شاهنامه و تاریخ بیهقی دو ستون ادبیات فارسی اند
يكشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۱، ۱۱:۲۹ ق.ظ
شاهنامه و تاریخ بیهقی دو ستون ادبیات فارسی اند
گزارش نخستین درس گفتارهایی درباره بیهقی
کتاب تاریخ بیهقی اثر ابوالفضل بیهقی یکی از آثار شاخص و تراز اول نثر فارسی است. او روشی دقیق و سبکی زنده و جامع در تاریخنگاری برگزیده است که پیشینیان فاقدش بودند. تاریخ بیهقی متنی «تاریخی ـ ادبی» است که تاریخی حماسی و پر اوج و نشیب را با قلمی زیبا و زبانی باشکوه و پرنیانی روایت کرده و بنایی چنان بزرگ افراشته است که ذکر آن تا همیشه باقی خواهد ماند. به گزارش سایت موسسه شهر کتاب مرکز فرهنگی شهر کتاب از سال ۱۳۸۵ در روزهای چهارشنبه، درسگفتارهایی درباره ادبیات کلاسیک فارسی برگزار میکند و تاکنون نزدیک به سیصد جلسه درسگفتار درباره مولوی، فردوسی، سعدی، نظامی و عطار برگزار کرده است و از روز چهارشنبه ۲۶ مهرماه درسگفتارهایی درباره بیهقی را به مدت یک سال برگزار خواهد کرد. در جلسه آغازین درسگفتارها، دکتر غلامعلی حدادعادل و دکتر محمدجعفر یاحقی درباره «اهمیت و جایگاه تاریخ بیهقی در تاریخ و ادب فارسی» سخن گفتند.
کتاب تاریخ بیهقی اثر ابوالفضل بیهقی یکی از آثار شاخص و تراز اول نثر فارسی است. او روشی دقیق و سبکی زنده و جامع در تاریخنگاری برگزیده است که پیشینیان فاقدش بودند. تاریخ بیهقی متنی «تاریخی ـ ادبی» است که تاریخی حماسی و پر اوج و نشیب را با قلمی زیبا و زبانی باشکوه و پرنیانی روایت کرده و بنایی چنان بزرگ افراشته است که ذکر آن تا همیشه باقی خواهد ماند. به گزارش سایت موسسه شهر کتاب مرکز فرهنگی شهر کتاب از سال ۱۳۸۵ در روزهای چهارشنبه، درسگفتارهایی درباره ادبیات کلاسیک فارسی برگزار میکند و تاکنون نزدیک به سیصد جلسه درسگفتار درباره مولوی، فردوسی، سعدی، نظامی و عطار برگزار کرده است و از روز چهارشنبه ۲۶ مهرماه درسگفتارهایی درباره بیهقی را به مدت یک سال برگزار خواهد کرد. در جلسه آغازین درسگفتارها، دکتر غلامعلی حدادعادل و دکتر محمدجعفر یاحقی درباره «اهمیت و جایگاه تاریخ بیهقی در تاریخ و ادب فارسی» سخن گفتند.
بیهقیپژوهی در روزگار ما تاریخی صد ساله دارد
دکتر غلامعلی حدادعادل، رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: بیهقیپژوهی در روزگار ما تاریخی صد ساله دارد. بزرگانی سراغ بیهقی رفتهاند، همانند «محمدتقی بهار» که به اعتبار یادی که مرحوم دکتر غلامحسین یوسفی از او میکند، آفاق زیبایی از نثر بیهقی را به روی شاگردانش گشود. به همین گونه باید از دکتر فیاض یاد کنیم که زحمات بسیاری برای «تاریخ بیهقی» کشید و نیز دکتر غلامحسین یوسفی که دو مقاله او درباره بیهقی، در کتابهای «دیداری با اهل قلم» و «برگهایی در آغوش باد»، مناسب است که در یک رساله مستقل چاپ بشود. من بیهقی را از نگاه کلان میبینم. هزارسال پیش دبیری از دستگاه غزنویان، حوادث سیاسی و اجتماعی و جنگهای روزگارش را در سی جلد و پنجاه هزار ورق به رشته تحریر درآورده است. این کمیت کار اوست که البته یک ششم آن باقی مانده است. در تاریخی که او نوشته است، چند خصوصیت وجود دارد که باید به آن توجه داشت. یکی خودآگاهی او نسبت به داشتن روش در تاریخنگاری است. بیهقی یک کار روشمند کرده است. دیگر، اهتمام بیهقی به ثبت واقعیات به صورت دقیق است. ما با خیلی از حقایق تاریخی از راه «تاریخ بیهقی» آشنا میشویم. اگر بیهقی نبود به آن حقایق دست نمییافتیم. این مرد، یادداشتهای روزانه مینوشته و از بسیاری از نامهها یک نسخه برای خودش نگه میداشته است. بدین گونه مجموعه اسناد عظیمی را بهعنوان ماده خام تاریخ فراهم آورده و در روزگار پیری و پختگی به صورت تاریخ درآورده است.فایده اجتماعی و سیاسی تاریخ بیهقی، یک جنبه دیگر اهمیت آن است. بُعد سوم زبان شیرین، پخته، پرورده، دقیق و روشن بیهقی است. کاری که بیهقی در نثر فارسی کرده است کاملا قابل مقایسه است با کار فردوسی در شاهنامه. هر دو کتاب، هزارسال عمر دارند. فردوسی بیشتر به قبل از اسلام توجه داشته و بیهقی، در مقام بیان تاریخی، به روزگار خودش. فردوسی به شعر چنین کاری کرده است و بیهقی به نثر. هر دو کتاب، دو ستون ادبیات ما به شمار میروند. بیهقی همت و انگیزهای شبیه به فردوسی داشته است.بیهقی همانند فردوسی از سرنوشت افراد درس میگیرد
سپس دکتر محمدجعفر یاحقی، مصحح شاهنامه گفت: یک بخش از «تاریخ بیهقی» که کمتر به آن توجه شده، بعد از فروگیری «علی قریب» است. 6-5 فروگیری مشخص در «تاریخ بیهقی» هست. حتی «بوسهل زوزنی» هم که باعث فروگیری «حسنک» شد، خود گرفتار آمد و او را هم فرو گرفتند. علی قریب یکی از چهرههای برجسته سیاسی حکومت غزنویان است. لقب «قریب» که به او دادهاند، به استناد نزدیکی او به دربار غزنویان بوده است. بعد هم که سلطان محمود فوت کرد، زمامدار و همه کاره بود. او بود که «امیر محمد» را به تخت نشاند و پس از آمدن «مسعود»، محمد را فرو گرفت و نامه «حشم تکینآباد» را نوشت. علی قریب با آنکه میدانست او را میگیرند، با شهامت آمد و سرانجام او را هم گرفتند. بیهقی پس از نقل این وقایع، جملهای دارد که بخشی دیگر از چهره او را روشن میکند.
بیهقی نیز همانند فردوسی که از سرنوشت افراد درس میگیرد، مینویسد: «این است حال علی و روزگارش و قومش که به پایان آمد و احمق کسی باشد که دل در این گیتی فریفتگار بندد و نعمت و جاه و ولایت او را به هیچ چیز شمرد.» بیهقی تالی فردوسی است. کافی است که کتاب «لغت نامه» دهخدا را بگشایید و مدخلهای لغوی آن را بنگرید تا دریابید که اولین شاهد به نظم از شاهنامه فردوسی است و اولین شاهد به نثر از «تاریخ بیهقی» است.«تاریخ بیهقی» اولین تاریخی است که ادبیات را برای بسط تاریخ به خدمت گرفته است و این دو را با هم آمیخته است. بیهقی هم از لحاظ استخدام زبان ادبی در نثر خود اهمیت دارد و هم در استخدام عناصر ادبی. بسیاری از سخنان او به صورت ضربالمثل درآمده است و وارد کتابی همانند «امثال و حکم» دهخدا شده است. نثر بیهقی به شیوهای است کهگاه وزن و آهنگ و لطافت شعری پیدا کرده است.
میتوان این بخشها را شعرِ نو تلقی کرد. ما آن بخشها را جداگانه چاپ کردهایم و نام آن را «دفتر شعرهای آزاد بیهقی» گذاشتهایم. بیهقی در به کارگیری عناصر ادبی از دیگران، بسیار موفق بوده است. از اینکه او برخی از شعرهای خوب رودکی را در تاریخ خود آورده است، مدیون او هستیم. بیهقی بهترین و نابترین اندیشههای ادبی ما را گرفته و به استخدام نثر خود درآورده است. بهکارگیری اشعار عربی هم نمونه دیگری از کار اوست. بیهقی برخوردار از دانش ادبیت زمان بوده و بسیاری از اشعار عربی را در ذهن داشته است. متاسفانه بسیاری از بخشهای «تاریخ بیهقی» از بین رفته است. دشمنان غزنویان با «تاریخ بیهقی» موافق نبودند. در سال ۵۴۶ قمری غوریان انتقام سختی از غزنویان گرفتند و ۷ شبانه روز شهر غزنین را در آتش سوزاندند. احتمال میدهیم که در این رویداد، مجلداتی از «تاریخ بیهقی» از بین رفته باشد. آنچه از این کتاب به دست ما رسیده، یک ششم کل «تاریخ بیهقی» است اما حدس میزنیم که قسمت باقیمانده، بهترین بخش «تاریخ بیهقی» است. آنچه در متن کنونی موجود است، از بخش پایانی مجلد پنجم آغاز میشود و تا آخر مجلد دهم، به اضافه «باب خوارزم»، ادامه پیدا میکند. بیهقی باب خوارزم را از ابوریحان بیرونی گرفته است.
منبع : روزنامه خراسان - مورخ یکشنبه 1391/07/30 شماره انتشار 18248
میتوان این بخشها را شعرِ نو تلقی کرد. ما آن بخشها را جداگانه چاپ کردهایم و نام آن را «دفتر شعرهای آزاد بیهقی» گذاشتهایم. بیهقی در به کارگیری عناصر ادبی از دیگران، بسیار موفق بوده است. از اینکه او برخی از شعرهای خوب رودکی را در تاریخ خود آورده است، مدیون او هستیم. بیهقی بهترین و نابترین اندیشههای ادبی ما را گرفته و به استخدام نثر خود درآورده است. بهکارگیری اشعار عربی هم نمونه دیگری از کار اوست. بیهقی برخوردار از دانش ادبیت زمان بوده و بسیاری از اشعار عربی را در ذهن داشته است. متاسفانه بسیاری از بخشهای «تاریخ بیهقی» از بین رفته است. دشمنان غزنویان با «تاریخ بیهقی» موافق نبودند. در سال ۵۴۶ قمری غوریان انتقام سختی از غزنویان گرفتند و ۷ شبانه روز شهر غزنین را در آتش سوزاندند. احتمال میدهیم که در این رویداد، مجلداتی از «تاریخ بیهقی» از بین رفته باشد. آنچه از این کتاب به دست ما رسیده، یک ششم کل «تاریخ بیهقی» است اما حدس میزنیم که قسمت باقیمانده، بهترین بخش «تاریخ بیهقی» است. آنچه در متن کنونی موجود است، از بخش پایانی مجلد پنجم آغاز میشود و تا آخر مجلد دهم، به اضافه «باب خوارزم»، ادامه پیدا میکند. بیهقی باب خوارزم را از ابوریحان بیرونی گرفته است.
منبع : روزنامه خراسان - مورخ یکشنبه 1391/07/30 شماره انتشار 18248
۹۱/۰۷/۳۰