روانشناسی شخصیت بیهقی
روانشناسی شخصیت بیهقی
منتقدان و پژوهشگران ما اظهار نظر هایشان یا دانشگاهی است یا تفسیری؛ ادبیات را با پزشکی اشتباه گرفته اند و فکر میکنند که جدید ترین دست یافته ها بهترین است و قدیمیها دیگر به درد نمی خورد. اما در این مقاله میخواهم رویکردی روانشناسانه به تاریخ بیهقی داشته باشم و از در ورای اثر از چهره و منش مولف پرده برداری کنم و در پی راه یافتن به درون شخصیت بیهقی هستم. اگرچه این با استفاده از تاریخ بیهقی مشکل است.
حضور بیهقی در داستان در دو ساختار قابل طبقه بندی است:
الف) حضور آگاهانه و عامدانه
در خلال داستانها با بخشهایی مواجه می شویم که بیهقی از زبان خود آغاز سخن می کند و در ابواب گوناگون از زبان خو.د سخن میگوید. این بخش اگرچه چهره بیهقی را تا حدود زیادی مشخص می کند وی چون آگاهانه است نمی تواند از لحاظ روانشناسانه ملاک قضاوت درمورد شخصیت بیهقی واقع شود.
سراسر کتاب عرصه حضور نامرئی بیهقی است و در این مجال به بخشی از آن پرداخته می شود.
بسیاری از آنچه بیهقی ذکر می کند به چشم خود دیده است و میتوان گفت بیهقی خود یکی از شخصیتهای این رمان طولانی است.
بیهقی در طول داستان خود ناظری ساکت و بی سر وصدا بوده و تنها مانند دوربینی به ثبت آنچه هست می پردازد و هیچ بروز نمی دهد ولیکن در کتاب خود حضوری پر رنگ و قوی دارد و آنچه را در آن سالها در خود ریخته و به زبان نیاورده در خلال داستانها بیان میکند.
این کتاب تاریخ غزنویان نیست بلکه تاریخ غزنویان از دیدگاه بیهقی است. او در نقاط اوج داستانها خود تحت تاثیر قرار گرفته و حضور می یابد. مثلا در داستان افشین و بودلف بیهقی خود بیش از اندازه تحت تاثیر داستان خود بوده است. در این داستان در روبرو شدن افشین و احمد ابی دواد هر دو شخصیت داستان هیجان زده اند و حالات روحی نامتعادل و نامناسبی دارند و این حالت به بیهقی هم منتقل شده. بسامد بالای فعلها در این داستان بریده بریده بودن و کوتاه بودن جملات، نشانگر هیجان زدگی و التهاب روحی خود بیهقی است. در پایان داستان که همه چیز به خیر و خوشی تمام می شود این هیجان فروکش کرده و بیهقی هم به آرامشی می رسد.
در داستان حسنک وزیر که تاثیر گذارترین و قوی ترین داستان از حیث ساخت و پرداخت است چهره بیهقی از همه جا بهتر روشن می شود. در تمام کتاب شاید بیهقی هیچگاه تا این حد اندوه زده و غم بار و شکسته دل نیست. از جملاتش بوی تاثر و تالم می آید. آهنگ کشدار و سنگین کلام و جملات طولانی از انسانی مصیبت دیده حکایت دارد. انسانی که از نااهلی زمانه به حد اعلای انزجار و تنفر رسیده است. حال بر مبنا یاین تئوری به دنبال ویژگیهای شخصیتی بیهقی از خلال متن می رویم.
1-خویشتن دار ی و خود پرهیزی
الف) اگر چه بسیاری بر آنند بیهقی انسانی جدی و عبوس است اما علی رغم این ظاهر خشک روحیه ای لطیف و شاعرانه دارد و متن هم از مایه های شعری و آهنگ درونی برخوردار است و در گلوگاههای کلام آهنگی کاملا شاعرانه به خود می گیرد.
تناقضی در شخصیت او می بینیم. از یک سو ظاهر خشک و عبوس و از سویی کلام شاعرانه. این تناقض حاکی از نوعی روحیه پرهیز کاری و خویشتن داری است.
ب) بیهقی با آوردن تمثیلهای گوناگون و برابر قراردادن آنها با اتفاقات رخ داده به نحوی می خواهد آنچه را که نمی تواند به خواننده صریح بگوید از تمثیل مشخص کند. مثل داستان حسنک و سپس بیان داستان عبدا... زبیر و ...
ج) ذکر آیات و اشعار نشان دهنده تعامل دوسویه متن و نویسنده است و نویسنده ذهنیت پنهان شده خویش را در خلال آن می گنجاند. آنجا که در پایان داستانها پند می دهد و نتیجه گیری می کند در حقیقت نظر خودش را نشان می دهد و در بسیاری از داستانها ناخشنودی اش را از اتفاقات در خلال اشعار یا نتیجه گیری ها بیان کرده. او مانند کارگردانی که پشت دوربین است تدوین را به نحوی انجام می دهد که خواننده به نتیجه دلخواه کارگردان برسد. تصاویر را نشان می دهد و قضاوت را به خواننده واگذار می کند. خود پرهیزی و محافظه کاری اش آن چنان قوی است که حتی پس از سالها نمی خواهد حرف خود را آشکار بی پرده بگوید.
برای تایید روحیه پرهیز منشی و احتیاط کاری او به شواهدی تاریخی هم اشاره می کنیم.
بیهقی 19 سال شاگردی بونصر مشکان را کرده است. و همه جا از او به نیکی و بزرگی یاد می کند و بسیار تحت تاثیر تربیتهای استادش بوده است. از سوی دیگر بونصر مشکان از جمله درباریان زیرک و محافظه کار دربار غزنوی است. شیوه سلوک و رفتار بونصر نیز حاکی از آینده نگری و احتیاط منشی اوست.برخورد بسیار بزرگ منشانه و صبورانه و خویشتن داری بیهقی با آنها که کتابش را به قصد ناچیز کرده اند نیز موید این ادعاست. بیهقی در هیچ شرایطی به عملی ناسنجیده دست نمی زند.
2- روحیه نکته سنجی و دقت نظر
بیهقی انسانی است باریک بین و نکته سنج در اشراف یابی به کنه مطالب که حاکی از دقت نظر بیش از حد اوست. چون از ابتدا قصد نوشتن تاریخ داشته به مسائل و اتفاقات توجه خاصی مبذول کرده و همواره دنبال علت وقایع بوده و مخفی ترین تصمیمات هم بر او مخفی نمانده و این روحیه ریشه یابی علت و معلولی حوادث از بارزترین وجوه شخصیتی بیهقی است.
توضیحات ریز و دقیق بیهقی از نحوه بار دادن، ایستادن و نشستن درباریان در دربار، شرح اعیاد و مراسم آذین بندی شهرها و راهها، توصیف دقیق لباس افراد و... گواهی دیگر بر نکته سنجی اوست.
3- آزادگی و امانت داری
از دیگر خصال بیهقی حسن نظر نسبت به ولی نعمت است و همواره در حق آنانی که در حق وی نیکویی کرده اند وفاداری و امانت داری را رعایت می کرده است. او در میان درباریان بیشترین ارادت را به مسعود ابراز داشته است. ارادت مخلصانه بیهقی نسبت به استادش بونصر مشکان نیز از این مقوله است.
منبع : مهران مرادی http://www.anobanini.ir/