار زادگاه ابوالفضل بیهقی

دانشگاه حکیم سبزواری

تاریخ بیهقی‌ و تأثیر آن بر ادبیات امروز

تمین همایش ملی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی پدر نثر فارسی

تاریخ نگار منصف

دکتر مهیار علوی مقدم

اول آبان روز ملی نثر فارسی و بزرگداشت بیهقی

بایگانی

پیوندها

۴۶۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ابوالفضل بیهقی» ثبت شده است

تأملی واژه ‏شناسانه در تاریخ بیهقی

فاطمه جهان‎پور

 Download PDF

فاطمه جهان‌پور <Fatemeh Jahanpour <fjahanpour@gmail.com

کارشناس ارشد فرهنگ و زبان‌های باستانی ایران، پژوهشگر و مدرس زبان‌ها، خطوط و ادیان ایران باستان و حوزۀ سکه‌شناسی است. چاپ وندیداد آستان قدس از جمله آثار اوست.‌

تاریخ بیهقی از جمله متون تاریخی-ادبی به زبان فارسی است که هر کس به فراخور حال و رای و دانش و ذوق و سلیقه با آن همراه شده و نه فقط حاصل آن لذت وقت، خوشی حال و حظِ خاطر است که از زوایا و مراتب آن می‏توان خوشه‏چین معرفت و دانش بسیار شد. این کتاب فارغ از قابل اعتماد و مستند بودن در نقل وقایع و زیبایی‏های کلامی و بیان دلکش، از نظر کاربرد واژگان و ترکیبات بدیع و خوش‏آوا نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است. در واقع، یکی از عواملی که این کتاب مستطاب را به نمونه‏ای درخشان از نثر دوران آغازین زبان فارسی بدل کرده است، کاربرد واژگان و اصطلاحات ناب و زیبای برجای مانده از دورۀ باستان و میانۀ زبان‏های ایرانی است که به‌رغم از سر گذراندن تحولات آوایی و گاه معنایی و نیز گستردگی زبان عربی و برتری و اولویت آن در قرون نخستین اسلامی، باز هم در تقلای زنده ماندن سر از متونی همچون تاریخ بیهقی درآورده است. از این منظر، تاریخ بیهقی یکی از حلقه‏های واسط میان زبان فارسی دورۀ میانه و جدید است که در آن می‏توان شاهد روند تحولی زبان بود.

با توجه به این ویژگی‌ها، در مقالۀ پیش رو به دو واژۀ آن توجه کرده‌ایم: برای یکی قرائت جدیدی را پیشنهاد کرده و در خصوص دیگری به ریشه‎شناسی واژه پرداخته و برای آن پیشینه‏ای پیشنهاد شده است.

شکار پَره

از جمله واژگان قابل بحث در تاریخ بیهقی که مصححان و پژوهشگران از گذشته تا به امروز بدان توجه و در آن مداقه کرده‌اند، واژۀ ”پَره“ در ترکیب ”شکار پَره“ است. گویا در اغلب نسخ تاریخ بیهقی به جای واژۀ ”پَره“ لغت ”ژه“ آمده که برای مصححان کلمه‏ای نامأنوس بوده است و البته تعداد اندکی از نسخه‏ها نیز از کنار آن رد شده و آن را نادیده گرفته‏اند. در نخستین تصحیح فیاض از کتاب مذکور، لغت ”ژه“ در این ترکیب نام‏جای انگاشته شده که در آن ناحیه به شکار می‏پرداختند.[1] بر این اساس، در ترجمۀ عربی که بر مبنای همان تصحیح از تاریخ بیهقی صورت گرفته، مترجمان واژۀ ”ژه“ را به صورت ”زه“ به صورت نام سرزمین و مکان آورده‏اند: سوف نذهب للصید فی ارض زه.[2] به تبعیت از فیاض، دهخدا نیز ذیل واژۀ ”ژه“ آن را شکارگاهی در نزدیکی غزنین دانسته و استناداتش همه به تاریخ بیهقی است.[3] این ایراد در دومین چاپ از کتاب مذکور رفع شده و به جای ”شکار ژه“ ”شکار پَره“ آمده است و در زیرنویس قید شده که در همۀ نسخه‏ها به جای ”پَره“ لغت ”ژه“ نوشته شده است.[4]

با بررسی واژه‏نامه‏های فارسی به نظر می‏رسد برخلاف کلمۀ مبهم ”ژه،“ واژۀ ”پَره“ برای لغت‏نامه‏نویسان کلمه‏ای ناآشنا نبوده و در اغلب واژه‏نامه‏ها مدخلی بدان اختصاص یافته و معنی حلقه زدن لشکر سواره و پیاده به منظور شکار[5] یا دایره‏ای که به گرد چیزی کنند،[6] حلقه، و دایره[7] را برای آن آورده‏اند. بر اساس این معنی، می‏توان گفت ”شکار پَره“ شیوه‏ای از شکار بوده که در آن تعدادی حیوان شکاری را در فضایی محدود و محصور جمع کرده و سپس، شکارچیان آنان ‏را شکار می‏کنند. در تعلیقات تاریخ بیهقی چاپ 1388، به نقل از ادیب پیشاوری چنین توضیح داده است: ”و طریق این حشر چنان است که گروهی از مردم سوار و پیاده به نخجیرگاه گرد آیند و نخجیران را برانند و بر گریزگاه‏ها و رخنه‏ها پَره بندند و نگذارند که نخجیر بدان سو رود و به همان راهی که خواهند انزعاجشان دهند تا جایی که کمان‏داران کمین دارند فراهم آیند دست به تیرانداختن بگشایند و برای زبان‏بستگان قیامتی راست کنند.‌“[8] با عطف توجه به این معنی می‏توان دید که بیهقی ترکیب ”شکار پَره“ را دقیقاً در جایگاه درست آن به کار برده است: ”روز شنبه شانزدهم شعبان، امیر رضی‏الله ‏عنه به شکار پَره رفت و پیش به یک هفته کسان رفته بودند فراز آوردن حشر را از بهر نخجیر راندن و رانده بودند و بسیار نخجیر آمده و شکاری سخت نیکو برفت.“[9] یا

نزدیک نماز پیشین که همۀ لشکر پَره داشتند و از ددگان و نخجیر برانده بودند و اندازه نیست نخجیر آن نواحی را، چون پَره تنگ شد نخجیر را در باغی راندند که در پیش کوشک است و افزون بر پانصد و ششصد بود که به باغ رسید و به صحرا گرفته بودند به یوزان و سگان و امیر بر خضرا بنشست و تیر می‏انداخت و غلامان در باغ می‏دویدند و می‏گرفتند و سخت نیکو شکاری رفت.[10]

دربارۀ ریشه‏شناسی واژه ”پَره“ با توجه به معنا و کاربرد آن در متون، تاکنون نظری داده نشده است. این واژه بدین شکل در متون نوشتاری پیش از اسلام به کار نرفته، اما کلمات و افعالی نزدیک بدین معنی و قریب به این آوا را می‏توان در دایرۀ لغات باستانی ایرانی جست.

در زبان‎های ایرانی باستان، مصدر parwastan  به معنی احاطه کردن، دور چیزی را گرفتن، در میان گرفتن، در بر داشتن، از ترکیب پیشوند pari و ریشۀ band به معنی بستن تشکیل شده است که بر روی هم به معنی احاطه کردن باشد. در فارسی میانۀ جنوبی، واژۀ parwast و parwand معنای حصار، محوطه، جای محصور، پروند، فراگیری دارد[11]. برای نمونه، در متن پهلوی کارنامۀ اردشیر بابکان آمده است: ”سوارانِ اردشیر را آگاهی نبود، به بُن دژ گولار آمدند و دژ را بپروستند [= محاصره کردند].‌“[12]یا در دینکرد ششم می‏خوانیم: ”برخی نیکان پرسیدند که پَروَند [= حصار] تن چه و پَروَند روان چه و پَروَند دست چه؟“[13] خوشبختانه این واژه با اندک تغییراتی در نگارش و آوا، ولی با همین معنا، در زبان و گویش‏های دورۀ جدید زبان‏های ایرانی به کار رفته است. در تاریخ سیستان، واژۀ پَرَن به معنی حصار و سدهای خاکی آمده است که در معبر رودها می‏بندند. بهار در توضیح این واژه می‏نویسد که هنوز در زبان مردمان سیستان این واژه به کار رفته و در میان اهالی خراسان به صورت پَل و در برخی نواحی دیگر به صورت پَرَند تلفظ می‏شود.[14] این واژه در زبان مردم راور به صورت پَروَند به معنی باغ بزرگ و در گویش یزد به صورت parvan kerdan یعنی حصار کشیدن، هنوز زنده است.[15] از این ریشه، واژۀ پرونده به معنی بسته‏ای از قماش و اسباب یا مجموعه‏ای از اسناد و یادداشت‏ها دربارۀ یک موضوع ساخته شده و در زبان امروزی رواج دارد.‌[16]

از دیگر واژگانی که در این حوزۀ آوایی و معنایی می‏ قرار می‌گیرد، واژه ”پردیس“ است که در فرهنگ لغات ایرانی باستان به باغ و بوستان محصور اطلاق می‏شود. این کلمه در فارسی باستان به صورت paradaidam[17] که ترکیبی از para (ماورا، دور، فرا) و didā (دیوار) و به معنی آنچه پشت دیوار قرار دارد آمده است. در زبان مادی paridaiza، و در زبان اوستایی pairidaēza از دو بخش پیشوند pairi به معنی پیرامون، اطراف، حدود،[18] و فعل dais/ dis به معنی ساختن و شکل دادن[19] تشکیل شده و روی هم رفته به معنی مکان‏های محصور، فضاهایی که با دیوارها محدود شده‏اند و زمین‏های حصاردار به کار رفته است.[20]

جز متن اوستا که واژۀ ”پردیس“ را فقط یک‏بار در کاررفتی دینی به معنی مکانی کاملاً محصور با دیوارهای جداکننده از فضای بیرونی معرفی کرده که جایگاه گناهکارانی است که به جرم حمل پیکر مرده به تنهایی باید تمام عمر خویش را، دور از آب و آتش و مردمان، در آن بسر برند.[21] در دایرۀ فرهنگ واژگان ایران باستان، معنایی گسترده‏تر یافته و به باغ یا بوستان‏های تفریحی محصوری اطلاق شده که در آنها علاوه بر پرورش انواع گیاهان و گل‏ها و درختان، گونه‏های متنوعی از حیوانات شکاری و پرندگان زیبا نگهداری می‏شد تا به هنگام نخجیر آنان را دنبال کرده و شکار کنند. این باغ‏ها و پردیس‏ها عموماً از ملحقات کاخ‏های سلطنتی و در نزدیکی سرای باشکوه پادشاهان ایرانی قرار داشت.

گویا سنت توجه به باغ‏ها و ساخت چنین پردیس‏هایی در دوران مادها شایع بوده و آنان خود را عاشقان باغ خوانده‏اند.[22] هخامنشیان نیز به این سنت وفادار مانده و در معماری این دوره، ساخت و اجرای پردیس‏های سرسبز و زیبای رسمی رایج بوده است. از آن جمله در پاسارگاد، اقامتگاه سلطنتی کوروش، پردیسی به دستور کوروش ساخته شد که در آن کانال‏های آب‌گذر سنگی و حوض‏هایی از جنس سنگ آهک تراشیده تعبیه شده و درختان بسیار و بوته‏هایی از گل‏های متنوع را در ردیف‏هایی مجزا کاشته شده بودند.[23]  یا پردیس بیستون که در دامنۀ کوه بیستون و در مسیر جاده شاهی قرار داشت و کتزیاس به نقل از دیودور سیسیلی آن را شرح داده است.[24] اردشیر دوم هخامنشی نیز در ساخت و سازهای شهر شوش ساخت پردیسی در مجموعۀ کاخ‏هایش را فراموش نکرده و در کتیبۀ خود به این خلوتگاه محصور اشاره می‏کند و از ایزدان بزرگی همچون اورمزد، مهر و ناهید می‏خواهد آنچه را که او ساخته از بلایا در امان دارند.[25]

این پردیس‏ها بهترین مکان برای استراحت و سرگرمی و شکار بود و مورد اقبال و توجه ایرانیان قرار داشت.[26] بسیاری از مورخان به این پردیس‏ها و علاقۀ پادشاهان ایرانی به شکار و اختصاص‏ نواحی گسترده از قلمرو حکومتی به شکارگاه‏های محصور اشاره کرده‏اند. در وقت شکار، صدها حیوان بارکش تورهای شکار را حمل کرده و شکاررانان شکار را به این پردیس‏ها می‏راندند و سپس مراسم شکار با جنب‌و‌جوش فراوانی آغاز می‏شد.

گزنفون از پردیس بزرگی متعلق به کوروش جوان در شهر سِلِن آسیای صغیر یاد می‏کند که در آن حیوانات بسیاری زندگی می‏کردند که کوروش خود در شکارها به چنگ آورده بود.[27] یا در شرح احوال اردشیر دوم هخامنشی آمده است که سپاه ایران در بازگشت از جنگ با کادوسیان، مدتی را در یکی از پردیس‏های شاهانه اقامت کرده و چون دچار کمبود چوب برای سوخت شده بودند، به فرمان پادشاه برای تهیۀ هیزم درختان پردیس را بریدند.[28] هنر بافت تورهای شکار برای به دام انداختن و هدایت حیوانات شکاری به پردیس‏ها از اهمیت بسیار برخوردار بود. استرابو در توصیف شیوۀ تربیت ایرانیان می‏نویسد که آموختن شکار به جوانان ایرانی واجب بود و آنان هنر بافتن تور برای شکار را فرا می‏گرفتند.[29] یونانیان پس از ورود به ایران، با این شیوه از شکار آشنا شدند، چنان‏که فیلارخ یادآوری می‏کند که همراهان نزدیک اسکندر در هنگام شکار توری به درازای صد استادیون داشتند تا جانوران را نخست در چنبر آورده و سپس شکار کنند.[30] گویا این شیوه از شکار را ایرانیان در جنگ‏ها نیز به کار می‏بردند. هرودوت می‏نویسد که پارسیان به همان روشی که در شکار داشتند، توانستند مقاومت ایونی‏ها را در هم شکنند: ”هر بار که بربرها جزیره‏ای را تسخیر می‏کردند، بلافاصله بعد از تسخیر، ساکنان آن را مانند ماهی‏هایی که در تور گرفتار شوند اسیر می‏کردند.“ بعد منظورش را چنین شرح می‏دهد: ”آنان دست در دست یکدیگر می‏گذارند و خط زنجیری به وجود می‏آورند که از شمال جزیره تا جنوب آن ادامه می‏یافت. آن‌گاه به این ترتیب از یک سوی جزیره تا به سوی دیگر آن می‏رفتند و ساکنان آن را مانند صید تعاقب می‏کردند. آنان شهرهای ایونی را به همین سهولت تسخیر کردند.‌“[31]

در دورۀ ساسانیان نیز سنت وجود پردیس‏ها همچنان ادامه داشت. تصویر چنین پردیسی را می‏توان در نقش‌برجستۀ طاق بستان دید که خسرو پرویز در شکارگاهی محصورشده به همراه تعداد زیادی از رامشگران و نوازندگان و همراهان به شکار حیوانات می‏پردازد. در این شکارگاه‏ها، انواع پرندگان و جانوران همچون تذرو و طاووس و شترمرغ و شیر و غزال و گورخر و پلنگ و جز اینها وجود داشت.[32]

واژۀ پردیس با همین معنا نه فقط در زبان‏های ایرانی نو به کار رفته است، بلکه وارد زبان‏های دیگری همچون یونانی، انگلیسی، فرانسه، عبری و عربی نیز شده و کاربرد دارد.

با توجه به این توضیحات دربارۀ فعل parwastan که به عمل احاطه کردن و حصار گرفتن اطلاق شده و واژۀ pardis، که هم بر مکان شکار و هم بر شیوه‏ای‏ از شکار تعلق دارد و تداوم این مفهوم در دوران اسلامی، شاید بتوان واژه ”پَره“ را در ترکیب ”شکار پَره“ برگرفته از ریشۀ parwastan و کوتاه‌شدۀ لغت ایرانی ”پردیس“ (pairidaēza) دانست که جزء دوم آن حذف شده و بخش پیشوندی آن به صورت ”پَره“ (para) باقی مانده است.

به نظر می‏رسد کاربرد این لغت تا سده‏های پنجم و ششم هجری به‌ویژه در شعر شاعران ایرانی ادامه داشت، اما پس از آن لغاتی همچون جرگه، شکار، نخجیر از اقبال بیشتری برخوردار شدند و کم‌و‌بیش واژۀ ”پَره“ از خاطره‏ها محو و برای گوش‏ها غریبه شد، چنان که اغلب نسّاخان دست‏نویس‏های فارسی و مصححان این متون در طول زمان این واژه را نشناختند و در استنساخ کتاب‏ها این واژه را به شکل درست ضبط و ثبت نکردند.

 

یک اسبان

در صفحۀ 548 از جلد نخست چاپ اول تاریخ بیهقی، آنجا که حاجب سُباشی ماجرای شکست خود و سپاهش از ترکمانان را شرح می‏دهد، آمده است به واسطۀ جراحتی که به حاجب وارد شد، ناگزیر با دو اسب و بیست غلام و تعدادی دیگر به سوی هرات عقب‏نشینی کرد و همۀ اموالش به‌توسط ترکمانان به غارت رفت. او این خبر را از یک ‏اسبانی که از پی او می‏آمدند شنیده است: ”و هر چه مرا و آن ناجوانمردان را [منظور سپاهش که او را در جنگ تنها گذاشتند] بوده است، به دست خصمان افتاد. چنان ‏که شنیدم از یک ‏اسبان که بر اثر می‏رسیدند.‌“[33] آنچه در اینجا مورد توجه قرار می‏گیرد واژۀ ترکیبی ”یک ‏اسبان“ است. این لغت چنان که در زیرنویس همین صفحه از تاریخ بیهقی آمده، گویا در نسخ متعدد خوانش‏های متفاوتی داشته است: نسخۀ N و A و فیاض با حک و اصلاح آن را ”نیک ‏اسبان“ خوانده‏اند، نسخۀ S آن را ”یکه ‏اسبان“ و نسخه‏های L و B ”پیک اسبان“ آورده‏اند. مصححان این کتاب با این توضیح که ”یک ‏اسبان“ سوارانی بودند که فقط یک اسب داشتند و در نتیجه به هنگام گریز کندتر از دو اسبه‏ها حرکت می‏کردند و بنابراین دیرتر از سُباشی به مقصد رسیده‏اند،[34] ترکیب ”یک اسبان“ را بر سایر قرائت‏ها ارجح شمرده و آن را در تصحیح خود آورده‏اند. بر این اساس، ”یک اسبان“  که اندکی پس از فرماندۀ خود، سُباشی، شتابان خود را به او رسانده بودند، اخبار ناگوار تاراج اموال را به او گزارش کردند. اما اختلاف در خوانش این واژه در نسخ متفاوت و نیز فعلی که ایشان انجام داده‏اند، یعنی دادن گزارش دربارۀ تاراج اموال، زمینه را برای طرح پیشنهادی تازه در قرائت این ترکیب فراهم می‏کند.

گمان می‏رود شاید بتوان این لغت را ”بیسپان (بی‏اسپان) “ یا ”بَگَسبان“ نیز خواند. واژۀ ”بی‏اسپان“ (bayaspān/ biaspān) لغتی پهلوی است و ریشه در واژگان ایرانی باستان دارد. این واژه در فرهنگ لغات پهلوی دارای دو معنی است. یک معنی آن مشخصاً وجهی حقوقی و فقهی دارد که در اینجا مورد نظر نیست. اما معانی دیگر آن که در این نوشته مراد است همچون پیک، پیام‏آور، فرستاده، رسول و قاصد است که در ترکیباتی همچون bayaspān به معنی پیام‏آور، فرستاده؛ bayaspānīh به معنی سفارت، مأموریت، سفیری؛ bayaspānīg به معنی اسب چاپار؛ baϒ-dēspānīk به معنی پیک شاهی به کار رفته است.[35]

این واژه در ایرانی باستان به صورت dvaya-aspa به معنای ”دارندۀ دو اسب“ آمده است. جزء نخست در فارسی باستان duvitīya[36] و در اوستایی bitya [37] به معنی ”دو“ است که bi وbay  هم صورت دیگر آن ‏است. جزء دوم aspa همان ”اسب“ است. این واژه را در فارسی میانۀ جنوبی به صورت bayaspān وbagaspān می‏توان خواند که معنی لغوی آن دارندۀ ”دو اسب“ و معنی استنباطی آن پیک، سفیر، خبررسان و پیک شاهی است. بنونیست و پالیارو این کلمه را به صورت baϒ-dēspānīh آورده‏اند.[38] این واژه با همین معانی در زبان ارمنی به صورت despan[39] و در زبان عربی به صورت دُسفان و دِسفان[40]  وارد شده است.

در کتب پهلوی، واژۀ فوق و ترکیبات آن بارها به کار رفته است. در متن یادگار زریران، آنجا که از سفارت و پیام‏رسانی دو تن از سرداران سپاه ارجاسپ سخن می‏گوید، این واژه معادل پیک و سفارت آمده است: ”از سوی ایشان بیدرفش جادوگر و نامخواست هزاران، با دو بیور سپاه گزیده به بَیَسپانی (سفارت) به ایرانشهر آمد.‌“[41]در جایی دیگر نیز چنین می‏خوانیم: ”بَیَسپان (جارچیان، پیام‏آوران) آگاهی دهند.‌“[42]

در متن روایت پهلوی نیز واژه ”بَیَسپان“ را به صورت جمع و به معنی پیک و قاصد آورده است: ”این نیز پیداست که همچنان که آمدن پیک‏ها [= بی‏اسپان‏ها] به ستاره ونند است، آمدن ایزدان نیز به مان آتش بهرام است.‌“[43]

در متنی دیگر با نام خسرو قبادان و ریدکی، در معرفی انواع اسب‏ها، واژۀ bayaspānīg به معنی ”اسب چاپار، اسب برید“ آمده است.[44]

چنان که پیش‏تر پیشنهاد شد، شاید بتوان واژۀ مورد بحث ”یک اسبان“ را که در نسخ متفاوت به صورت نیک اسبان، پیک اسبان و یکه اسبان خوانده شده، به صورت ”بَیَسپان“ یا ”بَگَسپان“ نیز خواند. از آنجا که در نگارش خط پهلوی، برخی نویسه‏ها بر چندین واج دلالت دارند، در واژۀ مورد نظر حرف y را به صورت g هم می‏توان خواند؛ یعنی هم می‏توان ”بَیَسپان“ خواند و هم ”بَگَسپان.“ بر این اساس، شاید بتوان سیر تغییر لغت ”یک اسبان“ را در طول زمان و در روند نسخه‌برداری‏ها چنین تصور کرد؛ با علم بر اینکه در تحولات آوایی معمولاً حروف پ و ب، گ و ک قابل ابدال‌اند:

بَگَسپان ¬ پَکسپان ¬ پیکسبان ¬ پیک اسبان

بَگَسپان ¬ پَکسپان ¬ پیکسبان ¬ نیکسبان¬ نیک اسبان

بَگَسپان ¬ یَکسپان¬ یکسبان¬ یک اسبان

بَگَسپان ¬ یکسپان¬ یکسبان¬ یکه اسبان

با توجه به تحولات فوق در رونویسی از واژۀ مورد نظر و نیز عنایت به معنی لغت بَیَسپان/ بَگَسپان از یک طرف و نقشی که”یک اسبان“ در این جمله ایفا کرده‏اند و آن رساندن خبر تاراج اموال سپاهیان به فرمانده‏شان سُباشی است، چه بسا بتوان کلمۀ فوق را بَیَسپان و یا بَیَسبان (بَی‏اسبان) خواند. در این صورت، نه فقط جمله از معنا نمی‏افتد، بلکه به غرض نویسنده نیز نزدیک‏تر می‏شود. از آنجا که این واژه در گذر روزگار مهجور و فراموش شده و برای ناسخان قابل فهم و معنا نبوده، آن را به کلماتی شناخته‌شده همچون نیک اسبان، یک اسبان، یکه اسبان، پیک اسبان تبدیل و ضبط کرده‏اند. اما آنچه نباید مغفول بماند آن است که در این تحولات آوایی و نوشتاری و تبدیل واژۀ بَیَسپان به یک اسپان، پیشوند bi به معنی ”دو“ به پیشوند ”یک“ تغییر یافته و معنی کلمه از دو اسبه به یک اسبه تغییر ماهیت داده است.

از آن طرف، با فراموش شدن واژۀ بَیَسپان، لغت ترکیبی ”دواسبه“ جایگزین آن شد که در نزدیک‏ترین معنا یعنی دارندۀ دو اسب یا دارندۀ دو اسب شتابنده و در معنی کنایی به مفهوم تعجیل و شتاب، سرعت، چالاکی، پیک و قاصد[45] است. با توجه به ترکیب فوق، به نظر می‏رسد واژۀ ترکیبی ”دواسبه“ بازماندۀ همان واژۀ باستانی dvaya-aspa باشد که تا دورۀ اسلامی دوام یافته و صورت فارسی میانۀ جنوبی آن که همان bayaspān باشد، رفته‌رفته مهجور و متروک شده است.

در صورتی‏که بتوان پیشنهاد واژۀ ”بی‏اسبان“ را به جای قرائت‏های دیگر مصححان پذیرفت، شاید بتوان  ادعا کرد که تاریخ بیهقی یگانه کتاب یا از معدود کتب فارسی دورۀ اسلامی است که این لغت را به کار برده و پس از این می‌توان جای خالی این واژه را در کتاب‏های فرهنگ‏ لغات فارسی پر کرد.

[1]ابوالفضل محمد‌بن حسین بیهقی، تاریخ بیهقی، به اهتمام قاسم غنی و علی‏اکبر فیاض (تهران: چاپخانۀ بانک ملی ایران، 1324)، 259.

[2]‌ابوالفضل البیهقی، تاریخ البیهقی، ترجمه یحیی الخشاب و صادق نشات (مصر: مکتبه الانجلو المصریه، بی‏تا)، 282.

[3]علی‏اکبر دهخدا، لغت‏نامه (تهران: دانشگاه تهران، 1377)، 13167 .

[4]‌ابوالفضل محمد‌بن حسین بیهقی، تاریخ بیهقی، تصحیح علی‏اکبر فیاض (مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، 1356)، 339.

[5]محمد حسین‌بن خلف تبریزی، برهان قاطع (تهران: نیما، 1380)، 199-200؛ میرجمال‌الدین حسین‌بن فخرالدین حسن انجو شیرازی، فرهنگ جهانگیری، ویراستۀ رحیم عفیفی (مشهد: دانشگاه مشهد، 1359)، جلد 1، 899؛ محمدجان شکوری و دیگران، فرهنگ فارسی-تاجیکی، برگردان محسن شجاعی (تهران: فرهنگ معاصر، 1385)، جلد 1، 394؛ دهخدا، لغت‏نامه، 5578.

[6]‌بدرالدین ابراهیم،  فرهنگنامۀ زفان گویا و جهان پویا: فرهنگ لغات فرس، به کوشش حبیب‏الله طالبی (تهران: پازینه، 1381)، 54.

[7] موبد رستم شهزادی، واژه‏نامۀ پازند (تهران: فروهر، 1386)، 115.

[8]‌ابوالفضل محمد‌بن حسین بیهقی،  تاریخ بیهقی، تصحیح محمدجعفر یاحقی و مهدی سیدی (تهران: سخن، 1388)، جلد 2، 1038.

[9]بیهقی، تاریخ بیهقی، تصحیح یاحقی و سیدی، جلد 1، 404.

[10]بیهقی، تاریخ بیهقی، تصحیح یاحقی و سیدی، جلد 1، 502.

[11]د.ن. مکنزی، د. ن.، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ترجمۀ مهشید میرفخرایی (تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1373)، 121؛ بهرام فره‏وشی، فرهنگ فارسی به پهلوی (تهران: دانشگاه تهران، 1381)، 189؛ یدالله منصوری،  بررسی ریشه‏شناختی فعل‏های زبان پهلوی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1384)، 317.

[12]کارنامۀ اردشیر بابکان، فصل 6، بند 9، گزارش بهرام فره‏وشی (تهران: دانشگاه تهران ، 1378)، 59.

[13]بررسی دینکرد ششم، بند 109، گزارش مهشید میرفخرایی (تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1392)، 173-174.

[14]تاریخ سیستان، تصحیح ملک‏الشعرای بهار(تهران: معین، 1381)، 73؛ فاطمه جهان‏پور، ”دو نامه از ملک‏الشعراء بهار دربارۀ کتاب تاریخ سیستان،“ سروش پیر مغان، به کوشش کتایون مزداپور (تهران: ثریا، 1381)، 507.

[15]محمد حسن‌دوست،  فرهنگ ریشه‏شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1393)،  جلد 2، 679.

[16]خلف تبریزی، برهان قاطع، 199؛ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ  ”پرونده. “

[17]‌Ronald G. Kent, Old Persian (New Haven, Connecticut: American Oriental Society, 1953), 195.

[18]محمد مهرجویی، پیشوند افعال فارسی از دیدگاه تاریخی (تهران: آوای خاور، 1397)، 28.

[19]منصوری، بررسی ریشه‏شناختی فعل‏های زبان پهلوی، 124-125.

[20]Christian Bartholomae, Altiranisches Worterbuch (Strassburg; Karl J. Trubner, 1904), 865; Hans Reichelt, Avesta Reader (Strassburg; Karl J. Trubner, 1911), 239.

[21] اوستا، وندیداد، فرگرد سوم، بندهای 18 و 19، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه (تهران: مروارید، 1370) جلد 2، 679.

[22]والتر هینتس،  داریوش و پارس‏ها، ترجمۀ عبدالرحمان صدریه (تهران: امیرکبیر ، 1388)، 254.

[23]رمی بوشارلا، ‌”ایران،“ در باستان‏شناسی امپراتوری هخامنشی، زیر نظر پی‏یر بریان و رمی بوشارلا، ترجمۀ محمود بهفروزی (تهران: کتاب پارسه ، 1392)، 425؛ دیوید استروناخ، ”شکل‏گیری باغ سلطنتی پاسارگاد و تأثیر آن در باغ‏سازی ایران،“ ترجمۀ کامیار عبدی، اثر، شمارۀ 22-23 (1366)، 59.

[24]پی‏یر بریان، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمۀ مهدی سمسار (تهران: زریاب ، 1382)، جلد 1، 298.

[25]Kent, Old Persian, 154-155.

[26]مانوئل کوک، شاهنشاهی هخامنشی، ترجمۀ مرتضی ثاقب‏فر (تهران: ققنوس، 1383)، 253.

[27]گزنفون،  بازگشت ده هزار یونانی، ترجمۀ حسین‏قلی میرزا سالور، به اهتمام مسعود سالور (تهران: اساطیر، 1384)، کتاب اول، فصل دوم، 25.

[28]پلوتارک، حیات مردان نامی، ترجمۀ رضا مشایخی (تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1338)، جلد 4، 513.

[29]استرابو، جغرافیای استرابو، ترجمۀ همایون صنعتی‏زاده (تهران: بنیاد موقوفات افشار، 1382)، 326.

[30]آتنایوس ناوکراتیس، ایرانیات در بزم فرزانگان، ترجمۀ جلال خالقی مطلق (تهران: مرکز دائر‌ه‌المعارف  بزرگ اسلامی، 1386)، 50.

[31] هرودوت، تاریخ هرودوت، ترجمۀ هادی هدایتی (تهران: دانشگاه تهران، 1384)، 126.

[32]‌آرتورکریسین‏سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ رشید یاسمی (تهران: دنیای کتاب، 1370)، 610-619.

[33]‌بیهقی، تاریخ بیهقی، تصحیح یاحقی و سیدی، جلد 1، 548.

[34]‌ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی، دیبای دیداری: متن کامل تاریخ بیهقی، تصحیح محمدجعفر یاحقی و مهدی سیدی (تهران: سخن، 1390)، 585.

[35]مکنزی، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، 51؛ فره‏وشی، فرهنگ فارسی به پهلوی، 126؛

 Henrik Samuel Nyberg, A Manual of Pahlavi (Wiesbaden: E.J. Brill, 1974), vol. 2, 46.

[36] Kent, Old Persian, 192.

[37]Bartholomae, Altiranisches Worterbuch, 963-964

[38]یادگار زریران،  برگردان ماهیار نوابی (تهران: اساطیر، 1374)، 82.

[39]Heinrich Hübschmann, Armenische Grammatik (Leipzig: Breitkopf und Härtel, 1897), 140.

[40]جهانگیرمعصومی گیوی، جمع مکسر فرهنگ عربی به فارسی (تهران: فرهنگ انقلاب اسلامی، 1362)، 103.

[41]یادگار زریران، برگردان نوابی، بند 4، 45؛ یادگار زریران، برگردان ژاله آموزگار (تهران: معین، 1392)، بند 4، 14-15.

[42] یادگار زریران، برگردان نوابی، بند 24، 51؛ یادگار زریران، برگردان آموزگار، بند 24، 19.

[43]روایت پهلوی،  گزارش مهشید میرفخرایی (تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1390)، فصل 18، بند ب1، 254.

[44]خسرو قبادان و ریدکی، در متون پهلوی، گردآوردۀ جاماسب جی دستور منوچهر جی جاماسب آسانا، گزارش سعید عریان (تهران: کتابخانۀ ملی، 1371)، بند 102، 79.

[45]خلف تبریزی، برهان قاطع، 398؛ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ ”دواسبه. “

 

منبع: ایران نامگ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۰۳ ، ۰۶:۳۵
رضا حارث ابادی

تاریخ بیهقی و گذار از تاریخ به ادبیات

محمد حسن صنعتی

تاریخ بیهقی و گذار از تاریخ به ادبیات

کنگره بزرگداشتی به تاریخ شهریور  1349 شمسی در مشهد برای ابوالفضل بیهقی برگزار شده که بنا به معیار  احمد بیرشک ( گاهنامه تطبیقی سه هزار ساله، ص106) برابر می شود با سال 1391قمری و 1970 میلادی. یعنی با احتساب سال 385 قمری به عنوان سال زاده شدن او و با ملاحظه این قرار که در زندگی رجال تاریخ متقدم ، مبنا سال قمری است ، کنگره در هزار و ششمین و به تعبیری گردشده در هزارمین سال تولد بیهقی برگزار شده است. در این کنگره که به همت بیهقی پژوه و استاد دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد علی اکبر فیاض و دیگر استادان این دانشکده برگزار شد، مقالات ارجمندی ارائه شد که هنوز هم از مقالات سرآمد حوزه بیهقی پژوهی به شمار می آیند.مروری بر این مجموعه مقالات ( چاپ شده با نام : یادنامه ابوالفضل بیهقی ) نشان می دهد که تاریخ بیهقی در دوره گذار بیشتر آثار پدیدآورندگان ایرانی از جمله تاریخ نویسان از تاریخ به ادبیات پدید آمده ، به گونه ای که در عین برخورداری از ارزشهای تاریخ شناختی ، دارای ارزشهای ادبی است . " تاریخ بیهقی در یک نگاه" ( حدیث خداوندی و بندگی ، دهقانی، ص121-134) نشان می دهد که این اثر در میانه تاریخ و ادبیات ایستاده است و برای تاریخ و ادبیات امروز ایران نیز دارای ارزشها و برکاتی چشمگیر است (ر.ک: یادنامه ابوالفضل بیهقی، ص پانزده و شانزده ).

      تاریخ بیهقی که در جغرافیا همچون شاهنامه بازبسته ی خراسان است ، علاوه بر قرابت زمانی ، در خردگرایی ، تلخکامی ، عفت کلام و نجابت به اثر فردوسی توسی شباهت دارد. زمانی که فردوسی با نظم شاهنامه به منظور زنده کردن تاریخ باشکوه پیشین ایران ، غم تیره روزی قریب الوقوع این سرزمین را می خورده است ، بیهقی پا به عرصه هستی نهاده تا آینده ای را که فردوسی پیش بینی می کرده تجربه کند ( دیبای خسروانی، یاحقی- سیدی، ص16). او 85 سال بعد در سال 470ق. روی در نقاب خاک کشید درحالی که گویا این بیت فردوسی زبان حال او هم می توانست باشد:

          نمیرم از این پس که من زنده ام

          که تخم سخن را پراکنده ام

(ر.ک: گزیده تاریخ بیهقی، خطیب رهبر، ص هفتم) .البته اثر بیهقی با آثار شاخص ادب فارسی هم قابل مقایسه است و در این زمینه بررسی هایی صورت گرفته است. از باب نمونه ، پرویز رجبی در تاریخ بیهقی معتمدترین سند تاریخ غزنویان (1383) بیهقی را حافظ شیرین سخن نثر پارسی می خواند.به نظر محمد تقی آذر مینا (مقایسه بهره گیری از آیات قرآنی در تاریخ بلعمی، تاریخ بیهقی و تاریخ جهانگشا(1382) ، دقت در شیوه کاربرد لفظی و معنوی و شیوه های کاربرد نویسندگان متونی چون تاریخ بلعمی، تاریخ بیهقی و تاریخ جهانگشا ، تطور و تکامل کاربرد آیات قرآنی را در نثر فارسی نشان می دهد .پایان نامه رضا لاری منفرد (1385) با نام مقایسه تاریخی ، زبانی و بلاغی تاریخ بیهقی و زین الاخبار گردیزی یکی از آثاری است که به مطالعه تطبیقی تاریخ بیهقی پرداخته است.

   در غالب آثاری که به تحلیل و بررسی تاریخ بیهقی اختصاص یافته این سوال به تکرار مورد توجه بوده است که نوشته ابوالفضل بیهقی تاریخ است یا ادب و جزو ادبیات فارسی ؟ در موارد زیادی هم پاسخها گرایش داشته است به آنکه تاریخ بیهقی هم تاریخ است و هم در عداد آثار ادبی است (تاریخ بیهقی، تصحیح یاحقی- سیدی، ص پنجاه و پنج).به بیان ظریفتر یاحقی-سیدی، خسروانی است یا پرنیانی؟ چرا بیهقی مورخ ، کتاب خویش را دیبای خسروانی خوانده است ؟ آیا می توان گفت که او با این نامگذاری اثر خویش را متنی تاریخی – ادبی دانسته که تاریخی حماسی و پر اوج و نشیب را با قلمی زیبا وزبانی باشکوه و پرنیانی روایت کرده است و بنایی بزرگ افراشته چنانکه ذکر آن تا آخر روزگار باقی بماند (دیبای خسروانی، ص16؛ دیبای دیداری، ص32) ؟

   تاریخ بیهقی به سهم خود سندیت تاریخی دارد و حقایقی تاریخی را روایت می کند . به نظر سیدمحمد علی جمالزاده ، تاریخ ، علمی است بس دشوار که محکوم است به اینکه از طریق های سخت و پیچیده به حقیقتی دست بیابد که همیشه نسبی است ("شمه ای در باره علم و آیین تاریخ نگاری"، ص 121). در توضیح نحوه نگارش بیهقی، محمد حسین کرمی ضمن تأمل در باره انواع یادداشتهای او ، اتقان وجه استنادی اثر بیهقی به عنوان اثری تاریخی را مورد توجه قرار داده است ( بررسی تحلیلی حکایتهای تاریخ بیهقی ، ص13). نرگس روانپور (گزیده تاریخ بیهقی، ص7) به ذکر انگیزه حوادث تاریخی و پی آمدهای آنها به عنوان ویژگی تاریخ بیهقی اشاره کرده است. به نظر محمد رضا مرعشی ، شاید کار بیهقی نخستین اثر سیاسی فارسی باشد که به تجزیه و تحلیل علت شکست ها و ناکامی ها می پردازد و گاه نیز خواننده را بر آن می دارد تا علت آنها را خود دریابد و خوب می داند که نویسنده از طریق اشخاص و موقعیتهای عینی داستانی یا واقعی بهتر می تواند به بیان اندیشه های کلی و انتزاعی بپردازد تا از طریق زبان تجریدی ( تاریخ بیهقی به روایتی دیگر، ص15).

      بیهقی در تاریخ نگاری خود ، نویسنده ای مودب به " ادب نفس" را ماند که می خواسته نام نیک مردان روزگار را به ثبت رساند. " مرا چاره نیست از تمام کردن این کتاب تا نام این بزرگان بدان زنده ماند و نیز از من یادگاری ماند که پس از این تاریخ بخوانند و مقرر گردد حال بزرگی این خاندان که همیشه باد" (تاریخ بیهقی، فیاض،ص667؛ بزم آورد، زریاب خویی ، ص28). هم به نظر زریاب خویی ، بیهقی حس یا احساس تاریخ داشته است و تاریخ خود را به داعی این احساس و شوق باطنی نوشته است نه به دستور سلطانی یا وزیری و نه به امید اخذ پاداش و صله ای. به همین دلیل هم از روزگار جوانی که در دیوان رسایل شاگرد ابونصر مشکان بوده است تقویم داشته و حوادث را بر آن تعلیق می کرده است و چون می خواهد نقل دقیق کرده باشد مرز میان گفته های خود و دیگران را معلوم می دارد : " و من که بوالفضلم..." ( تاریخ بیهقی، چاپ اول فیاض، 226 و 294؛ بزم آورد، ص27). فلسفه تاریخ در نظر او حقیقت است . "پس تاریخ بر راه راست برود ، که روانیست در تاریخ تخسیر و تحریف و تقتیر و تبذیر کردن" (بزم آورد، ص 29 و30). بیهقی برای آنکه در تاریخ خود انصاف داده باشد از قبض جوانی خود هم می گوید: ومن به جوانی به قبض باز افتادم و خطاها رفت تا افتادم و خاستم و بسیار نرم و درشت دیدم. و چه چاره بود از بازنمودن این حال در تاریخ که اگر از آنِ دوستان و مهتران باز می نمایم ، از آنِ خویش هم گفتم و پس به کار باز شدم و تا نگویند که ابوالفضل صولی وار آمد و حویشتن را ستایش کردن گرفت ( طبع ادیب پیشاوری، ص609).

  تاریخ بیهقی وجه تاریخی دارد به گونه ای که بعضا ( ایران مظلوم، پورجوادی، ص71) اثری تاریخی دانسته شده یا صرفا اثری تاریخی تلقی شده . اما اثبات شیء نفی ماعدا نمی کند و این لزوما بدان معنی نیست که اگر اثری متکی بر اطلاعات درست و مستند و خالی از تعصب و غرض شخصی و با صداقت و امانتدارانه نوشته شد ( گزیده تاریخ بیهقی، روانپور، ص6و7)  و تاریخی بود ،  نمی تواند ادبی باشد.

   ابوالفضل بیهقی در روزگار رواج عربی سرایی ، به خلق اثر ادبی فارسی همت گماشته است. نشانه های عربی دانی یوسف برادر محمود غزنوی شاخص ترین شاه غزنوی و مسعود غزنوی که تاریخ بیهقی موجود مشهور به تاریخ مسعودی حکایت حکومت اوست و نشانه های عربی خوانی محمدغزنوی حاکم امیرفرموده و البته به سرعت معزول شده توسط برادرش مسعود در نوشته بیهقی هست ( سیری در شعر فارسی، عبدالحسین زرین کوب، ص13) . او زبان سخته و پخته ومتفاوت اما خوشایند و قابل فهمی دارد . هنگامی که از زیبایی های نثری چون تاریخ بیهقی سخن به میان می آید بعضی که نوعا هم از متون کهن و حتی از ارجاع به اصالتها دل خوشی ندارند ، هر گونه توجه و اقبال به مواریث فرهنگی و از جمله میراث مکتوب فرهنگی را به سخره می گیرند و از ممتنع بودن کاربرد نثر بیهقی در امروزه روز سخن به میان می آورند ، حال آنکه داعیه بازخوانی و شرح این متون تغییر زبان کوچه و بازار نیست . مرادبیشتر بازخوانی گنجینه های زبانی و ادبی و استفاده از آنها در مسیر غنی سازی زبان و ادبیات فارسی رایج است.این در حالی است که متاثر از غلبه زبان های رایج در امروزه روز و فضاهای مجازی و اینترنت و در علوم و زمینه های مرتبط با کامپیوتر و ارتباطات تازه و فناوریهای مدرن همچنین در اثر غلبه نوعی بی بند وباری زبانی در اقشار مختلف از جمله جوانها و نوجوانها زبان فارسی به سمتی سوق داده شده که گاه در مبادله ساده ترین پیام ها با مشکل مواجه است. چنین زبانی اگر با واژه های درست و ریشه دار تغذیه نشود دیر یا زود به صورتی حداقلی و کم رمق درخواهد آمد و پربعید نیست که محدود به زبانی شود که تنها در کتابهای کتابخانه ها  و نوشته های اداری قابل مشاهده خواهد بود. چند دهه پیش عباس اقبال ( "یک صفحه از مجلدات مفقوده تاریخ بیهقی"، ص283) به درستی تذکر داده است که امثال تاریخ بیهقی جانشین متجدد ندارند. فرض کنیم که به نام تجدد پرستی ، کاخ بلند نظم فردوسی و دیبای خسروانی تاریخ بیهقی و شراب خوشگوار گفته سعدی و حافظ و دفتر حکمت مثنوی مولوی را شکستیم و دریدیم و ریختیم و از هم گسستیم. به جای این آثار دلکش مطبوع ، چه عوضی از دوره تجدد داریم و بعدها به چه وسیله خواهیم توانست اعصار تاریخی اجداد آریایی نژاد خود و مثلا دوره سلطنت محمود و مسعود را به تفصیلی که بیهقی نگاشته بفهمیم و یا در اوقات تلخکامی و خلسه ، ذوق را شیرین و دماغ معرفت را تر و شاداب سازیم ؟ بعلاوه آنچه آراسته به هنرهای بلاغی و ادبی خلق شده و مثلا نام تاریخ بیهقی به خود گرفته است گنجینه حکمتی است که باید بتوان حقیقت بیان شده در زبان و ادبیات زیبای مندرج در آن را فهمید ؛ چرا که بیهقی تنها یک مورخ یا ادیب نیست . او اندرزگویی است صمیمی و واقعه نگاری است پراحساس و مورخی است صاحبنظر و باهدف ( "تراژدیهای تاریخ بیهقی" ، محمد شفیعی، ص 375).

     آمیختگی تاریخ و ادبیات محدود به تاریخ بیهقی هم نیست. مجتبی سالاری اول در پایان نامه خود ( عنصر عبرت در تاریخ بیهقی،ص9) قولی از منوچهر مرتضوی را نقل می کند که نشان می دهد متون تاریخی ما بدون آشنایی با وجوه بلاغی آثار ادبی بتمامه و دقت قابل فهم نیستند. به نظر مرتضوی ، ارتباط و امتزاج دو رشته تاریخ و ادبیات – خاصه در مورد ایران دوره اسلامی – تا حدی است که  یکی را بدون دیگری نمی توان مطالعه کرد و آشنایی کامل با مدارک تاریخی غالبا مستلزم تبحر و تخصص در ادبیات است ( " کیفیت استفاده از منابع ادبی برای مسائل تاریخی" ، ص260). بیهقی تاریخ خود را به نحوی نوشته که نمونه عالی نثر دوره غزنوی است (حسنک وزیر، ص7). تاریخ بیهقی در مرز تغییر در تاریخ و ادب ایران قرار دارد. دیبای خسروانی بیهقی هم در وجه تاریخی نشان دهنده کژیها و نامردمی ها و ناحفاظی های روزگار و انتقال از عصر درخشان مردم گرایی و ایران دوستی و خردنمایی به دوران غلام بارگی و توطئه گری و کژراهی و دورویی و تازی مآبی است و هم در وجه ادبی آن نمودگار کش آمدن واژه ها و چندگانگی و چندگونگی مفاهیم و در نتیجه عبور از عصر صراحت لهجه به دوران مجامله و زبان بازی و ایهام و ابهام و بر روی هم شناوری مفاهیم و الفاظ و رودرواسی زبانی و برافکندن لایه و رویه ای از زبان ، بسته به اقتضای موقع و مقام است . به عبارت دیگر ، توجه به وجوه معانی الفاظ و ادای سخن بر مقتضای حال مخاطب در آن روزگار بیشتر از هر زمانه ای ضرورت یافته و بیهقی از نخستین کسانی است که به اقتضای منصب و میزان بستگی و پیوستگی اش به دربار و ارباب قدرت این ضرورت را دریافته و در نسج دیبای خسروانی خویش ماهرانه به کار داشته است ( دیبای خسروانی، یاحقی-سیدی، ص22و 23) . تاریخ بیهقی با این باور نوشته شده است که آنچه از قلم نویسنده نقش صفحه می شود باید بر پایه های عقلی استوار باشد و از بوته آزمایش خرد، خالص و ناب برآید و دانشی مردان چون آن را بشنوند یا بخوانند ، بپذیرند ( گزیده تاریخ بیهقی، دبیرسیاقی، ص 666) .

   سیروس شمیسا این اثر را در عداد آثاری ارزیابی می کند که گرچه از جنبه های قوی ادبی خالی نیستند ، از نظر ماده ، جزو تاریخ محسوب می شوند (انواع ادبی، ص32).  گزارشی که تاریخ بیهقی از داستان هارون الرشید و یحیی برمکی ارائه کرده ، نمونه ای است از هنر نگارنده که توانسته با عبارتی لطیف ، بیان ادبی تاریخ کند (ر.ک: گزیده تاریخ بیهقی، دبیرسیاقی، ص 77-88) . در سالهایی که از خلق این اثر گذشته ، تا حدود 500 سال آن را عمدتا کتاب اهل فن تاریخ می دانسته اند. در چند قرن نیمه دوم از عمر هزار ساله آن به ویژه طی دهه های اخیر ، وجوه ادبی آن توجه محققان را به خود جلب کرده است ( تاریخ بیهقی ، تصحیح و مقدمه فیاض، 1383، ص36).

   تاریخ بیهقی ابتدا از این حیث که آیین دبیری و رسالت است پا به دایره انشا و ادبیات می گذارد (ر.ک: " دیوان رسالت و آیین دبیری از خلال تاریخ بیهقی"، رکنی یزدی، 233-272) ؛ خصوصا که بیهقی این آیین را به مدت 19 سال تحت تربیت دبیری چون بونصر مشکان فراگرفته است ( تاریخ بیهقی، طبع ادیب پیشاوری، ص605) . بیهقی چشم باز می کند و می بیند دینی در گفتن حقیقت بر گردن او مانده است چرا که بزرگان عملا از نوشتن تاریخ و گفتن حقیقت روگردانده اند و خود را مشغول امور دیگر گردانیده اند . " اگر توقف کردمی، منتظر آنکه تا ایشان بدین شغل بپردازند ، بودی که نپرداختندی و چون روزگار برآمدی این اخبار از چشم و دل مردمان دورماندی و کسی دیگر خاستی این کار را که بر این مرکب آن سواری که من دارم نداشتی " (گزیده تاریخ بیهقی، خطیب رهبر ، ص هفتم) .

   نتیجه احاطه بیهقی در اهتمامی که برای ثبت تاریخ کرده است آن می شود که تاریخ نوشته ی او متضمن گستره ای وسیع شامل وقایع دوران سلطنت بازماندگان سامانیان و اوایل کار غزنویان و امراء سلسله های کوچک مانند آل فریغون و آل زیار و آل مأمون است ( تاریخ دیالمه و غزنویان، پرویز، ص463) . بدیهی است که او از اخبار این دوره ها بر سبیل نقل مطلع شده است. مثلا از وقایع قبل از سال 409ق. او که در سنین نوجوانی بوده نمی توانسته مشاهدات مستقیم ، دقیق و قابل فهم و نقلی داشته باشد.  حکایات و فصل هایی چون " باب خوارزم " از نظر تاریخی به پیش از 409 مربوط است. ولی بیهقی این گونه اخبار را از قول دیگران و معمولا با عباراتی نظیر"چنین خواندم در..." و " چنین شنودم از ..." آغاز کرده است . مثلا باب خوارزم از قول استاد ابوریحان بیرونی و دوران کودکی مسعود از " خواجه عبدالغفار " روایت شده است ( تاریخ بیهقی فیاض، ص 906، 130-167) .

   بیهقی توضیح می دهد که محمود وراق تاریخ را تا سال 409ق. بیاورد و سپس " قلم را بداشت به حکم آنکه من از این تسع آغاز کردم" (" نقد و بررسی کتاب زمانه ، زندگی و کارنامه بیهقی"، مهدوی، ص145) .زمان تالیف  تاریخ بیهقی 448ق. بوده است (فرهنگ تاریخ بیهقی، حسینی کازرونی، ص21) . و سال 450ق. اشاره ای در نوشته او  نشان می دهد که مشغول نگارش است: امروز که من آغاز قصه می کنم در ذی الحجه سنه خمس و اربع مائه در روزگار فرخ سلطان معظم ابوشجاع فرخزادی ناصر الدین اطال الله بقائه و از این قوم که من سخن خواهم گفت یک دو تن زنده اند ، در گوشه ای افتاده و خواجه بوسهل زوزنی چند سال است تا گذشته شده است و به پاسخ آنکه از وی رفت گرفتار و ما را با آن کار نیست ، هر چند مرا از وی بد آید ، به هیچ حال ، چه عمر من به 65 سال آمده و بر اثر وی می بباید رفت ( تاریخ دیالمه و غزنویان، ص463).

   هدف اصلی او نگاشتن اخبار دوره ای 50 ساله بوده. " اگر از خوانندگان این کتاب کسی گوید که این چه درازی است که ابوالفضل در سخن می دهد ؟ جواب آن است که من تاریخی می کنم پنجاه سال را که بر چندین هزار ورق می افتد و در او اسامی بسیار مهتران و بزرگان است از هر طبقه ، اگر حقی به باب همشهریان خود بگزارم... باید که از من فراستانند" (تاریخ بیهقی فیاض، ص250) . متاسفانه از آن تاریخ پنجاه ساله و چندهزار ورقی آنچه باقی مانده عمدتا وقایع ده ساله سلطنت مسعود غزنوی است ؛ 421- 431ق.. به همین جهت به تاریخ مسعودی هم نامبردار گردیده است ( دیبای خسروانی، ص 15) . با محاسبه عباس اقبال ، بیهقی عملا برای ثبت دوره ای 84 ساله خیز برداشته بوده است ، از اول ایام سبکتگین – جمعه 27 شعبان 366ق. (فرهنگ تاریخ بیهقی، ص550) – تا اول ایام سلطان ابراهیم، 451ق.اما تاریخی که امروز به دست است شامل دوره ده ساله مسعودی از وفات محمود تا فرار مسعود به هندوستان است ، به انضمام مختصری از تاریخ خوارزم و فتح آن به دست محمود در 407. "معلوم می شود قسمت کلی آن از بین رفته" ( مجموعه مقالات ، عباس اقبال، ص 64) .

   تاریخ بیهقی به گفته ابوالحسن علی بن زید بیهقی  " سی مجلد مصنف زیادت باشد " اما می افزاید که " از آن مجلدی چند در کتابخانه سرخس دیدم و مجلدی چند در کتابخانه مهد عراق و مجلدی چند در دست هر کسی و تمام ندیدم " ( حسنک وزیر، زهرا خانلری، ص5). در حال حاضر نیز آنچه از تاریخ بیهقی موجود است بخشی از مجلد پنجم و مجلدات ششم تا دهم آن است . یعنی از سی جلد مورد اشاره نویسنده تاریخ بیهق ، تنها پنج و نیم جلد باقی مانده است. گویا عباس اقبال در تتبعات خود تنها به یک صفحه از مجلدات مفقوده تاریخ بیهقی دست یافته بوده است ( مجموعه مقالات ، " یک صفحه از مجلدات مفقوده تاریخ بیهقی"، صص 282-289) .

   بیهقی برای تامین استناد و دقت در نوشته خود مطابق برنامه ای که برای خود چیده بوده پیش می رفته است. " و مرا که بوالفضلم این روز نوبت بود. این همه دیدم  و بر تقویم این سال تعلیق کردم" (تاریخ بیهقی چاپ اول فیاض،ص226؛ بزم آورد ، زریاب ، ص28) . و در ضمن ، تزیین سخن را و البته از باب استنادبیشتر ، اطلاعات موثق دیگران و از جمله حاصل تذوق آنان در باب اشخاص زمانه را در کار خود داخل می گردانیده است. خود گوید : ( تاریخ دیالمه و غزنویان ، ص319)  " وی ]ابوحنیفه اسکافی[ این قصیده ]در فوت محمود و جلوس محمد و ورود سلطان مسعود به غزنین و سلطنت و مدح مسعود[ بگفت و نزدیک من فرستاد . چون کسی پادشاهی گذشته را چنین شعر اندر گفت اگر پادشاهی بر وی اقبال کند و شعر خواهد وی سخن را به کدام درجه رساند ]؟[! اینک بر اثر ، این قصیده که خواسته بودم نبشته آمد تا بر آن واقف شده آید.

          چو مرد باشد بر کار و بخت باشد یار

          ز خاک تیره نماید به خلق زر عیار"

کلماتی چون "والسلام" در نوشته او نشان می دهند که او از صحت ثبت خود بجزم اطمینان داشته است. " گواه عدل بر این چه گفتم تقویمهای سالهاست که دارم با خویشتن ، همه بذکر این احوال ناطق. هر کس باور ندارد بمجلس قضای خرد حاضر باید آمد تا تقویمها پیش حاکم آیند و گواهی دهند و ایشان را مشکل حل گردد، والسلام." ( گزیده تاریخ بیهقی، خطیب رهبر، ص ششم) .

    منبع ادب تاریخی - وبلاگ محمد حسین صنعتی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۰۳ ، ۱۱:۵۶
رضا حارث ابادی

ساختار روایی تاریخ بیهقی و نقش روایت‌های افزوده

ساختار روایی تاریخ بیهقی و نقش روایت‌های افزوده 


تاریخ بیهقی از مهم‌ترین آثار تاریخی و ادبیِ فارسی‌زبانان و نقطه‌ی اوج شیوه‌ی تاریخ‌نگاری در ایران است و بسیاری از پژوهشگران غنای واژگان بیهقی، زلالی و تراش‌خوردگی نثرش، سازگاری و همخوانی کلام او با اندیشه‌اش، و دقت و امانتش در روایت رویدادها را ستوده‌اند. کسانی که درباره‌ی بیهقی و تاریخ او نوشته‌اند‌، به توانایی چشمگیر او در پردازش شخصیت‌های تاریخی و نیروی رشک‌برانگیزش در قصه‌گویی و داستان‌پردازی هم اشاره کرده‌اند. در این مطلب بی‌کاغذ اطراف، حورا یاوری، نویسنده، مترجم، پژوهشگر و منتقد ادبی، ساختار روایی این اثر بزرگ را بررسی کرده است.


رشد و گسترش فزاینده‌ی این فکر که هر متن، چه ادبی، چه تاریخی و چه جز آن، سرانجام یک روایت است، به بررسی‌های تاریخی در دهه‌های اخیر جهت تازه‌ای داده است. هر چه به سال‌های پایانی قرن بیستم نزدیک‌تر شده‌ایم، مرز میان داستان و تاریخ کمرنگ‌تر و، به موازات آن، معیارهای نقد متون تاریخی به سنجه‌هایی که امروز اعتبار روایی متون ادبی را با آن محک می‌زنند نزدیک‌تر شده است. همراه این جا‌به‌جایی، که پس‌زمینه‌ی آن تحولات بنیانی علوم انسانی در قرن بیستم است، دینامیزم درونی و بوطیقا و ویژگی‌های ساختاری متن تاریخی به اندازه‌ی درونمایه و محتوای رویدادهایی که روایت می‌کند مورد توجه و اهمیت قرار گرفته است.

به‌کارگیری چهارچوب‌های مدرن نقد ادبی درباره‌ی متون تاریخی

در دهه های اخیر، بسیاری از متون تاریخی کهن در چهارچوب فرضیه‌های گوناگون فلسفی و نقد ادبی مدرن بررسی و بازنگری شده است. دامنه‌ی این بررسی‌ها در سال‌های اخیر به متن‌های تاریخی ایرانی‌ـ‌اسلامی نیز گسترش یافته و تاریخ‌نگارانِ آشنا با این فرضیه‌ها افق تازه‌ای در بررسی متن‌های تاریخی فارسی و عربی برگشوده‌اند. از نمونه‌های این بررسی‌ها ــ‌در پیوند با نوشته‌ی زیر‌ــ می‌توان به بررسی‌های تطبیقی مارشال هاجسن درباره‌ی تاریخ طبری و بازخوانی‌های طیب الهبری از روایت‌های به‌جا‌مانده از دوران هارون الرشید اشاره کرد. هاجسن و الهبری، هر کدام به گونه‌ای، از روش‌های سنتی بررسی‌های تاریخی جدا می‌شوند، از چشم‌انداز فرضیه‌های مدرن نقد ادبیْ ساختارهای روایی و بوطیقای متن‌های تاریخی را بر می‌رسند، و با بیرون کشیدن معناهای پنهان در پس این ساختارها و شگردها روایت تازه‌ای از متن‌ها و دوره‌های تاریخی به دست می‌دهند.

مارشال هاجسن با طرح این پرسش که چگونه می‌توان با دید و دریافتی مدرن در پی توضیح ساختاریِ یک متن تاریخی پیشامدرن بر آمد و ربط میان آن ساختار را با ساختار ذهن و اندیشه‌ی تاریخ‌نگار و ساختارهای قدرت دوران او دریافت، به سراغ تاریخ طبری می‌رود و با نشان دادن سنجیدگی و از‌پیش‌اندیشیدگی روش طبری در گزینش راویان و آرایش خبرها و حدیث‌ها ــ‌در گزارش قتل عثمان، به عنوان نمونه‌ــ به آگاهی او از زیروبم‌های بازی قدرت در صدر اسلام و در میان صحابه و چربیدن کفه‌ی این بازی‌ها بر ایمان مذهبی راویان اشاره می‌کند. طیب الهبری نیز در بررسی ساختاری آن بخش از تاریخ طبری که دوران خلافت عباسیان را در بر می‌گیرد، و با اشاره به بهره‌گیری طبری از حدیث و خبر و قصه به عنوان یک شگرد روایی، نشان می‌دهد که در تاریخ طبری، آن‌جا که سخن از خلفای راشدین و امویان در میان است، موضوع روایتْ مشخص و سلسله‌ی راویان به هم پیوسته است، اما به عباسیان ــ‌روزگار خود طبری‌ــ که می رسیم، هم زنجیره‌ی راویان بارها می‌شکند‌، هم زمینه‌های روا‌یت پراکنده و بی‌سامان می‌شود‌، و هم ــ‌از همه بنیانی‌تر‌ــ درباریان و وابستگان خلیفه راوی رویدادهایی می‌شوند که خود بازیگران آن‌هایند. تفاوت شیوه‌ای که طبری در گزینش روایت‌ها و آرایش زنجیره‌ی راویان این دو دوره‌ی تاریخی به کار می‌گیرد، از نگاه الهبری، بازگو‌کننده‌ی بسیاری از نظرگاه‌های او درباره‌ی خلافت عباسیان، به‌ویژه خلیفه هارون الرشید و پسرانش امین و مأمون است.

جولی اسکات میثمی با برابر نهادن و سنجیدن روایت‌های ناهمگونی که طبری (مرگ: 923 م.)، مسعودی (مرگ: 956 م.) و بلعمی (مرگ: 963 م.) از یک رویداد یگانه ــ‌برگشتن روزگار از برمکیان‌ــ به دست می‌دهند، به تحولی اشاره می‌کند که در سبک و روال تاریخ‌نگاری این دوران روی می‌دهد؛ یعنی به جای گزارش مو‌به‌موی رویدادهای تاریخی ــ‌چه از راه مشاهده‌ی مستقیم و چه از راه راویان معتبر فلسفه‌ی تاریخ‌ــ باز گفتن «معنای رویدادها» و پندها و عبرت‌هایی که می‌توان از آن‌ها برگرفت ذهن تاریخ‌نگاران را به خود مشغول می‌دارد. در پیوند با همین فلسفی‌ـ‌اخلاقی شدنِ روزافزون سنت تاریخ‌نگاری‌ست که بهره‌گیری هرچه بیشتر از شعر و نثر پیشینیان و روایت‌های تاریخی برای برجسته‌تر کردن درس‌هایی که می‌توان و می‌باید از تاریخ برگرفت، رونق بیشتری می‌گیرد و شگردهای روایی و آرایه‌های زبانی، بیشتر از پیش به متن‌های تاریخی پا می‌گذارد.

تاریخ بیهقی در چشم‌انداز نقد ادبی مدرن

تاریخ بیهقی که بسیاری از پژوهشگران آن را به غنای واژگان، زلالی و تراش‌خوردگی نثر، سازگاری و همخوانی کلام با اندیشه، و دقت و امانت در روایت رویدادها ستوده‌اند، نقطه‌ی اوج این شیوه‌ی تاریخ‌نگاری در ایران است و نمونه‌ی یگانه‌ای برای این بازخوانی‌ها به دست می‌دهد. بسیاری از کسانی که درباره‌ی بیهقی و تاریخ او نوشته‌اند‌، گذشته از وفاداری او به جزئیات و امانتش در روایت رویدادها، به توانایی چشمگیر او در پردازش شخصیت‌های تاریخی و نیروی رشک‌برانگیزش در قصه‌گویی و داستان‌پردازی اشاره کرده‌اند. به گفته‌ی غلامحسین یوسفی که بیهقی را یکی از بهترین فارسی‌نویسان می‌داند، بیهقی زیروبم ذهن و زندگی کسانی را که درباره‌ی آن‌ها می‌نویسد به‌کمال می‌شناسد و همین آشنایی به او امکان می‌دهد که از سطح و ظاهر رویدادهای زندگی آن‌ها فراتر برود و تلاطم‌های درونی آن‌ها را نیز بر برگ‌های تاریخی که می نویسد، بیفزاید.

عباس میلانی، بیهقی را از لحاظ نفس و نوع تاریخ‌نگاری نه تنها در زمانه‌ی خود در ایران بلکه در قیاس با مورخان هم‌عصر و بدیل خود در غرب نیز بی‌نظیر و بی‌همتا می‌بیند، و به نزدیک بودن بافت تاریخ او به داستان و قصه، و فردی و شخصی بودن روایت او از تاریخ اشاره می‌کند‌: «بافت تاریخ بیهقی بیشتر شباهت به قصه و حکایت دارد‌؛ آفریده‌ی ذهن راوی‌ست نه تابع منطق «حقیقت» مورد روایت‌». اسلامی ندوشن نیز تاریخ بیهقی را که در آن «همه‌ی وقایع و کسان از گذرگاه اندیشه‌ی او می‌گذرند، به داوری گذارده می‌شوند و آن‌گاه به قرارگاه ابدی تاریخ رهنمون می‌گردند‌» به شاهنامه‌ی فردوسی نزدیک می‌بیند و با کتاب تاسیتوس، مورخ رومی در قرن اول میلادی، و داستان‌های بالزاک برابر می‌نهد و اشاره می‌کند که در تاریخ بیهقی «‌فوج اطرافیان مسعود مانند قهرمان‌های بالزاک در کسب پول و مقام و شهرت در جنب‌و‌جوش‌اند‌، همه‌ی خفایا و پیچ‌و‌خم‌ها و گره‌های روح خود را می‌نمایند، چند صباحی کرّ و فرّی می‌کنند و سپس به میعادگاه عدم روی می‌نهند».

از میان تاریخ‌نگارانی که از چشم‌انداز یک فرضیه‌ی مشخص نقد ادبی مدرن و با هدف دستیابی به یک چهارچوب نظری به‌کار‌آمدنی برای بازنگری متن‌های تاریخی به سراغ ویژگی‌های ساختاری و زبانی تاریخ بیهقی رفته‌اند، باید به مریلین رابینسون والدمن، استاد پیشین تاریخ دانشگاه اوهایو و نویسنده‌ی کتاب رهیافتی به نظریه‌ی روایت تاریخی اشاره کرد. والدمن در بازنگری تاریخ بیهقی، فرضیه‌ی کنش گفتاری را به کار می‌گیرد که کاربرد آن در ساحت نظر و قلمروی عمل، هر دو، با واکنش‌های فراوان رو‌به‌رو بوده و بحث‌ها و گفتگوهای بسیار برانگیخته است.

نام فرضیه‌ی کنش گفتاری نخستین بار در سال ۱۹۹۲ با کتاب چگونه کارهایمان را به کمک کلمه انجام بدهیم و پس از مرگ نویسنده‌اش جان آستین، فیلسوف انگلیسی، بر سر زبان‌ها افتاد‌، و با آنچه فیلسوفان زبان‌شناس دیگری چون جان سرل و اچ. پی. گرایس به آن افزودند به صورت یکی از مکتب‌های تازه و جنجال‌برانگیز فلسفی گسترش و رواج یافت و در بسیاری از شاخه‌های علوم انسانی (جامعه‌شناسی، زبان‌شناسی، مردم‌شناسی و غیره) به محک تجربه خورد. خطوط اصلی این فرضیه در درجه‌ی نخست در تضاد و تقابل با دو سنت جاافتاده‌ی فلسفی‌ـ‌زبان‌شناختی شکل می‌گیرد. نخست این‌که هر جمله، فارغ از شرایط نوشته شدن و به زبان آمدن آن، جایگاه آن در متن و معانی جملات پیش و پس از آن، دارای معنایی مستقل است و می‌تواند بر همین مبنا بازشکافی و تحلیل شود . و دیگر آن‌که هر جمله، یا بیان‌کننده‌ی یک موقعیت است یا مؤید یک حقیقت؛ و به همین اعتبار یا درست است یا نادرست.

از نظر جان آستین، کار جمله، و یا به سخن بهتر، کنش گفتاری آن در اثبات درستی یا نادرستی آنچه جمله به آن بر‌می‌گردد خلاصه نمی‌شود و جمله، با توجه به جایگاه آن در متن، می‌تواند بدون آن‌که جنبه‌ی سؤالی داشته باشد از چیزی بپرسد؛ بدون آن‌که وجه آن امری باشد، فرمانی صادر کند؛ و یا وعده‌ای و هشداری بدهد، سپاسی بگزارد و بسیاری کارهای دیگر نیز انجام دهد. به طور نمونه، کنش گفتاری جمله‌ای چون «‌فردا از تو جدا خواهم شد» می‌تواند با توجه به شرایط و نحوه‌ی بیان آن اثبات‌کننده باشد، یا تهدید‌کننده، و یا زنهار‌دهنده و جز آن. اگر کنشِ گفتاریِ جمله‌ای اثباتی نباشد، دیگر نمی‌توان از درستی و نادرستی آن سخنی گفت، بلکه باید پرسید که آیا جمله از عهده‌ی انجام کار خویش برآمده است یا نه؟ مثلاً کنش گفتاری جمله‌ای مانند «فردا تو را خواهم دید‌» که در‌بر‌گیرنده‌ی قولی‌ست از طرف گوینده به شنونده، منوط به تحقق شرایط متعددی‌ست. نخست این‌که گوینده باید بتواند به گفته‌ی خود عمل کند، همچنین باید قصد این کار را داشته باشد، و باید مطمئن باشد که طرف مقابل نیز به این دیدار علاقه‌مند است. برای مثال، بد نیست بدانیم که کنش گفتاری همین جمله در صورت فقدان شرط آخر، کنشی تهدید‌کننده خواهد بود‌…

والدمن دامنه‌ی کاربردی فرضیه‌ی کنش گفتاری را از ادبیات به تاریخ می‌کشاند، و تاریخ بیهقی را از منظر نقد ادبی تحلیل و بازنگری می‌کند. والدمن با گذاشتن وزنه‌ی بیشتری در کفه‌ی ساختار و شگردهای روایی تاریخ بیهقی ــ‌در برابر محتوا و درونمایه‌اش‌ــ تلاش می‌کند که بوطیقا، دینامیرم درونی و ویژگی‌های ساختاری آن را بشناسد‌، و ربط میان ساختارهای روایی آن را با ساختار ذهن و اندیشه‌ی آفریننده‌ی آن دریابد. به سخن دیگر، والدمن به اعتبار سنجه‌هایی که از یک فرضیه‌ی مدرن نقد ادبی برمی‌کشد، این متن تاریخی پیشامدرن فارسی را، نه به‌مثابه‌ی مخزنی از رویدادهای تاریخی، بلکه چون روایتی در‌باره‌ی آن‌ها بر‌می‌رسد. والدمن با مورخینی که قرن‌های چهارم تا ششم هجری (دهم تا دوازدهم میلادی) را دوران رنسانس جهان اسلامی می‌شناسند هم‌زبان است؛ یعنی دوره‌ای که دبیران و منشیان و دولتمردان نیز به نوشتن تاریخ روی آوردند و بیهقی، با سبک ممتاز و یگانه‌ی خود، نقطه‌ی اوج آن است. والدمن چند جریان بزرگ فرهنگی را در پیدایش شیوه‌ای که بیهقی در نوشتن تاریخ خود برگزیده مؤثر می‌داند: آشنایی بیشتر مسلمانان با فکر و فلسفه‌ی یونانی که زمینه را برای برخورد نقادانه‌تر با تاریخ و تاریخ‌نویسی فراهم می‌کند؛ زایش و گسترش روندهای غیرمذهبی تاریخ‌نگاری‌؛ توجه به فلسفه‌ی تاریخ و غایتمند بودن آن؛ و سرانجام، پاگیری گرایش‌های اومانیستی و رشد اندیشه‌های سیاسی در جهان اسلام.

بیهقی، همچنان که بسیاری از پژوهندگان تاریخش اشاره کرده‌اند، همه‌ی رویدادهای یک سال و یک دوره را کنار هم نمی‌چیند و تاریخ او، از نظر ساختاری، سال‌شمار ساده‌ی رویدادهای یک دوره‌ی تاریخی نیست. مثلاً بخشی از رویدادهای دوران جوانی مسعود را، همچنان که روال تقویمی رویدادها می‌طلبد، در بخش سلطنت مسعود می‌گنجاند و بخشی دیگر را در زمان جا‌به‌جا می‌کند و در زمینه‌پردازی سال‌های آغازین سلطنت مسعود به کار می‌گیرد. از این گذشته، بیهقی، همچنان که خود اشاره می‌کند، به این‌که «فلان پادشاه فلان سالار را به فلان جنگ فرستاد و فلان روز صلح کردند‌» علاقه‌ی زیادی نشان نمی‌دهد؛ می‌داند که «این اقاصیص از تاریخ دور است»؛ دلش می‌خواهد «تاریخ پایه‌ای» بنویسد و «بنایی بزرگ افراشته‌» گرداند. والدمن، با تکیه بر پرهیز بیهقی از فروکاستن تاریخ به سال‌شمار ساده‌ی رویدادهای تاریخی، به نکته‌ی بنیانی دیگری اشاره می‌کند و آن این‌که بیهقی، بر خلاف برخی دیگر از مورخان اسلامی، پیش از آن‌که نوشتن را آغاز کند، طرحی کلی از ساختار کتاب خود در ذهن داشته و معنای رویدادهای روزگارش را نه همیشه در روایت خود از آن رویدادها بلکه بیشتر در ساختار تاریخش به نمایش گذارده است. به نظر والدمن، تاریخ بیهقی را، درست به دلیل همین ساختار از‌پیش‌سنجیده، اگرچه روایتی‌ست برساخته از روایت‌های کوچک و گاه بسیار کوچک با راویان گوناگون، اما نمی‌توان چون بسیاری از تاریخ‌های دیگر تکه‌تکه کرد و جدا‌جدا خواند.

شعرها و روایت‌هایی که بیهقی بر تاریخ خود می‌افزاید تقریباً هر بیست صفحه یک بار در متن اصلی پدیدار می‌شوند. بیشتر اشعار الحاقی به شاعران قرن‌های دهم و یازدهم میلادی متعلق‌اند، بیشتر فارسی هستند تا عربی، و بیشتر از شاعران دوره‌ی غزنوی نقل شده‌اند تا دوره‌ی سامانی، و از همه مهم‌تر، این‌که از شاهنامه‌ی فردوسی در تاریخ بیهقی نشانی نیست و اشاره به تاریخ حماسی ایران و پهلوانان ایرانی پیش از اسلام در آن نادر است. نکته‌ی قابل تأمل این است که بیهقی منابع و نام سرایندگان شعرهای الحاقی را غالباً ذکر می کند، در حالی که روش او در مورد روایت‌های منثوری که بر تاریخ خود می‌افزاید این‌چنین نیست و جز در موارد نادر، روشن نمی‌کند که این روایت‌ها را در کجا خوانده و از کجا برگرفته است. همین ناروشنی، گذشته از این‌که دست بیهقی را در پس‌و‌پیش کردن و آرایش جزئیات روایت‌های افزوده باز می‌گذارد، گواه دیگری‌ست بر اهمیت آن‌ها در پر کردن برش‌ها‌یی که بیهقی در ساختار روایتش می آفریند و معنایی که از آن‌ها در بازنمایی آنچه گفتنش در روزگار و زمانه‌اش آسان نمی‌نموده، مراد می‌کند. به سخن دیگر، بیهقی از روایت‌های گوناگون و گاه ناهمخوانی که از رویدادهای تاریخی به دست می‌دهد و از پس‌و‌پیش کردن این رویدادها و آرایش و رنگ‌آمیزی صحنه‌ها، از زنگار غمی که بر پاره‌ای از آن‌ها می‌پاشد، از خطبه‌هایی که در سر‌آغاز بخش‌های کتابش می‌آورد، از برش‌هایی که به ساختار روایتش می‌دهد، و از داستان‌هایی که از دوره‌های دیگر بر‌می‌گیرد و در این برش‌های ساختاری می‌گنجاند، هدفی دارد و سخنی که برای دانستن و شنودنش باید کتاب او را از آغاز تا انجام خواند و سبک و سیاق نگارش او را به‌دقت پی گرفت و بازشناخت. روایت‌ها و شعرهای افزوده بر تاریخ بیهقی ــ‌درست در کنار روا یت اصلی او از تاریخ‌ــ نقشی و کنشی دارند. نقش و کنش آن‌ها بازی کردن یک نمایش تاریخی‌ست. در بازی سنجیده و پیچیده‌ی این داستان‌ها، تصویر شاهان و امیران در آیینه‌ی تاریخ مکرر می‌شود. ازدحام تصویرهای ناخوشایندْ خطوط انگاره‌ها و الگوهای آرزویی پادشاهی و وزیری را پر‌رنگ‌تر می‌کند و فاصله‌ی شاهان و وزیران زمانه‌ی بیهقی را با این الگوهای آرمانی آشکارتر. بسیاری از جمله‌ها و اصطلاحاتی که بیهقی در ستایش شاهان غزنوی، به‌ویژه مسعود، به کار می‌گیرد به محک این انگاره‌های آرمانی از معنا و کارآیی تهی می‌شود. پرده‌های فروافتاده بر ذهن و زبان بیهقی ــ‌که در روایت اصلی او از رویدادهای دربار غزنوی آشکارا چشم را می‌زند‌ــ در روایت‌ها و شعرهای افزوده، و یا در فاصله‌ای که بیهقی میان الگوهای آرمانی پادشاهی و چهره و اندام شاهان زمانه‌اش می‌آفریند، کنار می‌رود. در این روایت‌های افزوده ‌ــ‌درست برخلاف روایت‌های اصلی‌ــ نه مسعود غزنوی بلکه ابوالفضل بیهقی‌ست که فرمان می‌راند. بیهقی‌ست که شاهان و ایران را به کیفر گناهان رفته به دوزخ می‌فرستد و در آتش می‌سوزاند‌، و بر جان و مال از‌دست‌رفته‌ی وزیران و مشاوران دریافته و روزگاردیده دل می‌سوزاند.

به گفته‌ی ای. ا. پولیکووا، مسیر حرکت و شناسایی در تاریخ‌نگاری اسلامی از کل به سوی جزء است، سازگاری رویدادها و شخصیت‌های تاریخی با آرمان‌های اخلاقی بیشتر از «حقیقی» بودن آن‌ها مورد نظر است، و از همه بنیانی‌تر این‌که همه‌‌ی نیروی انگیزشی متن تاریخی ــ‌همچنان که در تاریخ بیهقی می‌بینیم‌ــ از فاصله‌ای سر بر‌می‌کشد که «واقعی» را از «آرمانی» و آنچه را که هست از آنچه باید باشد جدا می‌کند.

به طور نمونه، خطبه‌ی بیهقی در آغاز مجلد ششم، گذشته از نقش و اثر اندرزهای حکیمانه‌ی آن، دست‌کم، دارای دو معنای ساختاری‌ست. نخست این‌که به بیهقی امکان می‌دهد که روایت را پس از رسیدن خبر زندانی شدن محمد ببرد و با مسلم شدن پادشاهی بر مسعود و به قرار باز آمدن کارها از سر بگیرد و از لونی دیگر براند. دیگر آن‌که با نوشتن درباره‌ی اسکندر یونانی و اردشیر ساسانی و نصر احمد سامانی، و برشمردن سزاواری‌ها و ناسزاواری‌ها‌یشان، انگاره‌ای از پادشاه آرمانی فراهم کند؛ انگاره‌ای که آن‌چنان که باید بر اندام مسعود غزنوی ــ‌در روایت بیهقی از زندگی و روزگار‌ــ به او نمی‌برازد. به گفته‌ی والدمن، اگرچه الگوها و انگاره‌هایی که می‌توان از این خطبه‌ها و روایت‌های افزوده بر‌کشید در سراسر تاریخ ایران ــ‌پیش و پس از اسلام‌ــ تکرار شده‌اند، اما درونمایه‌ی بخش بزرگی از آن‌ها رنگی از ایران اسلامی دارد. حتی شخصیت‌هایی که از ایران پیش از اسلام برخاسته‌اند‌، چون اردشیر و بزرگمهر، به چهره‌ای از آن‌ها که در فرهنگ اسلامی می‌شناسیم نزدیک‌ترند . بیهقی بسیاری از شخصیت‌های تاریخی هم‌روزگار خود را با این الگوها و انگاره‌های از‌پیش‌نهاده ــ‌که فرهنگ‌های سنتی و دین‌پایه بر بنیاد آن‌ها استوار است‌ــ محک می‌زند و ناسازی‌ها و بی‌اندامی‌هایشان را در برابر چشم خوانندگانش می‌گذارد. و از این گذشته، با بهره‌گیری از منطق مکالمه و با برقراری دیالوگ با خوانندگان، آن‌ها را به تفسیر آنچه در برابر دارند بر‌می‌انگیزد. از آن‌ها می‌خواهد به تصویرهایی که نشان‌شان می‌دهد به‌باریکی و دقت بنگرند و در آیینه‌هایی که در برابرشان می‌گیرد نگاه کنند، بیندیشند‌، دگرگون شوند و بیاموزند. بیهقی به بسیاری از پرسش‌هایی که از درون دربار غزنوی سر بر‌می‌کشد از همین راه پاسخ می‌دهد و این پاسخ‌ها را ، که چه بسا با آنچه در متن اصلی با خوانندگان تاریخش در میان می‌نهد یکی نیست، در گسست‌هایی که در ساختار کتابش می‌آفریند و در همین روایت‌های افزوده می‌گنجاند و به نمایش می گذارد.

منبع: نشر اطراف

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۰۳ ، ۰۶:۵۴
رضا حارث ابادی

«بیهقی» تاریخ و داستان را به هم پیوند زد

یک استاد ادبیات فارسی، با گرامیداشت روز یکم آبان ماه که به نام خداوندگار نثر پارسی، ابوالفضل بیهقی، نام‌گذاری شده است؛ گفت: از شگفتی‌های کار این استاد بزرگ پیوند تاریخ با داستان است.

هادی حاتمی کیا در گفت و گو با ایسنا اظهار کرد: کتاب تاریخ بیهقی از آثار مهم ابوالفضل بیهقی تاریخ نگار برجسته در دوران غزنوی است که به عنوان یکی از کهن‌ترین کتاب‌های فارسی که در همه کشورهای فارسی زبان مورد توجه بوده و این نویسنده چیره دست فارسی هزاران سال پیش، حوادث سیاسی و اجتماعی دوران خود را با زبانی شیرین، پخته، دقیق و روشن بیان کرده است.وی با اشاره به اینکه تاریخ بیهقی یکی از شاهکارهای بی‌نظیر در بین متون کهن فارسی است که از آن به عنوان شاهنامه نثر فارسی یاد شده است، افزود: تاریخ بیهقی متنی است دراماتیک و داستانی که باید آن را خواند و با خواندن آن بیشتر به آمیختگی دو واژه تاریخ و داستان می‌توان پی برد.حاتمی اظهار کرد: واقعیت این است که تاریخ بیهقی را باید به عنوان نمونه از کهن‌ترین آثار به جا مانده نثر فارسی و در نگاهی جزئی‌تر آیینه نسبی نامه نگاری‌های رایج از تاریخ است.وی ادامه داد: در تاریخ بیهقی نقاطی برکشیده بسیاری داریم که علاوه بر ذکر بردار کردن حسنک وزیر در این کتاب، مواقف خواندنی بسیار دیگری هم وجود دارد.

این استاد ادبیات با اشاره به اینکه بیهقی فن نامه‌نگاری را از استاد خود بونصر مشکان آموخته است و در سرتاسر کتابش خواسته یا ناخواسته به مخاطب خود فنون نامه‌نگاری را آموزش می‌دهد، گفت: همان طور که بیهقی آرزو داشته، نام خود را با نوشتن این کتاب ماندگار کرده که همواره نیاز به تحلیل ساختاری و درون مایه‌ای نوشته‌ها و نامه‌های تاریخ بیهقی وجود دارد.حاتمی اظهار کرد: ما با خواندن تاریخ بیهقی می‌توانیم بفهمیم روابط قدرت چگونه عمل می‌کنند و نویسنده چگونه توانسته است بین نقد قدرت، تسلط بر ادبیات، تاریخ نگاری و توصیف شرایط روز، پیوندی مثال زدنی برقرار کند.

وی افزود: وقتی ما تاریخ بیهقی می‌خوانیم می‌توانیم از تنش‌های دراماتیکی که نویسنده ایجاد می‌کند امروز را به صورت انتقادی دریابیم و چتر اندیشه‌مان را در بیشه‌ای پر درخت با مهره‌های سیاسی باز کنیم تا به ساحت دراماتیک و دراماتیزه کردن مسائل آن پی ببریم.

این استاد ادبیات با اشاره به اینکه بیهقی حال ما را می‌آشوبد و ادبیاتی تابناک به ما نشان می‌دهد، افزود: با درنگ بیشتر بر پیچ و خمِ متنِ تاریخِ بیهقی، می‌توان ابوالفضل بیهقیِ دبیر را زبان شناس و ادیبی زبردست به شمار آورد که کلماتش برتافته از گفتمانِ جاریِ زمانه‌اش بوده است و چه زیبنده است که روز نثر فارسی مزین به نام این نویسنده چیره دست باشد.

وی یادآور شد: ابوالفضلِ بیهقی به عنوانِ مؤلفِ تاریخ با زبانِ ادب، عامیانه می‌نگاشته و از کنایه‌های زیادی در نگارشِ متنش بهره برده است به طوری که همزمان بیهقی هم از کنایاتِ ادبی بهره برده هم از زبانِ عامیانه‌ی مردم زمانه‌اش.

حاتمی اضافه کرد: به اعتقاد اساتید زبان و ادب پارسی، هر جا بیهقی خواسته، غم، آرزو و حتی شادی خود را به نمایش گذارد، به درستی از کنایاتِ ادبی استفاده کرده چه بسا کنایاتِ ادبی از امکانات زبان است و همین موجب شده قدرتِ ترکیبات و اشاراتِ بیهقی به حدِّ اعلایِ فصاحت و بلاغت برسد و تسلطِ خود را بر ترکیبات و تعبیراتی که در عینِ ایجاز، معنی و مفهومِ وسیعی را در برمی‌گیرد نمایان کند.

منبع: ایسنا/خراسان رضوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۰۳ ، ۰۶:۳۷
رضا حارث ابادی

نامه‌ای از لندن: «در حکایت و شکایت زبان فارسی»

توضیح تصویر، تصویری خیالی از ابو علی ابن سینا بر رویۀ مدالی که سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی وابسته به سازمان ملل متّحد در سال ۱۹۸۰به مناسبت هزارمین سالگرد تولّد اوعرضه کرد

زبان شناسنامۀ قومیت است

سلام بر همۀ فارسی زبان‌ها و فارسیدان‌های سراسر دنیا. صحبت از زبان است، زبان «فارسی دری»، زبان «رودکی سمرقندی»، آن ترانه ساز چنگ نوازی که گاه از نای حماسه در غزلی غمگسارِ افسرده دلان می‌شد: «هموار کرد خواهی گیتی را؟ / گیتی ست، کی پذیرد همواری!»

و زبان «فردوسی طوسی»، آن دهقان نجیب خردمندی که در روایت افسانه و تاریخ، از نظم کاخی بلند پی‌افکند، با این بانگ انسانی و جهانی، در ستایش دانش: «توانا بود هرکه دانا بود، / ز دانش دل پیر بُرنا بود!»

و زبان «ابوالفضل بیهقی»، آن ادیب تاریخ نگاری که «نثر دری» را در استواری فنّ و زیبایی شیوه به بلندترین مرتبۀ «شعر دری» رساند و در فصلی از آن «بنایِ بزرگ»، آن «دیبای خسروانی» واقعۀ «بردار کردن حسنک وزیر» (۱) را چنان ذکر کرد که تراژدی بردار کردن انسانیت شد، و اصل ِ اوّل در هنر نوشتن ِ تاریخ.

منبع تصویر، ismailimail.wordpress.com 

توضیح تصویر، تصویری خیالی از ابو نصر فارابی، معلّم ثانی بر تمبری که پُست ایران به مناسبت هزارمین سالگرد تولّد او عرضه کرد. فارابی ایرانی‌های فرهنگ دوست را با آثار فکری معلّم اوّل، ارسطوی یونانی، آشنا کرد

و زبانِ «ابو نصر فارابی»، آن جویندۀ حقیقت با رهنمونی خرد و همراهی منطق، که دوازده قرن بعد از مرگ «ارسطو»، فیلسوف یونانی، در آشنایی با آثار او دریافت که عقل و علم و تفکّر شرقی و غربی ندارد و «فلسفه» خیالبافی نیست و «علم» و «هنر» و «ادب» را در بر می‌گیرد، و حقیقت این است که فقط از راه فلسفه می‌توان به سعادت دست یافت، و چنین بود که با ظهور او «ارسطو» را «معلّم اوّل» خواندند و «فارابی» را «معلّم ثانی».

و زبان «بوعلی سینا»، نویسندۀ «دانشنامۀ علایی» به «پارسی دری»، فیلسوفی بلند پایه که نامش جهانی است، «اَویسنا» (Avicenna)، و آثارش جهانی است، مخصوصاً کتاب «قانون در طبّ» او، «کَنون آو مدیسین» (The Canon of Medicine)، علّامۀ گرانمایه‌ای که در فهم و اشاعۀ حکمت یونان در ایران و جهان اسلامی، شاگرد «فارابی» بود (۲).

و زبان «سعدی شیرازی»، استاد سخن، شاگرد عشق، و قاضی عدالت در حیطۀ حکومت و سیاست، معلّم اخلاق در دایرۀ سنّت، و در ورای این همه، دانندۀ سحر نهفته در روح کلمه‌ها و اعجاز آمیزش آنها در آفرینش معنی در «زبان فارسی دری»، آن جهانگرد جهان بینِ آزردۀ وطن خواران کوتاه نظر که به روایتی سی سال از عمر خود را دور از وطن زندگی کرد: «سعدیا حبّ وطن گر چه حدیثی ست صحیح / نتوان مُرد به سختی که من این جا زادم!» و چنین بود که «رالف والدو اِمِرسون» (۳)، شاعر، فیلسوف، و خطیب قرن نوزدهم آمریکا، پیشوای جنبش «تعالی فکر» (۴)، با خواندن آثار او، گفت: «سعدی با زبان بومی خود که فارسی است، برای همۀ ملّت‌های جهان سخن می‌گوید، و مانند هومر، شکسپیر، سِروانتس (۵)، و مونتنی (۶)، سخنانش همیشه تازه و مناسب زمان است(۷).

توضیح تصویر، تصویر روی جلد ترجمۀ انگلیسی «تاریخ بیهقی»، یکی از سنجیده‌ترین و زیباترین نمونه‌های «نثر» کلاسیک فارسی دری، که آن را پروفسور «کلیفورد ادموند باس وُرث» (Clifford Edmund Bosworth) مورّخ و شرق شناس انگلیسی ترجمه کرده است

و زبان همشهری او، لسان الغیب، حافظ شیرازی، که نه فقط معنی عامّ کلمه‌ها، بلکه تاریخ زندگی دراز هر کلمه بر او معلوم بود، چنانکه زبان ناشناسان از ایمانش بوی کفر می‌شنیدند، و کفرش را ایمان می‌پنداشتند: «از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند / که آتشی که نمیرد، همیشه در دل ماست!» و از «دلکش» بودن شعرش فقط کسانی آگاه بوده‌اند که رمزها و رازهای «سخن گفتن دری» را خوب می‌دانسته‌اند، نه آنهایی که از دیوانش فالنامه در آورده‌اند.

و چرا که به عصر خود نیاییم و نگوییم زبان میرزا عبدالرّحیم طالبوف، میرزا فتحعلی آخوندزاده، علی اکبر دهخدا، محمّد علی فروغی، محمّد تقی بهار، محمد علی جمال زاده، صادق هدایت، نادر نادرپور، ذبیح بهروز، مهدی اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج و صدها سخنور دیگر.

صحبت از «زبان» است، از «زبان فارسی دری»، در مرتبه‌ای بالا تر از «وطن»، زیرا که گویندگان هر زبانی «قومیت» خود را در زبان ِ مشترک یافته اند، و آن جایی را که در آن ساکن و ماندگار شده‌اند، «وطن» خود کرده‌اند.

زبانتان همواره دانا و توانا باد.

توضیح صدا، نامه ای از لندن – شمارۀ سوّم، سال یازدهم، جمعه نهم ژوئن ۲۰۱۷

زیرنویس‌ها:

۱- حسن بن محمد میکالی، معروف به «حسنک وزیر»، آخرین وزیر سلطان محمود غزنوی بود. خلیفۀ بغداد، که شاید از بیم او را دشمن می‌داشت، به او تهمت «قرمطی» بودن زد و از سلطان محمود خواست که او را بر دار کند. سلطان محمود در پاسخ به خلیفه گفت: «وی را من پرورده‌ام و با فرزندان و برادران من برابر است. اگر وی قرمطی است من هم قرمطی باشم!» بعد از مرگ سلطان محمود، فرزندش، سلطان مسعود، به امر خلیفه گردن نهاد و فرمان به دار آویختن حسنک وزیر را صادر کرد. روایت بیهقی از این واقعه در یکی از سایت‌های اینترنت دوازده صفحه است. سی سطر از آن را در اینجا نقل می‌کنم، شاید در آنهایی که تا به حال آن را نخوانده‌اند، شوق خواندن آن و حوصلۀ خواندن فصل‌های دیگری از این کتاب شگفت پیدا شود:

«... چون کارها ساخته آمد، دیگر روز، چهارشنبه، دو روز مانده از صفر، امیر مسعود بر نشست و قصد شکار کرد و نشاط سه ‌روزه، با ندیمان و خاصگان و مطربان؛ و در شهر خلیفة شهر را فرمود، داری زدن بر کرانِ مُصلاّی بلخ، فرودِ شارستان. و خلق روی آنجا نهاده بودند. بوسهل برنشست و آمد تا نزدیک دار، و [بر] بالایی ایستاد. و سواران رفته بودند با پیادگان تا حسنک را بیارند. چون از کران بازار عاشقان در آوردند و میان شارستان رسید ، میکائیل بدانجا اسب بداشته بود، پذیرة وی آمد. وی را مُواجر خواند و دشنام‌های زشت داد. حسنک در وی ننگریست و هیچ جواب نداد. عامة مردم او را لعنت کردند بدین حرکت ناشیرین که کرد و از آن زشتها که بر زبان راند. و خواصِ مردم خود نتوان گفت که این میکائیل را چه گفتند. و پس از حسنک، این میکائیل، که خواهر ایاز را به زنی کرده بود، بسیار بلاها دید و محنت‌ها کشید، و امروز برجای است و به عبادت و قرآن خواندن مشغول شده است ـ چون دوستی زشت کند چه چاره از بازگفتن.

و حسنک را به پای دار آوردند، نَعُوذُ باللهِ مِن قضاءِ السُّوءِ. و پیکان را ایستادانیده بودند که:«از بغداد آمده‌اند.» قرآن‌خوانان قرآن می‌‌خواندند. حسنک را فرمودند که:«جامه بیرون کش!» وی دست اندر زیر کرد، و اِزاربند استوار کرد و پایچه‌های اِزار را ببست، و جُبّه و پیراهن بکشید و دور انداخت با دستار، و برهنه با ازار بایستاد، و دست‌ها در هم زده، تنی چون سیم سفید و رویی چون صدهزار نگار. و همة خلق به درد می‌‌گریستند. خُودی، روی‌پوش آهنی، آوردند، عمداً تنگ، چنانکه روی و سرش را نپوشیدی. و آواز دادند که «سر و رویش را بپوشید تا از سنگ تباه نشود، که سرش را به بغداد خواهیم فرستاد نزدیک خلیفه.» و حسنک را همچنان می‌‌داشتند. و او لب می‌‌جنبانید و چیزی می‌‌خواند تا خُودی فراختر آوردند.

و در این میان احمدجامه‌دار بیامد سوار، و روی به حسنک کرد و پیغامی گفت که:«خداوند سلطان می‌‌گوید:«این آرزوی توست که خواسته بودی که:«چون پادشاه شوی ما را بر دار کن.» ما بر تو رحمت خواستیم کرد، اما امیرالمؤمنین نبشته است که تو قرمطی شده‌ای و به فرمان او بر دار می‌‌کنند.»

حسنک البته هیچ پاسخ نداد. پس از آن، خُودِ فراختر که آورده بودند، سر و روی او را بدان بپوشانیدند. پس آواز دادند او را که:«بِدو!» دم نزد و از ایشان نیندیشید. هرکس گفتند:«شرم ندارید، مرد را که می‌‌بکُشید به دار، چنین کنید و گویید!» و خواستند که شوری بزرگ به پای شود. سواران سوی عامّه تاختند و آن شور بنشاندند. و حسنک را سوی دار بردند و به جایگاه رسانیدند، بر مرکبی که هرگز ننشسته بود. و جلاّدش استوار ببست، و رسنها فرود آورد. وآواز دادند که:«سنگ دهید!» هیچکس دست به سنگ نمی‌کرد، و همه زار زار می‌‌گریستند خاصّه نشابوریان. پس مشتی رند را سیم دادند که سنگ زنند. و مرد خود مرده بود، که جلادش رسن به گلو افکنده بود و خبه کرده...»

۲- دربارۀ کتاب «قانون در طبّ»، یا به عربی « القانون فی الطبّ‎‎ »، «ویکی پدیا»ی انگلیسی مقالۀ نسبة ً مفصّلی دارد که عین آن در «ویکی پدیا»ی فارسی نیامده است. چند سطری از این مقاله را به فارسی برمی‌گردانم: ««قانون در طبّ دانشنامه‌ای است در پنج دفتر، که آن را ابن سینا، فیلسوف ایرانی در سال ۱۰۲۵ میلادی تألیف کرد... این کتاب قرن‌ها مرجع معتبری در علم پزشکی بود... و در قرن هجدهم میلادی در دانشکده‌های پزشکی اروپا تدریس می‌شد...» همچنین گفته شده است که کتاب «قانون در طبّ» ابن سینا در قرن سیزدهم میلادی به همّت یک ایتالیایی به نام «گراردوس کرمونسیس» (Gerardus Cremonensis) به زبان لاتین ترجمه شد و از قرن چهاردهم به بعد در شمار متن‌های درسی دانشگاهی قرار گرفت. قابل تأمّل است که اگر «کرمونسیس» آن را فرضاً در سال ۱۱۶۴ که پنجاه ساله بود، از عربی به لاتین ترجمه کرده باشد، می‌شود ۸۴۲ سال پیش، حال آنکه در وطن «ابن سینا» که زبان مردمش «فارسی دری» بود، اوّل بار فقط دفتر اوّل آن را حکیم ملا فتح‌الله بن فخرالدین شیرازی در سال ۱۰۰۲ قمری از عربی به فارسی ترجمه کرد و در هندوستان منتشر شد و بقیه همچنان به عربی ماند تا این اواخر که به همّت عبدالرّحمن شرفکندی، شاعر و دانشور کرد مهابادی (۱۳۶۹-۱۳۰۰) به تمامی به فارسی ترجمه شد (فاعتبروا یا اولی العقول و الابصار)!

۳- «رالف والدو اِمِرسون» (Ralph Waldo Emerson)، شاعر و خطیب آمریکایی (۱۸۰۳-۱۸۸۲) به شعر حافظ علاقه داشت و او را «شهریار شاعران» می‌خواند، ولی سعدی را شاعر آرمانی خود می‌دانست، چنانکه او را در شعری بلند و قصیده وار با عنوان «سعدی» در ۸۸ بیت، در قالب مثنوی، ستایش کرده است.

۴- جنبش «تعالی فکر»(Transcendentalism)، جنبشی فلسفی بود که در دهه‌های ۱۸۲۰ و ۱۸۳۰ در بخش شرقی ایالات متّحد آمریکا شکل گرفت. این طریقت در رمانتیسیسم انگلیسی و آلمانی ریشه داشت و از نظرات فلسفی «هیوم» انگلیسی، «کانت» آلمانی و آیین‌های هندی، مخصوصاً «اوپانیشاد»، از متنهای مهمّ «هندوییسم »، بهره گرفته بود.

۵- «سِروانتس» (Miguel de Cervantes)، نویسندۀ اسپانیایی که معروف‌ترین اثر او داستان «دون کیشوت» است. این کتاب را محمد قاضی به فارسی ترجمه کرده است.

۶- «مونتنی» (Michel de Montaigne)، فیلسوف دورۀ رنسانس و خردگرایی و روشنگری در فرانسه.

۷- البتّه نمی‌توان انتظار داشت که «امرسون» با دیدی انتقادی همۀ آثار سعدی را بررسی کرده باشد، که اگر کرده بود، به جای اینکه بگوید «سخنانش همیشه تازه و مناسب زمان است»، می‌گفت «بسیاری از سخنانش همیشه تازه و مناسب زمان است».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۳ ، ۱۴:۵۷
رضا حارث ابادی

با سلام و درود وقت خوش
برآنیم تا با یاری و مشارکت تمامی بیهقی دوستان و بیهقی پژوهان در جای جای ایران عزیز بخش مردهمی پانزدهمین همایش بزرگداشت ابوالفضل بیهقی را در اول آبانماه سال 1404 در زادگاهش روستای حارث آباد شهرستان سبزوار باشکوه هر چه بیشتر برگزار نماییم.
***********
اول آبان ماه روز ملّی ادیب شیرین سخن، تاریخ نگار منصف، حقیقت گوی عادل و پدر نثر پارسی ابوالفضل بیهقی گرامی باد.
***********
«سخنی نرانم که آن به تعصبی و تزیدی کشد تا خوانندگان این تصنیف گویند شرم باد این پیر را»
***********
غرض من آن است که تاریخ پایه‌ای بنویسم و بنایی بزرگ افراشته گردانم، چنان‌که ذکر آن تا آخر روزگار باقی‌ماند.
***************
لطفا در صورت امکان در خصوص معرفی کانال های ارتباطی ما در گروه و یا کانال خود اطلاع رسانی بفرمائید .
با تشکر رضا حارث آبادی بیهقی – عضو سمن یادمان ابوالفضل بیهقی روستای حارث آباد شهرستان سبزوار
شماره تماس 09193060873  (آیدی تلگرام https://t.me/rezabeyhaghi  (

لینک گروه واتساپی شبکه رسمی ابوالفضل بیهقی
https://chat.whatsapp.com/JsMQbup5vM6H2mABabm5je 
لینک اینستاگرام بیهقی نیوز
https://www.instagram.com/beyhaghi_news/ 
لینک گروه تلگرامی شبکه رسمی ابوالفضل بیهقی
 https://t.me/abolfazlbeyhaghi385

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۳ ، ۱۳:۵۹
رضا حارث ابادی

نگاهی به پتانسیل های روستای حارث آباد، قطب بالقوه گردشگری ادبی و طبیعی در جنوب سبزوار

امید برومندی / پایگاه خبری اسرارنامه

روستاها، کوچکترین واحدهای تقسیمات کشوری در ایران هستند که در چند دهه اخیر دائما از جمعیت آنان کاسته و به جمعیت شهرها افزوده شده است. با وجود این روستاها همچنان اهمیت خود را در ساختار اقتصادی و اجتماعی کشور دارند و بسیاری از آگاهان و کارشناسان معتقدند باید به پایداری روستاها یاری رساند و روند مهاجرت از روستا به شهرها را متوقف و حتی برعکس کرد. البته برخی روستاها هستند که موفق شده اند پایداری خود را حفظ کرده و حتی هدف مهاجرت معکوس از شهر به روستاها را تحقق ببخشند. روستای تاریخی و پر استعداد حارث آباد شهرستان سبزوار یکی از آن موارد است. روستایی که در 10 کیلومتری جنوب شهر سبزوار و در همجواری کالشور معروف غرب خراسان چندین قرن است که بی هراس کویر، پنجه در پنجه طوفان انداخته و با خشکی زمین و زمان ساخته و تا حد امکان شرایط دشوار را به تکمین خود درآورده و همچنان به حیاتش ادامه می دهد.

روستایی که نه تنها امروز توانسته در زمینه کشاورزی با استفاده از الگوهای مناسب برای این جغرافیای کشور به یکی از قطب های تولید محصول با ارزش پسته در غرب خراسان تبدیل شود، بلکه طوفان های شن محلی را با کاشت صدها هکتار جنگل تاغ در چند دهه گذشته، به مهار درآورده و از همه مهمتر از دامان خود بزرگمردی چون خواجه ابوالفضل بیهقی را به تاریخ و ادبیات ایران تقدیم کرده است  که مورد احترام همه ملت های فارسی زبان است و به عنوان مشاهیر مشترک دو کشور ایران و افغانستان شناخته می شود.

این ارادت و احترام مشترک همه فارسی زبانان و خصوصا مردم منطقه خراسان و سبزوار نسبت به ابوالفضل بیهقی زمینه ای شد برای دوستی و آشنایی بیشتر چند ساله ما با آقای رضا حارث آبادی یکی از اهالی فرهیخته و از بیهقی پژوهان حارث آباد که هر چند اکنون سالهاست در تهران سکونت دارد، اما این پایتخت نشینی باعث فراموشی ریشه های اصیل و پر افتخار خود در شهر و روستای زادگاهش نشده و همچنان به همراه سایر هم روستایی ها و همشهریان فرهیخته اش دلسوزانه و مشتاقانه پیگیر همه اخبار و رویدادهای پیرامون بیهقی است و بعضا خود در تلاش برای ایجاد رویدادها و اتفاقاتی جدید در این عرصه می باشد.

طی فرصتی که در اواسط زمستان 99 دست داد، با آقای رضا حارث آبادی به گفتگویی صمیمانه نشستیم.

به دلیل فعالیت های دلسوزانه ای که پیرامون ابوالفضل بیهقی داشته، عده ای او را به عنوان رضا بیهقی می شناسند. وی تا سال 86 دهیار حارث آباد بوده و سپس به تهران مهاجرت کرده و در یک شرکت صنعتی مشغول فعالیت شده است. اما با اینکه ساکن سبزوار نیست ولی از خیلی از مسوولان در شهر و روستای زادگاهش حضور دارد و پیگیر امور فرهنگی حارث آباد است.

مصاحبه ما ابتدا قرار بود فقط پیرامون انتقادات آقای حارث آبادی از عدم توانایی مسوولان شهرستان و استان جهت جذب اعتبار 800 میلیون تومانی ای باشد که دولت برای ساخت المان بیهقی در حارث آباد اختصاص داده بود. اما آنقدر گفتنی ها زیاد بود و اطلاعات مفیدی از جانب این همشهری فرهیخته  ارائه شد که به گفتگویی مفصل پیرامون توانمندی های حارث آباد منجر گردید.

در ادامه متن صحبت های آقای حارث آبادی درباره توانمندی های ویژه روستای حارث آباد را می خوانیم:

حارث آباد روستایی است که می توانست به عنوان یک منطقه کویری دور از مرکز استان در غرب خراسان رضوی سالها قبل به طور کامل خالی از سکنه شود و پیکره متروک شده آن زیر طوفان های هولناک شنی که چند دهه گذشته میهمان همیشگی این منطقه بوده اند، مدفون گردد، اما با همت مردم محلی و احتمالا کمک و برنامه ریزی به موقع مسوولان مربوطه حارث آباد اکنون همچنان مقاوم و سربلند به حیات پویای خود ادامه می دهد. اما در صورتی که توجه و حمایت های بیشتری را پیرامون پتانسیل ها و استعدادهای ویژه خود، دریافت نماید، می تواند به شکوفایی بسیار بیشتری نیز برسد و به الگویی برای تثبیت و رشد دیگر روستاهای ایران تبدیل شود.

پتانسیل ها و استعدادهای ویژه روستای حارث آباد را می توان در 4 محور کلی مورد دسته بندی قرار داد:

1- سرمایه ادبی و فرهنگی ارزشمند؛

2- سرمایه طبیعی ارزنده؛

3- موقعیت مواصلاتی

4- پویایی و همت بالای مردم محلی؛

 

1- سرمایه ادبی و فرهنگی ارزشمند : وجود سرمایه ادبی و فرهنگی بزرگی نظیر ابوالفضل بیهقی که در حارث آباد متولد شده است، مهمترین امتیاز و اولویت روستای حارث آباد است که حتی با توجه به جایگاه بالای بیهقی در ایران و بین ملت های فارسی زبان بدون تردید می تواند از اولویت های فرهنگی شهرستان سبزوار محسوب شود. بنابراین ثبت اول آبان به عنوان روز ملی بیهقی، تکمیل المان یادبود و برگزاری همایش های بزرگداشت سالانه باید با جدیت در دستور کار قرار گیرد.

ما باید این موضوع را خیلی جدی بگیریم تا افسوس و حسرتی که درباره مولانا از سوی ترکیه به ایران تحمیل شد، اینبار برای بیهقی از جانب افغانستان برایمان پیش نیاید. دوستان ما باید خیلی هوشیار باشند، چون اگر بحث بیهقی به ثمر برسد، درآمد و مزایایش برای کل شهرستان است.

2- سرمایه های طبیعی ارزنده : همجواری با رودخانه فصلی کالشور و پوشش گیاهی و حیات وحش ارزشمند ساکن در این زیست بوم و نیز وجود اولین جنگل های دست کاشت تاغ ایران در این منطقه و اولین پایگاه ملی تثبیت شن کویر در حارث آباد از جمله سرمایه های طبیعی ارزنده این روستای کهن است.

 یکی از دغدغه های مهم در ارتباط با حارث آباد در حال حاضر جنگل های تاغ این روستاست. زیرا اگر همین جنگل نباشد حارث آباد و سبزوار از بادهای منطقه آسیب زیادی می بینند. مادربزرگ ها و پدربزرگ های ما تعریف می کردند که اینقدر باد و خاک می آمد که تلی از خاک رس همه جا می نشست و اصلا نمیشد زندگی کرد. دقیقا وجود این تاغزارها اکنون باعث شده با مهار بادها و طوفان های شن، فرصت رشد به درخت های پسته در باغات حارث آباد داده شود وگرنه همان بادهای روانی که در منطقه زابل هست دقیقا به همان شکلش را باید در اینجا می داشتیم یا ریزگردهای عراق و خوزستان دقیقا در اینجا می توانست اتفاق بیافتد.

یک نکته خوب دیگر درباره تاغزارهای حارث آباد همجواریش با دولت آباد است که خود یک مزیت دیگر است. حارث آباد و دولت آباد دو روستای همجوار که هر دو شخصیت های بزرگی نظیر ابوالفضل بیهقی و محمود دولت آبادی را به تاریخ و ادبیات ایران تبدیل کرده اند و می توانند در کنار هم به یک قطب گردشگری ادبی و طبیعی در جنوب سبزوار است تبدیل شوند.

در بحث سرمایه ها و منابع طبیعی حارث آباد، از دانشگاه حکیم سبزواری به عنوان دومین دانشگاه بزرگ شمال شرق ایران که گروه آموزشی محیط زیست نیز دارد، انتظار داریم که مرکز تثبیت شن حارث آباد را به عنوان اولین مرکز تثبیت شن کشور بازسازی و احیا کند. این کار هم از جنبه علمی و اعتباری برای خود دانشگاه مفید است و هم ارتباط متقابل دانشگاه و جامعه را به وجود می آورد و هم با احیاء و گسترش جنگل های تاغ می تواند جاذبه گردشگری مهمی در جنوب سبزوار باشد.

3- موقعیت مواصلاتی: قرار داشتن حارث آباد در مسیر دسترسی سبزوار به روداب، ششتمد و بردسکن و 80 پارچه آبادی در جنوب شهرستان یک نوع موقعیت سوق الجیشی برای این روستا ایجاد کرده است. همچنین نزدیکی به سبزوار و امکان بهره مندی از بزرگراه آسیایی تهران مشهد و بالعکس امتیاز مواصلاتی مهمی برای این روستاست که در 10 کیلومتری جنوب سبزوار واقع شده است.

پویایی و همت بالای مردم محلی؛ باعث شده حارث آباد یک روستای متمول، بدون بیکار و حتی مهاجرپذیر سبزوار باشد. طبق آخرین سرشماری رسمی در سال 85 حارث آباد 1535 نفر جمعیت ثابت دارد ولی در عمل جمعیت بیشتری در این روستا استقرار دارند. افرادی که شاید در سبزوار خانه دارند اما نیمی از سال را در این روستا حضور و سکونت پیدا می کنند.

حضور موفق جوانان حارث آبادی در نجاری و دکوراسیون داخلی و صنعت کابینت سازی  که در شهرستان سبزوار و بعضا در تهران اسم و رسم خوبی به دست آورده اند از پتانسیل های مردمی این روستا است. ظاهرا طبق آمارها در حال حاضر بالای 100 نفر نصاب و نجار حارث آبادی داریم که، حرفه ای کار می کنند. علاوه بر آن تعداد زیادی از مردم حارث آباد با داشتن کامیون و ماشین های سنگین در صنعت حمل و نقل جاده ای کشور حضور فعالانه ای دارند. به طوری که شاید بتوان گفت حارث آباد روستایی است که بیشترین تعداد کامیون داران را در سطح کشور دارد.

همچنین حارث آباد در حال حاضر قطب تولید پسته غرب خراسان است. در رابطه با پسته همین مقدار کافی است که بدانیم، اگر بیست و پنج سال به عقب بر گردیم، خواهیم دید در آن زمان فقط دو باغ در حارث آباد وجود داشت. اما الان با زحمتی که مردم کشیده اند، حارث آباد و دولت آباد به عنوان دو روستای همجوار به قطب های اول پسته سبزوار تبدیل شده اند. به طوری که اکنون در حارث آباد هر جا بروید باغستان پسته است و کمتر محصولات دیگری را خواهید دید. اتفاقا محصول پسته با خاک و آب و هوای این روستا سازگاری بیشتری دارد و بهتر به ثمر می نشیند.

اکنون حارث آباد از معدود روستاهای کویری جنوب سبزوار است که تقریبا با مشکل بیکاری مواجه نیست و مردم این روستا از بیشترین پویایی برخوردارند و رفاه زندگی مردم بالاست و به جای مهاجرفرستی، مهاجر پذیر است.

درباره انجمن  ابوالفضل بیهقی

ما سالهاست در حارث آباد انجمنی به نام  ابوالفضل بیهقی را تشکیل داده ایم. استارت کارمان از زمان تغییر نام حارث آباد به مسلم آباد خورد که عده ای به دلیل عدم آگاهی از تاریخ و پیشینه و وجه تسمیه این روستا می خواستند نامش را عوض کنند. اما با کمک بعضی از دوستان فرهیخته از جمله آقایان حسین خسروجردی و آقای گندمی فرماندار وقت سبزوار اطلاعاتی را به مردم دادیم و در نهایت نام اصلی حارث آباد را برای این روستا حفظ کردیم. بعد از آن تلاشی را آغاز کردیم برای معرفی هر چه بیشتر ابوالفضل بیهقی نزد خود حارث آبادی ها و سبزواری ها تا این ادیب و مورخ برجسته را بهتر بشناسند و به ضرورت پاسداشت وی پی ببرند.

خود من از سال 78 یا 79 از طریق آقایان رضا حارث ابادی نیکان، ابوالفضل سهرابی اصل و  استاد خسروجردی و برخی دوستان دیگر با ابوالفضل بیهقی آشنا شدم. از آن زمان که با خبر شدم چنین بزرگ مردی یکی از نیاکان ماست علاقه خاصی به بیهقی پیدا کرده ام و هر جا حرف بیهقی باشد، پیگیری می کنیم.

انجمنی هم که ایجاد کرده ایم، متشکل از چند نفر از اساتید دانشگاه ها و تعدادی از فرهنگ دوستان روستای حارث آباد و شهر سبزوار است و بعد از چند سال تلاش منجر به برگزاری همایش ملی بیهقی در اول آبان سال 86 در دانشگاه حکیم سبزواری(تربیت معلم سابق) شد. سال 86 همایش خیلی خوب و در سطح ملی برگزار شد و بعد از چند سال وقفه دوباره از سال 1390 همایش های دیگری در اول آبان هر سال برگزار با کمک دانشگاه حکیم و شورا و شهرداری سبزوار برگزار می شود که هر چند کیفیت اولین همایش در سال 86 را ندارد، اما به هرحال همین استمراری که دارد، جای امیدواری است و انشاالله در آینده به کیفیت و سطح مطلوب ملی و بین المللی برسد.

انجمن ابوالفضل بیهقی که از سالها قبل فعالیت خود را شروع کرده بود، در سال 95 به صورت یک سمن مجوزدار با حضور اساتیدی نظیر دکتر مهیار علوی مقدم، مهندس سیاوش پور، استاد مهدی سیدی پژوهشگر ادبی و بیهقی شناس خراسانی، محمود رضا سلیمانی کوشکی و شماری دیگر از اساتید و بیهقی دوستان فرهیخته به ثبت رسمی رسید و اکنون این سمن ثبت اول آبان به عنوان روز ملی بیهقی و نثر فارسی، ساخت یادمان و المان بیهقی در حارث آباد و برگزاری همایش های سالانه بزرگداشت بیهقی را دنبال می کند. 

پروژه ساخت المان یادبود بیهقی در زادگاهش حارث آباد در سال 82 کلنگ زنی شد، اما متاسفانه اکنون با گذشت حدود 18 سال هنوز تکمیل نشده و بلاتکلیف مانده است. ساخت و افتتاح این المان ابتدا با اداره ارشاد سبزوار بود. بعد اداره ارشاد خود را کنار کشید یه مدتی میراث فرهنگی آمد و الان زیرمجموعه امور بخشداری و دهیاری شده است. از آن ها هم در این سلسله مراتب اداری طویلی که وجود دارد، بازخورد چندانی نمی بینیم.

 

یک طرح بین المللی گردشگری که ناکام ماند

در سال 83 زمانی که بنده دهیار روستا بودم قرار بود یک موسسه خیریه جهانی از طرف سازمان ملل در حدود 30 روستای  ایران که پیشینه و قابلیت های فرهنگی و تاریخی و گردشگری داشتند، سرمایه گذاری هایی انجام دهد که از این تعداد سه روستای حارث آباد، خسروجرد و دولت آباد در سبزوار انتخاب شدند. انتخاب روستاهای حارث آباد و دولت آبادی به خاطر وجود ابوالفضل بیهقی و محمود دولت آبادی از بزرگترین ادبا و نویسندگان ایران بود و روستای خسروجرد به خاطر مناره خسروجرد و دیگر ظرفیت های تفریحی و گردشگری اش بود. 

 

در همان زمان آقای بسام رمضان که خودش لبنانی بود به عنوان نماینده آن سازمان خیریه جهانی به سبزوار آمد تا شرایط را بررسی کنید. ناگفته نماند برای دریافت کمک های آن سازمان، نیاز به تأسیس تشکلی مردم نهاد بود تا در قالب پروژه هایی که تعریف می کند، اعتبارات لازم را از این سازمان بگیرد.  

به همین خاطر ما در حارث آباد تشکلی به وجود آوردیم و ساعت ها کار گروهی و مطالعه و بررسی انجام دادیم و سرانجام یکی از پروژه هایی که طرح کردیم، مرتبط با کالشور بود که قرار بود با احداث سد خاکی، دشت های حارث آباد احیاء شود و همچنین بحث راه اندازی کارگاه های قالیبافی، و طرح های پزشکی سنتی با استفاده از آفتاب و شن داغ بیابان، شب های فرحبخش کویر، شترسواری در کویر بین روستاهای حارث آباد تا دولت آباد که موقعیت بسیار خوبی داشت و ... را دنبال می کردیم و دقیقا به جایی رسید که باید کار اجرایی انجام می شد ، اما با تغییر دولت و روی کار آمدن آقای احمدی نژاد دیگر آن پروژه ها رها شد.  

ریشه معضلات اجتماعی

با وجود همه این پتانسیل ها و جمعیت بالای 2000 نفری حارث آبادی های ساکن در خود روستا یا در شهر سبزوار و ... تعداد کمی از این جمعیت گاهی دچار مسائل یا حاشیه هایی می شوند که نمی توان اخلاق و رفتار آنان را به همه مردم حارث آباد نسبت داد. حارث آبادی ها اکثرا همانطور که عرض شد، روحیات متفاوتی دارند و کارآفرینی، تلاشگری و فرهنگ دوستی از ویژگی های آنان است. 

اما درباره آن گروهی هم که به بعضی معضلات اجتماعی دچار می شوند، باید ریشه یابی  کرد که چرا در روستای حارث آباد یا هر جای دیگر این مشکلات پیش می آید؟ این ها ریشه در ساختار آموزشی و فرهنگی کل جامعه ما دارد. مثلا یکی از مشکلات عمده روستای ما در بحث آموزشی عدم وجود مدارس کافی است که باعث می شود بچه های این روستا برای درس خواندن به مشقت بیافتند. آن هم یک روستا در 10 کیلومتری سبزوار! به طور کل مسوولان کار فرهنگی را در روستاها جدی نمی گیرند. اصلا در این همه سال نشده که یک بار از اداره میراث فرهنگی یا فرهنگ و ارشاد اسلامی به سبزوار بیایند و مردم را درباره فرصت ها و ظرفیت های فرهنگی و گردشگری این روستا توجیه کرده و فرهنگسازی انجام دهند.

حال آنکه اگر به مردم آموزش درستی داده شود و به موقع فرهنگسازی صورت بگیرد و مطمئن شوند که سرمایه گذاری در بخش گردشگری یا فرهنگی برایشان درآمد خواهد داشت، قطعا استقبال می کنند. همانطور که وقتی در زمینه پسته اطمینانشان جلب شد، حارث آباد در عرض 20 سال از روستایی که باغداری نداشت، اکنون تبدیل به روستایی پر از باغستان های پسته شده است.   

جای خالی آموزش های مردمی

چند سالی است که اسرارنامه را می شناسم و همیشه مطالبش را تعقیب کرده ام . تیمی که دارند کار می کنند، واقعا دغدغه فرهنگی دارند که جای تحسین دارد. می خواهم از همین تریبون از مسوولان فرهنگی سبزوار و خراسان درخواست کنم که بیایند از ظرفیت ها و استعدادهای حارث آباد در زمینه های مختلف ادبی، فرهنگی، طبیعی و اجتماعی حمایت و بهره برداری صحیح کنند. روستاهای حارث آباد و دولت آباد سبزوار به راحتی می توانند قطب های گردشگری فرهنگی و طبیعی در غرب خراسان باشند. حوزه گردشگری و میراث فرهنگی بزرگترین منابع درآمدی در سطح دنیا برای کشورهاست که می تواند به ثبات و افزایش جمعیت روستاها کمک کند.

ایده های زیادی هم در این زمینه می شود داد. اما وقتی که مثلا ساخت المان یادبود بیهقی بعد از 18 سال هنوز متولی مشخصی ندارد و متاسفانه بودجه 800 میلیون تومانی که سال قبل از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای این المان در نظر گرفته شد، در نتیجه عدم پیگیری و یا عدم کارآیی مناسب مسوولان شهرستان جذب نشد و بنای یادبود همچنان به سرانجام نرسیده است، این نشان می دهد مسوولان ما باید خیلی جدی تر و متعهدانه تر به این پتانسیل ها نگاه کرده و برایشان برنامه ریزی داشته باشند.

البته در مرحله اول مسوولان باید به طور جدی بحث های آموزشی را در حوزه های مختلف برای مردم داشته باشند. مثلا در حوزه پسته باید جهاد کشاورزی یا در بحث راه اندازی اقامتگاه های بومگردی میراث فرهنگی بیایند که به مردم آموزش بدهند و آن چیزهایی که می تواند منجر به  درآمدزایی، برای مردم بشود را به روشنی تبیین کنند. در زمینه آموزش های مردمی در حوزه شهرستان های اطراف سبزوار مسوولان متعهدانه تر عمل کرده اند. اما در سبزوار از زمان بازنشستگی مهندس فیله کش دیگر کسی از جهاد کشاورزی سبزوار برای پیگیری مرکز تثبیت شن حارث آباد و وضعیت باغداری و زراعت روستائیان حارث آباد به اینجا نیامده است.  

حداقل چهار، پنج مورد از دستگاه های اداری سبزوار از جمله جهاد کشاورزی، منابع طبیعی، اداره فرهنگ و ارشاد  اسلامی،  اداره میراث فرهنگی و گردشگری و دانشگاه حکیم سبزواری به جهات مختلف وظیفه دارند که نقش های پررنگ و موثرتری را در حارث آباد و هر روستای پر استعداد دیگری نظیر آن ایفا  کنند. اما اکنون مثلا سالی یک بار رئیس اداره ارشاد را در حارث آباد می بینیم آن هم برای بزرگداشت های بیهقی است و تمام می شود و می رود.

کارهای زیادی می شود در حارث آباد انجام داد. همین حالا خانه درخشانی را در روستا داریم که یک منزل خانی است و مربوط به خان منطقه بوده و به راحتی امکان دارد تبدیل به یک اقامتگاه بومگردی شود. مردم ما علاقه مند هستند. فقط نیاز به توجیه و آموزش دارند. هر گاه یک قدم از سمت مسوولان برداشته شود مردم ما 10 برابر بر می دارند.

تصاویری از روستای حارث آباد (کلیک کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۳ ، ۰۷:۲۱
رضا حارث ابادی

ابوالفضل بیهقی

روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی، مورخ و نویسنده برجسته ایرانی، هر ساله در ۱ آبان ماه جشن گرفته می‌شود. ابوالفضل بیهقی به خاطر نوشتن تاریخ بیهقی، که از مهم‌ترین آثار تاریخی ایران به شمار می‌رود، شهرت دارد. این کتاب شرح حال سلاطین غزنوی و وقایع زمانه‌اش را به تصویر می‌کشد و به خاطر سبک روایی و زیبایی ادبی‌اش مورد تحسین بسیاری قرار گرفته است. روز بزرگداشت بیهقی فرصتی است برای پاسداشت زندگی و دستاوردهای او در حوزه تاریخ‌نگاری و ادب فارسی.

روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی

اولین بارقه

به نظر می‌رسد اولین جرقه‌هایی که برای به ثبت رسیدن نام ابوالفضل بیهقی و گرامی داشت او جهت یک جریان مهم فرهنگی در کشور نمایان شد، مربوط به حدود ۲۰ سال پیش در روستای حارث آباد سبزوار بوده که محل تولد بیهقی می‌باشد.

هر چند پیش از این جریان، بیهقی به عنوان حکیم و تاریخ نگار مهم ایرانی در نظر کارشناسان، اساتید و حتی دانشجویان رشته ادبیات فارسی در دانشگاه‌ها از جمله چهره‌های ارزشمند بوده و برخی از شعرا و مولفان مهم معاصر همچون احمد شاملو و محمود دولت آبادی، طبق ادعای خودشان در زبان و بافت و قالب ادبی مکتوباتشان بسیار مدیون بیهقی بوده‌اند.

ولی در بین قشر معمول جامعه و میان مردم عادی، شناخت و آگاهی چندانی نسبت به بیهقی وجود نداشت. متاسفانه این موضوع حتی در بین همشهریان و کسانی که در روستای محل تولدش بودند نیز به چشم می‌خورد.

پس از آن دهیار سابق روستای حارث آباد به نام رضا حارث آبادی که از ادب دوستان و علاقمندان آثار بیهقی به شمار می‌رود، بیان داشته در سال‌های پایانی دهه ۷۰ سده ۱۴ خورشیدی که به نظر سال‌های ۱۳۷۸ و ۱۳۷۹ بوده، تعدادی از جوانان با استعداد و فرهنگی روستای حارث آباد به جایگاه و مقام شامخ این حکیم بی‌نظیر و پر ارزش ادبی ایران آگاه شدند که بسیار مهجور و غریب مانده بود.

به طوری که در کمال تعجب حتی هم ولایتی‌های این ادیب بزرگ از وجود او بی‌اطلاع بوده و مصمم شدند همچون گوهرشناسانی که به ارزش و بهای گوهر آگاهی دارد، نام و خاطر این هم روستایی مولف و ارزنده خود را زنده کرده و در سطح ایران به همگان بشناسانند.

بدین ترتیب در سال‌های مذکور دورهمی و مجالس پیوسته و مداومی را در همان روستا با موضوع بیهقی خوانی تشکیل داده و سعی کردند تا انجمن تخصصی و ساخت معیارهای فرهنگی را برای ابوالفضل بیهقی در روستای محل تولدش بنیانگذاری کنند.

اولین بارقه

زندگینامه ابوالفضل بیهقی

ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی در روستای حادث آباد بیهق در حوالی سبزوار قدیم متولد شد. او از همان سال‌های نخستین کودکی طبق برنامه‌ریزی پدر، تحصیل را در نیشابور آغاز کرد.

خانواده او حشر و نشر بسیاری با بزرگان و علمای زمان خود داشتند. ابوالفضل از همان سال‌ها ادراک و ذکاوت بسیاری داشته و بسیار به نویسندگی علاقه‌مند بود.

لذا در سن نوجوانی از نیشابور عازم غزنین شده و به حرفه نگارش دیوان مشغول شد. به علت عشق و ذوق و قریه منحصر به فردی که در ابوالفضل مشاهده می‌شد، او در کمترین زمان به سمت دستیار خواجه ابونصر مشکان صاحب دیوان رسالت محمود غزنوی درآمد.

از جزئیات و رویدادهای سال‌های زندگی بیهقی مطالب زیادی در تاریخ یافت نمی‌شود. به این ترتیب بیهقی توانست در سال‌های نخستین نوجوانی در دیوان رسالت سلطان محمود غزنوی که توسط یکی از ادبا و حکمای بزرگ آن زمان به نام ابونصر مشکان مدیریت می‌شد، به عنوان شاگرد راه یافته و مطالب زیادی را بیاموزد.

بیهقی دارای شخصیتی معتمد و قابل اطمینان بوده و خط بسیار زیبایی داشت. این موضوع سبب گردید تا جازه داشته باشد بسیاری از مکاتب نامه‌ها و رویدادهای سایر حکومت‌ها و دولت‌ها را مشاهده کرده و طبق ادعای خودش «و این اخبار بدین اشباع که می‌خوانم از آن است که در آن روزگار معتمد بودم و به چنین احوال کسی از دبیران واقف نبودی مگر استادم، بونصر»

زندگینامه ابوالفضل بیهقی

کتاب تاریخ بیهقی

کتاب تاریخ بیهقی از جمله بی‌همتاترین منابع تاریخی بوده که از منظر دانش جغرافیا نیز به عنوان یکی از مراجع گرانبها محسوب می‌شود.

پس از آنکه رئیس دیوان رسالت غزنوی، ابونصر مشکان دار فانی را وداع گفت، بیهقی در خصوص کیاست و زحمات او در طول ۳۰ سال اشتغال در دیوان، مطالبی را درج کرده و چنین گفته است:«و باقی تاریخ چون گذشت که نیز نام بونصر نبشته نیاید در این تالیف، قلم را لختی بگریانم … پس به سر تاریخ باز شوم.»

به عبارت دیگر کتاب مذکور همچون یک طرح جامع و کامل از شرایط و رویدادهای غزنویان بوده که تمام ماوقع را به طور کامل شرح داده است.

به طوری که کمتر واقعه‌ای از جریانات زندگی آن روزگار بوده که از نگاه دقیق و موشکافانه بیهقی مخفی بوده باشد. در میان چهار جلد نخستین تاریخ بیهقی که در موضوع سال‌های باستان و زمانه پیش از حکومت غزنویان نگاشته شده، فقط بخش‌های مختصری در «زبده‌التواریخ» باقی مانده است.

این تالیف غنی و ارزشمند از منظر تاریخ نگاری، داستان نویسی، طرز فکر، ادبیات روش نگارش فارسی و دیدگاه حکیمانه به جریان زندگی و رویدادهای آن داشته و اعتبار و ارزش بسیاری دارد.‌

در حقیقت تاریخ بیهقی همچون شاهنامه‌ای است که با نثر فارسی نگاشته شده و به استعدادها و قابلیت‌های زبان فارسی در زمینه نگارش و تحقیق پرداخته است. روشی که بیهقی در تاریخ نویسی دنبال کرده، به عنوان منشا و سرآغازی جهت تاریخ نگاری علمی ایران به شمار آمده و بسیاری از محققان با الگوبرداری از آن مطالب تاریخی را می‌نویسند.

کتاب تاریخ بیهقی

نثر فارسی و شیوه بلاغت تاریخ بیهقی

کتاب تاریخ بیهقی از جمله بی بدیل‌ترین و برجسته‌ترین اثرات ادب فارسی است. پس از حمله وحشیانه مغول‌ها به سرزمین ایران، تنها تعداد اندکی از کتاب های نثر فارسی از آتش مغول‌ها در امان ماند که کتاب تاریخ خواجه ابوالفضل محمد بن حسین الکاتب بیهقی در میان آنها بوده است.

در میان تالیفات و نوشته‌های دوران قدیم به ندرت می‌توان کتابی را مشاهده کرد که با وجود قدمت، زبان شیوا و روان آن تا به این درجه برای مخاطبان محبوب و جذاب باشد.

این موضوع در شرایطی است که نسل‌های عصر حاضر که تا حد زیادی نسبت به نثر و شیوه نگارش آن زمان ناآشنا هستند، نسبت به این کتاب بسیار مشتاق و علاقمند می‌باشند. به عبارت دیگر تاریخ بیهقی نهایت شیوایی روان و معمول زبان پارسی بوده و به عنوان بی‌نظیرترین تمثیل هنر انشایی گذشتگان به شمار می‌رود.

بیهقی کتاب مذکور را از سال ۴۴۸ هجری قمری شروع به نگارش کرده و در خصوص اتفاقات ۴۲ سال از سلطنت غزنویان در طی ۳۰ بخش به رشته تحریر درآورده است.

موضوعات این کتاب تا جلد چهارم مطابق با تاریخ ناصری و تاریخ یمنی است. ولی از جلد پنجم که قسمت ابتدایی این کتاب از دست رفته و تا جلد ۱۰ تاریخ بیهقی و جلدهای پس از آن، اتفاقات سال ۴۵۱ قمری را بیان کرده است.

نثر فارسی و شیوه بلاغت تاریخ بیهقی

آثار برجای مانده از بیهقی

اثری که از آن به تاریخ بیهقی یاد می‌شود، در صفحات نخستین کتاب تاریخ ناصری به آن اشاره شده است.

  • تاریخ آل ناصر
  • تاریخ آل سبکتگین
  • جامع التواریخ
  • جامع فی تاریخ سبکتگین
  • تاریخ بیهقی

به نظر می‌رسد در اثر سهل انگاری و نادیده گرفتن عنوان اصلی این کتاب، چنین اسم‌هایی را در تاریخ ناصری به آن نسبت داده‌اند. ولی این کتاب از جمله تالیفات باقیمانده از ابوالفضل بیهقی می‌باشد. قسمت‌های به جا مانده از تاریخ بیهقی، به تاریخ مسعودی نیز شهرت دارد. چرا که در آن بیشتر در خصوص سال‌های زندگی سلطان مسعود غزنوی نگاشته شده است.

از کتاب تاریخ بیهقی دست نوشته‌های بسیاری در کتابخانه‌های ایران و برخی از کشورهای جهان وجود دارد که بیانگر توجهات و مراجعات گسترده مردم در قرون گذشته نسبت به این کتاب است.

آثار برجای مانده از بیهقی

خصوصیات های ادبی تاریخ بیهقی

در سال‌های پیشین برخی از پژوهشگران کتاب تاریخ بیهقی را با توضیح و شرحی بر لغات و جملات آن به شکل انتخابی منتشر کرده‌اند.

تاریخ بیهقی که هم اکنون وجود دارد اولین بار در سال ۱۸۶۲ میلادی در شهر کلکته هندوستان توسط مولی انگلیسی تصحیح شده و به تلاش ناسولیز به چاپ رسید. در متن تاریخ بیهقی خصوصیات منحصر به فردی و ممتازی مشاهده می‌شود که موجب وجه تمایز آن نسبت به سایر متون قدیمی می‌شود.

برخی از این خصوصیات ادله زبانی یا ادبی هستند.‌ طرز فکر و دیدگاهی که بیهقی از نظر اخلاقی و حرفه‌ای برای تالیف تاریخ بیهقی داشته است، موجب خلق سایر ویژگی‌های آن است.

خاطرنشان می‌کنیم کتاب تاریخ بیهقی از آن جمله کتاب‌های تاریخی بوده که تاریخ نگار خودش در هنگام رویدادها و انفاقات حضور داشته است. از این رو به طور طبیعی بیهقی موضعی را در این رویدادها داشته است.

ولی با این وجود تلاش کرده تا مواضع خود را در تاریخ نگاری اعمال نکند.‌ بیهقی موفق شد به روش منشی‌گری رویدادهای داخلی و اتفاقات دیوان و طایفه سلطنت غزنویان را با رعایت عدل و انصاف درج کند. او در این کتاب شیوایی، سخنوری و روانی را به حد کمال خود رساند.

در برخی از دانشکده‌های ایالات متحده آمریکا که در شهرهای میشیگان و واشنگتن بوده و همچنین موسسه مطالعات شرق شناسی دانشکده میسوری اهتمام و التفات زیادی به پژوهش شناسی در حوزه تاریخ بیهقی و کلیله و دمنه انجام می‌شود.‌ علاوه بر این در کشور فرانسه و دانشکده کمبریج کشور انگلستان در رشته زبان خارجی، توجه ویژه‌ای به موضوع پژوهش شناسی در زمینه تاریخ بیهقی وجود دارد.

به طوری که برخی اوقات نمایشنامه‌های خود را از روایت‌ها و داستان‌های کلیله و دمنه و تاریخ بیهقی تعیین کرده و اجرا می‌کنند.

خصوصیات های ادبی تاریخ بیهقی

درگذشت بیهقی

ابوالفضل بیهقی تا سن ۸۵ سالگی زندگی کرده است. ابوالحسن بیهقی در تاریخ بیهقی با صراحت درج نموده که او در سال ۴۷۰ هجری قمری دار فانی را وداع گفته است. بر این اساس او تا ۱۹ سال پس از تالیف تاریخ بیهقی به زندگی خود ادامه داده و در مواقعی که مطالب جدیدی مشاهده کرده، آن را به متون کتاب مذکور اضافه کرده است.

ابوالفضل بیهقی در جایی خطاب به انسان‌های ادب دوست و فرهنگ شناس گفته است:

«بنای برافراشته اش تا آخر روزگار باقی خواهد ماند.»

منبع: وب سایت فردای تازه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۳ ، ۰۷:۰۹
رضا حارث ابادی

حدیث خداوندی و بندگی» محمد دهقانی

بیهقی و تحلیل تاریخی واقعیت

شرق: «تاریخ بیهقی» از مهم‌ترین نثرهای کهن فارسی است که به دلایل مختلف برای زمانی طولانی مغفول مانده بود و در دوره معاصر بار دیگر مورد توجه قرار گرفت. تأثیر «تاریخ بیهقی» در شعر و داستان‌نویسی مدرن فارسی انکارناپذیر است؛ با این‌ حال جای خالی مطالعه و تحقیقی دقیق که ویژگی‌های مختلف این اثر کلاسیک را بررسی کرده باشد، همچنان وجود داشت تا اینکه چند سال محمد دهقانی کتابی با عنوان «حدیث خداوندی و بندگی» منتشر کرد که به واقع اثری مهم و اتفاقی درخور‌توجه بود. پژوهش دهقانی نه‌فقط در زمینه بررسی «تاریخ بیهقی» حایز اهمیت است؛ بلکه به‌طور کلی شیوه تازه‌ای از نقد و بررسی متون کلاسیک فارسی ارائه داده است. به‌واسطه آثار متعددی که دهقانی تاکنون درباره نویسندگان و شاعران کلاسیک فارسی منتشر کرده، می‌توان گفت که او از معدود پژوهشگران و نویسندگانی است که هم با آثار کلاسیک فارسی آشنا است و هم از نظریه‌های مدرن نقد ادبی شناخت دارد و اینها باعث شده‌اند که پژوهش‌های او درباره متون کلاسیک فارسی متمایز از دیگر آثار منتشر‌شده در این زمینه باشند.
دهقانی در «حدیث خداوندی و بندگی»، هم به معرفی مفصل این اثر می‌پردازد و هم تلاش می‌کند که جنبه‌های مختلف این شاهکار نثر فارسی را از نظر تاریخی، ادبی، اجتماعی و روان‌شناختی بررسی کند. یکی از وجوه مهم کار دهقانی نگاه تاریخی و به عبارت بهتر توجه به بستر اجتماعی و تاریخی اثر است. این ویژگی در کار دهقانی نه‌فقط در این کتاب بلکه در مجموعه «تاریخ و ادبیات ایران» او هم دیده می‌شود؛ مجموعه‌ای مفصل که به تاریخ و ادبیات ایران پس از اسلام مربوط است و تاکنون چندین عنوان از آن در نشر نی منتشر شده است. دهقانی چند سال پیش این پروژه مفصل را از عصر سامانی آغاز کرد و قصد دارد مهم‌ترین شاهکارهای ادبی و فرهنگی ایران پس از اسلام را در قالب این مجموعه نقد و بررسی کند. نقطه آغاز این مجموعه ایران پس از اسلام است؛ چراکه امروز از ادبیات قبل از اسلام چیز زیادی در دست نیست و این مقدار اندکی هم که به جا مانده، عمدتا یا متون و بیانیه‌های مربوط به حاکمان و اهل قدرت است که یا به‌صورت کتیبه و سنگ‌نوشته به جا مانده یا در کتب پهلوی مربوط به دوره ساسانی آمده است. بخش دیگری از این متون نیز مربوط به آثار مذهبی آن دوران است که امروز فقط از جنبه تاریخ ادیان و سیر تحولات فرهنگی آن دوران حایز اهمیت است. در معرفی مجموعه «تاریخ و ادبیات ایران» آمده که کتاب‌های این مجموعه «برای کسانی نوشته شده است که به تاریخ فرهنگی و ادبی ایران علاقه‌مندند و می‌خواهند گزیده‌ای از بهترین شاهکارهای ادبی ایران را همراه با شرح و تفسیر لازم به زبانی ساده و روشن بخوانند و بدانند که این شاهکارها در کدام فضای تاریخی پدید آمده و متقابلا چگونه بر آن تأثیر نهاده‌اند». این مجموعه می‌کوشد تاریخ ادبی ایران را در پیوند با «تاریخ عمومی جهان» ببیند و به تحولات فکری و فرهنگی کشورها و اقلیم‌هایی هم که به نحوی با ایران در ارتباط بوده‌اند، اشاره کند و به‌این‌ترتیب گستره‌ای روشن‌تر برای مقایسه تاریخ و ادبیات ایران و جهان پدید آورد. دهقانی در این مجموعه تلاش کرده شمایی از تاریخ ایران را در کنار ادبیات معرفی کند تا خواننده‌ای که این مجموعه را می‌خواند، در‌نهایت با تاریخ ایران و نوعی تحلیل تاریخی هم آشنا شود و نه اینکه صرفا اطلاعات خشک تاریخی به او داده شود. به عبارتی این مجموعه می‌کوشد بینش و نگرشی از تاریخ ایران به دست دهد تا خواننده بتواند در ذهن خودش درست مثل یک داستان آن را دنبال کند و صحنه‌های اصلی این تاریخ را به یاد بیاورد. دهقانی در این کتاب‌ها تلاش کرده تا با نگاهی تاریخی نشان دهد که شاهکارهای ادبی ایران در چه بستر اجتماعی و تاریخی پدید آمده‌اند و درواقع در این مجموعه به همان اندازه که شاعران و نویسندگان قدیم ایران مورد توجه قرار گرفته‌اند، مناسبات اجتماعی و تاریخی زمانه‌شان هم مورد توجه بوده است.
یکی دیگر از وجوه اهمیت کارهای دهقانی نگاه نقادانه او نسبت به سنت ادبی است. این ویژگی در پژوهش او درباره «تاریخ بیهقی» هم وجود دارد. دهقانی در بخشی از پیشگفتار «حدیث خداوندی و بندگی» درباره سیطره فرهنگ منظوم بر فرهنگ منثور نوشته: «شاعرانگی البته ویژگی بارز زبان فارسی است؛ اما آثاری مانند تاریخ بیهقی نشان می‌دهند که این زبان از آغاز ظرفیت آن را داشته است که از حد شعر و عالم خیال درگذرد و تصویری واقعی‌تر از جهان بیرون به دست دهد. این پرسش که چرا چنین ظرفیتی پس از بیهقی مغفول ماند و به اثر یگانه او هم تا قرن‌ها بعد و تقریبا تا عصر مدرن چندان توجهی نشد، البته جای بررسی دارد. روشن است که سیطره تفکر شاعرانه یا به تعبیر من، فرهنگ منظوم بر زبان فارسی و گویشوران آن موجب ضعف فرهنگ منثور در این زبان شده است. به هر تقدیر، بیهقی این جرئت و جسارت را داشته است که با زبانی پرورش‌یافته برای گریز از واقعیت و تحریف آن، به بازسازیی و تحلیل تاریخی واقعیت روی آورد». اینکه بیهقی چقدر در این کار موفق بوده یکی از انگیزه‌های محمد دهقانی برای نوشتن این کتاب بوده است. انگیزه دیگر او در این کتاب، تجلیل از بیهقی و تلاش مهم او برای تقویت فرهنگ منثور در برابر فرهنگ منظوم است که در دوران بیهقی هم غلبه داشته است. دهقانی در پیشگفتار کتاب از احتمالی صحبت کرده که اگر محقق شده بود، وضعیف فرهنگی ما تفاوت‌های زیادی پیدا می‌کرد: «اگر نویسندگان دیگری کار بیهقی را پی می‌گرفتند، امروز ما ایرانیان از پیکره فرهنگی دیگری برخوردار بودیم که به گمان من بسیار بیش از فرهنگ امروزین‌مان همخانه استدلال و عقلانیت می‌بود و ما را به درک عمیق‌تری از جهان واقع رهنمون می‌شد. افسوس که به موجب عوامل فراوانی که بخشی از آنها در این کتاب بررسی شده‌اند، تاریخ بیهقی تالی درخوری نیافت و مانند نویسنده صبور و فروتنش چندین قرن در بیغوله عطلت باقی ماند و آ‌ن‌گاه با تنی فرسوده اندک‌اندک از تاریکی انزوا بیرون آمد و نظر برخی از دانشمندان و پژوهندگان ایران و جهان را متوجه خود کرد».
دهقانی در کتابش برای آنکه خواننده امروزی درک بهتری از «تاریخ بیهقی» به دست بیاورد نخست ماجراها و داستان‌های اصلی و مهمی را که مربوط به پادشاهی غزنویان است، استخراج کرده و به ترتیب تاریخی دنبال هم آورده است. سپس روایت‌های فرعی را در بخشی که مربوط به سلسله‌های پیشین، از هخامنشیان تا سامانیان، است منظم کرده است. آنچه مربوط به خلفای اموی و عباسی می‌شده نیز در همین بخش آمده است. دهقانی همچنین واژه‌ها و عبارات دشوار را توضیح داده و سپس خود متن را از جنبه‌های مختلف مورد نقد و بررسی قرار داده است. دهقانی در بخشی دیگر از توضیحاتش درباره این کتاب نوشته: «این کتاب البته در وهله نخست با رویکردی ادبی نوشته شده و هدف اصلی آن آشناکردن خوانندگان با شاهکاری ادبی بوده که از حُسن اتفاق در قالب تاریخ نگارش یافته است. با‌این‌حال از پرداختن به جوانب تاریخی و فرهنگی شاهکار بیهقی هم غفلت نکرده‌ام. تاریخ بیهقی مثل هر شاهکار ادبی دیگری بازتاب روشنی است از جامعه و فرهنگی که خود در بطن آن پدید آمده و بالیده است. اگر خوب دقت کنیم، روحیات و خلقیات و رفتارهایی که در شخصیت‌های تاریخ بیهقی می‌بینیم، امروز هم در بسیاری از آدم‌های روزگار ما دیده می‌شود. از این نظر بیهقی شاید راوی صادقی برای خلق‌وخو و رفتار سیاسی و اجتماعی ما امروزیان هم باشد».

 

شرق: «تاریخ بیهقی» از مهم‌ترین نثرهای کهن فارسی است که به دلایل مختلف برای زمانی طولانی مغفول مانده بود و در دوره معاصر بار دیگر مورد توجه قرار گرفت. تأثیر «تاریخ بیهقی» در شعر و داستان‌نویسی مدرن فارسی انکارناپذیر است؛ با این‌ حال جای خالی مطالعه و تحقیقی دقیق که ویژگی‌های مختلف این اثر کلاسیک را بررسی کرده باشد، همچنان وجود داشت تا اینکه چند سال محمد دهقانی کتابی با عنوان «حدیث خداوندی و بندگی» منتشر کرد که به واقع اثری مهم و اتفاقی درخور‌توجه بود. پژوهش دهقانی نه‌فقط در زمینه بررسی «تاریخ بیهقی» حایز اهمیت است؛ بلکه به‌طور کلی شیوه تازه‌ای از نقد و بررسی متون کلاسیک فارسی ارائه داده است. به‌واسطه آثار متعددی که دهقانی تاکنون درباره نویسندگان و شاعران کلاسیک فارسی منتشر کرده، می‌توان گفت که او از معدود پژوهشگران و نویسندگانی است که هم با آثار کلاسیک فارسی آشنا است و هم از نظریه‌های مدرن نقد ادبی شناخت دارد و اینها باعث شده‌اند که پژوهش‌های او درباره متون کلاسیک فارسی متمایز از دیگر آثار منتشر‌شده در این زمینه باشند.
دهقانی در «حدیث خداوندی و بندگی»، هم به معرفی مفصل این اثر می‌پردازد و هم تلاش می‌کند که جنبه‌های مختلف این شاهکار نثر فارسی را از نظر تاریخی، ادبی، اجتماعی و روان‌شناختی بررسی کند. یکی از وجوه مهم کار دهقانی نگاه تاریخی و به عبارت بهتر توجه به بستر اجتماعی و تاریخی اثر است. این ویژگی در کار دهقانی نه‌فقط در این کتاب بلکه در مجموعه «تاریخ و ادبیات ایران» او هم دیده می‌شود؛ مجموعه‌ای مفصل که به تاریخ و ادبیات ایران پس از اسلام مربوط است و تاکنون چندین عنوان از آن در نشر نی منتشر شده است. دهقانی چند سال پیش این پروژه مفصل را از عصر سامانی آغاز کرد و قصد دارد مهم‌ترین شاهکارهای ادبی و فرهنگی ایران پس از اسلام را در قالب این مجموعه نقد و بررسی کند. نقطه آغاز این مجموعه ایران پس از اسلام است؛ چراکه امروز از ادبیات قبل از اسلام چیز زیادی در دست نیست و این مقدار اندکی هم که به جا مانده، عمدتا یا متون و بیانیه‌های مربوط به حاکمان و اهل قدرت است که یا به‌صورت کتیبه و سنگ‌نوشته به جا مانده یا در کتب پهلوی مربوط به دوره ساسانی آمده است. بخش دیگری از این متون نیز مربوط به آثار مذهبی آن دوران است که امروز فقط از جنبه تاریخ ادیان و سیر تحولات فرهنگی آن دوران حایز اهمیت است. در معرفی مجموعه «تاریخ و ادبیات ایران» آمده که کتاب‌های این مجموعه «برای کسانی نوشته شده است که به تاریخ فرهنگی و ادبی ایران علاقه‌مندند و می‌خواهند گزیده‌ای از بهترین شاهکارهای ادبی ایران را همراه با شرح و تفسیر لازم به زبانی ساده و روشن بخوانند و بدانند که این شاهکارها در کدام فضای تاریخی پدید آمده و متقابلا چگونه بر آن تأثیر نهاده‌اند». این مجموعه می‌کوشد تاریخ ادبی ایران را در پیوند با «تاریخ عمومی جهان» ببیند و به تحولات فکری و فرهنگی کشورها و اقلیم‌هایی هم که به نحوی با ایران در ارتباط بوده‌اند، اشاره کند و به‌این‌ترتیب گستره‌ای روشن‌تر برای مقایسه تاریخ و ادبیات ایران و جهان پدید آورد. دهقانی در این مجموعه تلاش کرده شمایی از تاریخ ایران را در کنار ادبیات معرفی کند تا خواننده‌ای که این مجموعه را می‌خواند، در‌نهایت با تاریخ ایران و نوعی تحلیل تاریخی هم آشنا شود و نه اینکه صرفا اطلاعات خشک تاریخی به او داده شود. به عبارتی این مجموعه می‌کوشد بینش و نگرشی از تاریخ ایران به دست دهد تا خواننده بتواند در ذهن خودش درست مثل یک داستان آن را دنبال کند و صحنه‌های اصلی این تاریخ را به یاد بیاورد. دهقانی در این کتاب‌ها تلاش کرده تا با نگاهی تاریخی نشان دهد که شاهکارهای ادبی ایران در چه بستر اجتماعی و تاریخی پدید آمده‌اند و درواقع در این مجموعه به همان اندازه که شاعران و نویسندگان قدیم ایران مورد توجه قرار گرفته‌اند، مناسبات اجتماعی و تاریخی زمانه‌شان هم مورد توجه بوده است.
یکی دیگر از وجوه اهمیت کارهای دهقانی نگاه نقادانه او نسبت به سنت ادبی است. این ویژگی در پژوهش او درباره «تاریخ بیهقی» هم وجود دارد. دهقانی در بخشی از پیشگفتار «حدیث خداوندی و بندگی» درباره سیطره فرهنگ منظوم بر فرهنگ منثور نوشته: «شاعرانگی البته ویژگی بارز زبان فارسی است؛ اما آثاری مانند تاریخ بیهقی نشان می‌دهند که این زبان از آغاز ظرفیت آن را داشته است که از حد شعر و عالم خیال درگذرد و تصویری واقعی‌تر از جهان بیرون به دست دهد. این پرسش که چرا چنین ظرفیتی پس از بیهقی مغفول ماند و به اثر یگانه او هم تا قرن‌ها بعد و تقریبا تا عصر مدرن چندان توجهی نشد، البته جای بررسی دارد. روشن است که سیطره تفکر شاعرانه یا به تعبیر من، فرهنگ منظوم بر زبان فارسی و گویشوران آن موجب ضعف فرهنگ منثور در این زبان شده است. به هر تقدیر، بیهقی این جرئت و جسارت را داشته است که با زبانی پرورش‌یافته برای گریز از واقعیت و تحریف آن، به بازسازیی و تحلیل تاریخی واقعیت روی آورد». اینکه بیهقی چقدر در این کار موفق بوده یکی از انگیزه‌های محمد دهقانی برای نوشتن این کتاب بوده است. انگیزه دیگر او در این کتاب، تجلیل از بیهقی و تلاش مهم او برای تقویت فرهنگ منثور در برابر فرهنگ منظوم است که در دوران بیهقی هم غلبه داشته است. دهقانی در پیشگفتار کتاب از احتمالی صحبت کرده که اگر محقق شده بود، وضعیف فرهنگی ما تفاوت‌های زیادی پیدا می‌کرد: «اگر نویسندگان دیگری کار بیهقی را پی می‌گرفتند، امروز ما ایرانیان از پیکره فرهنگی دیگری برخوردار بودیم که به گمان من بسیار بیش از فرهنگ امروزین‌مان همخانه استدلال و عقلانیت می‌بود و ما را به درک عمیق‌تری از جهان واقع رهنمون می‌شد. افسوس که به موجب عوامل فراوانی که بخشی از آنها در این کتاب بررسی شده‌اند، تاریخ بیهقی تالی درخوری نیافت و مانند نویسنده صبور و فروتنش چندین قرن در بیغوله عطلت باقی ماند و آ‌ن‌گاه با تنی فرسوده اندک‌اندک از تاریکی انزوا بیرون آمد و نظر برخی از دانشمندان و پژوهندگان ایران و جهان را متوجه خود کرد».
دهقانی در کتابش برای آنکه خواننده امروزی درک بهتری از «تاریخ بیهقی» به دست بیاورد نخست ماجراها و داستان‌های اصلی و مهمی را که مربوط به پادشاهی غزنویان است، استخراج کرده و به ترتیب تاریخی دنبال هم آورده است. سپس روایت‌های فرعی را در بخشی که مربوط به سلسله‌های پیشین، از هخامنشیان تا سامانیان، است منظم کرده است. آنچه مربوط به خلفای اموی و عباسی می‌شده نیز در همین بخش آمده است. دهقانی همچنین واژه‌ها و عبارات دشوار را توضیح داده و سپس خود متن را از جنبه‌های مختلف مورد نقد و بررسی قرار داده است. دهقانی در بخشی دیگر از توضیحاتش درباره این کتاب نوشته: «این کتاب البته در وهله نخست با رویکردی ادبی نوشته شده و هدف اصلی آن آشناکردن خوانندگان با شاهکاری ادبی بوده که از حُسن اتفاق در قالب تاریخ نگارش یافته است. با‌این‌حال از پرداختن به جوانب تاریخی و فرهنگی شاهکار بیهقی هم غفلت نکرده‌ام. تاریخ بیهقی مثل هر شاهکار ادبی دیگری بازتاب روشنی است از جامعه و فرهنگی که خود در بطن آن پدید آمده و بالیده است. اگر خوب دقت کنیم، روحیات و خلقیات و رفتارهایی که در شخصیت‌های تاریخ بیهقی می‌بینیم، امروز هم در بسیاری از آدم‌های روزگار ما دیده می‌شود. از این نظر بیهقی شاید راوی صادقی برای خلق‌وخو و رفتار سیاسی و اجتماعی ما امروزیان هم باشد».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۰۳ ، ۰۸:۳۲
رضا حارث ابادی

زندگینامه ابوالفضل بیهقی

ابوالفضل بیهقی با نام کامل ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی، در سال  374 هجری شمسی  در حارث‌آباد (سبزوار کنونی) پا به این جهان گذاشت. خانواده‌اش از دودمان نژاده بودند. پدرش، حسین بیهقی، از خواجگان دربار بود و با بزرگان دوران تعاملات نزدیکی داشت.

از آنجا که پدر ابوالفضل بیهقی علم و ادب را ارزشمند می‌دانست، پسرش را از همان زمان برای تحصیل علم به یکی از مراکز فرهنگی مهم ایران در آن زمان، یعنی نیشابور، فرستاد. زمانی که ابوالفضل به نوجوانی رسید، در دیوان رسالت سلطان محمود غزنوی، تحت تعلیم بونصر مشکان قرار گرفت. بونصر مشکان ادیب و دبیر بلندمرتبه‌ای در دربار بود و ریاست دیوان رسالت را بر عهده داشت.

ابوالفضل بیهقی در دیوان به‌عنوان شخصی مورد اعتماد شناخته می‌شد و بسیار خوش‌خط بود. به همین دلیل اجازه داشت بسیاری از نامه‌ها و اخبار به‌دست‌آمده از احوال شاهان و وضعیت حکومت‌های مختلف را رؤیت کند، و خودش هم در کتاب تاریخ بیهقی به این موضوع اشاره می‌کند: «و این اخبار بدین اشباع می‌خوانم از آن است که در آن روزگار معتمد بودم و به چنین احوال کسی از دبیران، واقف نبودی مگر استادم، بونصر.>>

ابوالفضل بیهقی ادیب و فرزانه‌ای قدرشناس بود. او 19 سال به‌عنوان دستیار بونصر مشکان در دربار خدمت کرد، و بارها در جای‌جای کتاب مشهورش، تاریخ بیهقی، از استاد بزرگش به نیکی و بزرگی یاد می‌کند و او را از جمله افراد نادر روزگار می‌داند. با وجود اینکه مشکان بارها به پادشاه توصیه کرده بود که پس از مرگش، ابوالفضل بیهقی را جانشینش کند، به دلیل اینکه بیهقی در زمان فوت مشکان 46 سال داشت، از نظر سلطان مسعود غزنوی برای این سمت جوان بود. این شد که سلطان تصمیم گرفت یکی از افراد نزدیک به خود، یعنی بوسهل زوزنی، را به‌عنوان ریاست جدید دیوان رسالت انتخاب کند.

زندگی پرتلاطم ابوالفضل بیهقی پس از مرگ سلطان مسعود

ابوالفضل بیهقی از سال 412 تا 470 هجری قمری در دربار غزنویان خدمت کرد. او سلطنت محمود غزنوی، امیرمحمد غزنوی، مسعود غزنوی اول، مودود غزنوی، مسعود غزنوی دوم، علی غزنوی (بهاءالدوله)، عزالدوله عبدالرشید غزنوی، طغرل غاصب، فرخزاد غزنوی، و ظهیرالدوله ابراهیم را به چشم دید و در دوران سلطنت هر کدام، در دل جریانات روز و روند تصمیماتشان بود.

ابوالفضل بیهقی در دوره‌ی عزالدوله بالاخره به سمت ریاست دیوان رسالت دست پیدا کرد، اما نشستن بر این مسند دوام چندانی نداشت. آن‌طور که در کتاب جوامع‌الحکایات و لوامع‌الروایات آمده، بیهقی بر اثر سخن‌چینی اطرافیان بدخواه، از جایگاهش برکنار شد و به زندان افتاد.

در سال 444 هجری قمری، طغرل غاصب شورشی علیه سلطنت غزنوی به پا کرد، عبدالرشید را به قتل رساند، خدمه‌ی دربار را به زندان انداخت، و به‌این‌ترتیب بیهقی آزاد شد. سلطنت طغرل بیش از 50 روز عمر نکرد و غزنویان دوباره قدرت را به‌ دست گرفتند. ابوالفضل بیهقی در دوره‌ی فرخزاد غزنوی به دربار بازگشت و به دبیری دیوان رسالت منصوب شد. با اتمام سلطنت فرخزاد، بیهقی هم عطای دیوان را به لقایش بخشید و به تألیف اثر بزرگش تاریخ بیهقی مشغول شد. او تا آخرین روزهای زندگی‌اش مشغول نوشتن بود تا اینکه در سال 470 هجری قمری ،جهان و متعلقاتش را برای همیشه ترک کرد.

آرامگاه ابوالفضل بیهقی در شهر غزنیِ افغانستان است.

تاریخ بیهقی

تاریخ بیهقی یکی از بی نظیرترین منابع تاریخی است که از نظر علم جغرافیا نیز منبعی ارزشمند به شمار می آید .بیهقی پس از درگذشت مشکان از کاردانی و رنج سی ساله استاد خود در کار دیوانی یاد می‌کند .در واقع این کتاب نمودار جامع و کم نظیری از اوضاع و احوال غزنویان هم محسوب می‌شود. کمتر پدیده‌ای از زندگی مردم آن دوره می‌توان یافت که از دید تیزبین مؤلف این کتاب پنهان مانده باشد. از چهار جلد اول تاریخ بیهقی که درباره‌ روزگار باستان و دوران پیش از غزنویان بوده تنها مطالبی اندک در «زبده‌التواریخ» بر جای مانده است.

این اثر سترگ در حوزه تاریخ‌نگاری، داستان‌نویسی، اندیشه، ادبیات و شیوه نگارش فارسی، نگاه خردمندانه به هستی و اتفاقات آن، کتابی قابل توجه است. تاریخ بیهقی، شاهنامه نثر فارسی و بیانگر شایستگی زبان فارسی در حوزه نگارش و پژوهش است. شیوه تاریخ‌نگاری بیهقی می‌تواند سر فصل تاریخ‌نگاری علمی ایرانیان باشد و پژوهشگران ما بر پایه آن بنگارند و آن را سر لوحه کار خود قرار دهند.

و در آخر هم میخواهم چند کتاب مرتبط با تاریخ بیهقی را برایتان معرفی کنم:

کتاب سوزیان: گزین گفتار تاریخ بیهقی روایت‌هایی را از این شاهکار مسلم ادبی در بر می‌گیرد و به همت علی بخشیتألیف و تدوین شده است که خلاصه بسیاری خوبی از کتاب بیهقی است.

کتاب تاریخ بیهقی به قلم مژگان شیخی یکی از آثار منتشر شده ذیل مجموعه‌ی «قصه‌های شیرین ایرانی»‌ است. نگارنده این اثر را با اقتباس‌ از کتاب مشهور ابوالفضل بیهقی،‌ به شیوه‌ای برای نوجوانان به تالیف درآورده که از دشواری متون کلاسیک به دور باشد. داستان‌های این مجموعه با دقت ویژه‌ای انتخاب شده‌اند .

این کتاب بسیار ارزشمند برای گروه “د” مناسب است.

روز بزرگداشت بیهقی گرامی باد.

گردآورنده: شایان دادور، دانش آموز پایه هفتم

دبیرستان دانش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۳ ، ۱۰:۲۹
رضا حارث ابادی

تندیس ابوالفضل بیهقی در شهر سبزوار. اثر آقای هادی عارفی

ابوالفضل بیهقی

ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی (زاده شده در ۳۸۵ ه‍.ق. / ۹۹۵ م/ ۳۷۴ ه.ش. در حارث‌آباد بیهق (سبزوار امروزی) – فوت در ۴۷۰ ه‍.ق. / ۱۰۷۷ م. در غزنین) تاریخ‌نگار و نویسنده ایرانی در دربار غزنوی است. شهرت او برای نگارش کتاب معروف به تاریخ بیهقی است که مهم‌ترین منبع تاریخی در مورد دوران غزنوی به شمار می‌رود. 

 

 

تصویری که بیشتر به عنوان چهره ابوالفضل بیهقی استفاده می‌شود و ما را به یاد آن بزرگوار راست کردار می‌اندازد برگرفته از مجسمه آقای هادی عارفی در شهر سبزوار است. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۳ ، ۱۰:۲۱
رضا حارث ابادی

متن ها و جملات ناب کتاب تاریخ بیهقی [شعرها و پندهای آموزنده!]

متن و پندهای کتاب تاریخ بیهقی

به مناسبت روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی تاریخ نگار ایرانی گزیده ای از جملات و پندهای کتاب تاریخ بیهقی را برای شما گردآوری کرده ایم که می توانید برای پست، کپشن و استوری اینستاگرام استفاده کنید.

***

چون ضعیفی افتد میان دو قوی
توان دانست که حال چون باشد

******

خردمند آن است که به نعمتی و عشوه ای
که این جهان دهد فریفته نشود
و بر حذر باشد از باز ستدن
که زشت باز می ستاند و بی محابا

******

این جهان گذرنده دار خلود نیست
و همه بر کاروان گاهیم
و پس یکدیگر می رویم‌

******

سخن حق و نصیحت تلخ باشد

******

فصلی خوانم از دنیای فریبنده
به یک دست شکر پاشنده
و به دیگر زهر کشنده
گروهی را به محنت آزموده
و گروهی را پیراهن نعمت پوشانید

******

دشمن هرگز دوست نگردد

******

نگر تا کار امروز به فردا نیفکنی
که هر روزی که می آید کار خویش می آورد

******

گویی گماشته است بلای او
بر هر که تو بر او دل بگماری

******

هر کسی خرد او قوی تر
زبان ها در ستایش او گشاده تر

******

ستاره ی روشن ما بودی
که ما را راه راست نمودی
و آب خوش ما بودی که سیراب از تو شدیم
و مرغزار پر میوه ی ما بودی
که گونه گونه از تو یافتیم

******

هنر بزرگ آنست که روزی خواهد آمد
جزا و مکافات را در آن جهان
و داوری عادل که از این ستمکاران داد مظلومان بستاند

******

بسا راز که آشکار خواهد شد روز قیامت

******

زندگانی چه کوته و چه دراز
نه به آخر بمرد باید باز

******

بَرِ آن تخم ها که ایشان کاشتند، برداشتند

******

تا جان در تن است
امید صد هزار راحت است
و فرج است

******

از بدان دور باشید
که بد کننده را زندگانی کوتاه باشد

******

مرد کو را نه گهر باشد و نه نیز هنر
حیلت اوست خموشی چو تهی دست غنیم

******

چنان باید زیست که پس از مرگ دعایی نیک کنند

******

پیداست که چون مرد بمر
اگر چه بسیار مال وجاه دارد
با وی چه همراه خواهد برد

******

اندر بلای سخت پدید آید
فضل و بزرگواری و سالاری

******

حاسد را هرگز آسایش نباشد

******

بزرگ باش و مشو تنگدل ز خردی کار
که سال تا سال آرد گلی زمانه ز خار

******

خردمند آن است که در قناعت زند
که برهنه آمده است
و برهنه خواهد رفت

******

درویش گرسنه و در محنت و ضعیف
و توانگر در همه نعمت
چون مرگ فراز آمد از یکدیگر باز نتوان شناخت

******

سیر خورده، گرسنه را مست و دیوانه پندارد

 

ابوالفضل بیهقی مورخ ادیب نویسنده و استاد مسلم نثر فارسی
اول آبان ماه روز ملّی ادیب شیرین سخن، تاریخ نگار منصف، حقیقت گوی عادل و پدر نثر پارسی ابوالفضل بیهقی گرامی باد.
***************
«سخنی نرانم که آن به تعصبی و تزیدی کشد تا خوانندگان این تصنیف گویند شرم باد این پیر را»
***************
غرض من آن است که تاریخ پایه‌ای بنویسم و بنایی بزرگ افراشته گردانم، چنان‌که ذکر آن تا آخر روزگار باقی‌ماند.
*******************
لینک گروه واتساپی شبکه رسمی ابوالفضل بیهقی
https://chat.whatsapp.com/JsMQbup5vM6H2mABabm5je 
لینک اینستاگرام بیهقی نیوز
https://www.instagram.com/beyhaghi_news/ 
لینک گروه تلگرامی شبکه رسمی ابوالفضل بیهقی
 https://t.me/abolfazlbeyhaghi385

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۳ ، ۰۸:۴۸
رضا حارث ابادی

چهاردهمین همایش بین المللی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و مطالعات میان رشته ای نثر فارسی
14th. International Conference in Honor of Abolfazl Beyhaghi and Interdisciplinary Studies

«چهاردهمین همایش بین‌المللی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و مطالعات میان­رشته‌ای نثر فارسی» در اوّل آبان 1403 برگزار می‌شود. باتوجّه به ثبت روز اوّل آبان در تقویم ملّی کشور به نام «روز ملّی بزرگداشت بیهقی»  و جایگاه ابوالفضل بیهقی، به عنوان «پدر نثر فارسی و بایستگی پرداختن به مطالعات میان‌رشته‌ای، به دو حوزة مطالعات میان­رشته­ای نثر فارسی و مطالعات بیهقی‌پژوهی خواهیم پرداخت.

پژوهشگر فرهیخته،

با سلام و درود بسیار؛

«چهاردهمین همایش بین‌المللی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و مطالعات میان­رشته‌ای نثر فارسی» در اوّل آبان 1403 برگزار می‌شود. باتوجّه به ثبت روز اوّل آبان در تقویم ملّی کشور به نام «روز ملّی بزرگداشت بیهقی»  و جایگاه ابوالفضل بیهقی، به عنوان «پدر نثر فارسی و بایستگی پرداختن به مطالعات میان‌رشته‌ای، به دو حوزة مطالعات میان­رشته­ای نثر فارسی و مطالعات بیهقی‌پژوهی خواهیم پرداخت. این همایش به مانند سال های پیش و در سطح بین‌المللی با نمایه‌های ISC و Civilica توسط دانشگاه حکیم سبزواری، با همکاری انجمن ایران‌شناسی ایران، انجمن علمی (استادان) زبان و ادبیات فارسی، انجمن ترویج زبان وادب فارسی، انجمن ایرانی تاریخ، فرهنگستان زبان وادبیات فارسی، بنیاد سعدی، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، بنیاد فرهنگی زنده یاد دکتر علوی مقدّم و دیگر نهادهای علمی، پژوهشی و فرهنگی کشوری و نیز نهادها و سازمان‌های استان خراسان رضوی و شهرستان سبزوار برگزار می‌شود. انتشار چکیده مقاله‌ها و مقاله‌های کامل همایش در چارچوب موضوع‌های پیشنهادی و در دو حوزة مطالعات میان­رشته­ای نثر فارسی و مطالعات بیهقی‌پژوهی، برگزاری  کارگاه های علمی و نشست های علمی ـ پژوهشی از جمله برنامه های این همایش خواهدبود.

    از آن پژوهشگر ارجمند دعوت میشود چکیده و اصل مقالة خود را پیرامون دو حوزة مطالعات میان­رشته­ای نثر فارسی و مطالعات بیهقی پژوهی (براساس موضوع­های پیشنهادی) و با توجّه به تقویم همایش، به نشانی رایانامۀbeyhaghi1400@yahoo.com  ارسال فرمایید (با بهره‌گیری از Word). مجموعة چکیده و اصل مقاله‌های «چهاردهمین همایش بین المللی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و مطالعات میان­رشته‌ای نثر فارسی»، دارای نمایه‌های ISC و  Civilica  و اعتبار علمی- پژوهشی درخوری است. کمیتة علمی همایش، از میان اصل و کامل مقاله‌های دارای امتیاز بالاتر علمی، شماری را به عنوان سخنرانی در نشست‌های علمی دعوت می‌کند و چکیده و اصل مقالات (در دو کتاب جداگانه) پس از داوری و تأیید بخش علمی همایش منتشر خواهد شد.  حضور در کارگاه‌های علمی-پژوهشی که توسط استادان و پژوهشگران برتر برگزار می‌شود دارای گواهی معتبر دانشگاهی و نمایه‌های ISC و  Civilica است. لطفاً به این نکته‌ها توجّه فرمایید:

1. چکیده مقاله، فقط باید در فرمت نمونه چکیده مقاله که پیوستِ این نامه است گتجانده شود و چکیده‌ مقاله های خارج از فرمت، پذیرفته نمی‌شود. باید تمام مشخصات و توضیحات موجود در این فرمت نمونه رعایت شود؛

2. چکیده و اصل مقاله، باید دارای ماهیّت علمی-‌پژوهشی، اصالت و نوآوری، بیان مسئله، ضرورت­ و اهمیّت تحقیق، روش و هدف­‌ها و دستاوردهای تحقیق باشد (بدون عنوان­‌های فرعی)؛ رعایت اصول نگارشی مراکز دانشگاهی و «دستور خط فارسی» مصوّب فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، رعایت فاصله­‌ها و نیم فاصله‌ها، رعایت نشانه‌های درست نقطه‌گذاری، کاربرد تشدید در واژه‌­ها و بهره‌گیری از «ۀ» برای نقش‌نمای اضافۀ واژه‌های مختوم به «ه» غیر ملفوظ (مانند: نظریة ادبی) ضروری است؛

3.متن چکیده: B Louts13  نازک؛  حداکثر 220 واژه؛ کل چکیده فقط در یک صفحه؛ بدون ذکر منابع و مآخذ؛ نام کتاب‌ها در متن چکیده: ایتالیک (ایرانیک) نازک؛  چکیده در یک بند‌؛ فاصله بین سطرها: یک سانتی متر/ single؛   ابعادچکیده: قطع وزیری (چکیده را فقط در  فایلِ وُرد پیوست در «فرمت نمونه» تایپ فرمایید و با حفظ همان سربرگ همایش، در این فرمت بگنجانید)؛

4. واژه‌­های کلیدی (B Louts13 بولد): بین 3 تا 6 واژه؛ بین واژه‌ها ویرگول؛ در پایین چکیده؛ (B Louts12 نازک)؛

5. اصل مقاله، فقط باید در فرمت نمونۀ اصل و قالب مقاله که پیوستِ این نامه است گنجانده شود و ‌ مقاله های خارج از فرمت، پذیرفته نمی‌شود. باید تمام مشخصات و توضیحات موجود در این فرمت نمونه رعایت شود؛ در صفحة آغازین اصل مقاله، باید چکیدة مقاله گنجانده شود.

6. تعداد چکیده مقاله های مورد پذیرش: 2،  تعداد اصل مقاله های مورد پذیرش: 2 ؛

7. با توجّه به اعتبار علمی و بین المللی و ادواری بودن همایش و نمایه شدن چکیده و اصل مقالات در پایگاه های استنادی ISC و   Civilica  به ازای هر چکیده و اصل مقاله، مبلغی به عنوان داوری، نشر و ارائۀ گواهی دریافت می‌شود

      مبلغ و شماره حساب (مربوط به درآمدهای اختصاصی دانشگاه حکیم سبزواری) پس از پذیرش چکیده و اصل مقاله، به اطلاع پژوهشگران خواهد رسید.

با سپاس بسیار

مهیار علوی مقدّم

دبیر «چهاردهمین همایش بین المللی

بزرگداشت ابوالفضل بیهقی  و مطالعات میان­رشته ای نثر فارسی» (آبان 1403)

26 اسفند 1402

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۳ ، ۱۳:۵۳
رضا حارث ابادی

دکتر قالیباف: بیهقی با نگارش تاریخ خود هویت ایرانیان را قوام‌ بخشید

 

 

رییس مجلس شورای اسلامی گفت: ابوالفضل بیهقی که از ادراک و هوشمندی ویژه برخوردار بود و به نویسندگی عشق می‌ورزید با نگارش تاریخ خود، میراث ماندگاری برای قوام‌بخشی به هویت مردم این سرزمین برجای گذاشت.

دکترمحمدباقر قالیباف روز سه شنبه در پیامی به چهاردهمین همایش بین المللی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی در سبزوار افزود: تاریخ بیهقی از نظر هنر نگارش نیز منبعی ارزشمند به شمار می‌آید و بهترین نمونه انشایی پشینیان و از شاهکارهای ادب فارسی محسوب می‌شود که در میان نوشته‌های قدیم کمتر کتابی را می‌توان یافت که بتواند با کهنگی زبان تا این اندازه برای خوانندگان خود جذابیت داشته و در خدمت محتوای تاریخی قرار گرفته باشد.

در پیام رییس مجلس که توسط دکتر بهروز محبی نجم‌آبادی، نماینده غرب خراسان در مجلس شورای اسلامی قرائت شد، آمده است: اول آبان در تقویم کشور به نام روز ملی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی، پدر نثر فارسی ثبت شده است که با نام کامل ابوالحسن محمد بن حسین بیهقی از زمره مفاخر ارزشمند ایران و از ستارگان همیشه تابناک آسمان شعر و ادب است که در سال ۳۷۴ هجری شمسی در روستای «حارث آباد» در دیار ارزشمند سبزوار کنونی پا به این جهان گذاشت.

وی در ادامه از ابوالفضل بیهقی به عنوان ادیب، پژوهشگر و فرزانه ای قدرشناس یاد کرده که نام او در گستره ادب این سرزمین می‌درخشد و افزوده است: ادبیات جاودانه ایران، حاصل عقل و ذوق و هنر و حکمت است و با ستارگان علم و ادب اعتبار می‌یابد.

قالیباف با قدردانی از دست اندرکاران برگزاری چهاردهمین همایش بین‌المللی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و مطالعات میان رشته‌ای نثر فارسی، نوشته است: امیدوارم با گسترش این اقدامات همواره شاهد درخشندگی سرمایه‌های ادبی این مرز و بوم باشیم چراکه تجلیل از مفاخر، اهمیت قائل شدن برای علم، ادب، فرهنگ و هنر کشور است و باید از افرادی که در این راه خدمت می‌کنند، قدردانی کرد.

وی تاکید کرد: بزرگداشت مفاخر فرهنگی و تجلیل چهره‌های ماندگار عرصه‌های ادب و اندیشه و علم از جمله مهم‌ترین وظایف و تکالیف کارگزاران نظام و متولیان دستگاه های فرهنگی و سنت پسندیده ای در راستای تکریم فرهیختگانی است که عمر خویش را در راه اعتلا و تابندگی میراث معنوی این سرزمین صرف کرده‌اند.

رییس مجلس یادآور شد: این نکوداشت ها از زمانی قدرت تاثیرگذاری بیشتری می‌یابد که نتایج آن به مخاطب اصلی آن یعنی نسل جوان کشور انتقال یابد.

وی خاطرنشان کرد: فرهنگ و هنر و ادب هر ملتی از آداب و منش زندگی پیشین ادبی و آثار ادیبان و نویسندگان آن ملت ریشه می‌گیرد و منشا الهام برای آیندگان خواهد بود.

قالیباف افزود: از جمله سنن و آداب که در این سرزمین در طول تاریخ به منتهای کمال و رشد رسیده و اندیشه و ذوق ایرانیان را در پهنه این سرزمین تجلی و اثر بخشیده هنر ادب و نثر و شعر است که ناشی از فرهنگ‌پروری و هنردوستی مردمان این سرزمین است.

رییس قوه مقننه تاکید کرد: زبان و ادبیات از ابزارهای بنیادی پیوند هم‌اندیشی بین انسان‌ها از روزگاران کهن تا به زمان حال بوده و پیشرفت‌های دنیای امروز متاثر از زبان و قدرت ارتباطی آن و حاصل اندیشه، فرهنگ و باورهای عمیقی است که نقش موثری در شکل‌گیری وضع کنونی داشته است.

 

منبع وب سایت دانشگاه جکیم سبزواری 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۳ ، ۱۳:۴۰
رضا حارث ابادی

با سخنرانی معاون وزیر علوم، چهاردهمین همایش بین‌المللی بزرگداشت بیهقی به کار خود پایان داد

 

چهاردهمین همایش بین‌المللی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و مطالعات میان‌رشته‌ای نثر فارسی چهارشنبه‌شب در تالار استاد شریعتی دانشگاه حکیم سبزواری پایان یافت.

 

 

معاون وزیر و رییس سازمان امور دانشجویان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در این آیین با ابلاغ مراتب قدردانی وزیر علوم به برگزارکنندگان این همایش، گفت: فرهنگ و هنر مایه وحدت و موجب هویت‌بخشی به کشور و ملت می شود و ما هرچقدر در حوزه علم و ادب و فرهنگ کار کنیم، باز هم کم کار کرده ایم.

دکتر سعید حبیبا افزود: کمتر همایشی در کشور داریم که به صورت مستمر و ۱۴ دوره پیاپی برگزار شود و امیدوارم که چهاردهمین همایش بزرگداشت ابوالفضل بیهفی به اهداف ترسیم و تعیین شده خود رسیده باشد.

وی خاطرنشان کرد: بیهقی به عنوان شخصیتی بزرگ،‌ ادیبی برجسته و مورخی صاحب نام در عرصه نثر فارسی درس های بسیاری برای ما دارد و تک تک ما می توانیم از روش، مرام و رفتار این بزرگمرد درس های زیادی بگیریم.

معاون وزیر علوم با اشاره به آغاز سال جدید تحصیلی دانشگاهها، با ابراز امیدواری به تداوم برگزاری چنین همایش هایی افزود:‌ دانشجویان این کشور، حتی اگر در رشته های غیر از علوم انسانی مانند فنی و مهندسی و پزشکی تحصیل می کنند، باید با فرهنگ و ادب کشور خود آشنا شوند و برپایی رویدادهایی چون همایش ابوالفضل بیهقی می‌تواند این فضا را در دانشگاه‌ها و حتی کشور ما ایجاد کند.

 وزیر علوم پاکستان نیز در آیین پایانی چهاردهمین همایش بزرگداشت بیهقی در سخنانی با ابلاغ سلام گرم مردم پاکستان به مردم ایران و جامعه علمی ایران، گفت:‌ برگزاری این همایش به یادبود ابوالفضل بیهقی، تاریخ‌نگار نامدار و نویسنده برجسته ایرانی در واقع بزرگداشت خدمات او به تاریخ و فرهنگ ایران است.

پروفسور احمد مختار افزود:‌ ما نیاز داریم که در کنار اشتراکات فرهنگی و دینی، ارتباطات علمی بین ۲ کشور ایران و پاکستان را توسعه دهیم و در قالب نشست ها و کنفرانس های علمی و تبادلات فرهنکی، راه حل مشکلاتی را که در منطقه ما به وجود آمده است، پیدا کنیم.

وی گفت: دانشگاه ها و مراکز علمی ایران در زمینه تکنولوژی و فناوری، تحصیلات عالی و علوم انسانی پیشرفت زیادی داشته اند و ما مایل به گسترش مبادلات علمی با ایران هستیم.

وزیر علوم پاکستان در حالی که به احترام مهمانان و حاضران در همایش بیهقی، سر تعظیم فرود آورده بود، برگزاری ۱۴ دوره این همایش را دستاورد بزرگی برای دانشگاه حکیم سبزواری برشمرد و این موفقیت را به دست اندرکاران، مدیران و استادان این دانشگاه تبریک گفت.

چهاردهمین همایش بین‌المللی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و مطالعات میان‌رشته‌ای نثر فارسی، اول آبان، همزمان با روز ملی ابوالفضل بیهقی به میزبانی دانشگاه سبزوار آغاز شده بود که امروز به کار خود خاتمه داد.

به گفته دبیر این همایش در مدت برگزاری دوروزه این رویداد ۱۲ سخنران ایرانی و خارجی از کشورهای عراق، افغانستان، تاجیکستان، هندوستان، پاکستان، ازبکستان و ارمنستان به صورت حضوری و مجازی در ۲ نشست جداگانه در خصوص مطالعات میان رشته‌ای نثر فارسی و تاریخ بیهقی سخنرانی کرده و مقالات خود را ارائه کردند.

مهیار علوی مقدم گفت: در قالب این همایش ۹ کارگاه پژوهشی در سبزوار برپا شد که پژوهشگران برجسته ای چون “دکتر بهمن نامور مطلق، دکتر حمیدرضا شعیری، دکتر ابوالفضل حرّی، دکتر محمدرضا مقدّسی، دکتر احمد رضی، دکتر قدسیه رضوانیان و دکتر میثم زندی” در این کارگاه ها به ارائه مطلب پرداختند.

وی رونمایی از کتاب‌های «از تار و پود نثر فارسی، از بلندای نثر فارسی و شهر در سایه اساطیر» و اهدای لوح تقدیر به برگزیده «جایزه بلاغی-زیباشناسی زنده‌یاد دکتر سیدمحمّد علوی‌مقدّم» و نواختن «زنگ بیهقی» در مدارس سبزوار را از برنامه های جنبی این رویداد فرهنگی برشمرد.

 

منبع: دانشگاه حکیم سبزواری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۳ ، ۱۳:۳۳
رضا حارث ابادی

وزیر علوم پاکستان:برگزاری همایش یادبود بیهقی، بزرگداشت خدمات او به تاریخ و فرهنگ ایران است

وزیر علوم پاکستان گفت:‌ برگزاری همایش یادبود ابوالفضل بیهقی، تاریخ‌نگار نامدار و نویسنده برجسته ایرانی در واقع بزرگداشت خدمات او به تاریخ و فرهنگ ایران است.

وزیر علوم پاکستان:برگزاری همایش یادبود بیهقی، بزرگداشت خدمات او به تاریخ و فرهنگ ایران است

به گزارش روابط عمومی  وزارت علوم به نقل از  دانشگاه حکیم سبزواری؛ وزیر علوم پاکستان در ارتباط تصویری با حاضران در آیین پایانی چهاردهمین همایش بزرگداشت بیهقی در با ابلاغ سلام گرم مردم پاکستان به مردم ایران و جامعه علمی ایران، گفت:‌ برگزاری این همایش به یادبود ابوالفضل بیهقی، تاریخ‌نگار نامدار و نویسنده برجسته ایرانی در واقع بزرگداشت خدمات او به تاریخ و فرهنگ ایران است.

پروفسور احمد مختار افزود:‌ ما نیاز داریم که در کنار اشتراکات فرهنگی و دینی، ارتباطات علمی بین ۲ کشور ایران و پاکستان را توسعه دهیم و در قالب نشست ها و کنفرانس های علمی و تبادلات فرهنگی، راه حل مشکلاتی را که در منطقه ما به وجود آمده است، پیدا کنیم.

وی گفت: دانشگاه ها و مراکز علمی ایران در زمینه تکنولوژی و فناوری، تحصیلات عالی و علوم انسانی پیشرفت زیادی داشته اند و ما مایل به گسترش مبادلات علمی با ایران هستیم.

وزیر علوم پاکستان برگزاری ۱۴ دوره این همایش را دستاورد بزرگی برای دانشگاه حکیم سبزواری برشمرد و این موفقیت را به دست اندرکاران، مدیران و استادان این دانشگاه تبریک گفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۳ ، ۱۳:۱۷
رضا حارث ابادی

معاون وزیر علوم در اختتامیه همایش بزرگداشت بیهقی:

فرهنگ و هنر سبب وحدت و هویت‌بخشی به کشور است

وزیر علوم: ایران به وجود بیهقی، به عنوان گزارشگر حقیقت می‌بالد

وزیر علوم، تحقیقات و فناوری گفت: ابوالفضل بیهقی، پدر نثر فارسی، گزارشگر حقیقت و یکی از پرآوازه‌ترین نویسندگانی است که بیهق، سبزوار، خراسان و ایران به وجود وی می‌بالند. 

دکتر حسین سیمایی صراف روز سه شنبه در پیامی به چهاردهمین همایش بین المللی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی که توسط قائم مقام وی قرائت شد، افزود: اثر "ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی دبیر"، نمونه‌ای کم‌مانند از بهترین و کامل‌ترین تواریخ است که می‌توان نگاشت.

وی خاطرنشان کرد: بیهق و سبزوار از دیرباز تاکنون، اندیشمندان، فرهیختگان و دانشمندانی بزرگ و توانا را پرورانده است، اندیشمندان و فرهیختگانی که موجب سربلندی و افتخارآفرینی زادگاه خود سبزوار و سرزمین پهناور و فرهنگ‌باور خراسان و ایران شده اند.

وزیر علوم در پیام خود یادآور شد: تاریخ سبزوار اندیشمندانی مانند ابوالفضل بیهقی، نویسندۀ تاریخ بیهقی؛ ابوالحسن علی بن زید بیهقی، نویسندۀ تاریخ بیهق؛ عطاملک جوینی، نویسندۀ تاریخ جهانگشای جوینی، حکیم اسرار سبزواری، فیلسوف بزرگ شرق؛ و از میان معاصران نیز دکتر علی شریعتی، نویسندۀ بزرگ انقلاب؛ آیت الله سیدعبدالاعلی سبزواری، مجتهد و عالم بزرگ دینی؛ محمود دولت آبادی، رمان نویس پرآوازه؛ استاد حمید سبزواری، شاعر بزرگ انقلاب و سروده های انقلابی و زنده یاد دکتر سیدمحمد علوی مقدم، چهرۀ ماندگار ادبیات و استاد برجستۀ دانشگاه حکیم سبزواری و بسیاری دیگر را در خود دارد.

سیمایی صراف در بخش دیگر پیام خود افزوده است: روش تاریخ نویسی بیهقی بر پایۀ شیوۀ دقیق علمی، حقیقت‌جویی و بهره‌گیری از معیار خردمندی رویدادها استوار شده است؛ بیهقی در سنجش نیک و بد و رفتار شایست و ناشایست حاکمان روزگار، هیچ واهمه‌ای به خود راه نمی‌دهد.

وزیر علوم تاکید کرده است: تاریخ بیهقی گنجینه ای ارزشمند از امثال و حکم و پند و اطلاعات فرهنگی، جغرافیایی و سیاسی است؛ نثر این کتاب نمونه‌ای عالی از متن های کلاسیک ادبی است و در دورۀ معاصر نیز آموزه های فرهنگی برگرفته از تاریخ بیهقی و جهان بینی ابوالفضل بیهقی سخت درخور توجه است.

وی افزوده است: برگزاری «چهاردهمین همایش بین المللی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و مطالعات میان رشته‌ای نثر فارسی»، در اوّل آبان ۱۴۰۳ فرصتی است ارزشمند و درخور تقدیر تا بار دیگر شماری از نثرپژوهان، بیهقی پژوهان و پژوهشگران فرهنگی و ادبی با دغدغۀ اعتلای فرهنگ و اندیشه در جهان معاصر گرد هم آیند و به جایگاه ادبیات کلاسیک فارسی، به‌ویژه نثر فارسی و پیوند آن با جهان معاصر و نقش ادبیات و فرهنگ در ارتقای زندگی مردم روزگار ما، بپردازند.

وزیر علوم اضافه کرده است: این همایش به موضوع بسیار مهم «مطالعات میان‌رشته‌ای نثر فارسی» می پردازد که در این روزگار پرداختن به آن لازم و ضروری است زیرا، مطالعات میان‌رشته‌ای و بین رشته ای از مباحث مهم و جدی به ویژه در محافل علمی و دانشگاهی به شمار می روند.

 

به گزارش روابط عمومی وزارت علوم به نقل از دانشگاه حکیم سبزواری، دکتر سعید حبیبا ، در این آیین اختتامیه چهاردهمین همایش بین‌المللی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و مطالعات میان‌رشته‌ای نثر فارسی با ابلاغ مراتب قدردانی وزیر علوم به برگزارکنندگان این همایش، گفت: فرهنگ و هنر مایه وحدت و موجب هویت‌بخشی به کشور و ملت می شود و ما هرچقدر در حوزه علم و ادب و فرهنگ کار کنیم، باز هم کم کار کرده ایم.

معاون وزیر علوم افزود: کمتر همایشی در کشور داریم که به صورت مستمر و ۱۴ دوره پیاپی برگزار شود و امیدوارم که چهاردهمین همایش بزرگداشت ابوالفضل بیهفی به اهداف ترسیم و تعیین شده خود رسیده باشد.

وی خاطرنشان کرد: بیهقی به عنوان شخصیتی بزرگ،‌ ادیبی برجسته و مورخی صاحب نام در عرصه نثر فارسی درس های بسیاری برای ما دارد و تک تک ما می توانیم از روش، مرام و رفتار این بزرگمرد درس های زیادی بگیریم.

 

منبع خبر: وزارت علوم تحقیقات و فناوری https://www.msrt.ir

https://www.msrt.ir/fa 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۳ ، ۱۳:۱۰
رضا حارث ابادی

ثمره دو دهه تلاش مستمر فرهنگی؛

اول آبان چگونه روز ملی ابوالفضل بیهقی شد؟

اول آبان ماه روز ملّی ادیب شیرین سخن، تاریخ نگار منصف،حقیقت گوی عادل و پدر نثر پارسی ابوالفضل بیهقی گرامی باد.

 

 

 

 

 

اول آبان به همین راحتی روز بیهقی نشد. بلکه پشت این دستاورد خاطره سال‌ها تلاش و همت و پیگیری فرهنگ‌دوستان، مردم و مسئولان سبزوار و خراسان و بلکه همه بیهقی دوستان سراسر ایران قابل مشاهده است.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه*: در نخستین ماه‌های سال ۱۴۰۰، اول آبان ماه با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور و ابلاغ رئیس جمهور وقت ایران در متن تقویم رسمی کشورمان، به عنوان روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی ادیب و مورخ برجسته ایرانی قرن پنجم هجری که به نام پدر نثر فارسی نیز شناخته می‌شود، نامگذاری شد.

این رویداد بی‌شک مهمترین رویداد فرهنگی سال جاری برای مردم شهرستان سبزوار و یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی خراسانیان بود که توانستند در متن تقویم ملی ایران در کنار روزهای فردوسی، خیام و عطار یک روز ملی دیگر را نیز به مفاخر و مشاهیر کم نظیر خود اختصاص دهند.

اما اول آبان به همین راحتی روز بیهقی نشد. بلکه پشت این دستاورد، خاطره سال‌ها تلاش و همت و امیدواری و پیگیری تعداد زیادی از فرهنگ‌دوستان و مردم و مسئولان سبزوار و خراسان و بلکه همه بیهقی دوستان در سرتاسر ایران قابل مشاهده است. روندی که می‌توان از آن برای به ثمر رسیدن سایر پروژه‌ها و دیگر اهداف فرهنگی کشورمان در ایران و جهان الگوبرداری کرد. به همین خاطر بد نیست در ادامه نگاهی بیاندازیم به مسیر دو دهه تلاشی که در این راه صورت گرفته است.

نخستین جرقه

شاید نخستین جرقه‌های توجه جدی به ابوالفضل بیهقی و ارج گذاری برای برند فرهنگی او حدود دو دهه قبل در روستای حارث آباد سبزوار محل زادگاه بیهقی خورد. البته قبل‌تر از آن این ادیب و مورخ برجسته ایرانی، نزد متخصصان و مدرسان و محصلان رشته ادبیات فارسی در دانشگاه‌ها شناخته شده بود و حتی شاعران و نویسندگان بزرگی نظیر احمد شاملو و محمود دولت آبادی به گفته خودشان در زبان و ساختار ادبی نوشته‌هایشان، بسیار وامدار بیهقی بوده‌اند، اما میان مردم عادی چندان توجهی به بیهقی نبود. حتی در شهر و روستای زادگاهش!

تا اینکه به گفته رضاحارث آبادی دهیار سابق و از بیهقی پژوهان فرهیخته سبزواری، شماری از جوانان فرهیخته و فرهنگدوست روستای حارث آباد در اواخر دهه هفتاد قرن چهارده شمسی (حدود سال‌های ۱۳۷۸ و ۷۹) پی به عظمت جایگاه این گوهر ارزنده و گنجینه کمتر شناخته شده ادبی ایران بردند که اتفاقاً هم‌ولایتی آنان نیز بود و در نتیجه بر آن شدند که بسان زرگری که قدر زر می‌شناسد، نام و یاد این هم ولایتی صاحب قلم و قابل احترام خود را گرامی بدارند. لذا از همان سال‌ها در روستای کوچک خود محافل منظم و مستمر بیهقی خوانی را تشکیل دادند و به فکر تأسیس انجمنی تخصصی و ساخت المانی فرهنگی برای بیهقی نیز در روستای زادگاهش افتادند.

گام مهم دانشگاهیان

تلاش‌های جوانان حارث آبادی با کمک و راهنمایی شماری از اساتید برجسته ادبیات در سبزوار و مشهد نظیر آقایان دکتر علوی مقدم پدر و پسر و دکتر یاحقی و آقایان مهدی سیدی، حسین خسروجردی و دیگران ادامه یافت تا اینکه در سال ۸۶ دانشگاه حکیم سبزواری که در آن زمان تربیت معلم سبزوار نام داشت، میزبان برگزاری یک همایش بزرگ ملی پیرامون ابوالفضل بیهقی شد و در همان سال برای اولین بار پیشنهاد ثبت اول آبان به عنوان روز ملی ابوالفضل بیهقی در تقویم رسمی کشورمان مطرح شد.

هر چند برگزاری همایش ملی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی از سوی دانشگاه حکیم سبزواری در سال ۸۶ نقطه عطف دلگرم کننده‌ای بود در راستای تقویت جریان‌های بیهقی پژوهی و اعتبار دادن به جایگاه ادبی و تاریخی این مورخ و ادیب برجسته کشورمان، اما علیرغم تصمیمی که در اختتامیه آن همایش برای برگزاری سالانه چنین مراسمی گرفته شد، تا چند سال بعد دیگر همایشی در این زمینه برگزار نشد.

شکل‌گیری یک ایده

با این حال ایده ثبت اول آبان به نام روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی از همان زمان در ذهن و ضمیر بیهقی دوستان باقی ماند و همواره مورد پیگیری قرار گرفت. به طوری که در سال‌های بین ۸۷ تا ۸۹ با تلاش و پیگیری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی سبزوار یک مرتبه این موضوع تا آستانه ثبت در تقویم ملی پیش رفت اما ناگهان با طرحی از جانب استاندار خراسان رضوی برای ثبت روزهای استانی به جای روزهای ملی، این مهم تحت‌الشعاع قرار گرفت.

پیش از این نام شعرای زیادی در تقویم ایران ثبت شده بود، و حتی روز ۲۷ شهریور سالروز درگذشت شهریار، به عنوان روز شعر فارسی ثبت شده بود، اما برای بزرگان نثر فارسی نظیر بیهقی جایی در تقویم ایران نبود

از سرگیری مجدد همایش‌های سالانه

خوشبختانه از سال ۹۱ مجدداً برگزاری همایش‌های سالانه بزرگداشت بیهقی همزمان با اول در سبزوار از سر گرفته شد که این بار شهرداری و شورای شهر نقش پر رنگ‌تری ایفا کردند و صرف نظر از کیفیت این برنامه‌ها، نکته حائز اهمیت این بود که دیگر متوقف نشد و هر سال همزمان با اول آبان مجموعه برنامه‌هایی به این مناسبت در سبزوار و حارث آباد برپا می‌شد و از برخی چهره‌های برجسته علمی، فرهنگی، هنری و یا مقامات بلندپایه دولتی و بعضاً سفیران و رایزنان فرهنگی کشورهای افغانستان و تاجیکستان نیز برای شرکت در این همایش‌ها دعوت به عمل می‌آمد.

روزی به عظمت پدر نثر فارسی

مجموعه این برنامه‌ها و رفت و آمدها و پافشاری‌های سالانه از سوی بیهقی دوستان، صاحب نظران حوزه ادبیات و نثر فارسی، مردمان حارث آباد و سبزوار، رسانه‌های گروهی، مسئولان محلی و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی سرانجام منجر به آن شد که در سال ۱۴۰۰ شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد ثبت اول آبان به عنوان روز ملی بیهقی را بپذیرد و با حکم رئیس جمهور این مناسبت برای درج در متن تقویم ملی کشور از سال آینده ابلاغ شد. بدین ترتیب ثمره حدود دو دهه تلاش مستمر فرهنگی به ثمر نشست و نام پدر نثر فارسی در تقویم ایران رسماً به ثبت رسید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تا پیش از این نام شعرای زیادی در تقویم ایران ثبت شده بود، و حتی روز ۲۷ شهریور سالروز درگذشت شهریار، به عنوان روز شعر فارسی ثبت شده بود، اما برای بزرگان نثر فارسی نظیر بیهقی جایی در تقویم ایران نبود که خوشبختانه این مهم اکنون به انجام رسیده است.

چرا اول آبان؟

دکتر مهیار علوی مقدم عضو هیات علمی دانشگاه حکیم سبزواری و دبیربخش علمی همایش‌های ابوالفضل بیهقی در مصاحبه‌ای درباره دلایل انتخاب اول آبان به عنوان روز ملی بیهقی گفته است: برای انتخاب این روز با آقایان مهدی سیدی پژوهشگر خراسانی و دکتر محمدجواد یاحقی همفکری شده و مشخص شد هر چند تاریخ درگذشت بیهقی در ماه صفر ۴۷۰ هجری قمری درج شده که این زمان با اطلاعاتی که از روی علم گاه‌شماری به دست آمد با اواخر شهریورماه مصادف است، اما از آنجایی که روزهای پایانی شهریورماه و همچنین ماه مهر به دلیل بازگشایی دانشگاه‌ها و جابه جایی‌های معمول اساتید و دانشجویان در این ماه‌ها، زمان مناسبی برای پرداختن به چنین مناسبتی نیست، لذا اولین تاریخ مطلوب با موافقت این عزیزان، اول آبان ماه تعیین شد.

ابوالفضل بیهقی را نباید فقط از زاویه ارزش‌های ادبی اثرش بررسی کرد، بلکه کتاب گرانسنگی که از او باقی مانده از لحاظ علم تاریخ و نیز از لحاظ فعالیت‌های رسانه‌ای در دوره فعلی نیز حائز ارزش و اهمیت بسیاری است

دکتر علوی مقدم همچنین یک دلیل نمادین را نیز برای مناسب بودن تاریخ اول آبان ماه عنوان کرده و می‌گوید: ابوالفضل بیهقی در عرصه نثر و ادبیات کلاسیک ایران نفر اول محسوب می‌شود و حتی گلستان سعدی چند قرن بعد از تألیف تاریخ بیهقی، پدید آمده است. به همین دلیل اولین روز از ماه آبان برای بزرگداشت جایگاه ممتاز بیهقی در نثر فارسی مناسب به نظر می‌رسید. البته انتخاب یک روز فرضی در تقویم فقط برای بیهقی نیست بلکه بسیاری دیگر از روزهای ملی که به نام بزرگان و مشاهیر کشور ثبت شده‌اند نیز، مبنای فرضی و قراردادی دارند. به عنوان مثال روز ۲۰ مهر که به عنوان روز حافظ معرفی شده است انطباق خاصی با روز تولد یا وفات او ندارد.

بهانه‌ای برای یادآوری

اگرچه اکنون اول آبان در تقویم ملی ایران به نام ابوالفضل بیهقی ثبت شده است، اما ضمن عرض خداقوت به همه دست‌اندرکاران این پروژه مهم فرهنگی، باید بدانیم، این پایان کار بیهقی پژوهان و ادبیات دوستان ایرانی نیست. این نامگذاری تنها بهانه‌ای است برای یادآوری سالیانه ضرورت‌هایی که باید در راستای پاسداشت عملی بزرگان و مفاخر این آب و خاک بیش از پیش بکوشیم. بزرگانی که مانند بیهقی در حفظ و اعتلای بخش‌های مهمی از فرهنگ و زبان و اندیشه ما کوشیده‌اند و به حلقه‌های محکمی جهت پیوند همه فارسی زبانان جهان در ایران، افغانستان، تاجیکستان و دیگر کشورها تبدیل شده‌اند.

ضمناً یادآوری این نکته نیز ضروری است که ابوالفضل بیهقی را نباید فقط از زاویه ارزش‌های ادبی اثرش بررسی کرد، بلکه کتاب گرانسنگی که از او باقی مانده از لحاظ علم تاریخ و نیز از لحاظ فعالیت‌های رسانه‌ای در دوره فعلی نیز حائز ارزش و اهمیت بسیاری است. لذا در روز اول آبان باید به این جنبه از تاریخ بیهقی نیز توجه داشت و آن را به الگویی از تاریخ نگاری‌های صادقانه و گزارش نویسی‌های صحیح و منصفانه برای اصحاب رسانه و سایر دست‌اندرکاران ثبت و ضبط رویدادهای حال حاضر کشور و جهان تبدیل کرد.

پیشنهادات

در پایان پیشنهاداتی برای بهره برداری بهینه از فرصت اول آبان روز بزرگداشت بیهقی مطرح می‌شود. امید است که مورد توجه بیهقی دوستان و مردم و مسئولان محلی، استانی و کشوری در حوزه فرهنگ و ادبیات ایران قرار گیرد:

- تکمیل ساخت المان یادبود ابوالفضل بیهقی در روستای زادگاهش حارث آباد با دریافت بودجه‌های ملی

- برقراری پیوند خواهرخواندگی بین سبزوار زادگاه ابوالفضل بیهقی و شهر غزنی افغانستان محل سکونت و کار این مورخ و ادیب برجسته

- انجام پژوهش‌های بیشتر جهت استخراج نکات و معانی پیدا و پنهان در مجموعه ۶ جلدی تاریخ بیهقی که در روزگار فعلی در دسترس ماست.

- برقراری جلسات مستمر بیهقی خوانی و بیهقی پژوهی برای استفاده عموم مردم در سبزوار و دیگر شهرهای فرهنگی ایران

- نامگذاری خیابان‌ها و یا کتابخانه‌ها و مدارسی در شهرهای مختلف ایران به نام ابوالفضل بیهقی

- برگزاری مستمر همایش‌های اول آبان و تعیین جایزه‌ای سالانه برای بهترین پژوهش‌های انجام شده در رابطه با بیهقی و برترین آثار منثور پدید آمده در هر سال

* امید برومندی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۰۳ ، ۰۶:۰۷
رضا حارث ابادی

“ای بهتر، از تو بهتری خواستارم، بهترین راستی خواستارم.
ای بزرگ، از تو منش نیک هماره جاودان خواستارم.
ای هور، با فرّ و فروغ خود او را روشنایی ده.”
برگرفته از نمایشنامهٔ دخمۀ شیرین و افشین و بودلف هر دو مرده‌اند.
به قلمِ دکتر قطب الدین صادقی
@ghotbedin_sadeghi
‼️ظرفیت جلسهٔ حضوری تکمیل شد. سپاسگزار همراهی شما هستم.‼️


در روزِ بزرگداشت ابوالفضل بیهقی افتخار نصیب ما شد که در خدمت آقای دکتر قطب الدین صادقی در کافه‌ای در تهران جمع شویم چای و کیکی صرف کنیم و یاد بگیریم و آنها که دورند هم می‌توانند برخط همراهی‌مان کنند.
موضوع برنامه: بررسی داستان افشین و بودلف در تاریخِ بیهقی بر مبنای ساختارِ نمایشنامه
دبیرِ نشست: مونا رهگذر- مغزپژوه دانشگاه استکهلم
شرکت در این برنامه آزاد و رایگان است امّا به دلیل محدودیت فضا برای حضور در کافه نیازمند به ثبت نام هستید.
اگر مایل به شرکت در برنامهٔ حضوری هستید لطفاً دایرکت دهید.
لینک گوگل میت در کانال تاریخ بیهقی بارگذاری خواهد شد.
https://t.me/thehistoryofbeyhaqi
سپاسگزارِ همراهی شما عزیزان هستم.
#بزرگداشت_بیهقی #تاریخ_بیهقی #ابوالفضل_بیهقی
#قطب_الدین_صادقی

اینستاگرام تاریخ بیهقی

اینستاگرام شبکه ابوالفضل بیهقی - بیهقی نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۰۳ ، ۱۴:۳۶
رضا حارث ابادی

همایش نکوداشت بیهقی در سبزوار برگزار می‌شود

همایش نکوداشت بیهقی در سبزوار برگزار می‌شود

سبزوار- ایرنا - چهاردهمین همایش بین‌المللی نکوداشت دبیر «ابوالفضل بیهقی» پدر نثر فارسی و صاحب اثر ارجمند تاریخی بیهقی، اول آبان در سرسرای کاشفی سبزوار برگزار می‌شود.

به گزارش ایرنا، دبیر این همایش روز چهارشنبه در نشست شورای فرهنگ عمومی سبزوار که با محوریت برگزاری این همایش تشکیل شد، گفت: ابوالفضل بیهقی به عنوان پدر نثر فارسی و سبزوار به عنوان پایتخت نثر فارسی در جهان شناخته شده است.

مهیار علوی‌مقدم افزود: اکنون ۱۳ سال است که همایش نکوداشت ابوالفضل بیهقی، به صورت بین المللی، ملی و یا استانی در سبزوار برگزار می شود که امسال چهاردهمین دوره آن در روز اول آبان، به صورت بین المللی و با حضور جمعی از اندیشمندان، سخن شناسان و نیز وزیران و سفیران کشورهای اقلیم زبان فارسی و نیز اساتید داخلی و خارجی برگزار خواهد شد.

وی با بیان اینکه مهمانان به صورت حضوری و یا مجازی در این رویداد فرهنگی شرکت خواهند کرد، گفت: در این همایش، ۹ کارگاه و ۱۲ نشست فرهنگی و ادبیاتی از جمله کارگاه تئاتر و تاب‌آوری برپا خواهد شد و برای نخستین بار، جایزه ویژه بلاغت نیز توسط خانواده مرحوم دکتر «سیدمحمد علوی‌مقدم»، از اساتید فقید دانشگاه فردوسی مشهد در رشته زبان و ادبیات فارسی اهدا خواهد شد.

آیت الله غلامرضا مقیسه، امام جمعه سبزوار نیز در این نشست شورای فرهنگ عمومی، برگزاری همایش بزرگ ابوالفضل بیهقی را در راستای تدوین شناسنامه هویتی شهرستان، اقدامی ارزنده دانست و گفت: بدون شک با همت دانشگاه حکیم سبزواری و مشارکت دیگر نهادها و دستگاه‌های اجرایی شهرستان، شاهد همایشی باشکوه و برنامه ای عالی خواهیم بود.

معاون استاندار و فرماندار ویژه سبزوار نیز با اشاره به روند برگزاری ادوار پیشین همایش نکوداشت ابوالفضل بیهقی، گزارشی در خصوص اقدامات انجام شده برای برپایی چهاردهمین دوره این همایش از جمله دعوت از مهمانان بین المللی ارائه کرد.

حسین ابراهیمی کردیانی گفت: از دستگاه‌های اجرایی شهرستان سبزوار انتظار می رود برای برگزاری هر چه بهتر و بی‌نقص‌تر این همایش فرهنگی، نهایت همکاری و همراهی را با دبیرخانه همایش داشته باشند.

روز اوّل آبان، از سال ۱۴۰۱ در تقویم ملّی کشور به نام روز ملّی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی ثبت شده است.

ابوالفضل بیهقی، تاریخ‌نگار قرن پنجم هجری قمری و نگارنده کتاب تاریخ بیهقی از مورخان دوره غزنوی است که سال ۳۸۵ در روستای "حارث آباد" بیهق (سبزوار کنونی) متولد شد.

وی بعد از کسب فضایل به دیوان رسایل محمودی راه یافت و در خدمت "خواجه بونصر مُشکان" به کار پرداخت و در خدمت سلاطین غزنوی به سر برد.

اثر گرانسنگ وی "تاریخ بیهقی" از سوی عمده کارشناسان، صاحبنظران و استادان ادبیات فارسی به عنوان فاخرترین نمونه نثر فارسی شناخته شده است و از این رو بیهقی را "پدر نثر فارسی" نام داده اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۰۳ ، ۱۴:۰۸
رضا حارث ابادی

برگزاری «چهاردهمین همایش بین المللی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و مطالعات میان رشته ای نثر فارسی»

 

 اوّل آبان، درتقویم ملّی، به نام روز ملّی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی( پدرنثر فارسی) ثبت شده است.از اوّل آبان ۱۳۸۶ تاکنون، سیزده دوره ازاین همایش های ادواری در سطح ملی و بین المللی برگزارشده است. درروزهای ۳۰ مهر، اوّل و دوم آبان ۱۴۰۳ شماری از نثر پژوهان و بیهقی پژوهان و پژوهشگران میان رشته ای گردهم می آیند تا باردیگر، باب بیهقی پژوهی و نثر پژوهی پررونق شود.

  دکتر مهیارعلوی مقدّم، دبیر همایش چهاردهم که تاکنون، سیزده دوره این همایش ها رابرگزارکرده است در گفتگو با خبر نگار روابط عمومی دانشگاه گفت برگزاری «چهاردهمین همایش بین المللی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و مطالعات میان رشته ای نثرفارسی» در اوّل آبان  ۱۴۰۳فرصتی است تا باردیگر نثر پژوهان و بیهقی پژوهان ایرانی و غیر ایرانی به جایگاه ادبیات کلاسیک فارسی به ویژه نثرفارسی و پیوند آن با جهان معاصر و نقش ادبیات و فرهنگ  در ارتقای زندگی مردم روزگار ما بپردازند. به ویژه آن که این همایش به موضوع بسیار مهم« مطالعات میان رشته ای» می پردازد که بحثی بسیار مهم و جدی وضروری به ویژه در محافل علمی و دانشگاهی است. دبیر همایش افزود دراین همایش، ۹کارگاه توسط پژوهشگران طراز اوّلی مانند دکتر بهمن نامور مطلق، دکتر حمید رضاشعیری، دکتر ابوالفضل حرّی، دکتر محمدرضا مقدّسی، دکتراحمد رضی، دکتر قدسیه رضوانیان و دکتر میثم زندی ارائه خواهدشد و موضوعاتی مانند مواجهه کارگردان و بازیگر با متن، فرهنگ به مثابۀ ابزار و زمینۀ تاب­ آوری، چرایی، چیستی و چگونگی مطالعات میان ­رشته­ای، روش شناسی پژوهش­های میان رشته­ای در قلمرو  ادبیات، صدا درروایت: روایتگری معتمد و نامعتمد، بررسی مناسبات تاریخ و زیبایی شناسی، نمونه پژوهی: تاریخ بیهقی، کارکردهای میان­رشته­ای موزۀ نثر فارسی و مراکز اسناد و مفاخر دانشگاه ها، وارونگی روایت در نثرهای فارسی، کارکرد هوش مصنوعی در پردازش و تحلیل متون نثر فارسی برپایۀ نثرپژوهی رایانشی دراین کارگاه ها ارائه می شود. ۱۲ سخنران ایرانی و خارجی در دونشست به مطالعات میان رشته ای نثر فارسی و تاریخ بیهقی می پردازند. رونمایی از کتاب های از تار و پود نثرفارسی (مجموعه مقاله­های همایش)،  از بلندای نثر فارسی (مجموعه چکیده مقاله­های همایش) و شهر در سایه اساطیر( نوشته دکتر علی صادقی منش) و اهدای ­لوح تقدیربه­برگزیده «جایزه بلاغی-زیباشناسی­زنده­یاددکترسیدمحمّد علوی مقدّم» ازدیگر برنامه های این همایش است. علوی مقدم افزود دراین همایش، پژوهشگرانی از کشورهای عراق، افغانستان، تاجیکستان، هندوستان،ازبکستان، ارمنستان و کانادا، به صورت حضوری و مجازی، به ارائه مباحث می پردازند.

   دکتر علی صادقی منش، دبیر اجرایی همایش و مدیر بخش نظارت علمی همایش به روابط عمومی دانشگاه گفت یک از کارگاه هایی که در «چهاردهمین همایش بین المللی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و مطالعات میان رشته ای نثرفارسی» ارائه خواهدشد با عنوان «فرهنگ به مثابۀ ابزار و زمینۀ تاب­ آوری»، توسط دکتر محمدرضا مقدسی، رییس خانه تاب آوری ایران خواهدبود که درراستای ابلاغ ماموریت ابلاغ شده درنیمه مهر۱۴۰۳توسط معاون پژوهش و فناوری وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است. اصلی‌ترین هدف مأموریت «تاب­آوری فرهنگی هویّت محور»، بازشناخت سازوکارهای فرهنگی‌ است که برآمده از هویّت ملّی هستند و می‌توانند در راستای تاب‌آوری فردی، اجتماعی و در سطح کشور مؤثر واقع شوند؛ از این رو، این مأموریت در پی یافتنِ راهکارهای فرهنگی وکاربردی از مؤلّفه‌های هویّتی در راستای تاب‌آوری هویّتی است و از آن‌جایی که این مأموریت در سطح خراسان بزرگ فرهنگی می باشد؛ در گام نخست، تمرکز بر نشانگان هویّتی خراسان بزرگ، خواهد بود؛

      «چهاردهمین همایش بین المللی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و مطالعات میان رشته ای نثرفارسی» از ساعت ۴ عصر ۳۰ مهر آغاز و در شبانگاه دوم آبان۱۴۰۳ پایان خواهدیافت. مراسم افتتاحیه درصبح سه شنبه اول آبان برگزار می شود. اجرای نمایشنامه خوانی داستان « بردارکردن حسنک وزیر» از جمله برنامه های این همایش است.

https://www.hsu.ac.ir/wp-content/uploads/2024/10/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D9%88_%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84_%D9%87%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4_%D8%A8%DB%8C%D9%87%D9%82%DB%8C_1403.pdf

برنامه_نهایی_و_کامل_همایش_بیهقی_۱۴۰۳

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۰۳ ، ۱۴:۰۵
رضا حارث ابادی

چهاردهمین همایش بین المللی ابوالفضل بیهقی از حضور شما و همه بزرگواران دعوت می شود از ساعت ۴ عصر ۳۰ مهر تا ساعت ۸ شب ۲ آیان درتمام جلسات همایش⬆️ شرکت فرمایید.

چهاردهمین همایش بین المللی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چهاردهمین همایش بین المللی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و مطالعات میان رشته ای نثر فارسی روز سه شنبه، 1 آبان، 1403 توسط دانشگاه حکیم سبزواری و تحت حمایت سیویلیکا در شهر سبزوار برگزار می شود.

 

 

    ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۰۳ ، ۰۸:۱۴
    رضا حارث ابادی


    روز شنبه اول آبانماه 1400 ساعت 14 الی 17 - محل بنای یادمان ابوالفضل بیهقی روستای حارث آباد
    1-قرائت قرآن: آقای احمد گرامی نسب - 3 دقیقه 
    2- سخن آغازین مجری برنامه: خانم فرزانه فرهبد- 5 دقیقه
    3- خیرمقدم: آقای رضا حارث آبادی بیهقی همراه با خانم ابراهیمی دهیار- 5 دقیقه 
    4- سخنرانی و ارائه گزارش: دکتر مهیار علوی مقدم دبیر یازدهمین همایش ملی ابوالفضل بیهقی و مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزوار ی– 10 دقیقه 
    5- سخنرانی: دکتر محمد جعفر یاحقی (عضو فرهنگستان زبان وادبیات فارسی و رئیس انجمن ترویج زبان وادب فارسی ایران شعبه خراسان)– 5 دقیقه
    6- سخنرانی: دکتر عبدالغفور آرزو (پژو هشگر برجسته ی افغانستان، عضو عالی رتبه سابق وزارت امور خارجه افغانستان و استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کابل )– 5 دقیقه
    7- سخنرانی: پروفسور سیّد حسن امین( استاد دانشگاه گلاسکوی اسکاتلند و حقوق دان) – 5 دقیقه
    8- اجرای برنامه نمایشی: آقای هومن پور اشرف ( پذیرایی )– 15 دقیقه  
    9-  سخنرانی: مهندس سید مجتبی علوی مقدم( معاون استاندار خراسان رضوی و فرماندار ویژه سبزوار)-  5 دقیقه
    10-سخنرانی: دکتر بهروز محبی نجم آبادی نماینده مردم شریف شهرستان‌های سبزوار، جوین، جغتای، خوشاب، داورزن و ششتمد در مجلس شورای اسلامی - 5 دقیقه
    11- سخنرانی: آقای رضا شجاع مقدم رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان سبزوار– 5 دقیقه 
    12- برنامه موسیقی: گروه نی نوازی نینوا آقای درقدمی– 15 دقیقه 
    13-گزارش و خاطره گویی: سید احمد فسنقری، محمد رضا قیامی و محمد رضا یاسینی در خصوص تاریخچه جنگل و مرکز تثبت شن حارث آباد( به عنوان اولین مرکز تثبیت شن کشور)– 10 دقیقه
    14- سخنرانی: آقای وحید ملوندی نیکو رئیس کمسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر سبزوار- 5 دقیقه
    15- سخنرانی: مهندس مهدی مقصودی مدیرمسئول و صاحب امتیاز فصل نامه بیهق نامه، هفته نامه ستاره شرق و وبسایت سبزواریان در خصوص معرفی نشریه بیهق نامه و برنامه های آتی – 5 دقیقه
    16- بیهقی خوانی: دکتر ابوالقاسم رحیمی، دکتر علی صادقی منش و استاد حسین خسروجردی – 20 دقیقه
     17- مراسم تجلیل از تنی چند از فعالان فرهنگی و اجتماعی– 5 دقیقه 
    18- سخنرانی: مهندس محمدرضا هویدا فرد معاون اجرائی پیشین موسسه فرهنگی نیکوکاری سبزواری های مقیم مشهد-  5 دقیقه
    19– برنامه موسیقی: گروه هنری صدای سبزوار- اختتامیه مراسم – 15 دقیقه

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۰۰ ، ۰۸:۰۱
    رضا حارث ابادی

    برگزاری گسترده یازدهمین همایش ملی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی با حضور بیهقی پژوهانی از ایران، افغانستان، پاکستان و اقلیم کردستان عراق در “ماه بیهقی” ( از آغاز تا پایان آبان ۱۴۰۰)

     

    یازدهمین همایش ملی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و همزمان با تصویب روز ملی ابوالفضل بیهقی (پدر نثر فارسی) در تقویم ملی کشور در سطح گسترده ای و با برگزاری ده نشست علمی-پژوهشی در ماه بیهقی (از اول آبان تا پایان آبان )۱۴۰۰ برگزار خواهد شد.

     این مطلب را دکتر مهیار علوی مقدم دبیر همایش به اطلاع رساند و افزود صبح روز اول آبان پس از به صدا درآمدن «زنگ بیهقی» به صورت نمادین در مدارس منتخب سبزوار، آیین افتتاحیه همایش در تالار بین المللی بیهقی دانشگاه حکیم سبزواری، به دلیل همه‌گیری کرونا به صورت محدود و با حضور شماری از مسئولین کشوری و ارائه سخنرانی گزارش توسط ایشان برپا خواهد شد و در آن از «دیبای روشنایی» (مجموعه چکیده مقالات یازدهمین همایش ملی بزرگداشت بیهقی) و تارنمای علمی-پژوهشی تاریخ بیهقی، رونمایی خواهد شد.

     دکتر مهیار علوی مقدم افزود در فضای مجازی در ماه بیهقی، در شباهنگام شنبه ها و چهارشنبه های آبان ۱۴۰۰، ده نشست علمی -پژوهشی با عنوان هایی مانند تاریخ بیهقی در فراسوی مرزها، اندیشه های سیاسی در تاریخ بیهقی، جنبه‌های زیباشناسی و ظرفیت های هنری تاریخ بیهقی، کارکردهای تاریخ بیهقی و متون کهن در جهان معاصر، مطالعات حقوقی تاریخ بیهقی، تاریخ بیهقی در دیگر سرزمین ها، رویکردهای نوین در تحلیل تاریخ بیهقی، تاریخ و تاریخ نگاری در تاریخ بیهقی، مطالعات نقد ادبی و میان‌رشته‌ای تاریخ بیهقی و گزارش محافل و انجمن‌های بیهقی خوانی برگزار خواهد شد و در این نشست ها به بیهقی پژوهانی از ایران، افغانستان، پاکستان و اقلیم کردستان عراق سخنرانی خواهند کرد. «بیهقی خوانی» یکی از برنامه‌هایی است که در تمام این ده نشست، ارائه خواهد شد و در نشست پایانی، شماری از دست اندرکاران انجمن‌ها و محفل های بیهقی خوانی از سراسر کشور به معرفی انجمن بیهقی خود خواهند پرداخت.

     دبیر همایش افزود دانشگاه حکیم سبزواری به مانند سال‌های گذشته برگزار کننده اصلی بخش علمی و پژوهشی همایش است و انجمن ترویج زبان و ادبیات ایران (شعبه خراسان)، انجمن علمی استادان زبان و ادبیات فارسی، مرکز فرهنگی و بین‌المللی شهرکتاب، بنیاد فرهنگی زنده یاد دکتر علوی مقدم و نیز سازمان‌ها و نهادهایی مانند معاونت استانداری و فرمانداری ویژه شهرستان سبزوار، شهرداری و شورای اسلامی شهر سبزوار، اداره فرهنگ و ارشاد سبزوار و اداره آموزش و پرورش سبزوار در برگزاری این همایش نقش دارند.

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۰۰ ، ۰۷:۴۷
    رضا حارث ابادی

    با درود و احترام به همه صاحبان فضل و خرد  


    دوست گرانقدر و فرهیخته، جناب مهدی ضیایی بزرگوار عنایت فرمودند و پس از مطالعه تاریخ بیهقی جملات قصار و پندهای آن را استخراج و کتابت کرده و در اختیار ما قرار دادند. چون زحمات تحسین برانگیز ایشان درخور بهره برداری به نحو احسن بود، جسارت کرده و آنها را تایپ کردم تا همگان بهرمند شوند. 
    آنچه می خوانید بازنویسی یافته های ارزشمند فرهیخته ارجمند جناب مهدی ضیایی از کتاب سترگ تاریخ بیهقی است:

    سخنان گزیده و پند هایی که پس از مطالعه کامل تاریخ بیهقی به آنان رسیده‌ام:
    ۱- آخر کار آدمی مرگ است، احمق مردا که دل در این جهان بندد، که نعمتی بدهد و زشت بازستاند.
    ۲- از مکر دشمن ایمن نشاید بود.
    ۳- اعتقاد من باری آن است مُلک روی زمین نخواهم با تبعت آزاری بزرگ تا به خون چه رسد.
    ۴- او نخست ببرید و اندازه نگرفت پس بدوخت تا موزه و قبا تنگ و بی اندام آمد.
    ۵- این جهان گذرنده، دار خلود نیست و بر کاروانگاهیم و پسِ یکدیگر می رویم.
    ۶- بدا قوما که ماییم ( بونصر مشکان خطاب به سلطان مسعود)
    ۷- بَرِ آن تخم ها که ایشان کاشتند، برداشتند.
    ۸- بسا رازا که آشکار خواهد شد روز قیامت.
    ۹- بندگان گناه کنند و خداوندان در گذارند.
    ۱۰- به جویی که آب رفت یک، دوبار آب باز آید.
    ۱۱- پیرایه مُلک پیران باشند.
    ۱۲- پیش آفتاب ذره کجا برآید.
    ۱۳- تا جان در تن است امید صدهزار راحت است و فرج است.
    ۱۴- تا سر به جای است خلل ها را دریافت باشد

    ۱۵- مقام مردی باشد چنان تواند کرد و گردن حرص و آز را تواند شکست.
    ۱۶- چنان باید زیست که پس از مرگ دعایی نیک کنند.
    ۱۷- چون دوستی زشت کند چه چاره از باز گفتن؟
    ۱۸- چون شکوفه نهال را سخت تمام و روشن و آبدار بینند، توان دانست که میوه از چه جمله آید.
    ۱۹- چون ضعیفی افتد میان دو قوی توان دانست که حال چون باشد.
    ۲۰- چون گوسفند را بکشند از مثله کردن و پوست باز کردن دردش نیاید.
    ۲۱- چون مرا دشمن از خانه خیزد با بیگانه جنگ چرا باید کرد. 
    ۲۲- چون مرد بمرد اگرچه بسیار مال و جاه دارد با وی که همراه خواهد بود؟
    ۲۳- حاسد را هرگز آسایش نباشد.
    ۲۴- حق دوستی را بباید گزارد؛ خاصه که قدیم تر باشد.
    ۲۵- حق را همیشه حق می باید دانست و باطل را باطل.
    ۲۶- حق صحبت نان و نمک را نگاه باید داشت.
    ۲۷- حق همیشه حق باشد و باطل باطل.
    ۲۸- خاک بر سر آن خاکسار که خدمت پادشاهان کند که با ایشان وفا و حرمت و رحمت نیست (بونصر مشکان پس از سی سال خدمت به پادشاهان این جمله را گفت)

    ۲۹-خردمند آن است که به نعمتی و عشوه ای که این جهان دهد فریفته نشود و بر حذر باشد از باز ستدن که زشت باز می ستاند و بی محابا

    ۳۰- خردمند آن است که در قناعت زند که برهنه آمده است و برهنه خواهد رفت.
    ۳۱- خود کرده را درمان نیست.
    ۳۲- خون ریختن کار بازی نیست.
    ۳۳- داد از دنیای فریبنده بباید ستد و خوش بخورد و خوش بزیست و راه دیگر گرفت.
    ۳۴- در شهری مُقام نکنید که پادشاهی قاهر و قادر، حاکمی عادل و بارانی دائم و طبیبی عالم و آبی روان نباشد.
    ۳۵- درویش گرسنه و در محنت و ضعیف و توانگر در همه نعمت، چون مرگ فراز آمد از یکدیگر باز نتوان شناخت.
    ۳۶- دشمن، دوست چون تواند بود؟ دشمن هرگز دوست نگردد.
    ۳۷- دل در فرع بستن و اصل را به جای ماندن محال است.
    ۳۸- دو تیغ به هیچ حال در یک نیام نتوانند بود.
    ۳۹- دولت افتان و خیزان باید، که پایدار باشد و دولتی که همواره می‌رود بر مراد، بی هیچ کراهیت و به یک بار خداوندش بیفتد.
    ۴۰- دولت و ملت دو برادرند که به هم بروند و از یکدیگر جدا نباشند.

    ۴۱- دیگ به همبازان بسیار به جوش نیاید.
    ۴۲- راست گفتن پیشه گیرید که روی را روشنی دارد.
    ۴۳- زده را که به زینهار شما آید مزنید، زده و افتاده را توان زد، مرد آن مرد است که گفته اند العفو عند القدرت) به کار آید.
    ۴۴- سخن حق و نصیحت تلخ باشد.
    ۴۵- سخنی که ناخوش خواهد آمد ناگفته به.
    ۴۶- سیر خورده، گرسنه را مست و دیوانه پندارد.
    ۴۷- شراب و نشاط با فراغ دل رود.
    ۴۸- شرط آن است که به وقت گل ساتگینی خوری که گل مهمانیست چهل روزه.
    ۴۹- صعبا و فریبنده که این درم و دینار است، بزرگا مردا که از این روی بر تواند گردانید.
    ۵۰- عاقبت کار آدمی مرگ است.
    ۵۱- فضل هر چند پنهان دارند آخر آشکار شود، چون بوی مشک.
    ۵۲- قلم روان از شمشیر گردد.
    ۵۳- قوادی به از قاضی گری.
    ۵۴- قیامتی خواهد بود و حسابی بی محابا و داوری عادل و دانا و بسیار فضیحت ها که از این زیرزمین برخواهد آمد.
    ۵۵- کسی بر راستی زیان نکرده است.

    ۷۳- نصیحت که به تهمت بازگردد ناکردنی است.
    ۷۴- نگر تا کار امروز به فردا نیفکنی که هر روزی که می آید کار خویش می آورد.
    ۷۵- وزیر بدگمان تدبیر راست چون تواند کار بندد؟
    ۷۶- هر چه بر کاغذ نبشته آید بهتر از کاغذ باشد.
    ۷۷- هر کسی آن کند که از اصل و گوهر وی سزد.
    ۷۸- هر کسی خرد او قوی تر، زبان ها در ستایش او گشاده تر. 
    ۷۹- هر که از عیب خود نابینا باشد، نادان‌تر مردمان باشد.
    ۸۰- هر که خرد وی اندک تر، او به چشم مردمان سبک تر.
    ۸۱- هر که خواهد که زنش پارسا ماند، گرد زنان دیگران نباید گشت. 
    ۸۲- هنر بزرگ آنست که روزی خواهد آمد جزا و مکافات را در آن جهان، و داوری عادل که از این ستمکاران داد مظلومان بستاند. 
    ۸۳- یوسف از گاه به چاه افتاد. 

    مهدی ضیایی
    فی مورخ ۲۵ محرم الحرام سنه ۱۴۴۳

    با تشکر از سرکار خانم فرهبد مجری و استاد برجسته سخن شهرستان سبزوار 

    لینک گروه واتس آپ: شبکه رسمی ابوالفضل بیهقی پدر نثر پارسی 

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۰۰ ، ۰۷:۴۳
    رضا حارث ابادی

    برگزاری یازدهمین همایش ملی بزرگداشت بیهقی همزمان با روز ملی بزرگداشت بیهقی/ “ماه بیهقی”؛ برای نخستین بار بزرگداشت پدر نثر فارسی به مدت یک ماه برگزار می شود

    یازدهمین همایش ملی ابوالفضل بیهقی نویسنده تاریخ بیهقی در دو محور علمی- پژوهشی و بخش عمومی همزمان با یکم آبان ماه روز ملی بزرگداشت پدر نثر فارسی برای نخستین بار از یکم آبان تا یکم آذر ۱۴۰۰ به مدت یک ماه و در قالب “ماه بیهقی” برگزار می شود.

    دبیر یازدهمین همایش ملی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی در گفتگو با روابط عمومی دانشگاه، ضمن تشریح برنامه های بخش علمی- پژوهشی و بخش عمومی این همایش گفت: آیین افتتاحیه شنبه اوّل آبان۱۴۰۰ ساعت ۱۰-۱۲ صبح به صورت  حضوری و مجازی، با پیام یکی از مسئولان فرهنگی عالی رتبه کشوری و با توجه به همه گیری کرونا با حضور شماری محدود از پژوهشگران ایرانی و سفیر کشورهای  افغانستان و تاجیکستان و رایزن های  فرهنگی سفارت این کشورها برگزار خواهد شد.

    دکتر مهیار علوی مقدم با اشاره به اینکه ارائه فراخوان چکیده مقالات درحوزه بیهقی پژوهی از اواخر تیر ۱۴۰۰ آغاز شده است و انتشار چکیده مقالات دارای نمایهISC و Civlica  خواهد بود، اضافه کرد: نظارت بر بخش علمی همایش، توسط کمیته ای علمی از دانشگاه های حکیم سبزواری، فردوسی مشهد، اصفهان، ارومیه، تهران، علامه طباطبایی، فرهنگیان و مرکز فرهنگی بین الملل شهر کتاب انجام می شود.

    دانشیار گروه زبان وادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری با اشاره به اینکه در این دوره برای نخستین بار بزرگداشت بیهقی طی یک ماه و در قالب”ماه بیهقی” برگزار می شود، اظهار داشت: برگزاری ۹ نشست های علمی- پژوهشی( درفضای مجازی) از اوّل آبان تا اوّل آذر۱۴۰۰ و سخنرانی دست کم ۱۸ بیهقی پژوه در این نشست ها و بیهقی خوانی و نمایشنامه خوانی درشنبه های  بیهقی و چهارشنبه های بیهقی از جمله برنامه های ماه بیهقی خواهد بود.

    دکتر علوی مقدم افزود: از این میان، ۴ نشست به مناسبت  ۲ آبان(روز اخلاق و مهرورزی): پیوند تاریخ بیهقی و ارتقای اخلاق مداری و انسان دوستی در جامعه، ۱۳آبان(روز دانش آموز): پیوندهای تاریخ بیهقی و آموزش وپرورش، ۱۴ آبان(روز فرهنگ عمومی): پیوند تاریخ بیهقی وارتقای فرهنگ جامعه،  ۲۴ آبان(روز کتاب و کتابخوانی): بیهقی خوانی و پیوند تاریخ بیهقی با خوانش متن و ۵ نشست نیز درحوزه های زیباشناسی، تاریخ نگاری، مطالعات فرهنگی، روایت شناسی و داستان پردازی درتاریخ بیهقی است.

    این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه آیین بیهقی خوانی در این ۹ نشست علمی- پژوهشی(در فضای مجازی) و ۵ بیهقی خوانی و گفتارهایی پیرامون تاریخ بیهقی با زبانی ساده و نمایشی در سبزوار خواهد بود، گفت: برگزاری ۱۵ کوته گفتار فرهنگی- ادبی در فضای مجازی در زمینه تاریخ بیهقی و ابوالفضل بیهقی، برگزاری مراسمی مردمی در حارث آباد(زادگاه ابوالفضل بیهقی) درهفته اول آبان ۱۴۰۰و به صدا درآمدن زنگ بیهقی در شنبه اول آبان۱۴۰۰ درمدارس شهرستان سبزوار و تببین جایگاه ابوالفضل بیهقی و تاریخ بیهقی در زنگ های تفریح توسط دبیران ادبیات و تاریخ در هفته اوّل آبان نیز از دیگر برنامه های ماه بیهقی خواهد بود.

    دبیر یازدهمین همایش ملی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی افزود: آیین اختتامیه همایش با حضور شماری از پژوهشگران ایرانی و مسئولان فرهنگی  شماری از کشورهای همسایه ی همزبان در  باغ ایرانی، درکنار تندیس ابوالفضل بیهقی و حکیم فردوسی برگزار می شود.

    دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری خاطرنشان کرد: برگزار کنندگان بخش های علمی- پژوهشی و عمومی یازدهمین همایش بزرگداشت ابوالفضل بیهقی، دانشگاه حکیم سبزواری- انجمن ترویج زبان وادب فارسی ایران(شعبه خراسان)- مرکز فرهنگی وبین الملل شهر کتاب- بنیاد فرهنگی زنده یاددکتر علوی مقدم- شهرداری وشورای اسلامی شهرستان سبزوار – اداره فرهنگ و ارشاداسلامی سبزوار- اداره آموزش وپرورش سبزوار 

    خواهند بود.

    اعضای کمیته علمی یازدهمین همایش ملی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی(آبان ۱۴۰۰) :

    • دبیر یازدهمین همایش ملی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی(آبان ۱۴۰۰): دکتر مهیار علوی مقدّم

    • مدیر نظارت علمی، انتشارات و فضای مجازی: دکتر علی صادقی منش

    1. دکتر مه دخت پورخالقی چترودی(دانشگاه فردوسی مشهد)

    2. دکتر علی تسنیمی(دانشگاه حکیم سبزواری)

    3. دکترزهرا جمشیدی(دانشگاه حکیم سبزواری)

    4. دکتر احمد خواجه ایم(دانشگاه حکیم سبزواری)

    5. دکتر حسن دلبری(دانشگاه حکیم سبزواری)

    6. دکترابوالقاسم رحیمی(دانشگاه حکیم سبزواری)

    7. دکترروزبه زرین کوب(دانشگاه تهران)

    8. استاد مهدی سیدی(فرهنگسرای فردوسی)

    9. دکتر علی صادقی منش(دانشگاه حکیم سبزواری)

    10. دکتر محمّدعلی طالبی(دانشگاه حکیم سبزواری)

    11. دکترمهیار علوی مقدّم(دانشگاه حکیم سبزواری)

    12. دکترغلامحسین غلامحسین زاده(دانشگاه تربیت مدرس)

    13. آقای علی اصغر محمدخانی( مرکز فرهنگی و بین الملل شهرکتاب)

    14. دکتر عباس محمّدیان(دانشگاه حکیم سبزواری)

    15. دکتر فاطمه مدرّسی(دانشگاه ارومیه)

    16. دکتر رضا مصطفوی سبزوار(دانشگاه علامه طباطبایی)

    17. دکترسیدعلی اصغرمیرباقری فرد(دانشگاه اصفهان)

    18. دکتر اسماعیل نصرآبادی( دانشگاه فرهنگیان)

    19. دکتر محمد جعفر یاحقی(دانشگاه فردوسی مشهد)

    فراخوان همایش ملی ابوالفضل بیهقی( کلیک کنید)

    فرمت چکیده یازدهمین همایش ملی ابوالفضل بیهقی(کلیک کنید)

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۰ ، ۱۲:۴۴
    رضا حارث ابادی

    یازدهمین همایش ملی ابوالفضل بیهقی پدر نثر پارسی به مناسبت اول آبانماه روز ملی ابوالفضل بیهقی از اول آبانماه 1400 تا اول آذرماه 1400 و به مدت یک ماه به همت دانشکده زبان وادبیات فارسی #دانشگاه_حکیم_سبزواری برگزار می گردد 

    ایمیل جهت ارسال مقالات beyhaghi1400@yahoo.com 

    راهنمای ارسال مقالات در لینک ذیل

    برنامه های یازدهمین همایش ملی ابوالفضل بیهقی در آبانماه 1400 

    h

     

    ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۰۰ ، ۰۸:۱۹
    رضا حارث ابادی

    درباره ابوالفضل بیهقی

    درباره ابوالفضل بیهقی

    تهران- ایرنا- ابوالفضل بیهقی ادیب، پژوهشگر و پدر نثر فارسی است که نام او در آسمان ادب این سرزمین می‌درخشد. او با نگارش تاریخ بیهقی، مهمترین منبع تاریخی دوران غزنوی را رقم زد و میراث ماندگاری برای قوام‌بخشی به هویت این مرز و بوم بر جای گذاشت.  

    به گزارش ایرنا؛ ادبیات بیانگر ارزش‌ها، معیارها و ویژگی هایی است که زندگی فردی و جمعی بر محور آن می چرخد و نقد و بررسی آثار ادبی نیز نمی تواند به دور از آن ارزش ها و معیارها باشد. در واقع نقد و بررسی آثار ادبی با تمام تنوع و خصوصیات آن به نوعی درس زندگی است. در میان بزرگان دنیای ادب می توان به ابوالفضل بیهقی اشاره کرد که به ادیب دوستدارانش می گوید: «بنای برافراشته اش تا آخر روزگار باقی خواهد ماند.»

    زندگی ابوالفضل بیهقی

    ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی در حارث آباد بیهق یا سبزوار قدیم چشم به جهان گشود. پدرش او را از همان دوران کودکی در نیشابور به دانش ‏اندوزی واداشت.  خانواده‌ وی با بزرگان روزگار خویش نشست و برخاست داشتند. ابوالفضل که از دریافت و هوشمندی ویژه ‏ای برخوردار بود و به کار نویسندگی عشق می‏ ورزید، در جوانی از نیشابور به غزنین رفت و جذب کار نگارش دیوان شد و با علاقه و استعداد بی نظیری که داشت، بزودی به دستیاری خواجه ابونصر مشکان صاحب دیوان رسالت محمود غزنوی برگزیده شد. از آغاز زندگی بیهقی اطلاعات زیادی در دست نیست. چون به نوجوانی رسید در «دیوان رسالت» سلطان محمود غزنوی که ادیب و دبیر بزرگی چون بونصرمشکان ریاست آن را بر عهده داشت، به شاگردی پرداخت. بیهقی شخصی مورد اعتماد بود و خطی خوش داشت. از این رو اجازه داشت، بسیاری از نامه‌ها و اخبار و احوال حکومت‌ها و شاهان را رؤیت کند و به گفته خودش «و این اخبار بدین اشباع که می‌خوانم از آن است که در آن روزگار معتمد بودم و به چنین احوال کسی از دبیران واقف نبودی مگر استادم، بونصر».(۱)

    تاریخ بیهقی

    تاریخ بیهقی یکی از بی نظیرترین منابع تاریخی است که از نظر علم جغرافیا نیز منبعی ارزشمند به شمار می آید.

    بیهقی پس از درگذشت مشکان از کاردانی و رنج سی ساله استاد خود در کار دیوانی یاد می‌کند و دراین باره می نویسد: «و باقی تاریخ چون گذشت که نیز نام بونصر نبشته نیاید در این تالیف، قلم را لختی بگریانم ... پس به سر تاریخ باز شوم». در واقع این کتاب نمودار جامع و کم نظیری از اوضاع و احوال غزنویان هم محسوب می‌شود. کمتر پدیده‌ای از زندگی مردم آن دوره می‌توان یافت که از دید تیزبین مؤلف این کتاب پنهان مانده باشد. از چهار جلد اول تاریخ بیهقی که درباره‌ روزگار باستان و دوران پیش از غزنویان بوده تنها مطالبی اندک در «زبده‌التواریخ» بر جای مانده است. این اثر سترگ در حوزه تاریخ‌نگاری، داستان‌نویسی، اندیشه، ادبیات و شیوه نگارش فارسی، نگاه خردمندانه به هستی و اتفاقات آن، کتابی قابل توجه است. تاریخ بیهقی، شاهنامه نثر فارسی و بیانگر شایستگی زبان فارسی در حوزه نگارش و پژوهش است. شیوه تاریخ‌نگاری بیهقی می‌تواند سر فصل تاریخ‌نگاری علمی ایرانیان باشد و پژوهشگران ما بر پایه آن بنگارند و آن را سر لوحه کار خود قرار دهند.(۲)

    نثر فارسی و شیوه بلاغت تاریخ بیهقی

    تاریخ بیهقی از شاهکارهای ادب فارسی به شمار می رود. یکی از چند کتاب معدودی که از نثر فارسی پیش از مغول مانده، کتاب تاریخ خواجه ابوالفضل محمد بن حسین الکاتب بیهقی است. در میان نوشته های قدیم کمتر کتابی را می توان یافت که بتواند با کهنگی زبان تا این اندازه برای خوانندگان خود جذابیت داشته باشد، به طوری که نسل های بعد را که شاید از نثر آن زمان فاصله گرفته باشند به طرف خود جذب می کند. هنر بیهقی اوج بلاغت طبیعی زبان پارسی است و بهترین نمونه هنر انشایی پیشینیان محسوب می شود، آغاز تألیف تاریخ بیهقی سال ۴۴۸ قمری (بهار، ج ۲، ص ۶۹) و موضوعِ آن، رویدادهای ۴۲سال از پادشاهی غزنویان بوده و در ۳۰ فصل تدوین شده بوده است؛ مطالب آن تا مجلد چهارم همان مطالب تاریخ ناصری و تاریخ یمینی بوده، از مجلد پنجم که آغاز آن از میان رفته تا مجلد۱۰، تاریخ بیهقیِ موجود است و مجلدهای بعدی وقایع سال ۴۵۱ قمری بوده است. (۳)

    آثار برجای مانده از بیهقی

    کتابی که امروز ما آن را به نام تاریخ بیهقی می شناسیم در آغاز تاریخ ناصری نام برده شده است. «تاریخ آل ناصر، تاریخ آل سبکتگین، جامع التواریخ، جامع فی تاریخ سبکتگین و سرانجام تاریخ بیهقی» که گویا بر اثر بی توجهی به نام اصلی آن  تاریخ ناصری به این نام ها شهرت پیدا کرده بود،‌ از جمله آثار برجای مانده از ابوالفضل بیهقی است. بخش موجود تاریخ بیهقی را تاریخ مسعودی نیز می نامند از آن جهت که دوران زندگی سلطان مسعود غزنوی را در بر دارد. از تاریخ بیهقی نسخه های خطی فراوانی در کتابخانه های ایران و دیگر کشورهای جهان به جا مانده است که نشان می دهد در چند سده اخیر بسیار مورد توجه و پسند مردم بوده است.(۴)

    ویژگی های ادبی تاریخ بیهقی

    برخی محققان در سال های گذشته تاریخ بیهقی را با شرح و توضیح واژه ها و جملات به صورت گزیده به چاپ رسانده اند. تاریخ بیهقی موجود نخستین بار در ۱۸۶۲ میلادی در کلکته به تصحیح مورلی و به اهتمام ناسولیز چاپ شد. ویژگی‌هایی در خود متن تاریخ بیهقی وجود دارد که این متن را نسبت به دیگر متون کهن برتری می‌دهد. بعضی از این ویژگی‌ها دلایل زبانی یا ادبی دارند. نگرش اخلاقی و حرفه‌ای بیهقی در نگارش تاریخ، خالق بعضی دیگر از ویژگی‌ها است. (۵)

    نکته آخر اینکه تاریخ بیهقی از آن دست کتاب های تاریخی به شمار می رود که مورخ، خود در وقایع تاریخی حاضر بوده است، پس بیهقی نمی‌توانسته بی‌طرف باشد اما در عین حال سعی می‌کرده بی‌طرفانه عمل کند. بیهقی به شیوه منشیانه گری توانست اتفاقات داخلی و رویدادهای دربار و سلسله پادشاهی غزنویان را با انصافی تمام به رشته قلم بیاورد و فصاحت و بلاغت سخنوری را به حد اعلی برساند.

    در دانشگاه های ادبیات آمریکا در شهرهای میشیگان، واشنگتن و موسسه مطالعات شرق شناسی دانشکده میسوری توجه و عنایت زیادی به پژوهش شناسی در زمینه تاریخ بیهقی و کلیله و دمنه دارند. همچنین در کشورهای فرانسه و به ویژه در انگلیس در دانشگاه کمبریج در رشته زبان های خارجی اهمیت خاصی به امر پژوهش شناسی در مورد تاریخ بیهقی دارند و حتی نمایشنامه های آنها در برخی موارد از داستان های کلیله و دمنه و تاریخ بیهقی انتخاب و اجرا می شود.(۶)

    سرانجام بیهقی

    بیهقی ۸۵ سال زیست و به تصریح ابوالحسن بیهقی در تاریخ بیهقی به ۴۷۰ قمری چشم از جهان فروبسته است و به این ترتیب ۱۹ سال پس از نگاشتن تاریخ بیهقی زنده بوده و هر گاه به اطلاعات تازه ای، دسترسی می یافت، آن را به متن کتاب می افزود.

    پی نوشت: 

    ۱. بهار، استاد محمدتقی ملک الشعرا، سبک شناسی، ج ۲، تهران۱۳۴۹

    ۲. بیهقی، ابوالفضل، تاریخ بیهقی، تصحیح دکتر علی اکبر فیاض، دانشگاه مشهد، ۱۳۵۰

    ۳. نوشته علی بن زید بیهقی : «زیادت از سی مجلد»، ص ۲۰)

    ۴. خطیب رهبر، دکتر خلیل، تاریخ بیهقی با معنی واژه ها و شرح بیت ها و... انتشارات سعدی

    ۵. خطیبی، دکتر حسین، فن نثر در ادب پارسی، انتشارات زوار، تهران، ۱۳۶۶

    ۶. مهدوی دامغانی، دکتر احمد، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۱۸

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۰ ، ۱۱:۱۰
    رضا حارث ابادی

    تقدیر رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی سبزوار از موسسه کیاسبز به خاطر طرح ثبت روز ملی بیهقی

    مجله اینترنتی اسرارنامه

    ثبت اول آبان به عنوان روز ملی بزرگداشت بیهقی در متن تقویم ملی ایران قطعا یکی از مهمترین خبرهای هفته گذشته سبزوار بود. این دستاورد آنقدر بزرگ است که هر چند هنوز 9 ماه دیگر تا پایان سال باقی است، اما می توان از همین حالا به جرأت آن را مهمترین رویداد فرهنگی سال 1400 در دیار سربداران دانست.

    یقینا در تحقق این دستاورد افراد و گروه های مختلفی در طول این سالها نقش داشته اند که زحمات همه آنان قابل تقدیر و ستایش است، از جمله موسسه فرهنگی هنری کیاسبز بیهق که طرح نهایی ثبت اول آبان را در اواخر سال 99 به رشته تحریر درآورد و همین طرح از جانب اداره ارشاد سبزوار به ریاست رضا شجاع مقدم و نمایندگان شهرستان آقایان محبی و به ویژه عنابستانی پیگیری شد و سرانجام در شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست دکتر روحانی رئیس جمهوری ایران مورد تأیید و تصویب قرار گرفت.

    اما بی تردید تلاش های چندین ساله مردم و فرهیختگان روستای حارث آباد، اساتید دانشگاه های سبزوار، فرمانداران و نمایندگان وقت، کمیسیون فرهنگی شورای شهر و شهرداری که همه ساله به برگزاری همایش های بزرگداشت بیهقی در اول آبان و یادآوری ضرورت ثبت این روز در تقویم ملی به عنوان یک مطالبه مردمی پرداخته اند، در حصول نهایی این نتیجه تأثیر بسزایی داشته است.

    در تصویر این پست تقدیرنامه رضا شجاع مقدم رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی سبزوار از موسسه فرهنگی هنری کیاسبز بیهق به خاطر تدوین طرح پیشنهادی اول آبان روز بزرگداشت بیهقی و تعیین جایگاهی ویژه برای «نشان ادبی بیهقی» را مشاهده می کنید که در اسفند 99 اهدا شده است.

    موسسه فرهنگی هنری کیاسبزبیهق با همت تعدادی از چهره های دانشگاهی و فرهنگی و هنری دیار سربداران در سال 1386 در سبزوار تأسیس شده و از آن زمان تا کنون منشأ فعالیت ها و خدمات فرهنگی و هنری ارزنده ای نظیر برگزاری کنگره بین المللی بزرگداشت آیت الله حاج عبدالاعلی سبزواری روحانی برجسته شیعه در سال 89، نکوداشت ملی استاد حمید سبزواری پدر شعر انقلاب در سال 91، جشنواره ملی ادبیات داستانی رضوی در سال 91، جشنواره ملی خوشنویسی رضوی در سال 94 و چندین جشنواره، همایش و نمایشگاه و نیز برگزاری کلاس های هنری و دوره های مهارت آموزی را در کارنامه خود دارد.

    در حال حاضر آقای سیدنورالله رضوی مدیرمسئول و آقایان محمد همایی و رضا مناجاتی پور از اعضای هیأت امنای این موسسه هستند.

     

      بیهقی - Copy

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۰ ، ۱۱:۰۸
    رضا حارث ابادی

    پاسخ‌های “سایه” درباره‌ی بیهقی از کتاب “پیر‌پرنیان‌اندیش”

    سبزواریان، مهدی مقصودی:

    تصمیم داشتم به مناسبت اول آبان‌ماه (روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی) یادداشتی بنویسم ولی به مصداق شعر معروف «خوش‌تر آن باشد که سرّ دلبران / گفته آید در حدیث دیگران» پاسخ‌های “سایه” را درباره‌ی بیهقی از کتاب “پیر‌پرنیان‌اندیش” در اینجا بازنشر می‌کنیم؛ امید آن‌که مورد نظر قرار گیرد:

    – استادشفیعی اعتقاد دارن که بوستان سعدی کامل‌ترین نمونه‌ی فصاحت شعر فارسی و تاریخ بیهقی کامل‌ترین نمونه فصاحت نثر فارسیه؛ شما با این نظر موافقید؟

    + بله، بله، حرفتون درسته‌.

    – شما رابطه‌تون با تاریخ بیهقی چطوره؟

    + خیلی خیلی خوب، کتاب خیلی عجیب و غربیبه (با تحسین‌ می‌گوید). شفیعی درست گفته. تاریخ بیهقی هم مثل سعدیه؛ یعنی زیباییش تو سادگیه؛ در اوج سادگی زیباست. اون لفاظی‌های کج‌ و کوله‌ای که توش فضل‌فروشی و عربی‌دانی هست، توش نیست.

     

    – خیلی با تاریخ بیهقی محشور بودید؟

    + اوه، من این کتابو خیلی دوست دارم. تو این کتابه که می‌فهمی چقدر امکانات زبان فارسی زیاده. اگه از بیهقی فقط این عبارت باقی مونده بود «که لختی قلم را بر وی بگریانم» کافی بود. آدم عجیبیه.

     حیف که جوونا تو این روزگار نمی‌رن سراغ این نوع کتاب‌ها از جمله تاریخ بیهقی…

     

                         http://www.sabzevarian.com/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%A8%DB%8C%D9%87%D9%82%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D9%87/

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۵۴
    رضا حارث ابادی