نثرنویسی به سبک بیهقی
نثرنویسی به سبک بیهقی
ادبیات پارسی دوبال پرواز دارد یکی در نثر ودیگری درنظم ،همانگونه که شعر پارسی، مدیون خدمات وزحمات شاعران بزرگ است ، نثر پارسی نیز مدیون خدمات ارزشمند بسیاری از بزرگان از جمله : بیهقی، خالق تاریخ بیهقی است .
ابوالفضل بیهقی ، متولد 385 در بیهق در روستای حارث آباد شهرستان سبزواربوده و در جوانی حدود 27 سالگی به نزد بونصر مشگان که رئیس دیوان رسالت دربار، پادشاهی سلطان محمود غزنوی راه یافت، و بونصر نیز به جهت پاکی نفس او ، وی راهمانند ، فرزندان خویش بسیار گرامی داشت، گرچه دربار سلطان محمود ومسعود وسایرسلاطین اورا گاهی محبوب وگاهی مطرود می نمود، وروزگار او افت وخیزی هایی نیز در این روز گار غدار داشته، تا جایی که در اواخر عمر از قبول هرگونه شغلی کناره گیری نموده، و عملا درسال 448 به نگارش کتاب خویش مشغول شد.
اهمیت عمده ادبی کتاب او در این است، که یکی از شاهکاری های ادب پارسی در نثر قبل از نگارش گلستان سعدی بوده، بیهقی، اطلاعات بسیار جامع وکامل در خصوص تاریخ روزگارعصر خویش که سند معتبری است بجا گذاشته ،او در جامعه شناسی خطه خود، و نیز جمعیت شناسی مردم روزگارش، در خصوص علم سیاست وعبرت روزگار و واقعه نگاری در قالب نثر خاص خود،اعجازی نموده ،ضمن اینکه نگارش مطالب بسیار دقیق وبا ذکر جزیئات است ،اهمیت عظیم کتاب تاریخ بیهقی ،شاهکار ابوالفضل بیهقی این است، که به جهت اینکه خود در، دربار شاهان بوده، اخبار و اطلاعات بسیار دقیق ، موثق و معتبر بدون واسطه در اختیار داشته، و خود شاهد عینی جریانات روزمره امور بوده، و سندیت آن بسیار مورد قبول اهل فن است ،و از طرفی انسانی صادق ودرستکار وخوش گفتار است ، و صداقت در گفتارش موج می زند،لذا با شیوای وشیرینی خاص در کلام خود بصورت نثر معمول روزگار خویش، که اطناب مطلوب بیان نموده است .
نثر او نثر داستان نویسی است، از آنجا که بشدت اعتقادات مذهبی دارد وپابند به اسلام وقرآن و قبر وقیامت است، لذا در نگارش مطالب به امانت قلم وقیامت کبری اعتقاد دارد، و با همگان با احترام وادب سخن می گوید، آن چنان مودب است، که ادب او ذاتی است ،تملق وچاپلوسی نمی کند، او در بیان واقعه و نگارش تاریخ روزگار خود چنان دقیق و معتبر می نویسد، این عوامل همگی سبب شده، که از بیهقی یک چهره بی همتا در شیوه نگارش کتابش بسازد ، و مخاطب به راحتی با خود او و مطالب کتابش انس والفت می گیرد، شیوه تاریخ نویسی او چنان است، که از مخاطره های زمانه ، خاطره ساخته است .
او در بخشی از کتابش چنین می گوید :« در دیگر، تواریخ چنین طول وعرض نیست ، که احوال را آسانتر گرفته اند، وشمه یی بیش یاد نکرده اند، اما من چون این کار پیش گرفتم ،می خواهم که داد این تاریخ به تمامی بدهم ، وگرد زوایا و خبایا برگردم ،تا هیچ چیز از احوال پوشیده نماند و اگر این کتاب دراز شود و خوانندگان از خواندن ملالت افزاید ،طمع دارم به فضل ایشان که مرا از مبرمان نشمرند، که هیچ چیز نیست که به خواندن نیرزد ، که اخر هیچ حکایتی از نکته یی که به کار آید خالی نباشد»
یکی از ابتکارات بیهقی در نگارش کتاب این است که هر جا که خودش شاهد واقعه وصحنه ها نبوده سند و منبع وماخذ را معرفی نموده « از خواجه طاهر دبیر شنودم – پس از آن که امیر مسعود از هرات به بلخ آمد و کار ها یکرویه گشت»
نثر او نثر داستان نویسی است، از نجا که بشدت اعتقادات مذهبی دارد وپابند به اسلام وقرن و قبر و قیامت است، لذا در نگارش مطالب به امانت قلم ،و قیامت کبری اعتقاد دارد، و، با همگان با احترام و ادب سخن می گوید، ن چنان مودب است، که ادب او ذاتی است ،تملق و چاپلوسی نمی کند، او در بیان واقعه و نگارش تاریخ روزگار خود چنان دقیق و معتبر می نویسد، این عوامل همگی سبب شده، که از بیهقی یک چهره بی همتا در شیوه نگارش کتابش به سازد ، و مخاطب به راحتی با خود او ،و مطالب کتابش انس والفت می گیرد، شیوه تاریخ نویسی او چنان است، که از مخاطره ها زمانه ، خاطره ساخته است.
اودر ذکر بیان مطالب وموضوعات دقت خاصی نموده حتی تعداد حاضران و اصناف گوناگون و نوعلباس و پوششش آنان و نحوه سخن گفتن وحالات روحی آنان و جایگاه نشستن آنان بیان نموده و تقدم وتاخر مطالب را رعایت نموده و نحوه نگارش در تاریخ به شیوه داستان نویسی است بدین شیوه که مطالب واقعی در قالب کلمات به شیوه خودش بیان می کند که جالب وجذاب است در جایی می گوید «من برخاستم وکسان فرستادم و قوم حاضر آمدند ،پیش امیر رفتیم . چون بنشستیم امیر حال با ایشان گفت » در این یک سطر جمله بیهقی ما شاهد هشت فعل: برخاستم ،فرستادم ،آمدند،رفتیم ،بنشستیم ، گفت هستیم این شیوه نگارش بیانگر چند موضوع است که رخ داده و مطالب اضافی حذف شده گرچه شیوه نگارش او اطناب است اما اطناب زاید نیست او در نوع کار خود خلاقیت داشته است.
بیهقی در نگارش زمانی که سلطان مسعود که جانشین پدرخود سلطان محمود شده ، ومراسم سوگواری وفات سلطان محمود است ، با دقت نظر در ثبت واقعه چنین یادمی کند« امیر، دیگر روز بار داد، با قبایی وردائی ودستاری سپید وهمه اعیان و مقدمان و اصناف،لشکر به خدمت آمدند، سپید ها پوشیده ، و بسیار جزع بود .سه روز تعزیعتی ملکانه به رسم داشته، آمد چنان که همگان بپسندیدند»
این تاریخ نویس زبده بقدری جزئیات مطالب را بیان می کند که هیچ چیز از نگاه نافذ وقلم شکافنده او دور نمانده وبه نوعی موضوعات را درج می کند که هیچ دوربین در ثبت واقعه بهتر از چشمان ژرف نگر او نیست، تصویر سازی او قابل تقدیر وتحسین است ، و حافظه بس قوی داشته و تمام وقایع را در خاطره خود ثبت نموده تا سرانجام در زمان مناسب مجموعه رخداد ها را از ذهن خلاق روی کاغذ آورده ،نحوه کلامش در اکثر موارد به شیوه ای است که حس دوستی و ودشمنی را پنهان داشته واحساسات خودرا مطرح نکرده وصرفا بیان وقایع با نثر شیرین او دامه می یابد ، در جایی می گوید «دیگر روز فوجی قوی از اعیان بیرون آمدند، علویان وقضات وائمه وفقها وبزرگان و بسیارمردم عامه واز هر دستی اتباع ایشان . و امیر رضی الله عنه فرموده بود، تا کوکبه یی و تکلفی ساخته بودند، سخت عظیم وبسیار غلام بر در خیمه ایستاده وسوارو پیاده بسیار در صحرا در سلاح غرق و بار دادند، و اعیان و بزرگان لشکر در پیش او بنشستند، و دیگران بایستی که در نظاره بودندی که درُ پاشیدی وشکر شکستی ، بیاید در این تاریخ سخنان وی چه آنکه گفته و چه نبشته تا مقرر گردد خوانندگان را که نه برگزاف است »
این دانشور زمانه مردی سلیم نفس ومومن ودرستکاربوده ، و عفت قلم را همه جارعایت نموده، و یکی از اخلاق پسندیده این بزرگوار این است که جهل و کینه ودشمنی دیگران را بسیار نیکو با حلم وصبر جمیل تحمل نموده، زبان وقلم را امانت و ودیعه الهی می داند، وآلوده به غبیت ، تهمت،سخن چنینی ،بهتان و انتقام نکرده ، اگر هم در برخی موارد نادر صفتی از فردی نام برده این امر بیانگر صراحت لهجه وصداقت در گفتار ونوشتار اوست،به جهت انگار خودش نیز مطمن بوده که کتابش وشیوه نگارش او درقرنهای آینده تحسین همگان را به دنبال خواهد داشت، گرچه از کتاب او فقط بخشی باقی است اما همین مطالب می تواند الگو وسرمشق برای اصحاب ادب واندیشه شود ، که در شیوه نگارش افسار اسب قلم را رها نکرده، واین هنر بزرگ بیهقی است که شیوه وشیرین می نویسد با صداقت وصریح مطالب را درج می کند همه جا خدا را حاضر وناظر اعمال خود می ببیند ادبیات ما مدیون مردان وزنان بزرگی است که درس اخلاق ومعرفت و اخلاص در عمل وگفتار وکردار دارند و شیوه شعر ونثر آنان اتلاف وقت و بیهوده گویی و خوشی و عیاشی و بی خبران و غرق شدن در منجلاب گناهان نیست. ادبیات پارسی هدفمند است. الگو ادبیات پارسی ما تکیه بر پایه تقوی و تعهد وتعبد دارد، الحق ادبیات ما ادبستان است .وسرانجام بیهقی، درسال 470 در غزنین وفات یافت ، و این مورخ و نثر نویس توانا ، که همه تاریخ و وقایع زمانه را با جزئیات کامل نگارش نموده ، روزگار غدار در حق او جفا نموده ، چون حتی سنگی که نام ویادی از او حک در قبرش که نشانی از او باشد نیز یافت نشد، وگمنام در دل زمین به خاک سپرده شد، اما در دل میلیونها پارسی زبان در طول قرون مختلف نامش و یادش همواره با احترامی وبزرگی یاد می شود، روح وروان او شادباد!