بورس تحصیلی امام حسین در سخنرانی دکتر علی شریعتی
بورس تحصیلی امام حسین (ع)
نکته ـ پروفسور عبدالعزیز ساشادینا در سالهای 1966- 1971میلادی برابر با 1344 ـ 1349 هجری شمسی در مشهد در حال تحصیل و از دانشجویان دکتر شریعتی بوده است .
قسمتی از سخنرانی دکتر علی شریعتی در دانشکده نفت آبادان در سال 1350
از تانزانیا من دوستی داشتم که شیعه اثنی عشری بود و آمده بود اینجا یک رشته ای بخواند و شاگرد من بود .
این آقای ساشادین ، در تانزانیا از دانشمندان و نویسندگان آنجا و برای خودش شخصیّتی بود . می گفت : ما آنجا یک وضع خاص داریم : اقلیّت کوچکی هستیم ( شیعه در تانزانیا ) ؛ امّا همین اقلیّت کوچک شیعه در تانزانیا از حکومت مترقّی آقای « نیرره » از لحاظ سیستم های اجتماعی ، جلوتر است . به این دلیل که در آنجا چون فقط خودمان هستیم ، مسلمانهای آماتوریم و مسلمان حرفه ای نداریم ، با هم نشستیم ، گفتیم : باید این مقدار زکات بدهیم ، این مقدار سهم بدهیم ؛ خوب، به چه کسی بدهیم ؟ کسی نیست ( آنجا هنوز تشکیلات رسمی برای این کار به وجود نیامده ) ، خودمان باید کاری بکنیم .
موارد مصرف زکات را در اسلام نگاه کردیم ، آمدیم یک صندوق درست کردیم ، پولها را در آنجا می ریزیم و تحت نظر یک هیئت به مصرف اجتماعی می رسانیم .
بعد مسئله خمس پیش آمد ؛ خوب ، اینجا همه سیاه هستند ، سیّد نداریم ( گرچه این اواخر پیدا شده بود ، گویا از کشورهای خارج رفته بوده است ) ، گفتیم : این را چکار کنیم ؟ آمدیم یک سازمان بیمه درست کردیم و تمام شیعیان آنجا را بیمه کردیم ؛ بیمه عمر و بیمه ای که دائماً روی سرمایه اش پول می آید .
بعد آمدیم یک بانک قرض الحسنه درست کردیم که به همه سرمایه بدهیم ، بدون یک شاهی ربح ، و به صورتی که دائماً به سرمایه اش افزوده می شود . و این یک راه حل اقتصادی است که نه در نظام سوسیالیستی و نه در نظام سرمایه داری ، چُنین چیزی وجود ندارد .
مسئله دیگر اینکه ، اینها چون تشیّعشان را از هندی ها گرفته اند و هندی ها هم از ایرانی ها، ماه محرم و عاشورا که می شد، باز همان عَلَم و کُتَل و شُلِه و اِطعام و بخوربخور و امثال اینها پیش می آمد ( روز عزا ، شکمی از عزا در می آورند ! این یک سنّت ایرانی است ) .
آمدیم ، نشستیم و گفتیم : این چه کاری است ؟ اینجا الان ، در هر سال ، پانصد تا ششصد هزار تومان و گاهی نزدیک به یک میلیون تومان صرف خوردن می شود ، بعد از هفت ، هشت ساعت هم که تولید مثل می شود ! چیزی نمی شود و از بین می رود . این مبلغ را به مصرفی برسانیم که ارزش داشته باشد . آمدیم گفتیم که ؛ این پول ها و این خرج ها چون برای امام حسین است ، بیاییم این مقدار پول را به جای اینکه تبدیل به کود انسانی بکنیم ، توی یک صندوق بگذاریم و به اسم صندوق بورس تحصیلی امام حسین . ما تصمیم گرفتیم این کار را کردیم ، چون در آنجا گروهی نبود که از این تبدیل پول شُلِه و روضه به صندوق بورس ضرر کند و جلوی این کار را بگیرد .
[ در تهران شایع کرده بودند که من با اهل بیت موافق نیستم . بعد من تعجّب کردم چون من تمام عشق و ایمانم ، اهل بیت پیغمبر است و بیشتر از هر شیعه افراطی به این خانواده عشق می ورزم . از اوّل عمرم این جور بوده است . در خانواده ای که پدر علی است ، مادر فاطمه است ، پسر حسن و حسین است ، دختر زینب است ، این اصلاً خودش یک اصالت بشری دارد ، یک ارزش ایده آلیستی است . بعد فهمیدم که اینها اهل بیت خودشان را می گویند ! خوب صدمه می خورد ! وقتی پولها این جور بشود ، می گویند به جای یک شُله یک کتاب ، به جای یک تکیه یک مدرسه درست بشود ، خوب عدّه ای ضرر می کنند ؛ « اهل بیت » از کجا بخورد ! امّا در آنجا که اهل بیتی وجود نداشته ، بلافاصله می توان بورس تحصیلی امام حسین به وجود آورد . ]می گفت : سال اوّل چهارصد تا پانصد هزار تومان ـ به پول ما ـ به صندوق ریختند. در آن موقع که او می گفت (چهار سال پیش) : هفتاد و چند نفر دانشجو در سراسر دنیا از امریکایی شمالی گرفته تا مشهد ( که همین دانشجو بود ) ، از رشته های مختلف از ادبیات فارسی گرفته تا فیزیک آتمسفر ، از بورس امام حسین تحصیل می کنند ؛ بورسی که از مردم منحطّ تانزانیا فراهم آمده ، نه از دولتش ، نه از دانشگاهش ؛ نه از خاور دور و نزدیک و کشورهای خاورمیانه ؛ در صورتی که دولت آقای نیرره که یک رژیم سوسیالیست مترقّی است فقط سی و چند دانشجو در خارج برای تحصیل دارد ، و این اقلیّت منحطّ کوچک از لحاظ اقتصادی بیشتر از هفتاد نفر ، نه در رشته مذهبی ، در هر رشته ای . و این باعث شده که الان سرمایه این بورس آن قدر زیاد بشود که ما می توانیم هر دانشجویی را از تانزانیا به خارج بفرستیم ، برای اینکه افرادی هم که روشنفکر بودند و به شُلِه و امثال اینها پول نمی دادند ، چون می بینند که مصرف عوض شده و به صورت یک مصرف مترقّی و انسانی در آمده ، حالا پول می دهند . و این بیشتر از بودجه غذا و اِطعامی است که هر سال مصرف می شد . یعنی تشیّع شکم مبدل شده به تشیّع مغز . این دو نمونه از تشیّع است ، تشیّع صفوی و تشیّع علوی . [ مجموعه آثار 23 (جهان بینی و ایدئولوژی ) ، دکتر علی شریعتی ، شرکت سهامی انتشار ، چاپ 1372 ، ص 74 تا 76 ]
منبع : مجله اینترنتی اسرارنامه سبزوار http://www.asrarnameh.com