آیین رزم در عصر غزنویان و تاریخ بیهقی
«آیین رزم در عصر غزنویان و تاریخ بیهقی»
فرمانروایی مسعود از همان آغاز با اغتشاش های ترکمنان مواجه بود. تاریخ بیهقی یکی از بهترین منابع شناخت سلطنت مسعود است. که آداب و آیین لشگر کشی این دوره را به نحوی صمیمی، اما عبرت انگیز بیان می کند. وی با هنر خاص نویسندگی خود به بیان جزئیات وقایع می پردازد. صحنه های جنگی را با توصیفی کامل در برابر دیدگان خواننده به نمایش میگذارد و به بیان نحوه و سرعت حرکت سپاه، ترتیب حرکت آنان، جایگاه امیران، اعیان و رسولان، نوع اسلحه، چگونگی پوشش و ... می پردازد.
اولین جنگ در تاریخ بیهقی جنگ حسن سلیمان –حاکم ری- با آل بویه است که بیهقی ماجرای آمدن رسول آل بویه و گذشتن لشگر حسن سلیمان و مردم مسلح و همچنین رجز خوانی حسن سلیمان برای دشمن و نحوه جنگ را شرح می دهد.
در حالت کلی سپه سالار با بیرق ها و ملازمان در قلب و میانه لشگر قرار می گرفت. جلوی آنها طلایه بود. که به آنها پیشرو هم میگفتند. سمت راست میمنه و سمت چپ را میسره می خواندند. سپاهیانی که دردو جانب لشگر مستقر بودند به منزله بالهای سپاه بودند و جناح خوانده میشدند. در پشت لشگر هم ساقه حرکت می کرد.
یکی از نمونه های تعبیه جنگی را در حمله خوارزمشاه به علی تگین و فتح بخارا می بینیم. نمونه دیگر در حمله امیر مسعود به ترکمنان در طلخاب میبینیم. که بر ماده پیلی مینشیند و اسبی پنجاه بر گرداگرد او از سلطان محافظت میکنند. یکی از وظایف ساقه نشینان به دو نیم کردن فراریان و هزیمتیان بود.
منجنیق آلتی برای سنگ اندازی و تخریب بود. مرکب از فلاخن مانندی بزرگ که بر سر چوبی قوی تعبیه می شد.
فلاخن آلت سنگ اندازی است که از رسن دوتاه سازند. عراده آلتی جنگی و کوچکتر از منجنیق است که در صف اول جنگ پیادگان قرار داشت. مطرد نیزه کوتاهی است که توسط غلامان سرایی حمل میشده است.ناچخ که به آن تبرزین نیز میگویند، نوعی تبر است. بعضی هم گویند که سنانی دو شاخ است ولی به هر روی یکی از سلاحهای مخصوص پادشاهان بوده است. البته در عهد غزنوی اغلب سلاحداران با خود ناچخ هم حمل می کرده اند.
مردمان بخارا: تیر انداز و غازی پیشه بوده اند. جنگ افزار های تولیدی سمرقند در سراسر ایران معروف بوده، صادرات خوارزم : تیر، کلاه، کمان، شمشیر و سپر بوده. شمشیر های فرغانه و کمان های شهر چاچ و استر بلخی معروف بوده است.
نقش فیلها بسیار زیاد بوده و سلطان مسعود در بسیاری از جنگها بر اسب سوار بوده و فقط در مواقع لزوم مانند فرار بر اسب سوار می شده است.
از نکات دیگر وضعیت جغرافیایی منطقه، آب و هوا، غله و آب و ... بوده است که در بسیاری از موارد به علت نامساعد بودن یک یا چند مورد از موارد فوق بزرگان از مسعود می خواهند لشگر کشی نکند که وی با استبداد رایی که داشت به توصیه ها گوش نمی کند و در اغلب موارد باعث پشیمانیش می شود.
لشگریان مسلمان برای ادای نماز اغلب با مشکل روبرو میشدند و گروه گروه نماز می خواندند. جنگ تا غروب آفتاب ادامه داشت. شروع جنگ نیز با نواختن کوس و بوغ اغلب در بامداد صورت می گرفت.
در پایان جنگ نیز لشگر پیروز به مناطق مختلف فتح نامه مینویسد و می فرستد