این پرسش همیشه مطرح بوده است که تاریخ بیهقی تاریخ است یا ادبیات؟
کتاب بیهقی بی تردید متنی است ((تاریخی)) و مبتنی بر واقعیت که با قلمی فاخر، شیوا و موثر نوشته شده است. همین خصیصه ی دوم ، که در بیهقی به کمال هست سبب شده است که آن را به حوزه ی کارهای ادبی سخت نزدیک کند، تا اغلب آنها که به مرَ تاریخ توجه دارند، زبان آراسته و موثر بیهقی را که می تواند خواننده را در جریان حوادث تحت تاثیر قرار دهد و اورا با نویسنده هم عنان و هم عقیده کند، دور از واقعیت تاریخ دانسته و آن را یکسره اثری ادبی قلمداد کرده اند.
واقعیت این است که میتوان اثر بیهقی را متنی (تاریخی-ادبی) دانست که تاریخی حماسی و پر از اوج و نشیب را با قلمی فاخر و زبانی با شکوه و پرنیانی روایت کرده است.
کتاب بیهقی اگر تاریخ است پس چرا اینهمه دلنشین و تاثیر انگیز، و در عین حال خرد پذیر از کار در آمده است؟ (بیهقی) در واقع متنی است تاریخی و واقع گرا و نه اثری عاطفی و صرفا خیال پردازانه.
اما آیا هر اثر تاریخی حتی اگر با قلمی شیوا و فاخر نوشته شده باشد می تواند تا این حد به توفیق دست یابد و در میان آثار ادب یک ملت تا این پایه قله نشینی کند؟
تاثیر کلام بیهقی در چیست؟ در مضمون؟ در جادوی زبان؟ در اعتقاد و اخلاصی که نویسنده از خود نشان داده؟ یا هر سه؟
کتاب بیهقی آیا بیشتر ((خسروانی است یا پرنیانی)) ؟ و اصلا چرا بیهقی مورخ کتاب خود را دیبای خسروانی خوانده است؟ آیا میتوان گفت که او با این نامگذاری اثر خویش را متنی ((تاریخی ادبی)) دانسته است که تاریخی حماسی و پر اوج و نشیب را با قلمی زیبا و زبانی با شکوه و پرنیانی روایت کرده و بنایی چنان بزرگ افراشته است که ((ذکر آن تا آخر عمر روزگار باقی بماند))
تاریخ بیهقی، مقدمه، تصحیح : دکتر محمد جعفر یاحقی و مهدی سیدی - جلداول