قیامت نزدیک است برخیز که شور محشر آمد
چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۱، ۰۳:۳۵ ق.ظ
اشراط الساعه
حوادث طبیعی و دگرگونیهای کیهانی در عصر ظهور و آستانه قیامت
أشراط جمع «شَرَط» به معنای نشانه یا ابتدای چیز است و «الساعة» به جزئی از اجزای شبانه روز گفته میشود و مقصود از آن اینجا قیامت است؛ بنابراین، مراد از اشراط الساعه، نشانههایی است که پیش از قیامت یا در آستانة آن، واقع می شود.[78]
واژة اشراط در قرآن، فقط یک بار و به صورت اضافه به ضمیر "الساعة" به کار رفته است:
(فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّی لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ)
آیا آنها جز این انتظاری دارند که قیامت ناگهان بر پا شود؛ [آن گاه ایمان آورند] در حالی که هم اکنون نشانههای آن آمده است؛ اما هنگامی که بیاید، تذکر و ایمان آنها سودی نخواهد داشت.[79]
مفسران، برخی از تحولات اجتماعی و همچنین فروپاشی نظام طبیعت و درهم پیچده شدن و تبدیل آسمان و زمین پیش از ظهور قیامت را که در آیات گوناگونی به آنها اشاره شده است، از نشانههای قیامت دانسته اند.
در روایات ـ به ویژه روایات اهل سنّت ـ نیز بر تحولات اجتماعی و دگرگونی های کیهانی که پیش از قیامت واقع میشود "اشراط الساعه" اطلاق شده است.[80]
پیامبر گرامی اسلام (ص) درباره نشانههای قیامت میفرماید:
به ناگزیر ده چیز، پیش از برپایی قیامت، رخ خواهد داد: خروج سفیانی, دجّال، پیدا شدن دود, جنبنده، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب آن، فرود آمدن حضرت عیسی، فرو رفتن [در زمین] در ناحیة مشرق و فرو رفتن در منطقة جزیرةالعرب و آتشی که از انتهای عدن بر میخیزد و مردمان را به سوی صحرای محشر راهنمایی میکند.[81]
بر این اساس میتوانیم "اشراط الساعه" را سلسلهای از حوادث اجتماعی و طبیعی بدانیم که از زمان بعثت رسول اکرم (ص) آغاز، و تا فروپاشی کامل نظام طبیعت ادامه مییابد و همة آنها را میتوان نشانه هایی از نزدیک شدن رستاخیز بزرگ دانست.
البته در برخی روایات، افزون به موارد یادشده، به از پارهای پدیدههای اجتماعی نادرست و گناهان آشکار و عمومی نیز به عنوان اشراط الساعة نام برده شده که مشروحترین و جامعترین حدیث در این زمینه حدیثی است که ابن عباس از پیغمبر گرامی اسلام9 در داستان حجة البلاغ نقل کرده که بسیاری از مسائل را به ما میآموزد و حاوی نکات فراوانی است.
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان این روایت را به نقل از تفسیر قمی، از رسول گرامی اسلام (ص) این گونه نقل کرده است:
قمی در تفسیر خود از پدرش از سلیمان بن مسلم خشاب از عبد اللَّه بن جریح مکی از عطاء بن ابی ریاح از عبداللَّه بن عباس نقل کرده که گفت: با رسول خدا به زیارت حج رفتیم، همان حجی که بعد از آن رسول خدا (ص) از دنیا رفت، رسول خدا (ص) در کعبه را گرفت و سپس روی نازنین خود را به طرف ما کرد و فرمود: میخواهید شما را خبر دهم از علامات قیامت؟ و در آن روز سلمان رضی الله عنه از هر کس دیگر به آن جناب نزدیکتر بود، لذا او در پاسخ رسول خدا (ص) گفت: بله یا رسول اللَّه، حضرت فرمود: یکی از نشانههای قیامت این است که نماز ضایع میشودـ یعنی از میان مسلمین میرود. و از شهوات پیروی میشود و مردم به سوی هواها میل میکنند، مال، مقامی عظیم پیدا میکند و مردم آن را تعظیم میکنند، دین به دنیا فروخته میشود، در آن زمان است که دل افراد با ایمان درونشان، برای منکرات بسیاری که میبینند و نمیتوانند آن را تغییر دهند آب میشود آن چنان که نمک در آب حل میگردد.
سلمان با تعجب گفت: یا رسول اللَّه! به راستی چنین روزی خواهد رسید؟
فرمود: آری، به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در آن هنگام سرپرستی و ولایت مسلمانان را امرای جور به دست میگیرند امرایی که وزرایی فاسق و سرشناسانی ستمگر و امنایی خائن دارند.
سلمان پرسید: به راستی چنین وضعی پیش خواهد آمد یا رسول اللَّه؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان. در این موقع منکر، معروف، و معروف، منکر میشود، خائن امین قلمداد میگردد و امین خیانت میکند، دروغگو تصدیق میشود و راستگو تکذیب میگردد.
سلمان با حالت تعجب پرسید: یا رسول اللَّه به راستی چنین چیزی خواهد شد؟ فرمود:
آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در آن روزگار زنان به امارت میرسند و کنیزان طرف مشورت قرار میگیرند و کودکان بر فراز منبر میروند و دروغ نوعی زرنگی و زکات خسارت، و خوردن بیتالمال نوعی غنیمت شمرده شود، مرد به پدر و مادرش جفا ولی به دوستش نیکی مینماید و ستاره دنباله دار طلوع میکند.
سلمان باز پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین چیزی خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان! در این موقع زن با شوهرش در تجارت شرکت کند و باران در فصلش نیامده بلکه در گرمای تابستان میبارد و افراد کریم سخت خشمگین میگردند، مرد فقیر تحقیر میشود، در این هنگام بازارها به هم نزدیک میشوند وقتی یکی میگوید:" من چیزی نفروختم" و آن دیگری میگوید:" من سودی نبردهام" طوری میگویند که هر شنونده میفهمد دارد به خدا بد و بیراه میگوید.
سلمان پرسید: آیا حتماً چنین وضعی خواهد شد یا رسول اللَّه؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در این هنگام اقوامی بر آنان مسلط میشوند که اگر لب بجنبانند کشته میشوند و اگر چیزی نگویند دشمنان همه چیزشان را مباح و برای خود حلال میکنند تا با بیت المالشان کیسههای خود را پر کنند و به ناموسشان تجاوز نموده، خونشان را بریزند و دلهاشان را پر از وحشت و رعب کنند و در آن روز مؤمنین را جز در حال ترس و وحشت و رعب و رهبت نمیبینی.
سلمان گفت: یا رسول اللَّه آیا چنین روزگاری بر مؤمنین خواهد گذشت؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این هنگام چیزی از مشرق میآورند و چیزی از مغرب تا امت اسلام را سرپرستی کنند، در آن روز وای به حال ناتوانان امت من، از شر شرقی و غربیها و وای به حال آن شرقیان و غربیان از عذاب خدا، آری نه کوچکی را رحم میکنند و نه پاس حرمت بزرگی را دارند و نه از هیچ مقصری عفو میکنند، اخبارشان همه فحش و ناسزا است، جثه آنان جثه و بدن آدمیان است ولی دلهاشان دلهای شیاطین.
سلمان عرضه داشت: یا رسول الله آیا چنین روزی خواهد رسید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان، در این هنگام مردان به مردان اکتفاء میکنند و زنان به زنان و همانطوری که پدر و اهل خانواده نسبت به دختر غیرت به خرج میدهند نسبت به پسر نیز غیرت به خرج میدهند، مردان به زنان شبیه میشوند و زنان به مردان و زنان بر مرکبها سوار میشوند که از طرف امت من لعنت خدا بر آنان باد.
سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی پیش میآید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان، در این هنگام مساجد طلا کاری و زینت میشود آن چنان که کلیساها و معبد یهودیان زینت میشود، قرآنها به زیور آلات آرایش و مغازهها بلند وصفها طولانی میشود اما با دلهایی که نسبت به هم خشمگین است و زبانهایی که هر یک برای خود منطقی دارد.
سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا این وضع پیش میآید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، در آن روز مردان و پسران امت من با طلا خود را میآرایند و حریر و دیبا میپوشند و پوست پلنگ کالای خرید و فروش میگردد.
سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در آن روز ربا همه جا را میگیرد و یک عمل آشکار میشود و معاملات با غیبت و رشوه انجام میشود و دین خوار و دنیا بلند مرتبه میشود.
سلمان گفت: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این هنگام طلاق زیاد میشود و هیچ حدی جاری نمیگردد و البته خدای تعالی از این بابت هرگز متضرر نمیشود.
سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این زمان کنیزان آوازهخوان و نوازنده پیدا میشوند و اشرار امت من بر امت، ولایت و حکومت میکند.
سلمان پرسید: یا رسول الله آیا چنین وضعی خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این موقع اغنیای امت من صرفا به منظور گردش و تفریح به حج میروند و طبقه متوسط برای تجارت و فقرا به منظور خودنمایی و ریا حج میروند، در این هنگام است که اقوامی قرآن را برای غیر خدا میآموزند و آن را نوعی مزمار و آلت موسیقی اتخاذ میکنند، اقوامی دیگر به تعلم فقه اسلامی میپردازند اما برای غیر خدا در آن روزگار زنا زادگان زیاد میشوند با قرآن آوازهخوانی میکنند و بر سر دنیا سر و دست میشکنند.
سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی خواهد شد؟ فرمود: آری به خدایی سوگند که جانم به دست او است ای سلمان این وقتی است که حرمتها و قرقها شکسته شود و مردم از روی آگاهی و عمد در پی ارتکاب گناه باشند و اشرار بر اخیار مسلط شوند، دروغ فاش و بی پرده و لجاجتها ظاهر گردد و فقرا فقر خود را علنی کنند، مردم در لباس به یکدیگر مباهات کنند و باران در غیر فصل ببارد و مردم شطرنج و نرد و موسیقی را کاری پسندیده بشمارند و در مقابل امر به معروف و نهی از منکر را عملی نکوهیده بدانند تا آنجا که یک فرد با ایمان ذلیلترین و منفورترین فرد امت شود و قاریان عابدان را ملامت کنند و عابدان قاریان را این مردمند که در ملکوت آسمانها رجس و نجس نامیده میشوند.
سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول الله آیا چنین وضعی پیش میآید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این هنگام است که توانگر هیچ دلواپسی جز فقیر شدن ندارد، حتی یک گدا در طول یک هفته یعنی بین دو جمعه درخواست میکند و کسی نیست که چیزی در دست او بگذارد.
سلمان باز پرسید: یا رسول الله آیا چنین روزگاری خواهد رسید؟
فرمود: آری به آن خدایی که جانم در دست او است ای سلمان در این زمان رویبضة تکلم میکنند، پرسید: یا رسول الله پدر و مادرم فدای تو، رویبضه چیست؟ فرمود: چیزی و کسی به سخن در میآید و در امور عامه سخن میگوید که هرگز سخن نمیگفت، در این هنگام است که مردم، دیگر زیاد زنده نمیمانند ناگهان زمین نعرهای میکشد و هر قومی چنین میپندارد که زمین تنها در ناحیه او نعره کشید بعد تا هر زمانی که خدا بخواهد هم چنان میمانند و سپس واژگونه میشوند و زمین هر چه در دل دارد بیرون میریزد ـ و خود آن جناب فرمود: یعنی طلا و نقره را ـ آن گاه با دست خود به ستونهایی که در آنجا بود اشاره نموده و فرمود مثل این، ولی در آن روز دیگر نه طلایی فائده دارد و نه نقرهای، این است معنای آیه: فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها؛ علامت هایش بیامد.[82]
نیز ن.ک: آخرالزمان، خروج سفیانی، خروج دجال، خروج دابه الارض، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسی7.
پی نوشت :
[78] . خلیل بن احمد، کتاب العین، ج6، ص235؛ طریحی، مجمع البحرین، ج4، ص257.
[79] . سوره محمد (47) آیه 18.
[80] . ر.ک: صنعانی، المصنف، ج11، ص274؛ علی بن جعد، مسند، ص248؛ ابن ابىشیبه، المصنف، ج8، ص267؛ ابن ابی عاصم، کتاب الاوائل، ص114؛ نسائی، السنن الکبری، ج1، ص255؛ طبرانی، المعجمالکبیر، ج9، ص296.
[81] . «عَشْرٌ قَبْلَ السَّاعَةِ لَا بُدَّ مِنْهَا السُّفْیَانِیُّ وَ الدَّجَّالُ وَ الدُّخَانُ وَ الدَّابَّةُ وَ خُرُوجُ الْقَائِمِ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَ نُزُولُ عِیسَی7وَ خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَ خَسْفٌ بِجَزِیرَةِ الْعَرَبِ وَ نَارٌ تَخْرُجُ مِنْ قَعْرِ عَدَنٍ تَسُوقُ النَّاسَ إِلَی الْمَحْشَرِ»، کتاب الغیبة، ص436، ح426؛ ر.ک: ابن حبان, الصحیح، ج15، ص257.
[82] . محمد حسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج5، ص649 ـ 552.
أشراط جمع «شَرَط» به معنای نشانه یا ابتدای چیز است و «الساعة» به جزئی از اجزای شبانه روز گفته میشود و مقصود از آن اینجا قیامت است؛ بنابراین، مراد از اشراط الساعه، نشانههایی است که پیش از قیامت یا در آستانة آن، واقع می شود.[78]
واژة اشراط در قرآن، فقط یک بار و به صورت اضافه به ضمیر "الساعة" به کار رفته است:
(فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّی لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ)
آیا آنها جز این انتظاری دارند که قیامت ناگهان بر پا شود؛ [آن گاه ایمان آورند] در حالی که هم اکنون نشانههای آن آمده است؛ اما هنگامی که بیاید، تذکر و ایمان آنها سودی نخواهد داشت.[79]
مفسران، برخی از تحولات اجتماعی و همچنین فروپاشی نظام طبیعت و درهم پیچده شدن و تبدیل آسمان و زمین پیش از ظهور قیامت را که در آیات گوناگونی به آنها اشاره شده است، از نشانههای قیامت دانسته اند.
در روایات ـ به ویژه روایات اهل سنّت ـ نیز بر تحولات اجتماعی و دگرگونی های کیهانی که پیش از قیامت واقع میشود "اشراط الساعه" اطلاق شده است.[80]
پیامبر گرامی اسلام (ص) درباره نشانههای قیامت میفرماید:
به ناگزیر ده چیز، پیش از برپایی قیامت، رخ خواهد داد: خروج سفیانی, دجّال، پیدا شدن دود, جنبنده، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب آن، فرود آمدن حضرت عیسی، فرو رفتن [در زمین] در ناحیة مشرق و فرو رفتن در منطقة جزیرةالعرب و آتشی که از انتهای عدن بر میخیزد و مردمان را به سوی صحرای محشر راهنمایی میکند.[81]
بر این اساس میتوانیم "اشراط الساعه" را سلسلهای از حوادث اجتماعی و طبیعی بدانیم که از زمان بعثت رسول اکرم (ص) آغاز، و تا فروپاشی کامل نظام طبیعت ادامه مییابد و همة آنها را میتوان نشانه هایی از نزدیک شدن رستاخیز بزرگ دانست.
البته در برخی روایات، افزون به موارد یادشده، به از پارهای پدیدههای اجتماعی نادرست و گناهان آشکار و عمومی نیز به عنوان اشراط الساعة نام برده شده که مشروحترین و جامعترین حدیث در این زمینه حدیثی است که ابن عباس از پیغمبر گرامی اسلام9 در داستان حجة البلاغ نقل کرده که بسیاری از مسائل را به ما میآموزد و حاوی نکات فراوانی است.
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان این روایت را به نقل از تفسیر قمی، از رسول گرامی اسلام (ص) این گونه نقل کرده است:
قمی در تفسیر خود از پدرش از سلیمان بن مسلم خشاب از عبد اللَّه بن جریح مکی از عطاء بن ابی ریاح از عبداللَّه بن عباس نقل کرده که گفت: با رسول خدا به زیارت حج رفتیم، همان حجی که بعد از آن رسول خدا (ص) از دنیا رفت، رسول خدا (ص) در کعبه را گرفت و سپس روی نازنین خود را به طرف ما کرد و فرمود: میخواهید شما را خبر دهم از علامات قیامت؟ و در آن روز سلمان رضی الله عنه از هر کس دیگر به آن جناب نزدیکتر بود، لذا او در پاسخ رسول خدا (ص) گفت: بله یا رسول اللَّه، حضرت فرمود: یکی از نشانههای قیامت این است که نماز ضایع میشودـ یعنی از میان مسلمین میرود. و از شهوات پیروی میشود و مردم به سوی هواها میل میکنند، مال، مقامی عظیم پیدا میکند و مردم آن را تعظیم میکنند، دین به دنیا فروخته میشود، در آن زمان است که دل افراد با ایمان درونشان، برای منکرات بسیاری که میبینند و نمیتوانند آن را تغییر دهند آب میشود آن چنان که نمک در آب حل میگردد.
سلمان با تعجب گفت: یا رسول اللَّه! به راستی چنین روزی خواهد رسید؟
فرمود: آری، به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در آن هنگام سرپرستی و ولایت مسلمانان را امرای جور به دست میگیرند امرایی که وزرایی فاسق و سرشناسانی ستمگر و امنایی خائن دارند.
سلمان پرسید: به راستی چنین وضعی پیش خواهد آمد یا رسول اللَّه؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان. در این موقع منکر، معروف، و معروف، منکر میشود، خائن امین قلمداد میگردد و امین خیانت میکند، دروغگو تصدیق میشود و راستگو تکذیب میگردد.
سلمان با حالت تعجب پرسید: یا رسول اللَّه به راستی چنین چیزی خواهد شد؟ فرمود:
آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در آن روزگار زنان به امارت میرسند و کنیزان طرف مشورت قرار میگیرند و کودکان بر فراز منبر میروند و دروغ نوعی زرنگی و زکات خسارت، و خوردن بیتالمال نوعی غنیمت شمرده شود، مرد به پدر و مادرش جفا ولی به دوستش نیکی مینماید و ستاره دنباله دار طلوع میکند.
سلمان باز پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین چیزی خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان! در این موقع زن با شوهرش در تجارت شرکت کند و باران در فصلش نیامده بلکه در گرمای تابستان میبارد و افراد کریم سخت خشمگین میگردند، مرد فقیر تحقیر میشود، در این هنگام بازارها به هم نزدیک میشوند وقتی یکی میگوید:" من چیزی نفروختم" و آن دیگری میگوید:" من سودی نبردهام" طوری میگویند که هر شنونده میفهمد دارد به خدا بد و بیراه میگوید.
سلمان پرسید: آیا حتماً چنین وضعی خواهد شد یا رسول اللَّه؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در این هنگام اقوامی بر آنان مسلط میشوند که اگر لب بجنبانند کشته میشوند و اگر چیزی نگویند دشمنان همه چیزشان را مباح و برای خود حلال میکنند تا با بیت المالشان کیسههای خود را پر کنند و به ناموسشان تجاوز نموده، خونشان را بریزند و دلهاشان را پر از وحشت و رعب کنند و در آن روز مؤمنین را جز در حال ترس و وحشت و رعب و رهبت نمیبینی.
سلمان گفت: یا رسول اللَّه آیا چنین روزگاری بر مؤمنین خواهد گذشت؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این هنگام چیزی از مشرق میآورند و چیزی از مغرب تا امت اسلام را سرپرستی کنند، در آن روز وای به حال ناتوانان امت من، از شر شرقی و غربیها و وای به حال آن شرقیان و غربیان از عذاب خدا، آری نه کوچکی را رحم میکنند و نه پاس حرمت بزرگی را دارند و نه از هیچ مقصری عفو میکنند، اخبارشان همه فحش و ناسزا است، جثه آنان جثه و بدن آدمیان است ولی دلهاشان دلهای شیاطین.
سلمان عرضه داشت: یا رسول الله آیا چنین روزی خواهد رسید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان، در این هنگام مردان به مردان اکتفاء میکنند و زنان به زنان و همانطوری که پدر و اهل خانواده نسبت به دختر غیرت به خرج میدهند نسبت به پسر نیز غیرت به خرج میدهند، مردان به زنان شبیه میشوند و زنان به مردان و زنان بر مرکبها سوار میشوند که از طرف امت من لعنت خدا بر آنان باد.
سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی پیش میآید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان، در این هنگام مساجد طلا کاری و زینت میشود آن چنان که کلیساها و معبد یهودیان زینت میشود، قرآنها به زیور آلات آرایش و مغازهها بلند وصفها طولانی میشود اما با دلهایی که نسبت به هم خشمگین است و زبانهایی که هر یک برای خود منطقی دارد.
سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا این وضع پیش میآید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، در آن روز مردان و پسران امت من با طلا خود را میآرایند و حریر و دیبا میپوشند و پوست پلنگ کالای خرید و فروش میگردد.
سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در آن روز ربا همه جا را میگیرد و یک عمل آشکار میشود و معاملات با غیبت و رشوه انجام میشود و دین خوار و دنیا بلند مرتبه میشود.
سلمان گفت: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این هنگام طلاق زیاد میشود و هیچ حدی جاری نمیگردد و البته خدای تعالی از این بابت هرگز متضرر نمیشود.
سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این زمان کنیزان آوازهخوان و نوازنده پیدا میشوند و اشرار امت من بر امت، ولایت و حکومت میکند.
سلمان پرسید: یا رسول الله آیا چنین وضعی خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این موقع اغنیای امت من صرفا به منظور گردش و تفریح به حج میروند و طبقه متوسط برای تجارت و فقرا به منظور خودنمایی و ریا حج میروند، در این هنگام است که اقوامی قرآن را برای غیر خدا میآموزند و آن را نوعی مزمار و آلت موسیقی اتخاذ میکنند، اقوامی دیگر به تعلم فقه اسلامی میپردازند اما برای غیر خدا در آن روزگار زنا زادگان زیاد میشوند با قرآن آوازهخوانی میکنند و بر سر دنیا سر و دست میشکنند.
سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی خواهد شد؟ فرمود: آری به خدایی سوگند که جانم به دست او است ای سلمان این وقتی است که حرمتها و قرقها شکسته شود و مردم از روی آگاهی و عمد در پی ارتکاب گناه باشند و اشرار بر اخیار مسلط شوند، دروغ فاش و بی پرده و لجاجتها ظاهر گردد و فقرا فقر خود را علنی کنند، مردم در لباس به یکدیگر مباهات کنند و باران در غیر فصل ببارد و مردم شطرنج و نرد و موسیقی را کاری پسندیده بشمارند و در مقابل امر به معروف و نهی از منکر را عملی نکوهیده بدانند تا آنجا که یک فرد با ایمان ذلیلترین و منفورترین فرد امت شود و قاریان عابدان را ملامت کنند و عابدان قاریان را این مردمند که در ملکوت آسمانها رجس و نجس نامیده میشوند.
سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول الله آیا چنین وضعی پیش میآید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این هنگام است که توانگر هیچ دلواپسی جز فقیر شدن ندارد، حتی یک گدا در طول یک هفته یعنی بین دو جمعه درخواست میکند و کسی نیست که چیزی در دست او بگذارد.
سلمان باز پرسید: یا رسول الله آیا چنین روزگاری خواهد رسید؟
فرمود: آری به آن خدایی که جانم در دست او است ای سلمان در این زمان رویبضة تکلم میکنند، پرسید: یا رسول الله پدر و مادرم فدای تو، رویبضه چیست؟ فرمود: چیزی و کسی به سخن در میآید و در امور عامه سخن میگوید که هرگز سخن نمیگفت، در این هنگام است که مردم، دیگر زیاد زنده نمیمانند ناگهان زمین نعرهای میکشد و هر قومی چنین میپندارد که زمین تنها در ناحیه او نعره کشید بعد تا هر زمانی که خدا بخواهد هم چنان میمانند و سپس واژگونه میشوند و زمین هر چه در دل دارد بیرون میریزد ـ و خود آن جناب فرمود: یعنی طلا و نقره را ـ آن گاه با دست خود به ستونهایی که در آنجا بود اشاره نموده و فرمود مثل این، ولی در آن روز دیگر نه طلایی فائده دارد و نه نقرهای، این است معنای آیه: فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها؛ علامت هایش بیامد.[82]
نیز ن.ک: آخرالزمان، خروج سفیانی، خروج دجال، خروج دابه الارض، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسی7.
پی نوشت :
[78] . خلیل بن احمد، کتاب العین، ج6، ص235؛ طریحی، مجمع البحرین، ج4، ص257.
[79] . سوره محمد (47) آیه 18.
[80] . ر.ک: صنعانی، المصنف، ج11، ص274؛ علی بن جعد، مسند، ص248؛ ابن ابىشیبه، المصنف، ج8، ص267؛ ابن ابی عاصم، کتاب الاوائل، ص114؛ نسائی، السنن الکبری، ج1، ص255؛ طبرانی، المعجمالکبیر، ج9، ص296.
[81] . «عَشْرٌ قَبْلَ السَّاعَةِ لَا بُدَّ مِنْهَا السُّفْیَانِیُّ وَ الدَّجَّالُ وَ الدُّخَانُ وَ الدَّابَّةُ وَ خُرُوجُ الْقَائِمِ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَ نُزُولُ عِیسَی7وَ خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَ خَسْفٌ بِجَزِیرَةِ الْعَرَبِ وَ نَارٌ تَخْرُجُ مِنْ قَعْرِ عَدَنٍ تَسُوقُ النَّاسَ إِلَی الْمَحْشَرِ»، کتاب الغیبة، ص436، ح426؛ ر.ک: ابن حبان, الصحیح، ج15، ص257.
[82] . محمد حسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج5، ص649 ـ 552.
۹۱/۰۱/۳۰